سیدعباس سیددارابی
نام پدر: سیدجلال | تاریخ تولد: 24/06/1318 |
محل تولد: ایران - اصفهان - کاشان | تاریخ شهادت: 19/03/1361 |
محل شهادت: میدان قزوین-تهران | طول مدت حیات: 43 سال |
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف39-شماره37-تهران |
زندگینامه
سيدعباس سيددارابي در 24 شهريور ماه سال 1318 در خانوادهاي مذهبي در شهرستان کاشان ديده به جهان گشود و تحصيلات خود را تا کلاس ششم ابتدايي در زادگاهش ادامه داد. پس از اتمام تحصيلات ابتدايي به کار مشغول شد و در سال 1336 به اتفاق خانوادهاش به تهران عزيمت نمود. جواني پرشور و فعال بود و در سايه کار و کوشش توانست مغازه تريکوفروشي کوچکي در حوالي ميدان قزوين دائر نمايد و با شرافت و پاکدامني به کسب بپردازد.
مبارزهاش عليه رژيم سفاک پهلوي از چند سال قبل از پيروزي انقلاب اسلامي آغاز شد. در آن سالها به طور مخفيانه فعاليت کرده و در پيريزي انقلاب پرشکوه امت مسلمان تلاش مينمود. با ظهور اولين نشانههاي حرکت گسترده مردم فعاليتهايش را علني ساخت و به انتشار و پخش نوارها، پوسترها و اعلاميههاي حضرت امام اقدام کرد و آنچنان بيمحابا در انجام اين وظايف ميکوشيد که بارها از جانب مزدوران رژيم سلطنتي تهديد شد و منزل و مغازهاش تحت نظر قرار گرفت. به علت اين قبيل پيگردها، براي شرکت در تظاهرات پرشکوه امت مسلمان و از جمله سيل خروشان ملت در راهپيمايي تاريخساز تاسوعا و عاشوراي 1357، مجبور شد مخفيانه خانه را ترک و از محلي که تحت نظر نبود به صفوف فشرده راهپيمايان بپيوندد.
پس از پيروزي انقلاب بر ابعاد فعاليتهايش افزود و ضمن حضور فعال در مسجد استاد مطهري عليرغم کار روزانه، در امر تقسيم مواد غذايي به مردم نيز شرکت داشت و از هر فرصتي براي خدمت به امت شهيدپرور استفاده ميکرد. بارها ميشد که شبها خسته و کوفته به خانه بازميگشت و با رويي گشاده ميگفت "براي رضاي خدا کار ميکنم و گرچه در جبههها نميجنگم ليکن در پشت جبهه شايد وسيلهاي باشم براي پشت گرمي جواناني که جان خويش را در طبق اخلاص گذاشتهاند". هم زمان با گسترش دسيسههاي ايادي استکبار جهاني و به خصوص منافقين در حراست از ثمرات خون شهيدان به مقابله با آنها برخاست و ضمن افشاي ماهيت پليد اين خودفروختگان در جهت ريشهکن ساختن اين آفات استعماري فعاليت ميکرد.
سيددارابي نيز چون بسياري ديگر از رهروان طريق حق و پيروان خط ولايت فقيه از جانب منافقين کوردل به مرگ تهديد شده بود، ليکن با توکل به خدا نه تنها هراسي به دل راه نميداد بلکه از آنجا که شهادت را قريبالوقوع ميديد بر فعاليتهايش ميافزود تا توشهاي پربارتر براي سفر آخرت مهيا نمايد. عاقبت در روز نوزدهم خرداد 1361، دو نفر از تروريستهاي منافق با شناسايي قبلي به مغازه وي در میدان قزوين تهران رفتند و ناجوانمردانه از پشت وي را که مشغول کار بود مورد هدف گلولههاي آمريکايي خود قرار دادند و همانگونه که دزدانه آمده بودند، دزدانه نيز گريختند. عباس در 43 سالگي راهي ديار شهادت شد و پيکرش در قطعه 26 بهشت زهرا(س) آرميد.
مبارزهاش عليه رژيم سفاک پهلوي از چند سال قبل از پيروزي انقلاب اسلامي آغاز شد. در آن سالها به طور مخفيانه فعاليت کرده و در پيريزي انقلاب پرشکوه امت مسلمان تلاش مينمود. با ظهور اولين نشانههاي حرکت گسترده مردم فعاليتهايش را علني ساخت و به انتشار و پخش نوارها، پوسترها و اعلاميههاي حضرت امام اقدام کرد و آنچنان بيمحابا در انجام اين وظايف ميکوشيد که بارها از جانب مزدوران رژيم سلطنتي تهديد شد و منزل و مغازهاش تحت نظر قرار گرفت. به علت اين قبيل پيگردها، براي شرکت در تظاهرات پرشکوه امت مسلمان و از جمله سيل خروشان ملت در راهپيمايي تاريخساز تاسوعا و عاشوراي 1357، مجبور شد مخفيانه خانه را ترک و از محلي که تحت نظر نبود به صفوف فشرده راهپيمايان بپيوندد.
پس از پيروزي انقلاب بر ابعاد فعاليتهايش افزود و ضمن حضور فعال در مسجد استاد مطهري عليرغم کار روزانه، در امر تقسيم مواد غذايي به مردم نيز شرکت داشت و از هر فرصتي براي خدمت به امت شهيدپرور استفاده ميکرد. بارها ميشد که شبها خسته و کوفته به خانه بازميگشت و با رويي گشاده ميگفت "براي رضاي خدا کار ميکنم و گرچه در جبههها نميجنگم ليکن در پشت جبهه شايد وسيلهاي باشم براي پشت گرمي جواناني که جان خويش را در طبق اخلاص گذاشتهاند". هم زمان با گسترش دسيسههاي ايادي استکبار جهاني و به خصوص منافقين در حراست از ثمرات خون شهيدان به مقابله با آنها برخاست و ضمن افشاي ماهيت پليد اين خودفروختگان در جهت ريشهکن ساختن اين آفات استعماري فعاليت ميکرد.
سيددارابي نيز چون بسياري ديگر از رهروان طريق حق و پيروان خط ولايت فقيه از جانب منافقين کوردل به مرگ تهديد شده بود، ليکن با توکل به خدا نه تنها هراسي به دل راه نميداد بلکه از آنجا که شهادت را قريبالوقوع ميديد بر فعاليتهايش ميافزود تا توشهاي پربارتر براي سفر آخرت مهيا نمايد. عاقبت در روز نوزدهم خرداد 1361، دو نفر از تروريستهاي منافق با شناسايي قبلي به مغازه وي در میدان قزوين تهران رفتند و ناجوانمردانه از پشت وي را که مشغول کار بود مورد هدف گلولههاي آمريکايي خود قرار دادند و همانگونه که دزدانه آمده بودند، دزدانه نيز گريختند. عباس در 43 سالگي راهي ديار شهادت شد و پيکرش در قطعه 26 بهشت زهرا(س) آرميد.