شهیدی که مقام معظم رهبری در خاکسپاریش شرکت داشت
پیکر پاک شهید آوینی با حضور مقام معظم رهبری در گلزار شهدای بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.
کد خبر: ۲۲۴۲۱۳
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۹ - 30January 2017
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، شهید سید مرتضی آوینی در شهریور سال 1326 در محله شاه عبدالعظیم به دنیا آمد. او از دوران کودکی با هنر مانوس بود، شعر میسرود داستان و مقاله مینوشت و نقاشی میکرد. به این ترتیب تحصیلات دانشگاهیاش را نیز در رشته معماری به انجام رساند که با طبع هنری او سازگارتر بود ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آن را کنار گذاشت و به اقتضای ضرورتهای انقلاب به فیلمسازی پرداخت.
شهید آوینی فیلمسازی را در اوایل پیروزی انقلاب با ساختن چند مجموعه دربارهی غائله گنبد (مجموعه شش روز در ترکمن صحرا)، سیل خوزستان و ظلم خوانین (مجموعه مستند خان گزیدهها) آغاز کرد.
اواخر سال 1370 موسسه فرهنگی روایت فتح به فرمان مقام معظم رهبری تاسیس شد تا به کار فیلمسازی مستند و سینمایی درباره دفاع مقدس بپردازد و تهیه مجموعه روایت فتح را که بعد از پذیرش قطعنامه رها شده بود ادامه دهد. شهید آوینی و گروه فیلمبرداران روایت فتح به مناطق جنگی سفر کرده و طی مدتی کمتر از یک سال کار تهیه شش برنامه از مجموعه ده قسمتی شهری در آسمان را به پایان رساندند ومقدمات تهیه مجموعههای دیگری را درباره آبادان، سوسنگرد، هویزه و فکه تدارک دیدند. شهری در آسمان که به واقعه محاصره، سقوط و باز پسگیری خرمشهر میپرداخت در ماههای آخر حیات زمینی شهید آوینی از تلویزیون پخش شد، اما برنامه وی برای تکمیل این مجموعه و ساخت مجموعه های دیگر با شهادتش در روز جمعه بیستم فروردین 1372 در قتلگاه فکه ناتمام باقی ماند. آن شهید بزرگوار بر اثر برخورد با مینهای باقیمانده از زمان جنگ به شهادت رسید و پیکر پاک او با حضور مقام معظم رهبری، هنرمندان و نویسندگان تشییع و در گلزار شهدای بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.
شهیدی که مقام معظم رهبری در خاکسپاریش شرکت داشت
همه میدانستند آن روز مراسم خاكسپاری سید مرتضی آوینی است، قرار نبود آیت الله سید علی خامنهای در این مراسم باشكوه شركت كنند، در اولین ساعات روز آقا تماس گرفتند و فرمودند: «من دلم گرفته، دلم غم دارد، میخواهم بیایم تشییع پیكر پاك شهید آوینی. من افتخار میكنم به وجود این بچههای نویسنده و هنرمندی كه در این مجموعه حوزه هنری تلاش می كنند. این آقای آوینی را آدم وقتی سیما و چهره نورانیاش را میبیند، همینطور دوست دارد به ایشان علاقمند بشود.» دل بیقرار رهبر در جست و جوی مروارید گم شده سپاهش بود، كه اینك بر دوش هزاران ایرانی مسلمان به سمت بهشتزهرا میرفت، و باز هم آقا صبور، سنگین و سرافراز غم فراق یكی دیگر از مرواریدانش را به جان میخرید.
خاطراتی از شهید آوینی
جعبه شیرینی را جلو بردم و تعارف کردم. یکی برداشت و گفت: می توانم یکی دیگر هم بردارم؟ گفتم: البته این حرفها چیه سید؟! و سید یک شیرینی دیگر هم برداشت، اما هیچ کدام را نخورد. کار همیشه اش بود. هر جا که غذای خوشمزه یا شیرینی یا شکلاتی تعارفش می کردند، برمی داشت، اما نمی خورد. می گفت: «می برم تا با خانم و بچه ها با هم بخوریم.» به ما توصیه می کرد که این خیلی موثر است که آدم شیرینی های زندگی اش را با خانواده اش تقسیم کند. شاید برای همین هم همیشه در خانه نماز را به جماعت می خواند!
به نماز سید كه نگاه میكردم، ملائك را میدیدم كه در صفوف زیبای خویش او را به نظاره نشستهاند. رو به قبله ایستادم اما دلم هنوز در پی تعلقات بود. گفتم: نمیدانم چرا من همیشه هنگام اقامه نماز حواسم پرت است؟! به چشمانم خیره شد. «مواظب باش! كسی كه سرنماز حواسش جمع نباشد، در زندگی نیز حواسش اصلاً جمع نخواهد شد.»
یادم هست یک روزی شهید آوینی، شهید گنجی و بنده در جایی نشسته بودیم. شهید گنجی جمله ای را ابراز کرد که شهید آوینی در جواب جمله جالبی گفت. من بین این دو شهید بودم. شهید گنجی خطاب به شهید آوینی گفت: «حاج مرتضی! دیگر باب شهادت هم بسته شد.» آوینی در جواب گفت: «نه برادر، شهادت لباس تک سایزی است که باید تن آدم به اندازه آن در آید، هر وقت به سایز این لباس تک سایز درآمدی، پرواز میکنی، مطمئن باش!» من که میان این دو بودم گفتم: «حاج مرتضی، پس من چی؟ من کی پرواز میکنم؟» شهید آوینی در جواب گفت: «تو در کولهات چیزهایی داری» و نام چند منطقه جنگی که در آنها مستند ساخته بودم را آورد و بعد ادامه داد: «در کولهات چیزهای دیگری هم هست که نمیدانم چیست، هر وقت کولهات سبک شد، پرواز خواهی کرد.» مدتی پس از این گفت وگو مرتضی آوینی به شهادت رسید و به فاصله یک سال دیگر نیز گنجی شهید شد.
وصیتنامه شهید سید مرتضی آوینی
«زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است. سلامت تن زیباست، اما پرندهی عشق، تن را قفسی میبیند که در باغ نهاده باشند. و مگر نه آنکه گردنها را باریک آفریدهاند تا در مقتل کربلای عشق، آسان تر بریده شوند. و مگر نه آن که از پسر آدم، عهدی ازلی ستاندهاند که حسین را از سر خویش، بیشتر دوست داشته باشد. و مگر نه آن که خانه تن راه فرسودگی میپیماید تا خانه روح، آباد شود. و مگر این عاشق بیقرار را بر این سفینه سرگردان آسمانی که کره زمین باشد، برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریدهاند. و مگر از درون این خاک، اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرمهایی فربه و تنپرور برمیآید. ای شهید، ای آن که بر کرانه ازلی و ابدی وجود بر نشستهای، دستی برآر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش.»
منبع: باشگاه خبرنگاران