به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 مقدار زمانی که برانسان در عالم برزخ می گذرد، متناسب با همین مقدار تجردی است که خود او کسب کرده است نه متناسب با زمان دنیوی مرگ او.

 
خبرگزاری فارس: زمان و عالم برزخ

 

به تعبیر آیت الله حسینی تهرانی: صدر المتالهین با اثبات حرکت در جوهر، نشان می دهد که همه کائنات دو جنبه دارند: یکی، وجهه ی سیال، متجدد و متغیر که وجود مادی و طبیعی آن هاست و دیگری، وجهه ی ثابت که وجود ملکوتی آن هاست. به عبارت دیگر جوهره ی اشیا، دو صورت و جنبه دارد:

از یک جهت متغیر، و از جهت دیگر ثابت است. مرتبه ی ثابت که درجه ی شدید وجود است از مبدأ الهی صادر شده، و مرتبه متغیر که درجه ضعیف وجود ، است مبدأ حرکات و تغییرات مادی می شود و جنبه ی ضعیف تحت جنبه ی قوی و ثابت است.

جنبه ی متغیر و ضعیف، عالم کثرت، ماده، جسم، مُلک و عیان را تشکیل داده است و جنبه ی ثابت و شدید، عالم وحدت، نفس، معنی، ملکوت و باطن است که پیوسته با حق متعال ارتباط دارد و ربط محض است.

لذا زمان اختصاص به عالم طبع و صورت دارد که تغییر، تجدد و حرکت در آن هست، اما در عالم ثابتات(غیر ماده) زمانی نیست. به عبارت دیگر زمان اختصاص به وجهه ملکی و متغیر این عالم دارد و در وجهه ملکوتی (ملکوت اعلی) که حرکتی نیست، زمان معنی ندارد، زیرا زمان، مقدار حرکت است و جائی که حرکت نیست زمان نیست.

بر اساس این مقدمه، باید گفت که نفس ناطقه انسان در اثر حرکت جوهری از عالم جسم و طبع و زمان ارتقا می یابد و چون به مرحله تجرد برسد، دیگر برای او تدریج، تجدد و تغیر مفهومی ندارد و او برجسم و حرکت و زمان احاطه دارد. لذا ممکن است سالیان متمادی بگذرد، و وی ابداً تغییر و تدریج را درک نکند. بلکه پیوسته خود را در عالم ثابتات ثابت می نگرد، برخلاف افرادی که به مرحله ی تجرد نفس نرسیده اند. آنها در عالم حرکت و تدریج زندگی می کنند و با حرکت جوهری این عالم ذات خود را که نیز جزئی از عالم است متحرک می یابند و مقدار زمان را که مقدر معین این حرکت است به خوبی درک می کنند.

زمان اختصاص به عالم طبع و صورت دارد که تغییر، تجدد و حرکت در آن هست، اما در عالم ثابتات (غیر ماده) زمانی نیست در این جا نکته ی قابل توجهی وجود دارد و آن این که کسب تجرد، امری نسبی است و به تدریج برای انسان پیدا می شود. بنابراین ممکن است کسی خود را در اثر حرکت جوهری به کمال صوری و برزخی رسانده باشد، ولی هنوز تجرد نفسی و روحی برای او حاصل نشده باشد که در این صورت به تجرد نسبی رسیده است نه تجرد مطلق.

چنین کسی زمان را درک می کند، اما نه در حد ادراک مردم عادی، بلکه بسیار زودگذر و سریع الزوال. بسیاری از افرادی که از عالم مثال و برزخ در آستانه ی عبور به عالم نفس هستند گذران زمان را اجمالا درک می کند اما تند و سریع.

نمونه های بسیای دراین عالم وجود دارد به عنوان مثال انسان که به خواب می رود تدریج حرکت زمانی را بسیار کوتاه تعیین می کند. یا انسانی که بیهوش می شود یا غش می کند، مشاعر او که از ادراک گذشت، زمان می ایستد و ابداً طول مدت بیهوشی را نمی داند. یا افرادی که در شدت سرور و بهجت به سر می برند و در عالمی از التذاد غوطه می خورند نیز، گذشت زمان را نمی فهمند. از دیگر اموری که می توان از این قبیل دانست، طی الزمان است.

البته اگر واقعیت و حقیقت داشته باشد طی الزمان یعنی انسان، زمان های بسیار طولانی را در لحظاتی کوتاه می پیماید که نمونه های معتبری از برخی افراد وارسته نقل شده که مدت یک ماه برای وی خیلی سریع به اندازه چند دقیقه گذشته است. (1)طی الارض عبارت است از پیمودن مسافت های دور و دراز در زمان بسیار اندک، و این امری است مشهود و معروف نزد اولیای خدا و ائمه اطهار علیهم السلام .

همه موارد بالا ناشی از این است که توجه انسان به عالم کثرت کم تر می‌شود. به عکس، چون انسان به عالم کثرت توجه کند، تدریج و حرکت زمانی را بیشتر درک می کند. مثلا افرادی که در انتظار به سر می برند، امتداد زمان را خوب درک می کنند و زمان برایشان طولانی به نظر می رسد. یا کسی را که می خواهند محاکمه و یا محکومی را که بخواهند اعدام کنند، ساعات زمان برایش بسیار طولانی می شود. خلاصه این که اختلاف ادراک مقدار زمان [در عالم برزخ] برحسب اختلاف درجات ادراکات و اعمال شخصی متوفی بوده است و نسبی بودن زمان نسبت به مراحل گوناگون روندگان به سوی حرم الهی می باشد، زیرا انسان به سوی خدا در حرکت است و در نهایت بین مسیر کافران ، مومنان و مقربان فرق است. (2)

پس نتیجه چنین می شود که زمان بندی اساساً مربوط به عالم طبیعت است و عالم عقل(قیامت) به طور مطلق فوق زمان می باشد. عالم برزخ، یک نوع تجردی دارد، ما فوق این عالم و مادون عالم قیامت اما نحوه ی این تجرد را خود انسان با اعمال و ملکاتش در دنیا رقم می زند. مقدار زمانی که بر انسان در عالم برزخ می گذرد، متناسب با همین مقدار تجردی است که خود او کسب کرده است نه متناسب با زمان دنیوی مرگ او. لذا در احادیث آمده است که عالم برزخ برای برخی مومنان مانند چشم بر هم زدنی می گذرد. اما برای برخی از کافران هزاران سال طول می کشد.

