زنان در میان گلوله و آتش بر سر دو راهی
در کش و قوس حمله عراق به خرمشهر، فرزندی متولد میشود که پدر و مادرش قبل از آنکه هنوز نامی برای او برگزینند، در میان هجمه توپ و تانک مهیای فرار از شهر به سمت اهواز هستند.
کد خبر: ۱۰۵۶۵۴
تاریخ انتشار: ۰۵ مهر ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۳ - 26September 2016
به گزارش خبرنگاردفاع پرساز خوزستان، در کش و قوس حمله عراق به خرمشهر، فرزندی متولد میشود که پدر و مادرش قبل از آنکه هنوز نامی برای او برگزینند، در میان هجمه توپ و تانک مهیای فرار از شهر به سمت اهواز هستند؛ اما پیش از آماده کردن اسباب و اثاثیه، با سیل جمعیتی از اقوام و همسایگان روبهرو میشوند که قصد همراهی آنها را دارند. در یک سرشماری، جمعیت به 40 نفر میرسد و چون وانت توان انتقال همه مسافران را ندارد، در یک تصمیمگیری اجباری، قرار بر آن میگذارند که فقط زنها و بچهها سوار بر خودرو به اهواز بروند و مردها در شهر بمانند.
سکوت در یک لحظه همه جا را فرا میگیرد و هیچ کس نمیداند با این تصمیم اجباری چگونه کنار آید «چارهای نیست». این تنها جوابی میشود که در میان انبوه سؤالات زنان و بچهها از دهان مردان خارج می شود.
زنان در میان گلوله و آتش بر سر دو راهیاند: بروند یا نروند؟ اگر نروند چه باید کرد؟ اگر بروند زن ها و بچه به کجا خواهند رفت؟ دربهدر کدام شهر غریب می شوند؟ چگونه زندگی می کنند؟ و ...
وانت در میان سؤال های بی جواب و با اصرار مردان راه خود را به سمت اهواز کج میکند. هرچند هنوز کوچه را تا انتها نتوانسته برود، هدف گلوله تانکی قرار میگیرد و زنها و بچهها در میان شرارههای آتش میسوزد... و این نمایی کلی یکی از متفاوتترین نمایشهای دفاع مقدس است که به کوشش انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس و به کارگردانی علی برجی در تماشاخانه سرو روی صحنه رفت. نمایشی که قرار است یکی دیگر از صحنههای نامیمون و نامبارک جنگ را که در لایههای زیرین خاطرات دفاع مقدس دفن و به بوته فراموشی سپرده شده بود، از دل تاریخ بیرون کشد و در عمق نگاه تماشاگران حکاکی کند.
«جهشه» پیامآور وقایع آغازین روزهای جنگ در خرمشهر است. روزهایی که مردان آن در میان آن همه هجرانها، زخمها، اضطرابها، وحشتها، بیکسیها، دربهدریها و ... درس مقاومت را با بهترین، رساترین و شیواترین کلام هجا کردند و لحظه لحظهاش را با وصله زدن آلام و رنجها با واژههای چون شجاعت، ایستادگی، مردانگی و ... درنوردیدند تا در نهایت تاروپود وطن از هم نگسلد و باید به مرتضی شاهکرم به واسطه نوع نگاهش به مقوله جنگ در این نمایش تبریک گفت. نمایشنامهنویسی که چندسالی است تلاش میکند از خود ردپایی منحصربهفرد در حوزه نمایش به یادگار گذارد و به نظر میرسد این نمایشنامه از اولین کلمهای که روی کاغذ نقش میبندد-«جهشه»- تا لحظهلحظه حوادث و دیالوگهای حاکم بر آن پتانسیل ماندگاری دارد.
دردنامهای که فرزند خلف خرمشهر تلاش میکند به واسطه آن نشان دهد جنگ فقط جبهه، اسلحه و رزمنده نیست؛ بلکه مجموعه دردهایی است که در دل خانه به خانه، لحظه به لحظه و فرد فرد مردم یک کشور نهفته است.
نمایش «جهشه» در اجرا نیز بد ظاهر نشده است. علی برجی کارگردان توانمند و فعال این روزهای تئاتر کشور که ماه پیش نمایش «هفت هشتم» را روی صحنه برده بود، این بار هم خوش درخشید و با اجرای یک پرفورمنس خلاقانه توانست روح نمایشنامه را در کالبد اجرا به خوبی جاساز کند و برای تماشاگر ملموس سازد.
نمایش جهشه را باید از نمایشهای خوب و جذاب این روزهای تئاتر کشور به شمار آوریم. نمایشی که بیشک نمایشنامه آن قابلیت اجراهای متعدد را دارد و شایسته ماندگاری دارد.
انتهای پیام/