مرتضی غلامی نژاد
نام پدر: - | تاریخ تولد: 14/04/1341 |
محل تولد: ایران - تهران - تهران | تاریخ شهادت: - / - /1361 |
محل شهادت: تهران | طول مدت حیات: 20 سال |
مزار شهید: - |
زندگینامه
مرتضي غلامينژاد در 14 تير ماه 1341 در يکي از محلههاي جنوب تهران به دنيا آمد. او نخستين پسر خانواده بود. در همان اوايل دوره راهنمايي همراه با خانواده به محله توليدارو نقل مکان کرد و با بچههاي محله مراوده و ارتباط صميمانهاي داشت. بسيار خوشاخلاق بود و همه به ويژه همسايهها او را تحسين ميکردند.
اهل ايستادن در کوچه و خيابان نبود و کمتر در محل ظاهر ميشد. مرتضي در هنرستان در رشته نقشهکشي ساختمان درس ميخواند. پس از پيروزي انقلاب اسلامي به عضويت بسيج درآمد و از همان آغاز جنگ تحميلي به طور مستمر در جبهههاي نبرد حق عليه باطل حضور يافت چرا که همواره در فکر شهادت بود. وي در همان شرايط به درس خود ادامه داد و تا پايان هنرستان تحصيل نمود اما قبل از اخذ مدرک ديپلم فني به آرزويش دست يافت.
او پس از مدتها حضور در عرصه نبرد با دشمن بعثي، در جبهه به شدت مجروح و انگشتهاي پايش قطع شد و لذا مجبور گرديد به تهران برگردد. در اين شرايط فعاليت خود را در بسيج محل گسترش داد. با وجود معلوليت از ناحيه پا به دوستانش گفته بود: مديون امام هستيد اگر در مأموريتي من را بيخبر بگذاريد. از اين رو در يکي از مأموريتهاي شهري، دوستانش او را با خود بردند.
در اين عمليات که با عنوان عمليات 25 خانههاي تيمي اجرا شد وي جزء خطشکنها بود. زماني که مرتضي به همراه نيروهاي بسيج به سوژه مورد نظر رسيدند همه راهها را بستند و منافقان را در خانه محاصره کردند. براي نفوذ تنها راه اين بود که يک نفر خطشکن شود. مرتضي اين مسئوليت را پذيرفت و جلو رفت. آنها هم او را زير رگبار گرفتند و وي در همان حال در سال 1361 در شهر تهران در سن 20 سالگي به شهادت رسيد.
اهل ايستادن در کوچه و خيابان نبود و کمتر در محل ظاهر ميشد. مرتضي در هنرستان در رشته نقشهکشي ساختمان درس ميخواند. پس از پيروزي انقلاب اسلامي به عضويت بسيج درآمد و از همان آغاز جنگ تحميلي به طور مستمر در جبهههاي نبرد حق عليه باطل حضور يافت چرا که همواره در فکر شهادت بود. وي در همان شرايط به درس خود ادامه داد و تا پايان هنرستان تحصيل نمود اما قبل از اخذ مدرک ديپلم فني به آرزويش دست يافت.
او پس از مدتها حضور در عرصه نبرد با دشمن بعثي، در جبهه به شدت مجروح و انگشتهاي پايش قطع شد و لذا مجبور گرديد به تهران برگردد. در اين شرايط فعاليت خود را در بسيج محل گسترش داد. با وجود معلوليت از ناحيه پا به دوستانش گفته بود: مديون امام هستيد اگر در مأموريتي من را بيخبر بگذاريد. از اين رو در يکي از مأموريتهاي شهري، دوستانش او را با خود بردند.
در اين عمليات که با عنوان عمليات 25 خانههاي تيمي اجرا شد وي جزء خطشکنها بود. زماني که مرتضي به همراه نيروهاي بسيج به سوژه مورد نظر رسيدند همه راهها را بستند و منافقان را در خانه محاصره کردند. براي نفوذ تنها راه اين بود که يک نفر خطشکن شود. مرتضي اين مسئوليت را پذيرفت و جلو رفت. آنها هم او را زير رگبار گرفتند و وي در همان حال در سال 1361 در شهر تهران در سن 20 سالگي به شهادت رسيد.