تحقیقات جدید نشان می دهد که مشاهده زیاد تلویزیون تاثیر منفی بر رژیم غذایی کودکان گذاشته و باعث سوء تغذیه در آنها می شود.
به نقل از خبرگزاری خاورمیانه، این تحقیقات هشدار داد کودکانی درمشاهده تلویزیون زیاده روی می کنند،- درمقایسه با کودکانی که ساعات مشاهده تلویزیون خود را تنظیم می کنند- از سوء تغذیه و سطح نامطلوب رژیم غذایی به طرز قابل ملاحظه ای رنج می برند.
پژوهشگران آمریکایی هشدار دادند شدت تاثیر منفی اینگونه عادت ها در صورت همراه شدن با عوامل دیگری نظیر نبود نظارت والدین بر کودکان درباره محتوای برنامه ها و نوع مواد غذایی مصرفی آنها جلوی تلویزیون و بدرفتاری خانواده با کودکان افزایش می یابد.
این تحقیقات نشان داد هراندازه میانگین ساعات مشاهده کودکان افزایش یابد به همان اندازه از میانگین روزانه مصرف میوه ها و سبزیهای از سوی کودکان کاسته شده و استقبال از خوردن شیرینجات، شکلات و نوشابه های گازدار به
همراه فست فودها افزایش می یابد.
این تحقیقات از نزدیک به 12 هزار و 600 کودک پنج تا 12 ساله انجام شده است و آنها از سال 2009 تا 2010 میلادی زیر نظر پژوهشگران قرار داشته اند.
این تحقیقات نشان داد: کودکانی که بیشتر از زمان مجاز به مشاهده تلویزیون عادت داشتند، بالاترین میزان مصرف شیرینی جات و فست فودها را داشته و از وعده غذایی مهم صبحانه غافل بودند.
برخی مردان محیط خانه را با فضای اداری و یا پادگان نظامی اشتباه گرفته و می خواهند با ادعاهای خشک و بی روح و تعصبات جاهلانه، خانه را اداره کنند
امروزه یکی از مهم ترین مشکلات خانواده ها نداشتن مدیریت صحیح در زندگی است؛ بسیاری از اختلافات، چالش ها و مشاجرات که مقدمه فروپاشی خانواده هاست، ناشی از نداشتن الگویی کامل در اداره خانواده است. به طور حتم درصد قابل توجهی از مشکلات، به رفتار شوهران برمی گردد، برخی مردان محیط خانه را با فضای محل کار اداری و یا پادگان های نظامی اشتباه گرفته و می خواهند با ادعاهای خشک و بی روح و تعصبات جاهلانه، خانه را اداره کنند درحالی که سخت گیری های غیرمنطقی از آفات مهم و آسیب های نظام خانواده بوده و استحکام آن را تهدید می کند، حتی برخی از مردان با سخت گیری های غیرمنطقی خانه را به زندانی تبدیل می کنند که زن باید از هرگونه فعالیت های اقتصادی و اجتماعی پرهیز کند. در مقابل، برخی دیگر به صورت لجام گسیخته، دم از آزادی و راحتی اعضای خانواده می زنند؛ بدیهی است که هر دو روش نادرست است و نتیجه آن، چیزی جز افراط و تفریط و پیامدهای ناگوار نخواهد بود. براستی راه حل مشکل چیست؟ و چه باید کرد؟ واقعیت این است که برای رسیدن به خوشبختی و مدیریت موفق یک خانواده، داشتن راهنما و الگوی کامل امری ضروری است و هرگز بدون آن نمی توان به اهداف مقدس زندگی نائل شد. به قول حافظ: طی این مرحله بی همرهی خضر مکن ظلمات است بترس از خطر تنهایی بهترین اسوه و راهنما را قرآن کریم دراین زمینه به ما معرفی می کند: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه ؛ (1) قطعا برای شما در اقتدا به رسول خدا(ص) سرمشقی نیکوست.» او کامل ترین نسخه انسانیت در عالم هستی از هر لحاظ برای تمام انسان ها الگو و اسوه محسوب می شود. برای رسیدن به یک زندگی سعادتمندانه ضروری است که با مدیریت پیامبر اسلام(ص) در خانواده و چگونگی رفتار آن حضرت با همسرانش آشنا شویم و از روش های آن حضرت درس زندگی بیاموزیم. در مقاله حاضر فرازهائی از سیره خانوادگی رسول خدا(ص) بازگو شده است. مهربانترین نسبت به همسر آن رهبر فرزانه اسلام از سویی به سلاطین و رهبران جهان نامه نوشته و با اقتدار کامل با آنان سخن می گفت و در جنگ با مشرکان نیز قاطع و باصلابت بود و از سوی دیگر در میان خانواده اش با مهربانی، عطوفت، حلم و تواضع برخورد می کرد. هیچ کس از آن حضرت در خانواده اش خوش اخلاق تر نبود. هریک از یاران و یا اعضای خانواده اش که او را صدا می زد، در پاسخ با کمال نشاط و خوشرویی می فرمود: لبیک (2) پیامبر اکرم(ص) در منزل، خدمتکار اهل خانه محسوب می شد. گوشت خرد می کرد. وقتی بر سر سفره ساده غذا می نشست، خدا را یاد می کرد و انگشتان خود را بعداز غذا می لیسید. بز و گوسفند و شتر را می دوشید. لباس خود را وصله می کرد. به گوسفندان و شترش رسیدگی می نمود. به همراه اهل خانه گندم را آسیاب کرده و خمیر می ساخت. خانه خویش را نظافت می کرد. لوازم زندگی را به دوش کشیده و از بازار به منزل می برد. در منزل را شخصا باز می کرد و محبوب ترین کارها نزد پیامبر(ص) خیاطی بود.(3) رسول گرامی اسلام(ص) فرمود: نشستن مرد نزد همسرش در پیشگاه خداوند از اعتکاف در مسجد من محبوب تر است.(4) رسول خدا(ص) همواره مردان مسلمان را توصیه می کرد که با همسرانشان عالی ترین رفتار را داشته باشند و خود نیز چنین بود. آن حضرت در این زمینه به مردان مسلمان فرموده است: «خیرکم خیرکم لاهله انا خیرکم لاهلی؛(5) بهترین شما کسی است که نسبت به همسرش نیکوکار باشد و من نیکوکارترین شما نسبت به همسرم هستم.» این شیوه پیامبر(ص) برگرفته از آموزه های قرآنی است که فرموده: «و عاشروهن بالمعروف؛(6) و با همسرانتان به نیکی و شایستگی رفتار کنید.» هدیه به همسر کارشناسان امور تربیت و خانواده بر این باورند که هدیه دادن به همسر تأثیر فراوانی در تحکیم روابط خانواده دارد؛ زیرا هدیه نوعی اظهار محبت و اثبات صداقت در زندگی مشترک است. گذشته از آن، هدیه، مصداق بارز سپاس گزاری است. پیامبر(ص) در این زمینه این جملات را فرمود: «هدیه کینه را می برد.»، «هدیه محبت و دوستی به همراه دارد و ارتباط طرفین را تقویت می کند.»، «هدیه در بسته را باز می کند.» (7) دقت در این سه جمله نبوی، نکات حکیمانه و آموزه های تربیتی فراوانی به همراه دارد که بر اهلش پوشیده نیست. رسول گرامی اسلام(ص) در کلام زیبایی فرمود: «هرکس وارد بازار شود و هدیه ای بخرد و آن را برای خانواده خود ببرد، پاداش او همانند کسی است که برای گروهی نیازمند صدقه ای برد و باید در دادن هدیه از دختران شروع کند.»