کرم علی محمدحسینی بنچناری
نام پدر: علی حیدر | تاریخ تولد: 15/01/1329 |
محل تولد: ایران - مرکزی - آشتیان - بنچنار | تاریخ شهادت: 10/06/1361 |
محل شهادت: خیابان نظام آباد تهران | طول مدت حیات: 32 سال |
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف76-شماره5مکرر-تهران |
زندگینامه
کرمعلي در 15 فروردين ماه سال 1329 در قريه بنچنار از توابع آشتيان به دنيا آمد. دوازده ساله بود که پدرش را از دست داد و سرپرستي او و برادر و خواهرانش بر عهده مادرش قرار گرفت و در روستا با اشتغال به دامداري و کشاورزي زندگي را ميگذراندند.
هفده ساله بود که از زادگاهش به تهران عزيمت کرد و در اين شهر به عنوان کارگر بنا به کار مشغول گرديد و در اين شغل پرمشقت با مظالم رژيم ستمشاهي از نزديک بيشتر آشنا شد. در تمام دوران کارگري، او فردي مذهبي و مسلماني متعهد بود و اغلب نماز را در مسجد ميخواند و در جلسات و مجالس مذهبي و سوگواري اهل بيت عصمت و طهارت شرکت ميجست و از لحاظ اخلاقي نيز نمونه بود و با رفتار پسنديدهاش اطرافيان را تحت تأثير قرار ميداد.
همزمان با اوجگيري انقلاب اسلامي، او که هم به شريعت اسلام تعهدي راسخ داشت و هم مظالم رژيم وابسته را با گوشت و پوست حس کرده بود، به نهضت مستضعفان پيوست و با پخش اعلاميه و نوارهاي حضرت امام و شرکت در راهپيماييها و مبارزه با نيروهاي مزدور گارد شاهنشاهي به سهم خود در تحقق اهداف اسلامي انقلاب کوشيد.
پس از پيروزي انقلاب به صورت افتخاري و بدون کوچکترين چشمداشتي به همکاري با کميتههاي انقلاب اسلامي پرداخت و از حاکميت محرومان پاسداري نمود. با گذشت زمان و به کار انداختن اندوختههايي که در طول سالها کارگري پسانداز کرده بود، به اتفاق برادرش يک باب مغازه پارچهفروشي دائر کرد و به کار مشغول شد. در اين دوران نيز چون گذشته هر کجا که اسلام طلب ميکرد حاضر بود و کسب و کار برايش ارزشي کاملاً فرعي داشت. به آنچه که فکر نميکرد زيان و ضرر و يا منفعت کسب بود و چه بسا روزها در مغازه را رها کرده و در صحنه انقلاب فعاليت مينمود و در فعاليتهاي اسلامي، از نمازهاي جمعه گرفته تا گردهمآييهاي مردمي حاضر ميشد. به راستي کاسبي بود حبيب خدا و آرزو داشت تا هر چه در توان دارد در خدمت اسلام به کار گيرد.
ظهر روز دهم شهريور 1361، هم زمان با آواي حياتبخش اذان، دو نفر از تروريستهاي منافق، پس از مدتي پرسهزدن در خيابانها به حوالي مغازه شهيد نزديک شدند و با مشاهده عکسهايي از رهبر انقلاب و مسئولين جمهوري اسلامي، با سوءاستفاده از خلوتي خيابان به قصد انجام جنايت وارد مغازه شده و در آنجا از کرمعلي پارچه خواستند سپس ناجوانمردانه از پشت به وي حمله کرده و با شليک گلوله او را هدف قرار دادند و او با پيکري مجروح پشت پيشخوان مغازه افتاد و تروريستهاي سنگدل به روي او خم شده گلولهاي ديگر به سينه او شليک کرده و سپس گريختند. بدينسان گلي از بوستان انقلاب اسلامي پرپر شد و در 32 سالگي از خيابان نظامآباد تهران به سوي عرش کبريا پرواز کرد. پيکرش را در بهشت زهرا(س) قطعه 26 رديف 76 شماره 5 به خاک سپردند.
هفده ساله بود که از زادگاهش به تهران عزيمت کرد و در اين شهر به عنوان کارگر بنا به کار مشغول گرديد و در اين شغل پرمشقت با مظالم رژيم ستمشاهي از نزديک بيشتر آشنا شد. در تمام دوران کارگري، او فردي مذهبي و مسلماني متعهد بود و اغلب نماز را در مسجد ميخواند و در جلسات و مجالس مذهبي و سوگواري اهل بيت عصمت و طهارت شرکت ميجست و از لحاظ اخلاقي نيز نمونه بود و با رفتار پسنديدهاش اطرافيان را تحت تأثير قرار ميداد.
همزمان با اوجگيري انقلاب اسلامي، او که هم به شريعت اسلام تعهدي راسخ داشت و هم مظالم رژيم وابسته را با گوشت و پوست حس کرده بود، به نهضت مستضعفان پيوست و با پخش اعلاميه و نوارهاي حضرت امام و شرکت در راهپيماييها و مبارزه با نيروهاي مزدور گارد شاهنشاهي به سهم خود در تحقق اهداف اسلامي انقلاب کوشيد.
پس از پيروزي انقلاب به صورت افتخاري و بدون کوچکترين چشمداشتي به همکاري با کميتههاي انقلاب اسلامي پرداخت و از حاکميت محرومان پاسداري نمود. با گذشت زمان و به کار انداختن اندوختههايي که در طول سالها کارگري پسانداز کرده بود، به اتفاق برادرش يک باب مغازه پارچهفروشي دائر کرد و به کار مشغول شد. در اين دوران نيز چون گذشته هر کجا که اسلام طلب ميکرد حاضر بود و کسب و کار برايش ارزشي کاملاً فرعي داشت. به آنچه که فکر نميکرد زيان و ضرر و يا منفعت کسب بود و چه بسا روزها در مغازه را رها کرده و در صحنه انقلاب فعاليت مينمود و در فعاليتهاي اسلامي، از نمازهاي جمعه گرفته تا گردهمآييهاي مردمي حاضر ميشد. به راستي کاسبي بود حبيب خدا و آرزو داشت تا هر چه در توان دارد در خدمت اسلام به کار گيرد.
ظهر روز دهم شهريور 1361، هم زمان با آواي حياتبخش اذان، دو نفر از تروريستهاي منافق، پس از مدتي پرسهزدن در خيابانها به حوالي مغازه شهيد نزديک شدند و با مشاهده عکسهايي از رهبر انقلاب و مسئولين جمهوري اسلامي، با سوءاستفاده از خلوتي خيابان به قصد انجام جنايت وارد مغازه شده و در آنجا از کرمعلي پارچه خواستند سپس ناجوانمردانه از پشت به وي حمله کرده و با شليک گلوله او را هدف قرار دادند و او با پيکري مجروح پشت پيشخوان مغازه افتاد و تروريستهاي سنگدل به روي او خم شده گلولهاي ديگر به سينه او شليک کرده و سپس گريختند. بدينسان گلي از بوستان انقلاب اسلامي پرپر شد و در 32 سالگي از خيابان نظامآباد تهران به سوي عرش کبريا پرواز کرد. پيکرش را در بهشت زهرا(س) قطعه 26 رديف 76 شماره 5 به خاک سپردند.