به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

براي اولين بار در رقابت هاي جهاني دايگو از تكنولوژي منحصر به فرد در برگزاري مسابقات استفاده شده است.

در مقايسه با تجهيزات فوق پيشرفته آلمان و ايتاليا شاهد به كارگيري تجهيزات بسيار مدرن و منحصر به فرد در رقابت هاي جهاني كره جنوبي هستيم.
2 مورد قابل ذكر در اين ميان كه توجه كارشناسان را به خود جلب كرده عبارت هستند از اتومبيل هاي كوچك براي حمل و نقل ورزشكاران ( 17 دستگاه) كه با انرژي خورشيدي و باطري هاي 8 ساعته كار مي‌كنند و دستگاه ترميم چاله  پرش ها كه به صورت هوشمند و خودكار عمل كرده و به محض پايان هر پرش ضمن ثبت كليه موارد و ارسال تصاوير و زمان ثبت شده به شبكه مانيتورهاي كل ورزشگاه اقدام به ترميم چاله مي‌كنند.
كليه اين تجهيزات از سوي فدراسيون جهاني دووميداني به كميته برگزار كننده اين مسابقات تحويل داده شده است و دولت كره جنوبي با هماهنگي هاي به عمل آماده اين تكنولوژي را خريداري كرده است.
همچنين لحظه اصابت وزنه، ديسك، چكش و نيزه به زمين چمن به وسيله يك دستگاه فوق مدرن ثبت شده و با دقت بسيار بالا كه تا كنون نظير آن وجود نداشته به صورت همزمان به شبكه مانيتورينگ ورزشگاه ارسال مي‌شود.
مسابقات جهاني دووميداني كره جنوبي از 5 تا 13 شهريور ماه جاري در شهر دايگو برگزار مي‌شود.


ادامه مطلب
دوشنبه 7 شهریور 1390  - 12:47 AM

هرزنامه نویسان که کاربران سرویس های ایمیل عادی را در دو دهه اخیر به شدت آزار داده اند، این بار به سراغ کاربران سرویس های کلود رفته اند تا آنها را هم بی نصیب نگذارند.

به نقل از پی سی مگ، بررسی های موسسه کاسپراسکای نشان می دهد که ارسال هرزنامه برای کاربران خدمات کلود شرکت های مختلف سیر صعودی به خود گرفته و ارسال کنندگان این ایمیل ها تلاش می کنند کاربران را به سمت سایت های تبلیغاتی یا حاوی حملات پیشینگ هدایت کنند.
در این میان خدمات کلود گوگل به علت ضعف های امنیتی بیش از دیگر سرویس های کلود مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. از سوی دیگر کاربران که هنوز با هرزنامه های سرویس های کلود آشنایی ندارند هم بیشتر احتمال دارد از این طریق فریب بخورند.
بر اساس گزارش کاسپراسکای در سه ماهه دوم سال 2011 بیش از 82.5 درصد از ایمیل های ارسالی را هرزنامه ها تشکیل می دادند که این رقم نسبت به سه ماهه اول سال 2011 حدود 3.9 درصد افزایش نشان می دهد. این رقم از متوسط هرزنامه های سال 2010 هم 0.3 درصد بیشتر است.
همچنین در حالی که در دو سال گذشته تمهدیدات خوبی برای مقابله با شبکه های ارسال هرزنامه اندیشیده شده بود در سال 2011 به کمرنگ شدن اقدامات متقابل باز هم حجم هرزنامه ها افزایش یافته است.


ادامه مطلب
دوشنبه 7 شهریور 1390  - 12:41 AM

شرکت لنووو از عرضه تبلت تازه خود به نام IdeaPad Tablet K1 در منطقه خاورميانه برای اولين بار خبر داده است.

به نقل از آی تی پی، این تبلت اولين تبلت شرکت لنووو است که مجهز به سیستم عامل آندروید 3.1 بوده و از امکانات بی سیم و قابلیت اتصال به اینترنت هم برخوردار است.
این تبلت با حافظه داخلی 16 گيگابایت به قیمت 1999 درهم در امارات عرضه شده است.
برای افزایش مشتریان بالقوه به این تبلت برنامه ها و نرم افزارهای مختلفی هم اضافه شده تا نظر مثبت صاحبان مشاغل و کاربران شخصی هم تامین شود. با توجه به عرضه بیش از 250 هزار برنامه در بازار آندروید کاربران این تبلت حق انتخاب گسترده ای در این زمینه هم دارند.
در این تبلت از پردازنده دو هسته ای Nvidia Tegra 2 و حافظه فلاش استفاده شده و مصرف انرژي آن هم در مقایسه با تبلت های مشابه کمتر اعلام شده است.
این تبلت همچنین امکان نمایش و مشاهده فایل های فلاش را نیز به کاربران می دهد. این محصول 740 کیلوگرم وزن داشته و از نمایشگر HD بهره مند است.
دوربین دیجیتال 2 مگاپیکسلی و 5 مگاپیکسلی و سازگاری با شبکه وای – فای 802.11 از جمله دیگر امکانات این تبلت است.