(8) خوش بویی و خوش خویی همسر شایسته همواره از شوهرش توقع دارد که زیبایی ظاهر را در خانه و جامعه حفظ کند و بی نظم و درهم ریخته نباشد که موجب تنفر مردم گردد. همچنان که شوهر چنین انتظاری از همسرش دارد. رسول گرامی اسلام همواره می فرمود:«خداوند خوشبو است و بوی خوش را دوست دارد، پاکیزه است و پاکیزگی را دوست دارد، بزرگوار است و بزرگواری را دوست دارد، بخشنده است و بخشش را دوست دارد، پس جلو خانه های خویش را پاکیزه سازید و مانند یهودیان نباشید.(9) رسول خدا (ص) خود نیز چنین بود. انس بن مالک می گوید: من ده سال با پیغمبر(ص) همنشین بودم و انواع عطرها را استشمام کرده ام ولی هرگز بویی از بوی دهان حضرتش بهتر نیافتم و چون یکی از اصحاب به ملاقات اومی آمد حضرت با او برمی خاست و جدا نمی شد تا طرف جدا شود و برگردد و چون یکی ازاصحاب به وی می رسید و دست می داد پیامبر(ص) دست خود را از دست او نمی کشید تا طرف قبلاً دست خود را درآورد و هرگز پاهایش را جلو همنشینی دراز نکرد و هیچ کس درمحضر او نمی نشست مگر اینکه وقتی می خواست برخیزد، پیغمبر به احترام او برمی خاست (01) پیغمبر(ص) با مشک، خود را خوشبو می فرمود، چندان که مشک بر فرق سر حضرت برق می زد و به چیزهای بی رنگ که مناسب مردان است، مثل مشک و عنبر خود را معطر می فرمود و نیز به عطر خود را خوشبو می کرد و همسرانش او را به آن خوشبو می کردند. و خود را با عود قماری (نوعی عود) خوشبو می نمود و درشب تاریک پیش از آنکه که دیده شود از بوی خوشش شناخته می شد چنان که رهگذر می گفت، این پیغمبر است. پیامبر(ص) فرمود: دوست من جبرئیل (ع) به من گفت: یک روز در میان، خود را معطر ساز و روزهای جمعه عطر زدن را ترک مکن. (11) رسول خدا (ص) به علی (ع) سفارش کرد: یا علی! عطر زدن در روزهای جمعه را ترک مکن که این جزو سنت من است و تا زمانی که بوی عطر از تو استشمام شود، برایت حسنه نوشته می شود. (21) رسول خدا (ص) از راهی عبور نمی کرد، مگر اینکه کسانی که از آنجا می گذشتند، از عطر آن حضرت متوجه می شدند که ایشان از آن محل گذشته است. (31) عفت و غیرت خداوند متعال برای اینکه حریم ناموس مسلمانان حفظ شود، نگاه های هوس آلود را از طرف زن و مردم نامحرم، ممنوع اعلام کرده و به رسول اعظم فرموده است:«قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم ... و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن (41) ای رسول ما! به مردان مومن بگو چشم های خود را از نگاه به نامحرمان بپوشانند... و به زنان با ایمان نیز اعلام کن تا دیدگان خود را از هر نامحرمی فروبندند.» جدایی زن و مرد نامحرم، یکی از دستورهای صریح قرآن و رسول خدا است که درسلامت جامعه تاثیر فراوان دارد. بدون تردید حفظ «عفت عمومی» برای پایداری هر جامعه ای ضرورتی انکارناپذیر است و یکی از راه های جلوگیری از نفوذ شیطان و وسوسه های آن، ایجاد حریم میان زن و مرد و رعایت پوشش لازم است تا از نگاه های هوس آلود و تماس های غیر شرعی جلوگیری شود. سیره رسول اعظم (ص) در زمینه عفاف برگرفته ازمعارف قرآن کریم