برگ می نویسد
آن سوی فصل پریشان
بر گورهای بی نشان
برگ می پیچد
بر نردبان نگاه
و می شمارد زخم را
از گندم
تا کابوس دلتنگی لحظه ها
در خش خش عبور خاکستری
برگ می خواند
با یاد شیفتگانی
که در خاک آرمیده اند
آخرين مطالبنويسندگانپيوندها
| |