حسین کاظمی افجه ای
نام پدر: ابوالقاسم | تاریخ تولد: 17/01/1308 |
محل تولد: ایران - تهران - تهران | تاریخ شهادت: 16/05/1361 |
محل شهادت: مجیدیه شمالی-شمس آباد-تهران | طول مدت حیات: 53 سال |
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف37-شماره23-تهران |
زندگینامه
حسين کاظميافجهاي در 17 فروردين ماه سال 1308 در محله پامنار شهر تهران در خانوادهاي متدين ديده به جهان گشود. هفت ساله بود که پدرش را از دست داد و با توجه به اين مسئله و محدوديتهاي مالي خانواده نتوانست بيش از 8 سال به تحصيل ادامه دهد و ناچار براي سرپرستي مادر و برادر کوچکترش تحصيل را ترک و به مکانيکي اتومبيل پرداخت. در سال 1333 به استخدام اداره ماشينآلات وزارت راه درآمد، ليکن در ارديبهشت همان سال در حين کار اتوبوس سرويس کارمندان به روي پشت و ستون فقراتش واژگون شد و نخاعش قطع گرديد. حدود سه ماه در بيمارستانهاي مختلف بستري و تحت عملهاي جراحي مختلف قرار گرفت ليکن معالجات مؤثر واقع نشد و او در حالي که از کمر به پايين فلج شده بود از بيمارستان خارج گرديد. هر کس ديگري شايد در مواجه با چنين مصيبتي روحيهاش را ميباخت و کنج عزلت را ميگزيد، ليکن او ارادهاي مستحکم و ايماني قوي داشت، عليرغم نقص جسماني به تلاش و فعاليت ادامه داد و 30 سال با چنين وضعي ساخت و در اثر پشتکار فراوان موفق شد يک نمايشگاه اتومبيل دائر نمايد و از اين راه به تأمين زندگيش بپردازد.
او که به علت نقص جسماني نتوانسته بود تشکيل خانواده دهد، با الهام از خصائل اخلاقي مولايش علي(ع) به فاميل و خانوادههاي آشنا کمکهاي مالي فراوان مينمود و تعدادي از جوانان فاميل با کمکهاي وي موفق به تشکيل خانواده شدند. هرکس از او تقاضايي داشت، ميدانست که پاسخ منفي نخواهد شنيد و همين صفات نيکو باعث شده بود که در ميان دوستان و آشنايان از محبوبيت و احترامي خاص برخوردار گردد.
در جريان انقلاب از پشتيبانان استوار نهضت مردم مسلمان ايران بود و با صندلي چرخدار در صفوف راهپيمايان شرکت ميکرد و به حضرت امام ارادتي خاص داشت.
پس از پيروزي انقلاب به خدمات خود ادامه داد و به خصوص از زماني که کفار بعثي به ميهن اسلامي تجاوز کردند همواره آرزو داشت به جبهه برود، ليکن وضعيت جسمانيش چنين اجازهاي را نميداد و لذا او ميکوشيد با فعاليت در پشت جبهه عدم حضورش را در خط مقدم جبران نمايد و دين خود را به اسلام ادا کند و به همين منظور در کنار ساير فعاليتها يک دستگاه آمبولانس به رزمندگان اسلام اهداء نمود. به علت علاقه خاص که به خاندان عصمت و طهارت و به ويژه سالار شهيدان اسلام داشت همه ساله در ايام سوگواري اباعبداللهالحسين و تاسوعا و عاشوراي حسيني خرج ميداد و مراسم باشکوهي برپا مينمود.
منافقين کوردل در کارزار شومي که جهت ايجاد رعب و وحشت در درون جامعه به راه انداختند دستشان را به خون بسياري از جان بر کفان اسلام آلودند و از هيچ شقاوتي دريغ نکردند. در روز شانزدهم مرداد 1361 دو نفر از تروريستهاي منافق با شناسايي قبلي به محل کار کاظمي حملهور شدند و او را در حالي که به روي صندلي چرخدار نشسته بود و قادر نبود از خود دفاع کند بيرحمانه به گلوله بستند و پس از اين "عمليات متهورانه"!! با وحشت از صحنه گريختند. حسين 53 ساله در مجیدیه شمالی، محله شمسآباد تهران به شهادت رسيد و در بهشت زهرا(س) قطعه 26 رديف 37 شماره 23 آرميد.
او که به علت نقص جسماني نتوانسته بود تشکيل خانواده دهد، با الهام از خصائل اخلاقي مولايش علي(ع) به فاميل و خانوادههاي آشنا کمکهاي مالي فراوان مينمود و تعدادي از جوانان فاميل با کمکهاي وي موفق به تشکيل خانواده شدند. هرکس از او تقاضايي داشت، ميدانست که پاسخ منفي نخواهد شنيد و همين صفات نيکو باعث شده بود که در ميان دوستان و آشنايان از محبوبيت و احترامي خاص برخوردار گردد.
در جريان انقلاب از پشتيبانان استوار نهضت مردم مسلمان ايران بود و با صندلي چرخدار در صفوف راهپيمايان شرکت ميکرد و به حضرت امام ارادتي خاص داشت.
پس از پيروزي انقلاب به خدمات خود ادامه داد و به خصوص از زماني که کفار بعثي به ميهن اسلامي تجاوز کردند همواره آرزو داشت به جبهه برود، ليکن وضعيت جسمانيش چنين اجازهاي را نميداد و لذا او ميکوشيد با فعاليت در پشت جبهه عدم حضورش را در خط مقدم جبران نمايد و دين خود را به اسلام ادا کند و به همين منظور در کنار ساير فعاليتها يک دستگاه آمبولانس به رزمندگان اسلام اهداء نمود. به علت علاقه خاص که به خاندان عصمت و طهارت و به ويژه سالار شهيدان اسلام داشت همه ساله در ايام سوگواري اباعبداللهالحسين و تاسوعا و عاشوراي حسيني خرج ميداد و مراسم باشکوهي برپا مينمود.
منافقين کوردل در کارزار شومي که جهت ايجاد رعب و وحشت در درون جامعه به راه انداختند دستشان را به خون بسياري از جان بر کفان اسلام آلودند و از هيچ شقاوتي دريغ نکردند. در روز شانزدهم مرداد 1361 دو نفر از تروريستهاي منافق با شناسايي قبلي به محل کار کاظمي حملهور شدند و او را در حالي که به روي صندلي چرخدار نشسته بود و قادر نبود از خود دفاع کند بيرحمانه به گلوله بستند و پس از اين "عمليات متهورانه"!! با وحشت از صحنه گريختند. حسين 53 ساله در مجیدیه شمالی، محله شمسآباد تهران به شهادت رسيد و در بهشت زهرا(س) قطعه 26 رديف 37 شماره 23 آرميد.