بود. مواردی درتاریخ نقل شده که نشان دهنده اهتمام فراوان آن گرامی به این مسئله است. در اینجا به چند نمونه اشاره می کنیم: الف- رعایت حریم با نامحرم امام صادق(ع) فرمود: هنگامی که آیه 21 سوره ممتحنه [که درباره بیعت زنان است] در فتح مکه نازل شد، پیامبر(ص) در کوه صفا بود. دستور داد: طشتی را پر از آب کنند. سپس آن حضرت دست خود را در آن فرو برد و بیرون آورد، آنگاه زنان به عنوان «بیعت» یکی یکی آمدند و دست خود را در آن فرو بردند.(51) زن جوانی در حجت الوداع به محضر رسول خدا(ص) آمد تا مسئله ای بپرسد. حضرت در هنگام پاسخ، متوجه شد فضل بن عباس- که جوانی زیباروی و پشت سر پیامبر سوار بر اسب بود- به آن زن نگاه می کند و او هم به فضل خیره شده است. رسول خدا برای جلوگیری از رد و بدل شدن نگاه های هوس آلود، با دست خود سر فضل را به سوی دیگر برگرداند. سپس فرمود: «ترسیدم شیطان بین مرد جوان و زن جوان داخل شود.»(61) رسول خدا(ص) فرمود: «میان زنان و مردان نامحرم فاصله ایجاد کنید».(71) چرا که تقویت ایمان، آرامش روحی و روانی، سلامت جسمی، استحکام بنیان خانواده، عزت و سربلندی، امنیت بانوان و دوری از افکار ناسالم، برخی از برکات این دستور نبوی است. ب- حفظ ناموس از دید نامحرم در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) می خوانیم: «کان ابراهیم ابی غیورا و انا اغیر منه و ارغم الله انف من لایغار من المؤمنین؛ پدرم حضرت ابراهیم مرد غیوری بود و من از او غیورترم. خداوند بینی مؤمنانی را که غیرت ندارند به خاک بمالد».(81) در حدیث دیگری از رسول خدا(ص) آمده است که فرمود: «انی لغیور والله عز و جل اغیر منی و ان الله تعالی یحب من عباده الغیور؛ من غیورم و خداوند از من غیورتر است و خداوند بندگان غیورش را دوست دارد».(91) روزی ابن مکتوم- که یکی از یاران پیامبر و مردی نابینا بود- به خانه رسول خدا آمد. دو تن از همسران آن حضرت (عایشه و حفصه) در کنار پیامبر بودند و با ورود او پوشش اسلامی را رعایت نکردند. بعد از رفتن آن مرد، پیامبر(ص) آنان را سرزنش کرد که: چرا حجاب خود را رعایت نکردید؟ آنان گفتند: او که ما را نمی دید. فرمود: «آیا شما هم او را نمی دیدید؟ شما که نابینا نیستید».(02) آن حضرت نه تنها نسبت به ناموس خود غیرتمند بود، بلکه برای غیرتمندان ارزش ویژه ای قائل بود. امام صادق(ع) فرمود: گروهی از اسیران را خدمت پیامبر(ص) آوردند پیامبر(ص) (به خاطر جنایاتی که آنها انجام داده بودند) دستور قتل آنها را صادر کرد به استثنای یک نفر، آن فرد تعجب نمود وعرض کرد چگونه مرا از میان همه آنها آزاد کردی؟! فرمود: جبرئیل ازسوی خدا این خبر را به من داده است که تو دارای پنج صفت هستی که خدا و پیامبرش(ص) آن را دوست دارند: «الغیره الشدیده علی حرمک، والسخاء و حسن الخلق، و صدق اللسان و الشجاعه ؛ غیرت شدید نسبت به ناموست، سخاوت، اخلاق نیکو، راستگویی و شجاعت»! هنگامی که آن مرد اسیر آزادشده این سخن را شنید اسلام آورد و در زمره مسلمانان شایسته قرارگرفت. (12) رهنمود