اي فلک غلتيده در خاکي ز چوگان شما
آسمان، افتادهاي بر پاي ايوان شما
غنچههاي سرخ روي و شبنم آلود بهشت
خارهاي پشت ديوار گلستان شما
صبحدم و آن نقش رنگين و دل انگيز فلق
نارسا تصويري از چاک گريبان شما
بيدها منت برند از باد هر شب تا مگر
باز گويد قصهي زلف پريشان شما
چشمهها بر جويها ريزند اشک آرزو
در تمناي سهي سرو خرامان شما
آسمان، افتادهاي بر پاي ايوان شما
غنچههاي سرخ روي و شبنم آلود بهشت
خارهاي پشت ديوار گلستان شما
صبحدم و آن نقش رنگين و دل انگيز فلق
نارسا تصويري از چاک گريبان شما
بيدها منت برند از باد هر شب تا مگر
باز گويد قصهي زلف پريشان شما
چشمهها بر جويها ريزند اشک آرزو
در تمناي سهي سرو خرامان شما