علی اصغر شم آبادی
نام پدر: عباس | تاریخ تولد: - / - /1325 |
محل تولد: ایران - خراسان - سبزوار - شم آباد | تاریخ شهادت: 03/12/1359 |
محل شهادت: حسینیه ارشاد-تهران | طول مدت حیات: 34 سال |
مزار شهید: بهشت معصومه(س)-قم |
زندگینامه
علی اصغر شم آبادی فرزند عباس در سال ۱۳۲۵ در روستای شم آباد سبزوار در خانواده ای متدین و مذهبی به دنیا آمد. پدر و مادرش او را خیلی دوست می داشتند و همیشه برای سلامتی علی اصغر دعا می کردند. در کودکی مبتلا به بیماری سختی شد و مادرش برای او نذر کرد و علی اصغر به لطف خدا شفا یافت علی اصغر سرخوش از آب و هوای روستا، روزهای طفولیت را سپری کرد. تحصیلات را از مکتب خانه ی روستا و با یادگیری قرآن کریم آغاز نمود.
وجدان کاری بالایی داشت و به همه کمک می کرد همیشه در مساجد حضور فعال و گسترده ای داشت و تا جایی که می توانست به جبهه کمک مالی می کرد. در کلیه مراسم مذهبی (عاشورا، تاسوعا، ماه مبارک رمضان، محرم و...) شرکت فعال داشت چون زمان طاغوت بود به خدمت سربازی طاغوت نرفت و فرار کرد. نسبت به مسائل خلاف شئونات اسلامی خیلی زود عصبانی می شد و زود هم آرام می گرفت. اهل تجملات نبود. اهل دعوا و سر و صدا و درگیری نبود. اوقات فراغت را هم با مطالعه ی کتاب های مذهبی به ویژه آثار امام و کارهای کشاورزی سپری می کرد.
بسیار مردم دار بود. یکی دیگر از خصوصیات اخلاقی او احترام خاص و رفتار خوش با والدین بود و همگان از او راضی بودند. هیچ گاه زبانش را به دروغ آلوده نکرد. فطرتش با قرآن و دعا مأنوس گشته و قلبش با عشق به اهل بیت(ع) مألوف بود. به حضرت امام عشق می ورزید.
علاقه وصف ناپذیری به انقلاب اسلامی داشت. علاوه بر شرکت در راه پیمایی ها و تظاهرات مردم را به حضور در مراسم انقلابی تشویق می کرد. خیلی مظلوم و آرام بود و هر که او را می شناخت از مهربانی و دلسوزی اش سخن می گفت و گواه معصومیت او همین بس که در کارهای کشاورزی روستا، او برادر کوچکش (علی اکبر) را در زیر سایه درخت می نشاند و خود یک تنه همه ی کارها را در زیر آفتاب انجام می داد. اعتقاداتی ریشه دار داشت.
مسئولیت پذیر و وظیفه شناس بود چنان که هر کاری که به او واگذار می شد به نحو احسن به پایان می رساند. صبور و بردبار و پرتحمل بود. خیلی به مسائل اخلاقی پایبند بود و در انجام فرایض و دستورات و احکام دینی، اهتمام تمام داشت و در ادای صحیح آنها توجه خاص می نمود. گوش به فرمان رهبری بود و ایشان را خیلی دوست می داشت حتی بیشتر از پدر خودشان ایشان را دوست می داشت. نسبت به رفتار غیر منطقی تذکر می داد و انجام کارهای خلاف را معصیت می دانست. از خصوصیات اخلاقی بارز وی، وقت شناسی او بود و همیشه سر موقع به سر کار می رفت. خیلی در حلال و حرام دقت می کرد.
در سن ۲۰ سالگی زندگی مشترک خود را آغاز کرد و حاصل این پیوند ۴ فرزند(۳ دختر و ۱ پسر) بود. در محله ی کاظم آباد تهران زندگی می کرد. اول در کارخانه، بعد در مرغداری و سپس در یک باغی در تهران نگهبانی می داد. تا اینکه جزء محافظین شهید لاجوردی شد. در کوچه ی جنب حسینیه ارشاد( کوچه ی لاجوردی ها) در مورخه ی 3 اسفند ماه سال 1359 در شب ۳ اسفند قرار بود لاجوردی ساعت ۹ شب به حسینیه ی ارشاد تهران بیایند که نیم ساعت تاخیر می کنند و به رهبری بنی صدر و رجوی خائن توسط منافقین و ضد انقلابیون و ضد خلق در حسینیه ی ارشاد تهران بمب گذاری می شود که شهید شم آبادی جزء نگهبانان حسینیه بوده که در اثر بمب گذاری حسینیه، ایشان و دو نفر دیگر شهید می شوند. شم آبادی در سن 34 سالگی به شهادت رسید و در بهشت معصومه(س) قم آرام گرفت. او درباره ی حمایت از امام و انقلاب همیشه می گفت: همه باید در هر صورت که امکان دارد به انقلاب کمک کنند و باید همیشه ما در جنگ باشیم و جبهه ها را خالی نگذاریم.