رسول خدا(ص) به حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا(س) درمورد تقسیم کار، یکی دیگر از مواردی است که از اهتمام آن حضرت به حفظ حریم خانواده از دید نامحرم حکایت می کند. هنگامی که آن دو بزرگوار از محضر پیامبراکرم(ص) تقاضای تقسیم کار کردند، پیامبر کارهای داخل منزل را به فاطمه(س) و کارهای بیرون منزل را نیز به علی(ع) سپرد. پس از این داوری واقع بینانه، حضرت زهرا فرمود: «خدا می داند که چقدر از این تقسیم کار خوشحال شدم؛ چرا که رسول خدا(ص) مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است، معاف نمود و مرا وادار نکرد که دوشادوش مردان نامحرم به کار بپردازم.(22) صبر در سختی ها صبر در مشکلات زندگی، بویژه مصیبت ها فقط برای زنان نیست بلکه شوهران بیشتر نیازمند صبر و حوصله هستند و آن هم در تمامی مراحل زندگی از اختلافات کوچک گرفته تا مصیبت های سنگین زندگی که برای همه رخ می دهد و فراز و نشیب در زندگی اجتناب ناپذیر است. رفتار رسول خدا(ص) دراین زمینه بهترین درس برای ماست؛ ابراهیم پسر پیامبراکرم(ص) در اواخر سال هشتم هجری متولد شد (32) و در رجب سال دهم هجری وفات یافت. رسول خدا(ص) در هنگام وفات ابراهیم پسر دوساله اش با چشمانی اشکبار فرمود: «ای ابراهیم! کاری از ما برای تو ساخته نیست. تقدیر الهی نیز برنمی گردد. چشم پدرت در مرگ تو گریان و دل او محزون و اندوهبار است؛ ولی هرگز سخنی را که موجب خشم خداوند باشد، بر زبان جاری نمی سازم. اگر وعده صادق الهی نبود که ما نیز به دنبال تو خواهیم آمد، در فراق و جدایی تو بیش از این گریه می کردم و غمگین می شدم.» (42) وقتی سیلاب اشک از چشمان پیامبر(ص) جاری بود، برخی گفتند: یا رسول الله! چرا در فراق فرزندت این گونه گریه می کنی؟ فرمود: این گریه علامت دلسوزی و رحمت و محبت است و هرکس رحم و عاطفه نداشته باشد، مورد رحمت قرار نخواهدگرفت. (52) خشم فقط برای خدا عصبانیت و بدخلقی درخانواده، سمی مهلک برای روابط زن و شوهر است که گاهی عوارض ناشی از آن هرگز جبران نمی شود. پیامبر(ص) در مورد مفاسد خشم و غضب فرمود: «خشم، ایمان را فاسد می کند؛ همچنان که سرکه عسل را از بین می برد.» (62) مهرورزی و حسن خلق آن حضرت در خانواده و اجتماع چنان در مورد حضرتش می درخشد که دوست و دشمن را به تحیر واداشته است؛ اما مهمترین نکته آموختنی از سیره نبی مکرم اسلام(ص) این است که آن وجود باعظمت با این حال، همواره دعا می کرد که : «اللهم حسن خلقی؛(72) خدایا! اخلاقم را زیبا گردان!» «اللهم جنبنی منکرات الاخلاق؛ (82) پروردگارا مرا از اخلاق زشت دور بگردان!» دنیا و ناملایمات آن هرگز او را به خشم درنمی آورد و چون حقی پایمال می شد از شدت خشم کسی او را نمی شناخت و از هیچ چیز پروا نداشت، تا آنکه حق را یاری کند. (92) آن گرامی با آن همه عظمت و بزرگی، در منزل کار می کرد و به نگهداری و پرستاری از کودکان می پرداخت. درمسائل شخصی عصبانی نمی شد. هرگاه حرمت الهی شکسته می شد و یا ارزش های اسلامی مخدوش می