پس این برداشت خطاست که بعدیت قیامت نسبت به دنیا را بعدیت زمانی بدانیم، زیرا این بعدیت، در حقیقت، بعدیت رتبی و مرتبه ای است که با احاطه عالم قیامت برعالم دنیا همراه است. قرآن می فرماید: آخرت، باطن همین دنیاست و فقط چشم باطن بین لازم است.(3) "لقد کنت فی غفلة من هذا فکشفنا عنک عظائک فصبرک الیوم حدید"(4) قبلا از این امر در غفلت بودی پس پرده ات را کنار زدیم و دیدگان تو امروز تیز است.

خلاصه سخن ....

دنیا در مقایسه با سایر عوالم همچون عالم برزخ و قیامت از رتبه و مرتبه ای نازل برخوردار است که به واسطه وجود حرکت، زمان در آن قابل درک است. اما هر چه توجه انسان از عالم مادی کمتر شود درک زمان و گذشت آن کمتر می شود تا جایی که در مرحله تجرد کامل دیگر آن را درک نمی کند و برعکس آن نیز قابل اثبات است. آنچه که ما را درباره ی زمان عالم برزخ و قیامت و طولانی بودن آن به خطا انداخته در نظر گرفتن بعد زمان برای آن عوالم می باشد، در حالی که آنها فاقد بعدیت زمانی هستند. در این صورت طرح سؤالاتی در خصوص طولانی بودن زمان برزخ و عدم وجود عدالت بین مردگان بی مورد خواهد بود.

جعفری

منبع:تبیان

ادامه مطلب
شنبه 23 اردیبهشت 1391  - 11:01 PM

 آنها سر انجام همه این پیمان ها را زیر پا گذاردند و -هنوز هم به پیمان شکنى خویش ادامه می دهند- در نتیجه پراکنده و در به در شدند و تا این پیمان‏شکنی ها ادامه دارد، این وضع نیز ادامه خواهد یافت،

 
خبرگزاری فارس: پیمان خدا با یهود چه بود؟

 

 

یاد نعمت هاى خدا

یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَ إِیَّایَ فَارْهَبُونِ (بقره 40)اى فرزندان اسرائیل! نعمت‏هایم را که به شما ارزانى داشتم، به خاطر بیاورید و به پیمانم (که بسته‏اید) وفا کنید، تا من (نیز) به پیمان شما وفا کنم و تنها از من پروا داشته باشید.

داستان خلافت آدم در زمین و بزرگداشت او از سوى فرشتگان، و سپس فراموش کردن پیمان الهى و خارج شدن او از بهشت و همچنین توبه او را در آیات گذشته بحث کردیم، و از این ماجرا این اصل اساسى روشن شد که در این جهان، همواره دو نیروى مختلف حق و باطل در برابر هم قرار دارند و مشغول مبارزه‏اند، آن کس که تابع شیطان شود، راه باطل را انتخاب کند، سرانجامش دور شدن از بهشت و سعادت و گرفتارى در رنج و درد است، و به دنبال آن پشیمانى.به عکس، آنها که خط فرمان پروردگار را بدون اعتنا به وسوسه‏هاى شیاطین و باطل‏گرایان ادامه دهند، پاک و آسوده از درد و رنج خواهند زیست.

و از آنجا که داستان نجات بنى اسرائیل از چنگال فرعونیان و خلافت آنها در زمین، سپس فراموش کردن پیمان الهى و گرفتار شدن آنها در چنگال رنج و بدبختى، شباهت زیادى به داستان آدم دارد، بلکه فرعى از آن اصل کلى محسوب مى‏شود، خداوند در آیه مورد بحث و ده ها آیه بعد از آن، فرازهاى مختلفى از زندگى بنى اسرائیل و سرنوشت آنها را بیان مى‏کند، تا آن درس تربیتى که با ذکر سرنوشت آدم، آغاز شد در این مباحث تکمیل گردد.

اسرائیل، نام دیگر حضرت یعقوب است که از دو کلمه‏ى «اسر» و «ئیل» ترکیب یافته است. «اسر» به معناى بنده و «ئیل» به معناى خداوند است. بنا بر این اسرائیل در لغت به معناى بنده‏ى خداست.

تاریخ بنى اسرائیل و اسارت آنان به دست فرعونیان و نجات آنها به دست حضرت موسى علیه السلام و بهانه‏گیرى و ارتداد آنان، یک سرنوشت و تاریخ ویژه‏اى براى این قوم به وجود آورده است. این تاریخ براى مسلمانان نیز آموزنده و پندآموز است که اگر به هوش نباشند، به گفته روایات به همان سرنوشت گرفتار خواهند شد.

در حقیقت سه دستور ذکر شده در این آیه (یادآورى نعمت هاى بزرگ خدا، وفاى به عهد پروردگار، و ترس از نافرمانى او) اساس تمام برنامه‏هاى الهى را تشکیل مى‏دهد.یاد نعمت‌هاى او انسان را به معرفت او دعوت مى‏کند، و حس شکرگزارى را در انسان بر مى‏انگیزد، سپس توجه به این نکته که این نعمت‌ها بى قید و شرط نیست و در کنار آن خدا عهد و پیمانى گرفته، انسان را متوجه تکالیف و مسئولیت‌هایش مى‏کند، و بعد از آن نترسیدن از هیچ کس و هیچ مقام در راه انجام وظیفه سبب مى‏شود که انسان همه موانع را در این راه از پیش پاى خود بر دارد و به مسئولیت‌ها و تعهدهایش وفا کند، چرا که یکى از موانع مهم این راه ترس‌هاى بى دلیل از این و آن است، به خصوص در مورد بنى اسرائیل، که سال‌ها زیر سیطره فرعونیان قرار داشتند و ترس جزء بافت وجود آنها شده بود.

