دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

چهره از اشک به پیرای که دریا کم توست 
آنچه بارد ز قلم قطره ای از ماتم توست
گرچه گل های تو پرپر به رخ خاک شدند
به ثریا شده و کوکب افلاک شدند
چشم بد دور که خاکت گل و ریحان بارد
مسلخ عشق تو حلاج به دامان دارد
لوحش الله که چه خاکی همه اش غیرت عشق
نقش ناموس ازل سرزده از طلعت عشق
ناله ات می شنوم، کاکل تو می بویم
خاک دلسوخته ام، با تو سخن می گویم: 
چه شده، زخمی دشمن شده خون پالایی
خاک و خون را به رخ سرخ شرف آلایی
آی ای سبز من ای سرخ من ای شهر بلا
کم نداری به خدا از شرف کرب و بلا
نازمت شهر من افسانه ی دوران شده ای
باز هم ملک دلی، گرچه که ویران شده ای
با عنایات خدا باز ز جا برخیزی
پرچم عزت خود را به فلک آویزی
دست هامان به چراغانی تو می آید
مژه بر خاک درت سرمه ی خون می ساید
باز هم گل به چمن ریزی و گلبوی شوی
تا شرف هست بروجرد شرفجوی شوی



[ چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  ] [ 5:51 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]