دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

باز باران با ترانه

میخورد بر بام خانه

یادم آمد کربلا را

دشت پر شور و بـلا را

گردش یک ظهر غمگین

گرم و خونین

لرزش طفلان نالان

زیر تیغ و نیزه ها را

با صدای گریه های کودکانه

و ندرین صحرای سوزان

میدود طفلی سه ساله

پر زناله ، دلشکسته ، پای خسته

باز باران قطره قطره

می چکد از چوب محمل

آخ باران 

کی بباری 

بر تن عطشان باران

تر کنند از آن گلو را

آخ باران ... آخ باران 



[ چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  ] [ 5:48 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]