 

دوازده پیمان خدا با یهود چه بود؟

آن گونه که از آیات قرآن استفاده مى‏شود این پیمان همان پرستش خداوند یگانه، نیکى به پدر و مادر، بستگان، یتیمان، و مستمندان، و خوشرفتارى با مردم، بر پا داشتن نماز، اداى زکات، دورى از اذیت و آزار، و خونریزى بوده است.

شاهد این سخن آیه 83 و 84 همین سوره است:وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبى‏ وَ الْیَتامى‏ وَ الْمَساکِینِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ ... وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ لا تَسْفِکُونَ دِماءَکُمْ وَ لا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ.

در حقیقت این دو آیه اشاره به ده پیمان مختلف است که خدا از یهود گرفته بود، و با ضمیمه کردن آیه 12 سوره مائده (وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ ... وَ قالَ اللَّهُ إِنِّی مَعَکُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَیْتُمُ الزَّکاةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلِی وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ ...) که دو پیمان دیگر دائر به ایمان به انبیاء و تقویت آنان از آن استفاده مى‏شود، روشن مى‏گردد که آنها در برابر آن نعمت هاى بزرگ الهى و تعهدهاى فراوانى کرده بودند و به آنها وعده داده شده بود، که اگر به این ها وفادار بمانید در باغ هایى از بهشت جاى خواهید گرفت که نهرها از زیر قصرها و درختانش جارى است (لَأُدْخِلَنَّکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ)

اما متأسفانه آنها سر انجام همه این پیمان ها را زیر پا گذاردند و  -هنوز هم به پیمان شکنى خویش ادامه می دهند- در نتیجه پراکنده و در به در شدند و تا این پیمان‏شکنی ها ادامه دارد، این وضع نیز ادامه خواهد یافت، و اگر مى‏بینیم چند روزى در پناه دیگران سر و صدایى دارند هرگز دلیل بر پیروزیشان نیست، و ما به خوبى مى‏بینیم روزى را که فرزندان غیور اسلام، دور از گرایش هاى نژادى و قومى تنها در سایه قرآن بپاخیزند و به این سر و صداها خاتمه دهند.

 

خدا نیز به عهدش وفا مى‏کند!

نعمت هاى خدا هیچگاه بى قید و شرط نیست، در کنار هر نعمتى مسئولیتى قرار دارد و شرطى نهفته است. در روایتى از امام صادق(علیه السلام) مى‏خوانیم که منظور از" أُوفِ بِعَهْدِکُمْ" این است که من به عهد خودم وفا خواهم کرد و شما را به بهشت خواهم برد."(نور الثقلین، ج 1، ص 72)

در قسمتى از این حدیث ایمان به ولایت على (علیه السلام) بخشى از این پیمان ذکر شده که البته جاى تعجب نیست، زیرا یکى از مواد پیمان بنى اسرائیل قبول رسالت پیامبران الهى و تقویت آنها بود، و مى‏دانیم قبول جانشینان آنها نیز دنباله همان مساله رهبرى و ولایت است که در هر زمان متناسب با آن عصر باید تحقق یابد، در زمان موسى عهده‏دار این منصب او بود و در عصر پیامبر، پیامبر و در زمانهاى بعد على(علیه السلام).

به طور کلی پیمان‏هاى الهى، شامل احکام کتاب‏هاى آسمانى و پیمان‏هاى فطرى که خداوند از همه گرفته است، مى‏شود. در قرآن به مسئله امامت، عهد گفته شده است: «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»(بقره، 124) یعنى‏ پیمان من «مقام امامت» به افراد ظالم نمى‏رسد.پس وفاى به عهد یعنى وفاى به امام و رهبر آسمانى و اطاعت از او. ضمناً در روایات مى‏خوانیم: نماز عهد الهى است. (وسائل، ج 4، ص 110)

 

نکته پایانی:

جمله" إِیَّایَ فَارْهَبُونِ" (تنها از مجازات من بترسید) تاکیدى است بر این مطلب که در راه وفاى به عهدهاى الهى و اطاعت فرمانش از هیچ چیز و هیچ کس نباید ترس و وحشت داشت، این انحصار را از کلمه" ایاى" که مقدم بر جمله" فارهبون" است استفاده مى‏کنیم.

پیام‏های آیه:

ـ یاد نعمت‏هاى پروردگار، سبب محبّت و اطاعت اوست. «اذْکُرُوا» ،«أَوْفُوا» به هنگام دعوت به سوى خداوند، از الطاف او یاد کنید تا زمینه‏ى پذیرش پیدا شود.«اذْکُرُوا»

2ـ یاد و ذکر نعمت‏ها، واجب است. «اذْکُرُوا»

 نعمت‏هایى که به نیاکان داده شده، به منزله‏ى نعمتى است که به خود انسان داده شود. با اینکه نعمت‏ها به اجداد یهودِ زمان پیامبر داده شده بود، امّا خداوند به نسل آنان مى‏گوید فراموش نکنند. «اذْکُرُوا»

4ـ وفا به پیمان‏هاى الهى، واجب است.«بِعَهْدِی»

5ـ بهره‏گیرى از الطاف خداوند، مشروط به گام برداشتن در مسیر تکالیف الهى است. «أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ» آرى، اگر مطیع خدا بودیم، خداوند نیز دعاهاى ما را مستجاب خواهد کرد. «أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ»

 در انجام تکالیف الهى، از هیچ قدرتى نترسیم و ملاحظه‏ى کسى را نکنیم.

7-تبلیغات سوء دشمن، ملامت‏ها، تهدیدها و توطئه‏ها مهم نیست، قهر خدا از همه مهمتر است. «وَ إِیَّایَ فَارْهَبُونِ»

آمنه اسفندیاری

منبع: تبیان

ادامه مطلب
شنبه 23 اردیبهشت 1391  - 11:00 PM

 ابتدا می توان سری به بانک ها زد و سپس به اماکنی راهنمایی و معرفی می شویم که فکرش را هم نمی کنیم. “تسهیلات شما را با بالاترین قیمت خریداریم”،“وام مسکن بنیاد شهید با قیمت عادلانه به فروش می رسد”.

