علی محمدی نصرآبادی
نام پدر: حسن | تاریخ تولد: 01/09/1319 |
محل تولد: ایران - یزد - تفت - نصرآباد | تاریخ شهادت: 10/06/1361 |
محل شهادت: خیابان ستارخان-تهران | طول مدت حیات: 42 سال |
مزار شهید: بهشت زهرا(س)-قطعه26-ردیف76-شماره7-تهران |
زندگینامه
علي در اول آذر ماه سال 1319 در نصرآباد پيشکوه يزد در يک خانواده مذهبي به دنيا آمد و از بدو تولد در نهايت سختي و تنگدستي زندگي نمود. پدرش در روستا آسيابان بود و او نيز دوران کودکي را در آسياب و کمک به پدر گذرانده.
سياستهاي خانمان برانداز رژيم ستمشاهي که هدفي مگر ويراني و ورشکستگي کشاورزي ايران نداشت خانواده او را نيز بينصيب نگذاشت و در نتيجه در حالي که نتوانسته بود بيش از چهار کلاس درس بخواند در سال 1335 به تهران نقل مکان نمود. در تهران حدود 10 سال را با حقوقي ناچيز به کارگري پرداخت و در سال 1346 به تشکيل خانواده پرداخت.
از جواني فردي مذهبي و دوستدار خاندان عصمت و طهارت بود و به روحانيت و به خصوص حضرت امام خميني(ره) احترامي خاص ميگذاشت و در سال 1342 با قلبي مالامال از اندوه تبعيد رهبر و مرجع تقليدش را نظارهگر بود و از همان زمان نفرتي عميق نسبت به رژيم منحوس پهلوي در او پيدا شد که در سالهاي بعد به صورت حضور فعالانهاش در نهضت اسلامي تبلور عملي يافت.
در سالهاي 1355 و 1356 فعالانه به نهضت شکوهمند اسلامي پيوست و ضمن پخش اعلاميههاي حضرت امام(ره) و حضور در مجالس و محافل مبارزاتي گام به گام همراه با انقلاب و امت شهيدپرور به پيش رفت و در پيروزي انقلاب به سهم خود تلاش کرد و ثمره آن را در استقرار نظام جمهوري اسلامي با عشق و علاقه شاهد گرديد.
پس از پيروزي انقلاب و به خصوص از سال 1359 به بعد با آشنايي به ماهيت ليبرالهاي غربگرا و گروهکهاي وابسته به مبارزه با آنها برخاست و از هيچ کوششي براي افشاء چهره کريه آنها دريغ ننمود و نيک ميدانست که اين علفهاي هرز چنان چه به حال خود گذاشته شوند بوستان عطرانگيز انقلاب اسلامي را به بياباني برهوت و عرصهاي براي تاخت و تاز ابرقدرتها تبديل خواهند کرد. انساني متدين و متعهد بود و اکثر نمازهاي يوميه را در مسجد به جماعت برگزار ميکرد و در کارهاي خير و کمک به همنوعان در بذل جان و مال کوتاهي نميکرد.
نصرآبادي به علت فعاليتهاي اسلامي و اعتقاد عميقش به ولايت فقيه و استمرار راه انبياء از طرف منافقين مورد شناسايي قرار گرفته بود و اين خودفروختگان قصد آن را داشتند تا براي هموار کردن جاده بازگشت آمريکا او را به شهادت رسانند. در روز چهارشنبه دهم شهريور 1361 حدود ساعت 9 صبح دو نفر از تروريستهاي وابسته به گروهک منافقين به قصد عملي کردن نيت پليدشان به مغازه الکتريکي او در خيابان ستارخان تهران وارد شده و پس از درخواست جنس هنگامي که علي مشغول برآوردن خواسته آنها بود از پشت با سلاح به وي حمله کرده و او را روي زمين خوابانده و پس از سرقت اندک موجودي مغازه در کمال شقاوت او را در مقابل ديدگان فرزند 12 سالهاش به ضرب گلوله به شهادت رساندند و پس از سرقت موتور او از صحنه گريختند. پيکر شهيد 42 ساله را در بهشت زهرا(س) قطعه 26 رديف 76 شماره 7 به خاک سپردند.
سياستهاي خانمان برانداز رژيم ستمشاهي که هدفي مگر ويراني و ورشکستگي کشاورزي ايران نداشت خانواده او را نيز بينصيب نگذاشت و در نتيجه در حالي که نتوانسته بود بيش از چهار کلاس درس بخواند در سال 1335 به تهران نقل مکان نمود. در تهران حدود 10 سال را با حقوقي ناچيز به کارگري پرداخت و در سال 1346 به تشکيل خانواده پرداخت.
از جواني فردي مذهبي و دوستدار خاندان عصمت و طهارت بود و به روحانيت و به خصوص حضرت امام خميني(ره) احترامي خاص ميگذاشت و در سال 1342 با قلبي مالامال از اندوه تبعيد رهبر و مرجع تقليدش را نظارهگر بود و از همان زمان نفرتي عميق نسبت به رژيم منحوس پهلوي در او پيدا شد که در سالهاي بعد به صورت حضور فعالانهاش در نهضت اسلامي تبلور عملي يافت.
در سالهاي 1355 و 1356 فعالانه به نهضت شکوهمند اسلامي پيوست و ضمن پخش اعلاميههاي حضرت امام(ره) و حضور در مجالس و محافل مبارزاتي گام به گام همراه با انقلاب و امت شهيدپرور به پيش رفت و در پيروزي انقلاب به سهم خود تلاش کرد و ثمره آن را در استقرار نظام جمهوري اسلامي با عشق و علاقه شاهد گرديد.
پس از پيروزي انقلاب و به خصوص از سال 1359 به بعد با آشنايي به ماهيت ليبرالهاي غربگرا و گروهکهاي وابسته به مبارزه با آنها برخاست و از هيچ کوششي براي افشاء چهره کريه آنها دريغ ننمود و نيک ميدانست که اين علفهاي هرز چنان چه به حال خود گذاشته شوند بوستان عطرانگيز انقلاب اسلامي را به بياباني برهوت و عرصهاي براي تاخت و تاز ابرقدرتها تبديل خواهند کرد. انساني متدين و متعهد بود و اکثر نمازهاي يوميه را در مسجد به جماعت برگزار ميکرد و در کارهاي خير و کمک به همنوعان در بذل جان و مال کوتاهي نميکرد.
نصرآبادي به علت فعاليتهاي اسلامي و اعتقاد عميقش به ولايت فقيه و استمرار راه انبياء از طرف منافقين مورد شناسايي قرار گرفته بود و اين خودفروختگان قصد آن را داشتند تا براي هموار کردن جاده بازگشت آمريکا او را به شهادت رسانند. در روز چهارشنبه دهم شهريور 1361 حدود ساعت 9 صبح دو نفر از تروريستهاي وابسته به گروهک منافقين به قصد عملي کردن نيت پليدشان به مغازه الکتريکي او در خيابان ستارخان تهران وارد شده و پس از درخواست جنس هنگامي که علي مشغول برآوردن خواسته آنها بود از پشت با سلاح به وي حمله کرده و او را روي زمين خوابانده و پس از سرقت اندک موجودي مغازه در کمال شقاوت او را در مقابل ديدگان فرزند 12 سالهاش به ضرب گلوله به شهادت رساندند و پس از سرقت موتور او از صحنه گريختند. پيکر شهيد 42 ساله را در بهشت زهرا(س) قطعه 26 رديف 76 شماره 7 به خاک سپردند.