محمد شکاری
نام پدر: محمود | تاریخ تولد: 30/04/1345 |
محل تولد: ایران - تهران - تهران | تاریخ شهادت: 26/05/1361 |
محل شهادت: خیابان اقبال آشتیانی-تهران | طول مدت حیات: 16 سال |
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف67-شماره4-تهران |
زندگینامه
محمد شکاري در سيام تير 1345 در خانوادهاي مذهبي در شهر تهران پا به عرصه وجود نهاد. دوران دبستان را با موفقيت پشت سر نهاد و به مدرسه راهنمايي راه يافت. آموزش عقيدتياش را در دامان مادري دلسوز فراگرفت و با عشقي وافر به مکتب رهاييبخش اسلام به پيشواز انقلاب اسلامي رفت.
12 ساله بود که خروش انقلاب کفرستيز اسلامي در سراسر کشور طنين افکند و او نيز همچون بسياري از نوجوانان همسن و سالش به اين فرياد آزاديخواهانه پيوست و با شرکت در راهپيماييها و پخش اعلاميههاي حضرت امام، در مدرسه عشق به تحصيل ادامه داد.
پس از پيروزي انقلاب به منظور پاسداري از خون شهدا و فراگيري فنون نظامي به کميته انقلاب اسلامي پيوست و به دنبال صدور فرمان امام مبني بر تشکيل بسيج مستضعفين به عضويت ارتش بيست ميليوني درآمد و فعاليتهاي خود را در بسيج مسجد المهدي(ع) آغاز نمود. آنقدر شيفته خدمت به اسلام بود که تحصيل در مدرسه را به نفع تحصيل در مکتب انقلاب کنار گذاشت و پس از آغاز جنگ تحميلي راهي ديار عاشقان کربلا گرديد و در سوسنگرد به انجام وظيفه پرداخت. هنوز چند ماه از حضورش در جبهه نبرد حق عليه باطل نگذشته بود که در تنگه چزابه مجروح گشت و نخست به بيمارستان مشهد و سپس به تهران اعزام گرديد و تحت مداوا قرار گرفت. در اين دوران تحولي شگرف در روحيات او به وجود آمد و ديگر "خود" را نميشناخت و همه وجودش "او" شده بود. شبها با وجود آن که از درد پاي مجروحش به شدت رنج ميبرد، به مناجات ميپرداخت و عاشقانه در زلال اشکهاي پاکش با معبودش راز و نياز ميکرد.
به محض آن که توانست روي پاي خود بايستد بيمارستان را ترک و پس از اندکي استراحت در منزل در حالي که به کمک عصا راه ميرفت به تشکيل بسيج پايگاه شهيد بهشتي در مسجد امام زمان(عج) همت گماشت و تلاشي پيگير موفق به انجام اين امر گرديد. بلواي گروهکهاي ضدانقلابي و به خصوص منافقين، او را که يکپارچه عشق و ايمان بود به مبارزه با اين تفالههاي استعمار کشاند و ميگفت "امروز رسالت ما از قبل سنگينتر است. دشمن رو در روي ما ايستاده و بايد سلحشورانه مقاومت کنيم تا وضع اصلاح و حکومت اسلام با تداوم خط امام و ولايت تحقق يابد."
جاي جاي ايران اسلامي، صحنههاي مکرر کربلا و قاسمهاي کربلاست و شکاري نيز از اين تبار بود. در روز بيست و ششم مرداد 1361، در حالي که با يکي از برادران همرزمش (شهيد نيکروشفرد) از پايگاه بسيج عازم منزل بودند، صرفاً به اين دليل که لباس بسيجي بر تن داشتند مورد هجوم يکي از واحدهاي تروريستي منافقين قرار گرفتند. تروريستها که از اين جوانان پرشور کينهاي سخت به دل داشتند، آن دو را در خيابان اقبال آشتياني به روي زمين خوابانده و با شليک گلوله در مسلخ عشق به شهادت رساندند. پيکر بسيجي 16 ساله را در بهشت زهرا(س) قطعه 26 رديف 67 شماره 4 به خاک سپردند.
12 ساله بود که خروش انقلاب کفرستيز اسلامي در سراسر کشور طنين افکند و او نيز همچون بسياري از نوجوانان همسن و سالش به اين فرياد آزاديخواهانه پيوست و با شرکت در راهپيماييها و پخش اعلاميههاي حضرت امام، در مدرسه عشق به تحصيل ادامه داد.
پس از پيروزي انقلاب به منظور پاسداري از خون شهدا و فراگيري فنون نظامي به کميته انقلاب اسلامي پيوست و به دنبال صدور فرمان امام مبني بر تشکيل بسيج مستضعفين به عضويت ارتش بيست ميليوني درآمد و فعاليتهاي خود را در بسيج مسجد المهدي(ع) آغاز نمود. آنقدر شيفته خدمت به اسلام بود که تحصيل در مدرسه را به نفع تحصيل در مکتب انقلاب کنار گذاشت و پس از آغاز جنگ تحميلي راهي ديار عاشقان کربلا گرديد و در سوسنگرد به انجام وظيفه پرداخت. هنوز چند ماه از حضورش در جبهه نبرد حق عليه باطل نگذشته بود که در تنگه چزابه مجروح گشت و نخست به بيمارستان مشهد و سپس به تهران اعزام گرديد و تحت مداوا قرار گرفت. در اين دوران تحولي شگرف در روحيات او به وجود آمد و ديگر "خود" را نميشناخت و همه وجودش "او" شده بود. شبها با وجود آن که از درد پاي مجروحش به شدت رنج ميبرد، به مناجات ميپرداخت و عاشقانه در زلال اشکهاي پاکش با معبودش راز و نياز ميکرد.
به محض آن که توانست روي پاي خود بايستد بيمارستان را ترک و پس از اندکي استراحت در منزل در حالي که به کمک عصا راه ميرفت به تشکيل بسيج پايگاه شهيد بهشتي در مسجد امام زمان(عج) همت گماشت و تلاشي پيگير موفق به انجام اين امر گرديد. بلواي گروهکهاي ضدانقلابي و به خصوص منافقين، او را که يکپارچه عشق و ايمان بود به مبارزه با اين تفالههاي استعمار کشاند و ميگفت "امروز رسالت ما از قبل سنگينتر است. دشمن رو در روي ما ايستاده و بايد سلحشورانه مقاومت کنيم تا وضع اصلاح و حکومت اسلام با تداوم خط امام و ولايت تحقق يابد."
جاي جاي ايران اسلامي، صحنههاي مکرر کربلا و قاسمهاي کربلاست و شکاري نيز از اين تبار بود. در روز بيست و ششم مرداد 1361، در حالي که با يکي از برادران همرزمش (شهيد نيکروشفرد) از پايگاه بسيج عازم منزل بودند، صرفاً به اين دليل که لباس بسيجي بر تن داشتند مورد هجوم يکي از واحدهاي تروريستي منافقين قرار گرفتند. تروريستها که از اين جوانان پرشور کينهاي سخت به دل داشتند، آن دو را در خيابان اقبال آشتياني به روي زمين خوابانده و با شليک گلوله در مسلخ عشق به شهادت رساندند. پيکر بسيجي 16 ساله را در بهشت زهرا(س) قطعه 26 رديف 67 شماره 4 به خاک سپردند.