 
خبرگزاری فارس: پول گران، پول ارزان

 

از آن سو در رادیو، تلویزیون، اینترنت، بیلبوردهای شهری، پیامک ها، هر کدام از موسسات اعتباری و بانک های خصوصی و دولتی با هم مسابقه گذاشته اند تا هم از شما وام بگیرند و هم به شما وام بدهند.

زندگی بشر معاصر همچون گذشته فقط با داشته های مالی اکنون و گذشته امکان پذیر نیست.خیلی وقت ها برای رفع نیازهایمان، ناچار به استقراض از آینده می شویم و پولی را که هنوز به دست نیاورده ایم خرج می کنیم. این همان نقطه آغازین سربرآوردن رباخواران و نزول خواران تاریخ اقتصاد جهان است که قوم یهود بدون هیچ شک و تردیدی همه مدال های این عرصه را به دست آورده اند. اما نظام بانک داری اسلامی – فارغ از بسیاری از اصول و راهکارهای بر زمین مانده آن – راه های بسیاری را پیش روی ما گذاشته که با شرط رعایت عدل و انصاف، به تسهیلات بانکی دست پیدا کنیم.

موضوع وام، تسهیلات بانکی و کم و کیف ارتباط و تعامل با نظام بانکی، به یکی از مهم ترین مولفه های زندگی اقتصادی ما تبدیل شده و هر فردی با هر میزان از آگاهی، می خواهد بر اساس درآمدها، نیازها، ارزش ها و پیش بینی های اقتصادی خود، پول قرض کند. طبیعی است که اصل پایدارعلاقه انسان به سود و درآمد بیشتر، حکم می کند که به دنبال پول ارزان باشد و از جایی وام و تسهیلات بانکی دریافت کند که شرایط بازگردانی آن آسان و سود دریافتی کمتر باشد. اما پول ارزان کجاست و تحت چه شرایطی می توان به آن دست یافت؟

به دنبال کشف پاسخ مناسبی برای چنین سوال ساده ای ابتدا می توان سری به بانک ها زد و سپس به اماکنی راهنمایی و معرفی می شویم که فکرش را هم نمی کنیم. “تسهیلات شما را با بالاترین قیمت خریداریم”، ” برای خرید و فروش قرض الحسنه ازدواج با ما تماس بگیرید”، “وام مسکن بنیاد شهید با قیمت عادلانه به فروش می رسد”، “خرید و فروش وام مسکن خود را به ما بسپارید”.

از آن سو در رادیو، تلویزیون، اینترنت، بیلبوردهای شهری، پیامک ها، هر کدام از موسسات اعتباری و بانک های خصوصی و دولتی با هم مسابقه گذاشته اند تا هم از شما وام بگیرند و هم به شما وام بدهند.در سالی که به تدبیر رهبر فرزانه انقلاب با محوریت کار و تولید ایرانی نامگذاری شده، بازنگری در نظام پرداخت تسهیلات بانکی در ایران یک ضرورت انکارناپذیر است.

 

میزان سود بانکی

تقریبا همه ما می دانیم که میزان سود بانکی با چه مکانیسمی تعریف می شود. در نظر گرفتن مولفه هایی همچون تورم، ارزش پول، میزان دستمزدها، هزینه های بانکداری و نیز میزان درآمد بانک ها، در تعیین میزان سود انواع تسهیلات بانکی در نظر گرفته می شود و عقل و منطق به ما می گوید که راهی برای تعیین ارقام دور از عدل و انصاف وجود ندارد و اقصاد دانان ما کارکشته تر از آن هستند که معادلات ریاضی موجود بین کنش و واکنش های پول و بازار را درنیابند.

با این وجود برخی افراد فرصت طلب با شناسایی بسیاری از سوراخ سمبه ها و گلوگاه های تسهیلاتی و نیز استفاده از برخی خلا های نظارتی و قانونی، همه استراتژی های مالی و پولی بانک ها را دور زده و بازار را دچار تب و تاب می کنند. گذشته از این با در نظر گرفتن همه شرایط اقتصادی کشور، باز هم سودهای تسهیلات بانکی کمرشکن است و همیشه همه معادلات مالی و تسهیلاتی به گونه ای بسته می شود، که بانک برنده اصلی این معامله باشد و هر سال شاهد ثروتمندتر شدن و مجلل تر شدن بانک ها باشیم.

در شرایطی که در بانک های دولتی و خصوصی تسهیلات موجود – جدا از قرض الحسنه های ناچیز و کمرنگ – طیف سودهای تسهیلاتی معمولا از 12 تا 20و گاه 22 درصد است، در بسیاری از موسسات مالی و اعتباری، وام هایی با سود 28 درصد پرداخت می شود و با احتساب برخی هزینه ها این مبلغ به30 درصد نیز می رسد.

این در حالی است که در بسیاری از بانک های جهان، سود تسهیلات بانکی تا یک و نیم درصد هم پایین می آید و پرداخت سود 30 درصدی هیچ تناسبی با اصول اسلامی و دینی ما ندارد و گذشته از موضوع سودهای کلان بانکی، بحث پرداخت تسهیلات در قبال سپرده گذاری نیز از موضوعاتی است که مورد اعتراض بسیاری از کارشناسان و علمای دینی کشور قرار گرفته است و با این وجود این روند همچنان ادامه دارد.

 

فرار بانک ها از اعطای قرض الحسنه

اغلب بانک های دولتی و خصوصی کشور، در تبلیغات تلویزیونی خود، از آیات و احادیث ارزشمندی استفاده کرده و مردم را به سوی سپرده گزاری و پس انداز بانکی قرض الحسنه سوق می دهند، اما وقتی که پای اعطای این وام به خود مشتریان به میان می آید، با اکراه و گاه با اجبار و ضرب و زور بخشنامه های دولتی، حاضر می شوند بخش ناچیزی از منابع مالی خود را به قرض الحسنه اختصاص دهند و تازه برای پرداخت همین میزان ناچیز هم از همه مشتریان خود کارمزد چهاردرصدی می گیرند و خیلی وقت ها پیش از پرداخت نخستین قسط و در همان اثنای واریز کردن مبلغ تسهیلات، کل مبلغ کارمزد را از پول مشتری کسر می کنند.

