دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

ابراهیم اصغری

 

نام پدر: یدالله تاریخ تولد: - / - /1336
محل تولد: - تاریخ شهادت: 1365/10/19
محل شهادت: شلمچه طول مدت حیات: 29 سال
مزار شهید: گلزارپایین_زنجان


 

وصیت نامه

بسم الله القاسم الجبارین
به نام آن که هستی بخش جان ها و هادی انسان هاست. ارحم الراحمین که انبیاء و اولیاء و شهدا را اسوه بشر قرار داد و به وسیله آن ها مشعل فروزان هدایت را برافروخت. سلام بر مهدی (عج) آن که انتظارش اعتراضی است بر هرچه ظلم و جور و استکبار و بی عدالتی است. 
درود بر قلب تپنده ستم دیدگان زمین، بت شکن عصر و ناجی دهر امام امت خمینی کبیر و تحیت و تهنیت بی کران به شهدا و خانواده های گرانقدرشان که با مقاومت خود و صبر زینب گونه شان امید دشمنان را تبدیل به یاس کردند. من سرباز حقیر امام زمان، ابراهیم اصغری با آگاهی کامل این راه را که ثمره هزاران گل نورسته ی پرپر شده انقلاب اسلامی هست انتخاب کرده ام و می دانم که این راه سختی و شکنجه و معلولیت و شهادت و اسارت دارد ولی من از صلب مردانی متولد شده ام که قرن ها می گفتند حسین جان اگر در کربلا بودیم نمی گذاشتیم دست نامحرمان به خیام اطفال مظلومت برسد و من هم در ادامه راه آن ها به لبیک گویان پیوسته ام اگرچه دیر بیدار شدم اگر چه برای یافتن آب حیات در ظلمت به خیلی درها کوبیدم ولی سرانجام آن دری را که باید اول می زدم یافتم و اکنون هرگز این آستانه را رها نخواهم کرد. امت مقاوم و اسلام بدانید و آگاه باشید که اگر همگی حول محور رهبری واحد اسلامی جمع شوید هیچ قدرتی نمی تواند در بنیان مرصوصتان رخنه نماید. 
با اسلحه ایمان با اتکا به حبل الله المتین دست منافقین دورویان آن هایی که چوب لای چرخ انقلاب می گذارند و آن هایی که حرمین شریفین و عتبات عالیات و قدس عزیز را غصب کرده اند و بر فراز ویرانه های دیریاسین و کفر قاسم و صبرا و شتیلا و هویزه و خرمشهر و قصرشیرین عربده کشی می کنند و سند اسارت امت اسلام را امضا می کنند قطع نمایید و به عصرها و نسل ها بفهمانید که ما وارثان خون سیدالشهدا و یاران باوفایش هرچند در کربلا نبوده ایم ولی هر روزمان عاشورا و هر زمینمان را کربلا کرده ایم و در این محرم هیچ چیزی غیر از منافع اسلام عزیز برایمان ارزش ندارد. 
و اماما، کاش می شد در عشق تو هزاران بار می کشتنم، قطعه قطعه ام می کردند و تکه های تنم را می سوزاندند و خاکسترم را به باد می دادند و باز زنده می شدم و باز... 
خمینی جان، جان جانانم، روح و روانم مگر نعمتی بالاتر از وجود سرپا مهربانت هست؟ بگو تا همه از پیر و جوان و مرد و زن کفن پوش شویم و غسل شهادت را که تو یادمان داده ای از آب های اقیانوس عشقت بگیریم و زمین را بر مهدی (عج) فرشی گلگون تدارک ببینیم. 
آمدیم تا جان ببازیم دست چیست
مرد کز سیلی بترسد مرد نیست
و اما پدرجان و مادرجان که قدر تمام دنیا دوستتان دارم و هیچ گاه چهره های مهربان و خدایی تان از نظرم محو نمی شود من فرزند خوبی برای شما نبودم و نتوانستم در پیری عصای دستتان باشم ولی یادتان باشد که شما مرا این گونه در دامان پر معنویت خود پرورش دادید شما سیدالشهدا (ع) را برای من اولین بار شناساندید. 
در مرگ من ناراحت نباشید اگر گریه می کنید برای علی اکبر حسین (ع) گریه کنید. من خیلی به روضه ی سیدالشهدا و یارانش علاقه دارم.

تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)
برگرفته از 

ویژه نامه غواصان دریادل، صفحه:20، تاریخ:1375/12


[ سه شنبه 25 آبان 1395  ] [ 8:23 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]