دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، در خاطره ای درباره شهید محمد ابراهیم احمدپور آمده است:

خبر آوردند که خانه‌ای در پشت کارخانه یخسازی ماهشهر آتش گرفته است. محمد ابراهیم به اتفاق ماشین آتش‌نشانی راه افتاد، اما همین که آنجا رسید، ماشین در چاله‌ای افتاد و دیگر بیرون نیامد.

 

محمد ابراهیم شده بود اسفند روی آتش. نگران بود. مدام بالا و پایین می‌رفت تا راه چاره‌ای پیدا کند. همان وقت خبر ناگوار دیگری اندوه او را دو چندان کرد.
- آقای احمدپور! ماشین آتش‌نشانی اصلاً آب نداره!

همان لحظه سر و کله پیر زنی پیدا شد. او آمد به طرف من و پرسید: «شهردار خوبو کجاست؟»

 

مردم از شدت عشق و ارادت، اسم محمد ابراهیم را شهردار خوبو گذاشته بودند.

شهردار خوبو را نشانش دادم. پیر زن جلو که رفت، دستمالی از زیر چادر در آورد و گفت: «مادر فدای سرت، شهردار خوبو! اشک تو آتش را خاموش کرد. هیچ نگران نباش.»

*شهردار خوبو، ص70-69

 

منبع:تسنیم



[ دوشنبه 15 شهریور 1395  ] [ 12:49 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]