ادامه مطلب
دوشنبه 7 شهریور 1390  - 12:36 AM

اصغرنبی پور گفت: سعید، امروز روز عاشوراست. امروز روزی است که امام حسین(ع) در صحرای کربلا تشنه شهید شد. تو چطور می خوای آب میوه سرد بخوری. در صورتی که امام حسین آب نداشت.

از سنگر زدم بیرون، از شیار خاکریز وارد کانال شدم. همیشه موقع رفت و برگشت، قدم هایم را می شمردم. هر ده قدم یک گلوله، یک خمپاره، یک تکان شدید، نقشه خیالم را بهم می ریخت. تا می رفتم دوباره ذهنم را جمع کنم. فکر کنم. دوباره زمین زیرپایم می لرزید. من دوباره فکرم را از نو، سر می گرفتم. فکر می کنم و می روم، نه خمپاره ای، نه گلوله ای، می رسم خط کمین. «شعبان صالحی» فرمانده گروهان یک، «رسول کریم آبادی» آچار فرانسه گروهان، «علی اصغرنبی پور سید کلائی»، بردار مصلحی، من همشهری علی اصغر نبی پورهستم.

بچه ها تکیه داده اند به دیواره سنگر کمین، لمیده اند. رسول کلاه آهنی اش را گذاشته نوک اسلحه کلاشینکف، دارد به قناسه چی های عراقی نشانه می دهد، می خنده و میگه. نوچ. خبری نیست. یا کور شدند. یا دور شدند. یا یک خبرهای هست. می گویم:

من برای همین آمدم. آقا یحیی، سفارش کرده که بیام اوضاع را ببینم چه خبره، احساس درونی من می گه، فردا عراق تک می کنه.
 
اصغر، رسول، شعبان، برادرمصلحی می خندند.رسول می گوید:

کشفیات کردی. نه اینکه ما از سر شب منتظریم.گفتیم تو بیای. نه اینکه تو نماینده گردان یارسولی. یک لحظه بروی همین چهل پنجاه متری، تو سنگر کمین عراقی ها، سوال کنید که چه وقت قراره تک کنند. خاطر جمع بشیم.

شعبان صالحی گفت: نه، خارج از شوخی، امشب خیلی ساکت شده و من دلواپسم. برویم یک گشتی بزنیم، ببینیم چه خبره، تا نزدیک صبح عراق حتی یک گلوله هم شلیک نکرد.
 
نزدیک نماز صبح بود، بلند شدم، رفتم یک گشتی توی کمین ها بزنم، کمی آن سو تر، یک کمین دیگر بود، رفتم داخل سنگر کمین؛ شعبان نائیجی و جواد سعادت و حسین برومند و علی فتحی و بردار حبیب نشسته بودند.سلام کردم و نشستم، حبیب بلند شد، با یک تمنای خاص گفت: سعید جان من را ببر عقب، یک مرتبه بچه ها زدند زیر خنده و حبیب دستم را گرفت برد بیرون سنگر کمین توی کانال.

گفتم: چی شده حبیب؟

گفت: سعید من به دلم افتاده صبح عراق تک می کنه، باید من را با موتورت ببری عقب، یک کاری دارم انجام بدم، برمی گردیم.

گفتم: گیر دادی ها، نمیشه، عراق کجا بود حمله کند، حالا بگو اصلا خط اول چه خبره. نگفتم پیاده ام.

گفت: من را ببر، من باید برم عقب و برگردم. فردا سعید عراق تک می کنه، بخاطرش شاید من شهید نشم، شهید نشم حال تو می گیرم، من را ببر، تازه متوجه منظورش شدم.