گذشته از موضوع پایین بودن میزان کل سرمایه های اختصاص یافته بانکی به تسهیلات قرض الحسنه ونیز موضوع کارمزد، باید به این نکته هم اشاره کنیم که معمولا مبلغ تسهیلات قرض الحسنه بسیار پایین است. غالبا این مبلغ یک و یا دو میلیون تومان است. یعنی به عبارتی چیزی کمتر از دو هزار دلار.

 

فاکتورسازی کنید، وام بگیرید

در بسیاری از بانک های دولتی، تسهیلاتی به نام تسهیلات فروش اقساطی وجود دارد که بین اغلب خانواده ها، با نام وام خرید لوازم خانگی ازآن یاد می شود. معمولا میزان سود این نوع تسهیلات 14 و در برخی موارد 17 درصد است و سقف آن نیز در اغلب بانک ها به چهار میلیون تومان می رسد.

در واقع در این تعامل بانکی، در بسیاری از موارد، مشتری و یا خواهان پول، نیازی به خرید لوازم خانگی ندارد، بلکه برای رفع احتیاج دیگری عملا به سوی یک دروغ آشکار سوق داده می شود. یعنی مشتری باید از یک فروشنده لوازم خانگی ایرانی، فاکتور بگیرد، در برابر اخذ فاکتور هزینه ای به فروشنده بدهد و در کنار سایر مدارک لازم، فاکتور کالایی را که نخریده است به بانک ارائه کند. از این تلخ تر و در عین حال کُمدی تر زمانی است که مشتری ناچار می شود برای کالایی که نخریده، هزینه بیمه نیز پرداخت کند و رسید پرداخت این هزینه را نیز در اختیار بانک بگذارد!

شاید برای پرداخت یک وام چهار میلیون تومانی چنین دردسری ناچیز و کم خطر به نظر برسد، اما اگر قرار باشد که به بهانه اخذ وام خرید خودرو نیز از فلان آشنا و پسر عمه فاکتور بگیریم وبه بهانه خرید رایانه و ماشین تولید و فلان و بهمان نیز همین روند را طی کنیم، عملا زمینه تعمیق فساد مالی و بانکی را به دست خود ایجاد نمی کنیم؟

به راستی چرا باید چهارچوب ها و تعاریف قانون پرداخت تسهیلات بانکی چنان محدود باشد که مشتری تسهیلات بانکی، عملا ناچار به دروغ گویی و فاکتورسازی شود؟ آیا نمی توان با در نظر گرفتن تعاریفی همچون نیازهای شخصی، یا متفرقه، مشتری را از طی نمودن چنین مراحل سخیفی معاف کرد؟

 

پول ارزان در دست کیست؟

بدون شک در هر جامعه ای باید قوانین بانکی و رفتار اقتصادی و تسهیلاتی بانک ها باید به گونه ای باشد که “پول ارزان” پیش از هر قشر و طبقه ای در اختیار تولید کننده باشد. چرا که تولید کنندگان، طبقه ای هستند که ارزش افزوده ایجاد می کنند، اشتغال زا هستند، نیازهای مردم را در حوزه کالا و مایحتاج عمومی برآورده می کنند، به اقتصاد و درآمدها و خرید وفروش ها جان می دهند و در یک کلام، چندوچون کار آنان با سرنوشت اکنون و آینده جامعه ما ارتباط مستقیم دارد.

اما با نگاهی به اظهارات خود مسئولان دولتی – به خاطر بیاوریم که رییس جمهور چندین بار به این موضوع اعتراض کرده – و نیز بنا به گزارش های کارشناسان اقتصادی و مالی کشور، بیش از 80 درصد از منابع مالی بانک ها و تسهیلات پرداخت شده، در اختیار عده قلیلی است که راحت وام می گیرند، به سختی و گاهی هیچ وقت بازپس نمی دهند و با قدرت خرید بی مرزی که از این طریق به دست آورده اند، بازار مسکن، کالا، تجارت، واردات، کالا، موادخام و هزینه های تولید را دچار نابه سامانی می کنند و به راحتی قادرند که با زوم کردن روی هر بازاری، همه معادلات را به هم ریخته و همه قوانین و مقرارت را دور بزنند.

جدای از این قشر ناشناس، که شاید بشود آنان را دانه درشت های تسهیلاتی نام نهاد، گروه دیگری نیز هستند که عملا یک شبکه مرموز برای کسب انواع و اقسام تسهیلات را پیدا کرده و حتی سی دی و مقاله آموزشی و دفتر مشاوره دارند و به شما می گویند که مثلا برای استفاده از یک وام بسیار ارزان قیمت کشاورزی کافی است درخواست خرید ماشین سم پاشی یا کودپاشی و فاکتور خرید آن را ارائه دهید و وام ارزان 10 میلیون تومانی به دست بیاورید و جالب اینجاست که بخشی از سود شما را نیز دولت می دهد تا از مشارکت شما در ارتقای کشاورزی کشور حمایت کرده باشد!

درچنین شرایطی چه حال ناخوشی دارند پدرومادرهایی که برای تامین هزینه جهیزیه، تامین شهریه، تامین هزینه درمان و بسیاری از احتیاجات ضروری دیگر، دستشان به هیچ جایی بند نمی شود، کسی حاضر نیست ضامن آن ها شود و واقعا هم می توانند در صورت دریافت تسهیلات قرض الحسنه و یا ارزان قیمت، مشکل خود را حل کنند.

 

یک راهکار کوچک

اکنون به مدد ایجاد شبکه های اینترنتی و روابط بین بانکی، آگاهی و استعلام از اطلاعات بانکی و تسهیلاتی همه هموطنان کشور، برای بانک ها آسان شده است. در چنین شرایطی می توان به منظور رعایت عدل و انصاف در پرداخت تسهیلات بانکی قرض الحسنه و ارزان قیمت، قائل به ایجاد یک نظام سهمیه گذاری تسهیلات مالی برای همه افراد کشور شد.

به این ترتیب که هر شهروند ایرانی بر اساس میزان دارایی ها، درآمدهای ملی و بانکی، رشد اقتصادی کشور و سایر مولفه ها، حق و سهمیه آن را داشته باشد که در دوره های 10 ساله و یا کمتر و بیشتر، به میزان تعیین شده از امکان دریافت وام و تسهیلات مالی ارزان و قرض الحسنه برخوردار شود.