قبل از انقلاب در تظاهرات و بعد از انقلاب هم در انتخابات شرکت فعالانه ای داشت. در آستانه ی پیروزی انقلاب، همراه سایر ملت در تظاهرات علیه رژیم پهلوی و دولت وقت شرکت می کرد و در توزیع و پخش اعلامیه های روشنگرانه ی امام نقش فعالی داشت و کتاب هایی را که امام سفارش کرده بودند می خواند و در قم پخش می کردند ۶ ماه در جبهه ی نبرد حق با باطل بود.
وجدان کاری بالایی داشت و به همه کمک می کرد همیشه در مساجد حضور فعال و گسترده ای داشت و تا جایی که می توانست به جبهه کمک مالی می کرد. در کلیه مراسم مذهبی (عاشورا، تاسوعا، ماه مبارک رمضان، محرم و...) شرکت فعال داشت چون زمان طاغوت بود به خدمت سربازی طاغوت نرفت و فرار کرد. نسبت به مسائل خلاف شئونات اسلامی خیلی زود عصبانی می شد و زود هم آرام می گرفت. اهل تجملات نبود. اهل دعوا و سر و صدا و درگیری نبود. اوقات فراغت را هم با مطالعه ی کتاب های مذهبی به ویژه آثار امام و کارهای کشاورزی سپری می کرد.
بسیار مردم دار بود. یکی دیگر از خصوصیات اخلاقی او احترام خاص و رفتار خوش با والدین بود و همگان از او راضی بودند. هیچ گاه زبانش را به دروغ آلوده نکرد. فطرتش با قرآن و دعا مأنوس گشته و قلبش با عشق به اهل بیت(ع) مألوف بود. به حضرت امام عشق می ورزید.
علاقه وصف ناپذیری به انقلاب اسلامی داشت. علاوه بر شرکت در راه پیمایی ها و تظاهرات مردم را به حضور در مراسم انقلابی تشویق می کرد. خیلی مظلوم و آرام بود و هر که او را می شناخت از مهربانی و دلسوزی اش سخن می گفت و گواه معصومیت او همین بس که در کارهای کشاورزی روستا، او برادر کوچکش (علی اکبر) را در زیر سایه درخت می نشاند و خود یک تنه همه ی کارها را در زیر آفتاب انجام می داد. اعتقاداتی ریشه دار داشت.
مسئولیت پذیر و وظیفه شناس بود چنان که هر کاری که به او واگذار می شد به نحو احسن به پایان می رساند. صبور و بردبار و پرتحمل بود. خیلی به مسائل اخلاقی پایبند بود و در انجام فرایض و دستورات و احکام دینی، اهتمام تمام داشت و در ادای صحیح آنها توجه خاص می نمود. گوش به فرمان رهبری بود و ایشان را خیلی دوست می داشت حتی بیشتر از پدر خودشان ایشان را دوست می داشت. نسبت به رفتار غیر منطقی تذکر می داد و انجام کارهای خلاف را معصیت می دانست. از خصوصیات اخلاقی بارز وی، وقت شناسی او بود و همیشه سر موقع به سر کار می رفت. خیلی در حلال و حرام دقت می کرد.
در سن ۲۰ سالگی زندگی مشترک خود را آغاز کرد و حاصل این پیوند ۴ فرزند(۳ دختر و ۱ پسر) بود. در محله ی کاظم آباد تهران زندگی می کرد. اول در کارخانه، بعد در مرغداری و سپس در یک باغی در تهران نگهبانی می داد. تا اینکه جزء محافظین شهید لاجوردی شد. در کوچه ی جنب حسینیه ارشاد( کوچه ی لاجوردی ها) در مورخه ی 3 اسفند ماه سال 1359 در شب ۳ اسفند قرار بود لاجوردی ساعت ۹ شب به حسینیه ی ارشاد تهران بیایند که نیم ساعت تاخیر می کنند و به رهبری بنی صدر و رجوی خائن توسط منافقین و ضد انقلابیون و ضد خلق در حسینیه ی ارشاد تهران بمب گذاری می شود که شهید شم آبادی جزء نگهبانان حسینیه بوده که در اثر بمب گذاری حسینیه، ایشان و دو نفر دیگر شهید می شوند. شم آبادی در سن 34 سالگی به شهادت رسید و در بهشت معصومه(س) قم آرام گرفت. او درباره ی حمایت از امام و انقلاب همیشه می گفت: همه باید در هر صورت که امکان دارد به انقلاب کمک کنند و باید همیشه ما در جنگ باشیم و جبهه ها را خالی نگذاریم.
قبل از انقلاب در تظاهرات و بعد از انقلاب هم در انتخابات شرکت فعالانه ای داشت. در آستانه ی پیروزی انقلاب، همراه سایر ملت در تظاهرات علیه رژیم پهلوی و دولت وقت شرکت می کرد و در توزیع و پخش اعلامیه های روشنگرانه ی امام نقش فعالی داشت و کتاب هایی را که امام سفارش کرده بودند می خواند و در قم پخش می کردند ۶ ماه در جبهه ی نبرد حق با باطل بود.