دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

 
برای جانبازان شیمیایی
روزي مي‌گفتم
اگر خورشيد نيست ماه که هست
ولي حالا من مانده‌ام و شب هاي بدون ستاره
و درد زخم هاي زرد
و جاده‌اي که بپايان نمي‌رسد
چقدر چشم به چپ و راست بايد دوخت
آنجاها بوي باروت را نمي‌شناسند
فقط اهالي سرزمين سوخته مي‌دانند
عمق زخم هاي زرد را
مي‌خواهم بر بام پلکهايم بنشينم
تا سلام کنم بر ساکنان دورترين
ستاره هاي جهان
بگويم که اينجا خشکسالي عاطفه هاست
و بگويم چهره‌ي سرزمينم مکدر است
از تباني آهن و آتش
هنوز مي‌تپد
نبض جبهه ها در رگ نفسهايم
و آوازي به رنگ جنون در درونم جاري است
و درد زخم هاي زرد
تاول هاي نگاهم را
چهره‌ي شب‌هاي بي‌ستاره را سپيد مي‌کند
و سپيدترين شعر شاعران را سياه
چقدر چشم به چپ و راست بايد دوخت
فقط اهالي سرزمين سوخته مي‌دانند
که پرنده هاي آسماني در زمين لانه مي‌کنند
و ستاره هاي زميني به آسمان سفر
 
 

 



[ چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  ] [ 5:41 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]