امام حسین(ع) از من خواست به جبهه برگردم
وقتی خبر شهادتش را به او دادیم، لبخند ملیحی بر لبش نشست و با آرامش کامل گفت «همین الان آقا و مولایم حضرت امام حسین (ع) اینجا بود، از من خواست به جبهه برگردم که به من نیاز دارند». بعد از گفتن این جمله، التماس میکرد که به جبهه برگردد.
کد خبر: ۲۳۰۵۱۵
تاریخ انتشار: ۰۱ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۶:۰۰ - 21March 2017
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از مازندران، سال 1362، از طرف اداره آموزش و پرورش شهرستان نکا به صورت داوطلبانه به منطقه کردستان اعزام و در شهرستان سقز مستقر و مشغول به خدمت شدم. از میان انبوهی از شیرینترین خاطرات آن سالها یکی هر لحظه برایم زنده و تکرار میشود و مرا به روزهای دوست داشتنی جبهه میبرد.
هرگاه که عملیاتی در منطقه شروع میشد، ما را برای رسیدگی به مجروحان، به بیمارستانها میبردند. بعد از عملیات والفجر4 مجروحان زیادی را به بیمارستانها انتقال داده بودند. در بین مجروحان، رزمندهای را بر اثر جراحت زیاد از حنجره تا شکم، ساعت شش صبح به اتاق عمل انتقال داده بودند.
بعد از عمل جراحی، در اتاق مراقبتهای ویژه از او مراقبت میکردیم. ساعت چهار و نیم بعد از ظهر شد، هیچ علائم حیاتی از این مجروح نداشتیم. از نظر پزشکان، این رزمنده به شهادت رسیده بود. مقدمات انتقال به سردخانه را فراهم کردیم.
وقتی برانکارد آماده شد، متوجه بوی خوشی شدیم که در فضای بیمارستان پیچید. بوی خوش و دلانگیزی که در تمام عمر شبیه آن را استشمام نکرده بودم. دوستان و همکاران من هم آن را احساس کردند. همگی از یکدیگر میپرسیدند این چه بویی است؟ از کجا آمده است...؟ در حالی که هیچ کس جوابی برای آن نداشت. مشغول بازکردن دست و پای آن رزمنده بودیم.
همین که دست و پایش باز شد، دیدم از جای خودش پرید و در حالت نیمخیز با صدای بلند فریاد میزند: «آزادم کنید... بگذارید بروم...». همه با شگفتی خاصی به او نگاه کردند و متعجب بودند. «این همان رزمنده است که شهید شده بود؟! چه اتفاقی افتاد؟!» آن رزمنده مدام فریاد میزد: «آزادم کنید.»
وقتی خبر شهادتش را به او دادیم، لبخند ملیحی بر لبش نشست و با آرامش کامل گفت: «همین الان آقا و مولایم حضرت امام حسین(ع) اینجا بود، از من خواست به جبهه برگردم که به من نیاز دارند». بعد از گفتن این جمله، التماس میکرد که به جبهه برگردد. اشک شوق در چشمان حلقه زد و موی بر بدن سیخ شد. به حال خود حسرت خوردیم و میخوریم.
بر گرفته از کتاب «سبک بالان قله ایثار» به قلم «حدیثه صالحی»
انتهای پیام/