گردید، فقط برای خدا، خشمگین می شد. این مقال را با این بیت زیبای حافظ به پایان می بریم که: به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد تو را در این سخن انکار کار ما نرسد اگرچه حسن فروشان به جلوه آمده اند کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد پی نوشت: 1- احزاب/ 21 2- سنن النبی، ج 1، ص 2.5 3- تفسیر فخر رازی، ج 03، ص 18؛ من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 344؛ الجامع الصغیر، ج 1، ص 995؛ سیره النبی، ص 4.16 4- التفسیر المعین ص 6.40 5- من لا یحضره الفقیه/ ج 3/ 5.55 6- نساء/ .19 7- بحارالانوار، ج 47، ص 8.16 8- امالی صدوق، ص: 7.57 9-نهج الفصاحه - ص 296 01- مکارم الاخلاق/ ترجمه میرباقری، ج1، ص 33 11و21- الحیاه با ترجمه احمد آرام، ص 6،ص 022 31- سنن النبی (ص)/ باب اول. 14-نور/03. 51- الکافی، ج 5، ص .526 61- المبسوط، شیخ طوسی، ج 4، ص .160 71- مواهب الجلیل، ج 2، ص 875؛ کشف الخفاء ج 1، ص .279 81- بحارالانوار، ج 100، ص 842، حدیث 33. 91 و 02- کنزالعمال، حدیث 6770، (ج 3، ص 387). 12- بحارالانوار، ج18، ص.108 22- مستدرک الوسائل، ج31، ص84. 32-ابراهیم از ماریه قبطیه متولد شد و در سنین کودکی از دنیا رفت. 42- فروغ ابدیت، ج2، ص.426 52-مسکن الفؤاد، ص49. 62- الکافی، محمدبن یعقوب کلینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 5136ش، ج2، ص.202 72 و 82- همان، ص95. 92-سنن النبی ص31. عبدالکریم پاک نیا تبریزی
کارشناس دینی با اشاره به روایتی از نبی مکرم اسلام (ص) که خطاب به یگانه دخترش فرمود: «من بوی بهشت را از فاطمه (س) استشمام میکنم»، ابراز داشت: بهشت افتخارش این است که رایحه زهرای مرضیه(س) را دارد نه اینکه حضرت فاطمه بوی بهشت میدهد.
حجتالاسلام مرتضی ادیب یزدی از خطیب مسجد بلال در گفتوگو با خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، با بیان اینکه رسول اکرم (ص) به مدت چهل روز از حضرت خدیجه دوری گزید و این مدت را در خانه «فاطمه بنت اسد» به سر میبرد، اظهار داشت: علامه مجلسی روایت میکند «روزی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم در سرزمین ابطح نشسته بود و با او «عمار»، «منذر بن ضخصاح»، «ابوبکر»، «عمر» و «عباس» بودند، علی علیهالسلام هم در آن جمع بود که جبرئیل به صورت اصلی بر حضرت نازل شد و عرض کرد: «خدا به تو سلام رسانده، میفرماید که باید چهل روز از خدیجه دوری کنی». وی افزود: «پس چون چهل روز به پایان رسید، جبرئیل نازل شد و فرمود: «خدایت سلام میرساند و میفرماید: خود را برای هدیه و تحفهای آماده کن، حضرت فرمود: «آن تحفه چیست؟»