امیررضا ثابت

منبع:رصد

ادامه مطلب
شنبه 23 اردیبهشت 1391  - 10:59 PM

 مصرف گرایی به جای تولیدگرایی یکی از حربه های ناتوی فرهنگی است و آنچه به آن دامن می زند جنگ روانی و استفاده از ابزار کارآمد و موثر رسانه است.

 
خبرگزاری فارس: تولید انبوه یا مصرف انبوه!

 

پیشرفت فناوری و گسترش وسایل ارتباط جمعی تحولات عمده ای را در زندگی انسان های این عصر ایجاد کرده است. زبان، فرهنگ، سنت، باورها و ارزش هایی که در گذشته معرف قومیت و نژاد هر ملت بود، امروزه ماهیت و شکل اصلی خود را از دست داده است و می توان علت اصلی این امر را در تأثیرات رسانه ها، جست وجو کرد.

رسانه ها با برنامه سازی های خود نه تنها چرخه صنعت و مصرف را به حرکت درمی آورند، بلکه نوعی از هویت انسانی را ایجاد می کنند که نه نسبتی با زندگی دارد و نه نسبتی با بندگی و از این رو چنین انسانی صرفاً بر پایه مصرف گرایی به رشد نامتعادل خود می رسد؛ او بدون اینکه خود را بشناسد بر تولیداتی که هر روز بر بال رسانه ها می نشینند زندگی خود را آغاز می کند و پایان می دهد. هویت سیال و ناپایدار و دگرگون چنین انسانی صرفاً در خود وی منحصر و محدود نمی شود و به سرعت گروه های دیگر جامعه انسانی، تحت اشاعه این نوآوری رسانه ای قرار گرفته و بدون توجه به عاقبت دل بستن به چنین تولید رسانه ای که بر مبنای تولید صنعتی صورت گرفته است، پیرو آن می شوند.

با این حال که رسانه های امروز از رسانه های دیروز پیشرفته تر، اثرگذارتر و انسان واره های برنامه ریزی شده ای هستند که انسان ها را هدایت می کنند، این سوال همچنان در ذهن جولان می کند که در عصری که رسانه ها برای چرخش چرخ صنعت کار می کنند انسان اولویت دارد یا تولید؟ این سوال را هم می توان به آن افزود که رسانه ها چگونه برنامه تولید کنند که نه انسان مسخ شود و نه چرخ تولید از حرکت بایستد.

با توجه به اینکه اکنون در سال تولید ملی هستیم این سوال اولویت بیشتری دارد که رسانه ها که رکن توسعه و پیشرفت هستند چگونه می توانند از ترویج مصرف گرایی به ترویج تولید و اهمیت یافتن کالای داخلی بپردازند؟

 

اهمیت موضوع

در سال های گذشته تلویزیون به منظور تأمین بخشی از هزینه های خود تبلیغات و تشویق به مصرف بیشتر را در برنامه های خود قرار داده است و امسال که سال «تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی» نام گرفته است، این نگرانی وجود دارد که تلویزیون و رسانه های دیگر به بهانه حمایت از تولید ملی ممکن است برنامه های آگهی محور خود را بر مبنای حمایت از این شعار به نحو محسوسی افزایش دهند؛ از این لحاظ احساس می شود که تأکید بر مصرف گرایی برای حمایت از تولید مورد نقد قرار بگیرد.

 

تأثیر ارتباطات بر ایجاد قدرت

در گذشته تولید کالاهایی نظیر نفت، زغال سنگ و فولاد ستون فقرات قدرت دولت ها را تشکیل می داد، اما امروزه این روند به سمت سیستم های اطلاعاتی و ارتباطاتی در حال تغییر است. از این رو برای کسب قدرت در سیستم بین المللی باید کنترل منابع ناملموس جریان اطلاعات و ارتباطات با دسترسی به منابع مادی و طبیعی همراه باشد. (مولانا،116، 1384)

اطلاعات به عنوان قدرت اقتصادی در محیط بین المللی به شکل برنامه های توسعه شرکت های تجاری، بازاریابی، تجارت و انتقال تکنولوژی، از نظر تاریخی ریشه در سلطه یا «غربی سازی» ملل ضعیف و حاشیه ای دارد. (مولانا، 180، 1986 م)

ارتباط میان قدرت، اطلاعات، ارتباطات و فرهنگ همان مفهوم چند لایه به نسبت جدید منابع ناملموس در سیستم بین المللی است. تنظیم مجدد این رابطه به شکل یک معادله به همراه توصیف جنبه های ناملموس و غیرملموس آنچه را که می توان «صنعت آگاهی عمومی» نامید، به شکلی کارآمد در اثر «هربرت شیلر» ارائه شده است. به اعتقاد او رسانه ها ابزار تبلیغ کالاها و اعمال قدرت شده است. یکسان انگاری مداوم مصرف گرایی با دموکراسی به جایی رسیده است که بازاریابی به بخش وسیعی از تلاش تلویزیون تبدیل شده است. (شیلر،107، 1989م)

 

نقش رسانه ها در ترویج مصرف گرایی

پدیده مصرف گرایی و ارزش شدن مصرف بیشتر، امروزه توسط رسانه های قدرتمند از حالت یک امر مذموم، به امری مرسوم تغییر حالت داده است و ادراک انسان ها را اسیر خود کرده است. «بودریا» در این زمینه اشاره دارد که؛ امروزه در همه جا شاهد نوعی برجستگی خیال گونه مصرف و فراوانی هستیم که در اثر زیاد ابژه ها، خدمات و کالاهای مادی شکل گرفته است... به طور خلاصه، ابژه ها(اشیاء) انسان های عصر فراوانی را ... در برگرفته اند؛ اکنون دیگر با انسان ها سر و کار نداریم، بلکه با ادراک و دستکاری کالاها و پیام ها روبه رو هستیم. این امر از سازمان پیچیده امور خانه داری تا ماشین آلات مادی ارتباطات گرفته تا فعالیت های حرفه ای و نمایش دائمی شهرت یک ابژه در تبلیغات تجاری و پخش روزانه صدها پیام از رسانه های ارتباط جمعی را در برمی گیرد. (بودریا، 25، 1998م)

اهمیت یافتن مصرف گرایی در زندگی اجتماعی معاصر باعث شده است تا مصرف گرایی به شکل تازه ای از اقتدار تبدیل شود که شکل های سنتی اقتدار، به ویژه پیشینه طبقاتی را تضعیف و فضایی برای شکل های نوین هویت فردی به وجود آورده است؛ مفهوم سبک زندگی برای این تفسیر از مصرف گرایی بسیار مهم است.(بنت،97، 1386)همانگونه که پیش از این نیز گفته شد رسانه ها منبعی برای اطلاع رسانی و عامل مهمی در شکل دادن انگاره ها و گزینش و پذیرش نوآوری و مد محسوب می شوند.

