جوانی از تبار شهیدان کربلا
شهید علیاکبر گاوخانه همچون دیگر جوانان وارسته وطن در هشت سال جنگ تحمیلی، با اقتدا به مولای جوان خود حضرت علی اکبر (ع) به سوی جبهههای حق علیه باطل شتافت.
کد خبر: ۲۳۸۷۴۰
تاریخ انتشار: ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۱ - 09May 2017
به گزارش دفاع پرس از استان مرکزی، آیات و روایات بسیاری جوانی را مهمترین دوران حیات دانستهاند و حضرت رسول اکرم (ص) نیز میفرمایند: خداوند بر وجود جوان عبادتپيشه بر ملائكه مینازد و مباهات میكند. پيامبر خدا (ص) همچنین میفرمايند: خداوند جوانی را كه جوانيش را در بندگی خدا بگذراند دوست میدارد.
در هشت سال جنگ تحمیلی عده زیادی از مردم با شروع جنگ و تجاوز دشمن به خاک میهن اسلامیمان به سوی جبههها شتافتند تا از آب و خاک و ناموس خود دفاع کنند و در این میان تعداد زیادی از رزمندگان از خیل جوانان وارستهای بودند که با اقتدا به مولای جوان خود حضرت علی اکبر (ع) به سوی جبهههای حق علیه باطل رفتند و با توسل به مادرشان حضرت فاطمه زهرا (س) دست و پای دشمن را از تجاوز به سرزمین اسلامی ایران کوتاه کردند.
عدهای از این جوانان پاک و خدایی همچون مولایشان علیاکبر نام داشتند و علاوه بر همنامیشان با فرزند رشید حسین ابن علی (ع) سعی کردند که مسیرشان نیز علیاکبری باشد که شهید «علیاکبر گاوخانه» نمونهای از این سبکبالان عاشق است.
شهید علیاکبر گاوخانه نخستین روز از بهار سال 1340 در محله گاوخانه شهرستان اراک چشم به جهان گشود و با شروع جنگ تحمیلی همانند دیگر عاشقان کوی شهادت راهی جبهه شد تا از ناموس و خاک خود دفاع کند و سرانجام در عملیات طریقالقدس در منطقه رقابیه در آخرین روز از سال 60 به آرزوی دیرین خود یعنی شهادت رسید و راهی بهشت ابدی شد.
قبل از شهادتش خواب دیدم در قصر بلورین است
یکی از همرزمان شهید علیاکبر گاوخانه در خاطراتش نقل میکند: قبل از اینکه اکبر به جبهه برود خواب دیدم که اکبر در یک قصر بلوری کنار یک پنجره نشسته است و به اطراف خود نگاه میکند، رو به اکبر کردم و گفتم: اکبر جان این بار تو شهید میشوی و او نیز در جوابم گفت : خودم میدانم.
آخرین بار برای آوردن آب رفته بود
شهید گاوخانه در تاریخ 60/12/10 با یک گروه 100 نفری عازم جبهههای خون رنگ خوزستان میشود و در جبهه مسئولیت گروه شناسایی را به عهده میگیرد و هر شب برای شناسایی تا نزدیک خاکریز عراقیها رفته و باز میگشت.
هر شب با دست پر با یک سری معلومات به سمت سنگر خود باز میگشت تا اینکه در روز 60/12/29 عراقیها یک حمله به طرف خاک ایران میکنند که رزمندگان مقاومت میکنند و حدود 800 نفر از مزدوران را به هلاکت میرسانند و 300 نفر را به اسارت در میآورند.
و در اینجا نیز شهید گاوخانه از فعالیت باز نمینشیند و از یک کانال به همراه یکی از همرزمانش، عراقیها را دور میزند و به کمین مزدوران مینشینند و دهها تن از مزدوران بعثی را به درک واصل میکنند و زمانی که عراقیها فرار میکنند به گفته همرزمان وی، شهید برای آب آوردن میرود که یک خمپاره در نزدیکی او به زمین نشسته و اکبر را به آرزوهای چندساله خود میرساند و اکبر به دیدار معشوق خود میشتابد.
فرازی از وصیتنامه شهید گاوخانه:
سپاس بیکران خداوند متعال را که توفیق یافتم قدم در این راه بگذارم و به شهادت برسم. حمد و ثنا خداوندی را که بر مستضعفین جهان منت گذاشت و چنین نعمتی را (امام خمینی) بر ما ارزانی داشت. حمد وسپاس بیکران خدا را که برسر ما منت نهاد تا بعد از سالهای در بند بودن نفس و تابع هوای خویشتن بودن توفیق بیابیم در راهش قدم بگذاریم و بندهای اسارت و خودخواهی و هواپرستی را پاره کنیم و به سوی او حرکت کنیم.
آری خدا را شکر میکنم که پس از سالها به دل داشتن آرزوی در رکاب حسین بن علی (ع) جنگیدن و به شهادت رسیدن، اکنون او را از زبان ابرمردی از تبار حسین (ع) میشنوم و ندایش را لبیک میگویم، بسیار خوشحالم از اینکه در راه گسترش اسلام عزیز و جهانی نمودن این مکتب آزادی و سعادت قدمی برداشتهام ،امید آن دارم که مورد قبول خدا باشد.
سخنی با امت حزبالله دارم؛ ای امت حزبالله، ای امتی که با یک ندایی که از جماران بلند میشود قلبهایتان طپش تازه میگیرد و تاکنون با توکل بر خدا و توجه حضرت ولیعصر (عج) و رهنمودهای پیامبرگونه امام عزیز، انقلاب را تا اینجا رساندهاید و تاکنون ثابت کردهاید که پیرو خط امام و روحانیت و در خط امام هستید، وحدت خود را حفظ کنید و در بین نمازهایتان امام را دعا کنید و از خدا بخواهید عمر این رهبر عزیز را طولانی و در سایه لطف خود از بلا و خطرات مصون و محفوظش بدارد.
انتهای پیام/