، در جواب گفت: «از این تحفه خبری ندارم»، بعد از آن، میکائیل فرود آمد و با او طبقی بود و حضرت روزه خود را با طعام درون طبق افطار کرد، بعد از آن، جبرئیل خطاب به پیامبر (ص) عرض کرد: «خداوند به ذات خود سوگند یاد کرده که امشب از صلب تو ذریهای طیب بیافریند». حجتالاسلام ادیب یزدی با اشاره به اینکه فرشتگان بعد از آن چهل روز، پیغمبر (ص) را «ابا الزهرا» و «ابا الفاطمه» خطاب میکردند، بیان داشت: حضرت رسول(ص) در این هنگامه متوجه شدند که خداوند تبارک و تعالی با انتقال نور نیر اعظم موافقت کردند که به این دنیا قدم بگذارد، لذا وجود حضرت صدیقه طاهره(س) دارای آثار، نقمات و کرامات فراوانی برای پیغمبر(ص) داشت، چنانچه که از کلمه «کوثر» تفسیر میشود، «کوثر» بر وزن «فُعل» از ریشه « کثر» است که تنها یکبار در قرآن کریم آمده است، باید توجه داشت که به زبان فارسی قابل ترجمه نیست. وی با بیان اینکه مترجمان قرآن کریم کلمه «کوثر» را به «خیر کثیر» ترجمه کردند، ادامه داد: اما معنای «کوثر» بالاتر از این حرفهاست، چرا که «کوثر» عبارتند از مفهومی که جوانه و اطراف آن را شامل میشود که انواع و اقسام خیرات و برکات از آن ریزش دارد و فوران میکند، «کوثر» یک وجود عظیمی است که تنها بر حضرت زهرا سلام الله علیها متمرکز است، منتها بسیاری از کرامات و معجزات حضرت (س) به خاطر شرایط آن روزگار برای ما روشن نشده است. این کارشناس دینی با اشاره به روایتی از نبی مکرم اسلام (ص) که خطاب به یگانه دخترش فرمود: «من بوی بهشت را از فاطمه (س) استشمام میکنم»، ابراز داشت: بهشت افتخارش این است که رایحه زهرای مرضیه(س) را دارد نه اینکه حضرت فاطمه بوی بهشت میدهد. وی با بیان اینکه حضرت صدیقه کبری(س) ذکر تسبیحات را از پدرش اخذ کرد، ادامه داد: همان گونه که در مقدمه اذان و اقامه ذکر «الله اکبر» گفته میشود و «الله اکبر» ذکر افتتاحیه نماز است، جملگی نشان از تقدم ذکر «الله اکبر» بر سایر اذکار دارد.
امام علی علیه السلام فرمودند : به خدا سوگند معاویه از من سیاستمدارتر نیست، ولى او نیرنگ مى زند و مرتکب گناه مى شود، اگر نیرنگ و پیمان شکنى ناپسند و ناشایسته نبود من از سیاستمدار ترین مردم بودم .
تفاوت بین سیاست های الهی و شیطانی در چیست؟ تفاوت بین روش هاى سیاسى از تفاوت دیدگاه ها در مسأله حکومت ناشى مى شود. آنها که حکومت را براى حفظ منافع شخصى یا گروهى مى طلبند، سیاستى درخور آن دارند و آنها که حکومت را براى حفظ ارزشها مى خواهند، سیاستى هماهنگ با آن دارند. گروه اوّل با صراحت مى گویند که اخلاق و سیاست با یکدیگر جمع نمى شود، بنابراین فرمانروایى که خویشتن را ملزم به رعایت اصول اخلاقى مى داند، در حقیقت مغز سیاسى ندارد و هرگز حاکمیتش دوام نخواهد یافت! هدف وسیله را توجیه مى کند و هر آنچه در راه نیل به هدف دستاویز قرار گیرد نیک شمرده مى شود!در حالى که پیشواى گروه دوم مى گوید: «اِنَّما بُعِثْتُ لاُِتَمِّمَ مَکارِمَ الاَْخْلاقِ» (من تنها براى تکمیل ارزشهاى اخلاقى مبعوث شده ام). (1) یا این که «لَوْلا ... ما أَخَذَ اللهُ عَلَى الْعُلَماءِ أنْ لایقارُّوا عَلَى کِظَّةِ ظالِم وَ لاسَغَبِ مَظْلُوم ...» (اگر به خاطر این نبود که خداوند از دانشمندان امّتها پیمان گرفته که در برابر پرخورى ستمگران و گرسنگى ستمدیدگان سکوت نکنند هرگز حکومت را نمى پذیرفتم)(2)، و در جایى دیگر مى خوانیم: «وَ إِنَّما خَرَجْتُ لِطِلَبِ اِلاِْصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى(صلى الله علیه وآله وسلم)»: (قیام من براى کسب قدرت و مقام نیست، من تنها مى خواهم در میان مردم اصلاح کنم (و آنها را به راه حقّ و عدالت و ارزشهاى والاى انسانى بازگرداندم).