در شهادت مردان دریادل ناوچه ی «جوشن»
وسعت کدامین دریا
در قلب پر طنین تان نشست
کان سان
آبی آوازهایتان
زلالی رودبارها را
به زمزمه آورد
و رگانتان
فواره ها را
تا وسعت بی کرانه آسمان
پرواز آموخت
آه....
هنگام که از دریای بیکرانه ی سینه هایتان
فریادهای خفته ی صدف ها
برآمدند
آسمان،
دلتنگی اش را
چه سرخ!
چه سرخ!
چه سرخ!
بارید
اکنون
تنها، با اشاره ی شماست
که توفان ها
رخصت می یابند
تا دریا را
از خاموشی
به خروش خوف انگیز
دعوت کنند