گفتم: بیخیال، تو شهید بشو نیستی. از حبیب اصرار، از من انکار، حبیب ناراحت شد و من رفتم کمین رسول شان، نماز را خواندیم، دیگه صبح شده بود، نگاهی کردم به ساعت، بیاد مریم افتادم، هر بار که به ساعت نگاه می کردم، یاد مریم می ریخت توی دلم. عقربه ساعت داشت می رفت روی هفت صبح.

شعبان صالحی گفت: ساعت چنده؟
 
گفتم: هفت. یک مرتبه آتشبار دشمن آغاز شد، صد تانک، صد تیربار، هزارکلاشینکف، صدخمپاره، یک جا شروع کردند به آتش، وجب به وجب خمپاره و گلوله، آنقدر آتش دشمن سنگین شد، قدرت و تعادل ما بهم ریخت...مثل وقتی که صبح از خانه زدی بیرون، هوا بهاری، ناگهان رعد و برق و یک باران نیستانی و تو نمی دانی به کجا پناه ببری. متحیر شدیم. نبردی سخت شروع شد. با تمام توان مواضع ما را می کوبند. از طرفی ما بین خط اول خودمان، روبروی دشمن، یک سد آهنین هستیم، تا نتوانند به راحتی خودشان را به خط اول ما که گردان یا رسول موضع گرفته برسانند. جنگی سخت، که در تمام سال های حضورم در جبهه، چنین آتش سنگینی را هرگز من ندیده ام. زمان را از دست داده ایم. هوا گرم و سوزان، شرجی هوا، بوی گوگرد، نفس گیر می شود. شب قبل گردان به بچه ها هر کدام یک آب میوه می دهد، من و اصغر نبی پور سهم خودمان را نخوردیم، چون قدری گرم بود، گذاشته بودیم، توی کلمن یخ، توی اوج گرما، فردایش تگری و سرد نوش جان کنیم. نزدیک های ساعت ده صبح بود. توی سنگر درگیری. همراه رسول و شعبان صالحی و اصغر نبی پور، سخت با عراقی ها درگیریم، نوبت به نوبت آرپیچی می زنیم، تیربار، کلاشینکف...می خواهیم مانع عبور دشمن بشویم، در وسط آن درگیری و آتش سنگین دشمن، زیر آن گلوله باران، به شوخی به اصغر نبی پور گفتم: اصغر جان، با این وضع که عراق دارد می کوبد، درگیریم. دو طرف ما را هم که قیچی کردند، دارند میان، ما این میانه مانده ایم، اگر عراقی ها منطقه را بگیرند، آب میوه ها می افته دست شان. ما هم اسیر می شویم. نامردها جلوی چشم ما می خورند. گفتم: بیا، این آب میوه ها را بخوریم، دست این لعنتی ها نیفته. این را گفتم و بلند شدم رفتم سراغ کلمن یخ، آب میوه را بیارم که چهارنفری با هم بخوریم، داشتم در کلمن یخ را باز می کردم، اصغر نبی پور ایستاده بود روی سرم، کلاشینکف را عمود گرفته روی دهنه کلمن.

گفت: سعید مفتاح، من نمی گذارم این آب میوه ها خورده بشه.

گفتم: یعنی چی؟

گفت: همین که گفتم. حق نداری دست بزنی.