(3) گروه اوّل به شهادت تاریخ به آسانى همه ارزشها را در پاى حکومت خود قربانى کنند، و گروه دوم بارها و بارها حکومت و قدرت خود را فداى حفظ ارزشها کردند.آنچه در خطبه41 نهج البلاغه آمده در واقع تبلور همین معنى است، امیر مؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید: من به خوبى از تمام ریزه کاریهاى سیاست مخرّب باخبرم، و راههاى پیروزى بر دشمن را دقیقاً مى دانم و توانایى به کار بستن آنها را دارم، ولى مى دانم که حفظ ارزشها هرگز اجازه بسیارى از این چاره جویى هاى سیاسى را که از اصول شیطانى سرچشمه مى گیرد نمى دهد! من چشم به اوامر و نواهى الهى دوخته ام، هر جا به من اجازه پیشروى بدهد مى روم، و هر جا مانع شود، باز مى ایستم. «به خدا سوگند معاویه از من سیاستمدارتر نیست، ولى او نیرنگ مى زند و مرتکب گناه مى شود، اگر نیرنگ و پیمان شکنى ناپسند و ناشایسته نبود من از سیاستمدارترین مردم بودم»! (وَ اللهِ ما مُعاوِیةُ بِأَدْهى مِنّى وَلکِنَّهُ یغْدِرُ وَ یفْجُرُ وَ لَو لا کَراهِیةُ الْغَدْرِ لَکُنْتُ مِنْ أدْهَى النَّاسِ).(4) به من مى گویند: «پیروزى خود را در جور و ستم درباره کسانى که بر آنها حکومت مى کنم، جستجو نمایم (گروهى از قدرتمندان صاحب نفوذ را بى حساب از بیت المال سیر کنم در حالى که گروهى از پاکدلان گرسنه و محروم بمانند) به خدا سوگند! تا عمر من باقى است و شب و روز برقرار است، و ستارگان آسمان طلوع و غروب دارند، هرگز به چنین کارى دست نمى زنم و براى حفظ حکومتم ارزشهاى الهى و دینم را قربانى نمى کنم»! (أَتَأمُرُونى اَنْ اَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَورِ فَیمَنْ وُلِّیتُ عَلَیهِ؟ وَ اللهِ لا أَطُورُ بِه، ما سَمَرَ سَمیرٌ، وَ ما أَمَّ نَجْمٌ فِى السَّماءِ نَجْماً).(5) اختلاف این دو دیدگاه در سیاستهاى الهى و شیطانى سبب مى شود که گاه افراد ناآگاه به حامیان سیاستهاى الهى خرده بگیرند و اعمال آنها را بر ساده اندیشى و عدم آگاهى به فنون سیاست حمل کنند، غافل از این که آنها در عالم دیگرى سیر مى کنند که اصول و ضوابط حاکم بر آن جز این روش را اجازه نمى دهد! پی نوشت ها : (1). کنزالعمال، جلد 3، صفحه 16، حدیث 5217. (2) . نهج البلاغه، خطبه 3. (3) . بحارالانوار، جلد 44، صفحه 329. (4) . نهج البلاغه، ، خطبه 200، و در نقل دیگرى از آن حضرت آمده است: لَولاَ التُّقى ـ یا ـ لَوْلاَ الدّینُ وَ التُّقى لَکُنْتُ أدْهَى الْعَرَبِ: «اگر دین و تقوى نبود، سیاستمدارترین عرب بودم، (اشاره به سیاستهاى شیطانى است) (شرح ابن ابى الحدید، جلد 1، صفحه 28). (5) . نهج البلاغه، خطبه 126. منبع : پیام امام علی(علیه السلام)، حضرت آیت الله مکارم شیرازی، جلد2، ص 454.