آسمان پر غرور میهنم
«آسمان امن سرزمینم، تو که امنیتت را وامدار خون هزاران جوان غیرتمند و عزتمند ایران هستی، مبادا لحظهای غمگین شوی. اگر امروز شیرودی و کشوری نیستند، ما هستیم.»
کد خبر: ۲۵۸۷۸۴
تاریخ انتشار: ۰۱ مهر ۱۳۹۶ - ۱۳:۱۵ - 23September 2017
گروه دفاعی امنیتی دفاع پرس- سرهنگ خلبان بهمن ایمانی در دلنوشتهای به مناسبت هفته دفاع مقدس چنین آورده است:
به نام خدای مهربان
آسمان پر غرور میهنم،
آسمان، خانه من
هر بار که در آغوش مهربان و امن تو، بال پرواز میگشایم، هر بار که غرش غرور آفرین پرنده آهنینم در گوش جانت طنین میافکند و سکوتت را برای لحظاتی بر هم میزند، هر بار که چون قطرهای در آبی بیکرانت محو میشوم و دل به دل دریاییات میزنم، آرامشی از جنس تو وجودم را لبریز میکند.
در پهنه لاجوردیات که غوطهور میشوم در سایه امنیت تو، آزادی و آبادی کران تا کران سرزمینم را نظاره میکنم، ناخودآگاه روزها و شبهای بی قراریات رابه یاد میآورم، یادم میآید که چه صبورانه هشت سال ایستادی و انتظار روزهای پر غرور پیروزی را در دل زنده و جاوید نگه داشتی.
آسمان، تو بهتر از هرکس به یاد داری پایمردی مردانی را که با غرش رعدآسای پرندههایشان دلت را گرم میکردند. میدانم که تو نیز مثل مردمان نجیب و صبور میهنم رفتنشان را تا محو شدن در افق دنبال میکردی و همچنان منتظر میماندی تا صدای بازگشت غرور آفرینشان در دشت و کوه و آسمان طنین بیافکند. همراهشان بودی و از فراز جبههها هنرنماییشان را مینگریستی. به غیرتشان آفرین میگفتی و به شجاعتشان غبطه میخوردی. بارها شاهد رفتنهای بی بازگشت بودی و چه سخت و دشوار لحظهای بود، وقتی با شمردن ابابیلهای از نبرد برگشته، عروج ققنوسی دیگر را به نظاره مینشستی.
دلت میگرفت، اما تو هم مثل مردمان نجیب و صبور سرزمینم استوار و محکم دندان غیرت و تعصب بر جگر خستهات میفشردی تا مبادا سوگواری تو در غم از دست دادن یارانت، زانوی سربازان میهن را سست کند.
اشکها و بغضهایت را فرو خوردی و باز هم خندههای گرم فیروزهایت را بر مردانی که برای دفاع از حریمت و تامین امنیتت پا در میدان نبرد نهاده و پر به آسمان گشوده بودند، سخاوتمندانه ارزانی داشتی.
میدانم چقدر دلت تنگ شده برای حماسههای ماندگار آن روزهای پر التهاب. میدانم دلت تنگ شیرودی و کشوری است، میدانم دلت تنگ دوران و بابایی است، میدانم.
آسمان امن سرزمینم، تو که امنیتت را وامدار خون هزاران جوان غیرتمند و عزتمند ایران هستی، مبادا لحظهای غمگین شوی. اگر امروز شیرودی و کشوری نیستند، ما هستیم. من و ما گرچه شیرودی نیستیم، گرچه کشوری و دوران و بابایی را ندیدهایم، اما آرمانهایمان رنگ و بوی همان رشادت و همان شهادت را دارد.
ما تربیت شده همان مکتبیم و الگو گرفته از همان فرهنگ. ما مریدانی هستیم که جا پای مرادمان گذاشتهایم و آموختهایم که سر ببازیم برای عزت و آزادی سرزمینمان. در رگهای ما نیز خون غیرت و تعصب مسلمان ایرانی میجوشد. یقین بدار اگر آن روز مدافعان حریمت بر هم زدن آرامش و امنیتت را تاب تحمل نداشتند و به دشمن نشان دادند که اینجا بیشه شیران است، من و ما نیز در موقع لزوم میافتیم و جان شیرینمان را پیشکش عزت و امنیت تو خواهیم کرد.
هنوز هم اینجا ایران اسلامی است و ما شیران این بیشهایم. اگر ققنوس جان شیرودیها و دورانها در آتش عشق به دین و میهن سوخت، نسل جدید ققنوسها از خاکستر آنها بال پرواز گشودهاند.
آسمان پر غرور و امن سرزمینم، همدم نجواهای عاشقانه من در اوج، درود بر تو که چه امن و آرام ایستادهای.
قسم به خون ریخته بر خاک شهیدان و قسم به پیکرهای سوخته در آسمان، خلبانان سربلندت و قسم به عزت اسلام و قسم به آزادی ایران و قسم به ماه محرم، به حماسه و شهادت امامم که نماد پیروزی خون بر شمشیر است. میایستیم تا ایران اسلامی بایستد و میافتیم تا عزت و آرمانهایمان بر خاک نیافتد.
انتهای پیام/ 221