گفتم: اصغرجان همه بچه ها آب ميوه سهم خودشان را خوردن، دیدی که این سهم خودماست، من و تو، مگه قرار ما این نبود بزاریم سرد بشه، امروز که هوا گرم شد بخوریم. دستم را بردم داخل کلمن، یک قوطی را بیرون آوردم. گفتم: بیا این سهم تو. با دست دیگر همین طور که نگاهش می کردم، قوطی دیگر را بیرون آوردم. گفتم: این هم سهم خودم. حق کسی را که ضایع نکردیم. مال خودماست. من سهم خودم را می خوام بخورم. شما همین. حالا یک قوطي توی دست راستم، یکی دیگر توی دست چپ ام، کلاشینکف توی بغلم. منتظر پاسخ قطعی اصغرنبی پور هستم. گفتم: ببین حق کسی نیست. ما داریم سهم خودمان را می خوریم. حق دیگری را که نمی خوام بخورم. اصغرنبی پور گفت: سعید، امروز روز عاشوراست. امروز روزی است که امام حسین(ع) در صحرای کربلا تشنه شهید شد. تو چطور می خوای آب میوه سرد بخوری. در صورتی که امام حسین آب نداشت. سعید بیا از این آب میوه بگذر؛ در اوج تشنگی، حرف اصغرنبی پور مثل پتک خورد توی سرم. قوطي ها از دستم افتاد، کلاشینکف را برداشتم، دنبالش راه افتادم توی سنگر درگیری. هنوز بیست دقیقه نگذشته بود. اصغر نبی پور، بین من و رسول، سه نفری، داریم سخت می جنگیم، من و رسول، کلاه آهنی نداریم، سرمان تا نیمه از سنگر بیرون است، سخت تیر اندازی می کنیم. اصغر نبی پور وسط ما سه نفر، کلاه آهنی دارد. سرش هم از سنگر پائین تره، قسمت اعظم سرش را کلاه آهنی پوشانده است. جوری که لبه سنگر با لبه پائین کلاه آهنی برابر است. کور سوئی دارد و از زیر لبه کلاه آهنی می بیند و می جنگد. تک تیراندازها، تک تک می زنند، گلوله قناسه و سیمینوف، ازکنار گوش مان، ویزززز، می گذرند. تیری که قسمت پیشانی هر کسی که باشه، خدا آن پیشانی آن شخص را نشانه بکند، که باید شهید بشود، گلوله سهم پیشانی همان شخص می شود. برای پروانه شدن و پریدن به آسمان. سخت می جنگیم، ناگهان صدای برخورد گلوله با پیشانی اصغر نبی پور، نگاه می کنیم. اصغر نبی پور با شدت برخورد گلوله به سرش، به پشت می افتد. تیر درست می خورد وسط دو ابروی اصغر، زیر لبه کلاه آهنی، حفره ای که خون از آن می جوشد، روی گونه هایش شره می کند، دهانش کف می کند، دست می گذارم روی صورتش، خون داغ و جوشان است. بدنش نرم نرم می لرزد. به همراه رسول بلندش می کنیم. اشک حلقه حلقه از چشم های ما می ریزد، گریه امان از ما می گیرد، من زیر سر و شانه اش را محکم می گیرم، رسول هم نیم تنه اصغر را، کمی آن سوتر توی کانال، صد ا زدیم، یک سری از بچه های امدادگر را که اصغر نبی پور شهید شد. می گذاریم اش، روی زمین، می بوسیم اش، وداع می کنیم.  با بغض و بیقراری می رویم توی سنگر. اصغر نبی پور پروانه شد. پرید، اوج گرفت به آسمان....

(علی اصغر نبی پور سیدکلائی، متولد: 1347 از سال 62  آمده بود جبهه، دو بار هم از ناحیه گردن، دست و پا زخمی می شود. هر بار که مجروح می شد، هنوز دوران نقاهت اش تمام نشده، برمی گشت به جبهه. نوحه خوانی و مداحی علی اصغر تو جمع بچه های گردان بنام بود.)
 
*نویسنده: غلامعلی نسائی (بر اساس روایتی از رزمنده گردان یا رسول؛ سعید مفتاح)


ادامه مطلب
دوشنبه 7 شهریور 1390  - 12:35 AM

بر اساس تازه‌ترین حکم یک دادگاه آلمانی فروش سه مدل از گوشی های هوشمند ساخت سامسونگ در خاک کشورهای عضو اتحادیه اروپا ممنوع شده است.

 به نقل از اینفوورلد، این گوشی ها که Galaxy S، SII  و Ace  نام دارند، از جمله محصولات پرفروش سامسونگ هستند، اما دادگاه معتقد است سامسونگ در طراحی این گوشی ها از اپل تقلید کرده و برای این کار از شرکت مذکور مجوز دریافت نکرده است.
بر اساس حکم دادگاه سامسونگ با این ادغام حقوق مالکیت معنوی و همین طور قانون کپی رایت را نادیده گرفته و آن را نقض کرده است.
 قرار است این حکم از تاریخ 13 اکتبر اجرا شود و بر اساس آن سامسونگ باید فروش سه محصول یاد شده را متوقف کند، اما این شرکت می گوید از این حکم تقاضای فرجام خواهد کرد و برای نقض آن به هر نحو ممکن تلاش می کند.
اپل سامسونگ را به تقلید از طراحی آی پد و آیفون متهم کرده و به همین علت شکایات متعددی را بر ضد این شرکت نه تنها در اروپا بلکه در آمریکا و چند کشور آسیایی ارائه کرده است.
سامسونگ تا به حال تمامی ادعاهای اپل را رد کرده است.


ادامه مطلب
دوشنبه 7 شهریور 1390  - 12:31 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 13

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5822578
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی