غير از خيال زخم تنت نيست حاليام
اما هنوز آينهي بيخياليام
لبريز صد زبانم و حرفي نميزنم
مثل درخت، مثل درخت است لاليام
ميخواستم که راه تو باشم به سمت سبز
حالا ببين که دستخوش پايماليام
اي باغ انتظار تو را گم نکردهام
من نيز چون تو خسته اين خشکساليام
جز شعر در بساط دلم نيست نازنين
افسوس سهم داري و من دست خاليام
اما هنوز آينهي بيخياليام
لبريز صد زبانم و حرفي نميزنم
مثل درخت، مثل درخت است لاليام
ميخواستم که راه تو باشم به سمت سبز
حالا ببين که دستخوش پايماليام
اي باغ انتظار تو را گم نکردهام
من نيز چون تو خسته اين خشکساليام
جز شعر در بساط دلم نيست نازنين
افسوس سهم داري و من دست خاليام