 

نسل هایی که تحت تأثیر رسانه ها هستند

اگر نسل های انقلاب را به پنج نسل تقسیم کنیم، در این میان، جمعیتی که زود جذب جاذبه های رسانه های نوین می شوند، نسل چهارم و پنجم است که خصوصیات هر کدام از آنها به شرح ذیل است. (کوثری، 68، 1387)

1- آشنایی محدود با ارزش های دینی و انقلابی و فهم محدودیت های فرهنگی ناشی از انقلاب اسلامی 2- دسترسی آسان، سریع و کم هزینه به کالاهای فرهنگی غرب به ویژه از طریق رسانه های جمعی 3- رفاه نسبی خانواده ها و توجه بیشتر والدین به خواسته های آنان (پدیده فرزندسالاری) 4- استفاده وسیع از فناوری های نوین ارتباطی و اطلاعاتی از قبیل اینترنت گپ، چت، وبلاگ و تلفن همراه به گونه ای که این نسل به نسل اینترنت نیز معروف است. 5-اشاعه روزافزون کالاهای فرهنگی جهانی از جمله فیلم ها، موسیقی و برنامه های ماهواره. برخی از ویژگی های نسل پنجم به این شرح است:

1- رشد چشمگیر استفاده از فناوری های نوین ارتباطی و اطلاعاتی همچون بازی های رایانه ای و شبکه های مجازی 2- آشنایی بسیار بالا و بدون واسطه با فرهنگ لیبرال جهانی از طریق رسانه ها 3- جاه طلبی ها و بلندپروازی های کاذب و اشتغال های کاذب و انحرافی 4- اعضای این نسل مصرف کنندگان قهاری هستند که نفوذ بالایی هم بر تصمیمات و خرید والدین شان دارند و بیش از هر نسل دیگر در معرض بازاریابی شرکت های تجاری اند. 5- تجربه سبک زندگی رمانتیک و نداشتن وفاداری و وابستگی متقابل. (همان، 73)

 

نظریه های مرتبط با رسانه- مصرف گرایی

 

1- رسانه بازارمحور

«جان کین» در توصیف نظام رسانه ای بازارمحور رسانه ها بر این باور است که؛ «رسانه ها در این نظام موظفند همزمان به تهیه برنامه برای مخاطب و ایجاد مخاطب برای شرکت های تبلیغاتی بپردازند.» (کین، 224، 1991به

اعتقاد کین این دیدگاه تأکید دارد که نظام های رسانه ای می باید به سمت کالایی شدن، سوق داده شود.خلاصه نظرات جان کین در رابطه با نظام رسانه ای بازارمحور را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:

1- رسانه موظف به ایجاد مخاطب برای شرکت های تبلیغاتی اند.

2- رسانه ها می باید برنامه هایی پخش کنند که با علایق اکثریت جمعیت مخاطب همخوانی داشته باشد.

3- برنامه سازان رسانه ای، متولیان اجتماع نیستند، بلکه آنها مشارکت کنندگان در بازار تجاری کالاها و خدمات هستند.

4- سیاست های رسانه ای می باید به گونه ای اتخاذ شود که بیشترین استفاده از تبلیغات در رسانه ها به عمل آید.

5- نظام رسانه ای می باید به سمت کالایی شدن (تولید و ارائه کالاهای تجاری برای مخاطبان(سوق داده شود.

6- گرایش به انباشت سرمایه باید به یکی از مهم ترین سیاست های مدیریت رسانه ها بدل شود.

7- آنها که هزینه های برنامه های رسانه ها را تقبل می کنند باید محتوای برنامه های آن را نیز تعیین کنند.

8- مخاطبان باید به مثابه مصرف کنندگان تلقی شوند که تحت تأثیر بازارند، نه شهروندانی که در تصمیم گیری ها و استراتژی های کلی رسانه حق مشارکت دارند.

9- عمده ترین کارکرد رسانه ها، تحصیل سود از طریق تولید و انتشار گفتمان تجاری است.

جان کین بر این باور است که نظام رسانه ای می باید درصدد توانمندسازی مجموعه کثیری از شهروندان باشد، طرفداران رویکرد بازارمحور در واقع راه را برای آمریکایی کردن رسانه ها هموار می کنند. (کین،204، 1989م)

 

2- نشر نوآوری ها؛ جوان و نوجویی

نظریه نشر نوآوری ها از «اورات راجرز» است که بر نقش رسانه به عنوان عاملی پرقدرت در تبلیغ و جاانداختن یک نوآوری تأکید دارد.به نظر راجرز تغییر چیزی نیست جز اندیشه و نظری که فرد آن را جدید و نو می پندارد و شیوع(اشاعه) به معنای فرایندی است که اندیشه و نظری نو از منبعی منتشر و اشاعه می یابد و قبول یک اندیشه نیز به معنای تصمیم به تحقق بخشیدن کامل آن است.به نظر او فرایند قبول یک اندیشه که متضمن یادگیری آن اندیشه و هم تصمیم گیری درباره آن است، در پنج مرحله عینیت می یابد:

1- آگاهی 2- علاقه 3- ارزشیابی 4- آزمایش 5- قبول.

به نظر راجرز کسانی که اندیشه نویی را سریع می پذیرند هر یک از این مراحل را با سرعت پشت سر می گذارند و بر عکس، کسانی که دیر پذیرند هر یک از این مراحل را نیز به کندی پشت سر می گذارند. به نظر او جوان ترها زودتر از دیگران نوآوری ها را می پذیرند، همچنین ثروتمندان. (راجرز و شومیکر، 33-31، 1369)نظریه نشر نوآوری ها امروزه در قالب مصرف انبوه قشر جوان و تحصیل کرده که علاقه مند به استفاده از اشیا و کالاهای بدیع هستند، نمود پیدا کرده است.

 

3- تن آسایی

«وبلن» با طرح نظریه تن آسایی، ثروت را به عنوان افتخار، منزلت و جایگاه اجتماعی افراد قلمداد کرده است و بیشترین تأثیر آن را زمانی می داند که حاصل کار مستقیم فرد نباشد و به صورتی خودنمایانه یا متظاهرانه نمایش داده شود. در یک فرهنگ رقابت آمیز تلاش وقفه ناپذیر در هراس از دست دادن حرمت نفس ریشه دارد. حرمت نهادن دیگران به فرد ناشی از ثروت و به کارگیری متظاهرانه این ثروت است. (فاضلی، 22، 1382)

«تورسیتن وبلن» در کتاب «طبقه مرفه» به مصرف کالاهای تجملی و تظاهر به آن اشاره و بر نقش مصرف کالاهای تجملی تأکید می کند که رسانه های جمعی بر افزایش تظاهر به مصرف و چشم و هم چشمی تأکید می کند و به طور مستقیم موجب خشنودی مصرف کننده آن می شود و از این رو نشانه اربابی است. تن آسایی و مصرف اتلافی کالا هر دو به عنوان اجزای اصلی ثروتمندی و عنصر عمده معیار آراستگی به شمار می آیند. (وبلن، 128، 1383)

 

4- تهاجم فرهنگی

رویکرد اصلی ناتوی فرهنگی، تخریب پایه ها و بنیان های فرهنگی و ایدئولوژی کشورهای مقاوم در مقابل نظام سلطه است که برای تحقق این اهداف از اهرم های دیگری نیز که همچون مصرف گرایی به روند نابودی سرعت می بخشند، استفاده می شود. فشار اقتصادی و ایجاد بحران های اقتصادی یکی از این حربه ها است. نظام امپریالیسم به منظور ایجاد فشار اقتصادی به دو صورت وارد می شود، صورت اول آن غارت و چپاول ثروت ملل تحت سلطه است و صورت دوم و بسیار مهم آن ایجاد وابستگی اقتصادی. مصرف گرایی به جای تولیدگرایی یکی از حربه های ناتوی فرهنگی است و آنچه به آن دامن می زند جنگ روانی و استفاده از ابزار کارآمد و موثر رسانه است. غرب با کمک صدها روزنامه و هزاران پایگاه خبری و تبلیغاتی، بزرگ ترین اقدامات رسانه ای خود را انجام می دهد و با پیشرفت فناوری و انقلاب ارتباطات در بروز دهکده جهانی این پدیده رونق بیشتری پیدا کرده است. (کیقبادی، 90، 1388)

 

5- نظریه صنایع فرهنگی

«تئودور آدرنو» از اعضا و بنیانگذاران مکتب فرانکفورت، محتوای وسایل ارتباط جمعی را در جامعه صنعتی و مصرف گرای قرن حاضر به عنوان «منابع» فرهنگی معرفی می کند و معتقد است در موقعیت کنونی، وسایل ارتباط جمعی کارکرد و رسالت حقیقی خود را به عنوان نهادهای آموزش دهنده و آگاهی بخش رها کرده اند و به درج، نشر و پخش مطالبی با محتوای سرگرم کننده، هیجان انگیز و تخدیرکننده اذهان می پردازند که ارمغان آن تقویت جنبه های خیال پردازی، گریز از واقعیت و سرانجام از خودبیگانگی و بحران هویت برای انسان است.

آدرنو، ستاره های سینما و مجموعه های سرگرم کننده را به عنوان مبنای ترویج الگوهای جدید معرفی می کند که به الگوی مخاطبان مصرف گرای این رسانه ها تبدیل شده اند. بینندگان این گونه فیلم ها، غایت آمال و آرزوهای شان را در همرنگ سازی خود با این ستاره ها جست وجو می کنند و به تبع آن، به مصرف کننده کالاهای تجملاتی و لوکس تبدیل می شوند. (وحدتی، 108-105، 1380)

فرهاد مهدوی

منبع : بصیرت

ادامه مطلب
شنبه 23 اردیبهشت 1391  - 10:57 PM

  پلیس فدرال آمریکا "اف بی آی" در مورد بدافزار خطرناکی که از طریق شبکه اینترنت بی سیم یا وای – فای هتل ها منتقل می شود، هشدار داد.

 
خبرگزاری فارس: بدافزاری که با اینترنت بی‌سیم هتل‌ها منتقل می‌شود

 

 وی تری، این بدافزار در ظاهر به شکل یک به روزرسانی نرم افزاری به رایانه کاربران منتقل می شود و کاربر تصور می کند با نصب این فایل ها، نرم افزارهای قدیمی خود را به روز می کند، اما در عمل زمینه را برای سرقت اطلاعات از رایانه شخصی خود فراهم آورده است.

 

بر اساس بررسی های اف بی آی این بدافزار در بسیاری از هتل های آمریکا مشاهده شده و به خصوص اطلاعات شخصی کارکنان شرکت ها را سرقت کرده است و افرادی که در حین سفر از اینترنت بی سیم هتل ها استفاده می کنند باید در این زمینه بسیار هشیار باشند.

هنوز نام هتل هایی که منشا این آلودگی بوده اند، اعلام نشده است. اما اف بی آی از مسافران خواسته تا فایل های نرم افزاری به روزرسان را صرفا از سایت های معتبر دریافت کنند. کارشناسان می گویند علت موفقیت این روش نوآوری هکرها و توجه به نیازمندی های افراد به خصوص در حین استفاده از اینترنت در زمان مسافرت است.

ادامه مطلب
شنبه 23 اردیبهشت 1391  - 10:56 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 105

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5838115
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی