به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

    استاد علوم حدیث حوزه علمیه قم گفت: «ابن اثیر» از علمای بزرگ اهل سنت به روایتی از پیامبر(ص) مبنی بر «ظهور یک شخصیت ممتاز دینی در هر صد سال» اشاره می‌کند و می‌گوید: «محمد‌ بن یعقوب کلینی» رأس بزرگان قرن سوم هجری است.

 
 
خبرگزاری فارس: بزرگترین شخصیت دینی قرن سوم هجری کیست

 

، به مناسبت فرا رسیدن 19 اردیبهشت، روز بزرگداشت «شیخ محمد بن یعقوب کلینی» مؤلف کتاب گرانسنگ «الکافی» گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام والمسلمین محمد مسعودی، پژوهشگر و استاد علوم حدیث حوزه علمیه قم درباره این محدث بزرگ شیعه انجام داده‌ایم که مشروح آن در پی می‌آید.

تندیس شیخ کلینی در کلین، اثر استاد خیرآبادی

 

* کلینی از خانواده اهل علم، حدیث و روایت متولد شده است

حجت‌الاسلام محمد مسعودی در ابتدای این گفت‌وگو بیان داشت: مرحوم کلینی در کلین ری به دنیا آمده است. کلین از ری حدود 38 کیلومتر به طرف جنوب غربی فاصله دارد و تقریبا اطراف حسن آباد، (در مسیر قم ـ تهران) واقع شده است.

وی اشاره کرد: از تاریخ ولادت کلینی اطلاعی نداریم و دقیقا معلوم نیست در چه سالی به دنیا آمده است. منتها تاریخ وفات ایشان را سال 328 یا 329 هجری قمری گفته اند که در شعبان یکی از این سال‌ها از دنیا رفته است. آنچه از احوالات خانواده مادر و پدرش به دست می آید، این است که خانواده او از خانواده اهل علم و حدیث و روایت بودند.

وی افزود: پدر ایشان یعقوب‌بن اسحاق از روات بوده که الآن هم در کلین مرقد ایشان محل زیارت است. دایی ایشان هم از علمای برجسته بوده که علامه کلینی نام دارد و خود محمد بن یعقوب کلینی و همان کلینی معروف از این دایی خود گاهی اوقات نقل حدیث می کند. در احوالات علامه کلینی که همان دایی کلینی معروف است آمده که پدر ایشان نیز از علما بوده است.

*رشد و نمو شیخ کلینی در غیبت صغری بود

این استاد حوزه تأکید کرد: پس آنچه معلوم می شود این است که کلینی از مادری که در خانواده‌ای اهل علم بودند، به دنیا آمده و پدر ایشان هم از علما بوده است. لذا کلینی در خانواده‌ای علمی و حدیث شناس به دنیا آمده و بزرگ شده است. آنچه از تاریخ وفات ایشان و همچنین از سال اتمام غیبت صغری که همین سال 329 است به دست می آید، نشان می‌دهد رشد و نمو کلینی در غیبت صغری بوده است.

حجت‌الاسلام مسعودی گفت: اگر فرض کنیم که کلینی مثلا حدود 70 سال داشته، تقریبا همان زمان غیبت صغری می‌شود. زیرا آن سالی که آن توقیع مبارک از طرف امام زمان عجل الله تعالی، به «علی‌بن محمد سمری» رسید و حضرت به ایشان فرمودند که شما دیگر برای خودت جانشین انتخاب نکن و از دنیا خواهی رفت و غیبت صغری تمام می‌شود، شعبان سال 329 است. اگر نقل وفات کلینی در سال 329 را قبول کنیم، که اتفاقا کلینی هم در شعبان از دنیا رفته معلوم می‌شود در اتمام غیبت صغری کلینی هم از دنیا رفته است.

* کلینی بیش از پدر خود از دایی‌اش روایت نقل می‌کند

این پژوهشگر علوم حدیث گفت: دقیقا معلوم نیست سفرهای کلینی برای اخذ حدیث در چه مناطقی بوده است. من خودم آنچه از مجموعه روایات کلینی استنباط می کنم این است که کلینی یک مدت از عمرش را در همین کلین ری و در خود ری بوده و اوایل زندگی‌اش را در اینجا گذرانده است. لذا از پدر و دایی‌اش استفاده هایی کرده و روایاتی را از آنها اخذ کرده است.

وی اضافه کرد: هر چند که من حتی یک مورد به نظرم نمی‌رسد و پیدا نکردم که کلینی از پدرش نقل حدیث کند. کلینی از دایی اش در کافی نقل حدیث می کند ولی جایی ندیدم تصریحا از پدرش نقل حدیث کند. به هر حال ظاهرا کلینی در کلین ری مقدمات علوم را آموخته است. از روایات بسیار فراوانی که کلینی از علی‌بن ابراهیم آورده است، مشخص می شود که کلینی مدتی از عمرش را در قم گذرانده است.

حجت‌الاسلام والمسلمین مسعودی اشاره کرد: چون ظاهر قضیه این است که علی بن ابراهیم در قم بوده و از پدرش نقل حدیث می کرده است و چون پدرش در شهر قم نقل حدیث می کرده و لذا در ترجمه پدر علی بن ابراهیم که ابراهیم بن هاشم است، می گویند که «اول من نشر حدیث الکوفیین بقم» یعنی اولین کسی بود که روایات روات کوفی را در قم پخش کرد.

* کلینی برای اخذ و جمع‌آوری احادیث سفرهایی انجام داد

وی بیان داشت: علی‌بن ابراهیم از پدرش فراوان نقل حدیث می کند و ظاهرا در شهر قم این روایات را از پدرش اخذ کرده است. مخصوصا که خود علی‌بن ابراهیم در قم مدفون است. با توجه به استفاده فراوان کلینی از روایات او به نظر می رسد که کلینی مدتی از عمرش را در قم سپری کرده و از علی بن ابراهیم تحمل روایت و اخذ حدیث کرده است.

این استاد حوزه افزود: البته قمییونی که مشایخ کلینی بودند، فقط علی بن ابراهیم نبوده است. احمد بن ادریس قمی و محمد بن یحیی عطار قمی نیز بوده اند. به نظر می رسد کلینی مقداری از احادیث خودش را از این قمییون که مشایخ او بودند گرفته است. اما اینکه کلینی در چه سالی وارد بغداد شد، باز دقیقا معلوم نیست. گزارشاتی که شده است متعدد است.

*چرا کلینی به بغداد رفت؟

مسعودی تأکید کرد: آنچه مسلم است کلینی برای اخذ حدیث از قم حرکت می کند و به بغداد می رود و به هر حال کلینی وارد بغداد شده و سپس در همان جا از دنیا رفته و مدفون شده است. برای حضور او در بغداد دو جهت است. یکی اینکه بغداد یکی از شهرهایی بوده که در آن عصر محل تردد علما و محدثین بوده و حوزه حدیثی بسیار قوی داشته؛ یکی هم اینکه در کنار بغداد، شهر کوفه نیز مدرسه حدیثی بسیار عظیمی داشته است.

*چرا برخی از محدثین به «کوفی» معروف شده‌اند؟

وی گفت: ما اگر احوال محدثین خودمان را نگاه کنیم، بسیاری از محدثین ما توصیف به کوفی شده اند. این به خاطر عظمت حوزه حدیثی است که در کوفه قرار داشته است. شاید بشود گفت مانند حوزه علمیه قم که در عصر حاضر به این وسعت است، حوزه حدیثی کوفه نیز در آن عصر به همین عظمت بوده است. به هر حال یا عده ای می آمدند و اخذ حدیث می کردند و یا عده ای می آمدند تا نقل روایت کنند. پس کلینی برای اخذ روایات از محدثین مختلف، از ایران عازم بغداد شده است.

*کلینی مورد توجه بزرگان اهل سنت و علمای والا مقام است

این پژوهشگر علوم حدیث بیان کرد: کلینی شخصیت بسیار ممتازی بوده که روایات فراوانی را از محدثین والا مقام برای ما اخذ کرده و در کتاب های خودش برای ما نوشته است. همین مقدار در شخصیت کلینی شاید بس باشد که «ابن اثیر» ـ که از علمای بزرگ و بسیار مهم اهل سنت است ـ در کتاب «جامع الاصول» خود وقتی از کلینی یاد می‌کند، می‌گوید: کلینی راضی پیشوای مذهب اهل بیت بوده و دانشمند خیلی بزرگ و فاضلی نامدار بوده است.

* بر اساس روایت پیامبر(ص)، کلینی بزرگترین شخصیت در قرن خود بوده است

وی ادامه داد: ابن اثیر بعد از اینکه این حرف را نقل می کند، روایتی را از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند که حضرت فرمودند در سر هر سده ای یک شخصیت بسیار ممتاز ظهور می کند که در مورد دین خدمات بزرگی را انجام می دهد و شخصیت بسیار والا مقامی می شود.

وی افزود: سپس این فرد شروع به شمردن می کند و می گوید در رأس سده اول محمد بن علی الباقر علیه السلام بوده که منظور امام باقر علیه السلام است. در رأس سده دوم امام رضا علیه السلام را بر می شمرد و در رأس سده سوم محمد بن یعقوب کلینی را نام می‌برد و این قدر برایش اهمیت قائل می شود.

وی اشاره کرد: این حرف ابن اثیر که در کتابش گفته نشان می دهد کلینی شخصیتی ممتاز بوده که تا این حد مورد توجه شخصیت های اهل سنت واقع شده است. کلینی انصافا بر عالم تشیع خدمتی کرده که بسیار برجسته است. در نکاتی که از کتاب کافی خدمت شما عرض می کنم، خواهید دید که کلینی چه خدمتی به عالم تشیع کرده است.

* «کافی» در بین آثار کلینی به او شهرت و معروفیت بخشید

این استاد علوم حدیث حوزه علمیه گفت: کلینی کتاب‌های متعددی داشته است. نجاشی در ترجمه کلینی و هم چنین شیخ در کتاب فهرست خود در ترجمه کلینی برای کلینی چند کتاب را نسبت می دهند که یک کتاب در مورد تفسیر خواب و تفسیر رویا بوده و یک کتاب رجالی داشته که این خود نکته بسیار مهمی است که در لا به لای سخنانم نکاتی را در این زمینه عرض خواهم کرد.

وی در ادامه گفت: کتاب دیگری نوشته به نام «رد علی القرامطه» که قرامطه از طایفه خوارج بودند که کلینی در رد آنها و عقایدشان کتابی نوشته است. یکی نیز کتاب «ما قیل فی الائمه علیهم السلام» است که در آن اشعاری را که در مورد ائمه علیهم السلام گفته شده را جمع آوری کرده است. ترجمه کتابش، کتاب رسائل بوده که رسائل ائمه علیهم السلام است.

وی تأکید کرد: البته این کتاب‌ها به دست ما نرسیده است. البته بنده وقتی غیبت شیخ طوسی را کار می‌کردم، در آنجا بعضی از روایاتی را که به کلینی نسبت می‌دهد، احتمال دادم از همین کتاب رسائل او باشد. اما مشهوریت کلینی و معروف شدن او به واسطه کتاب کافی است. کتاب کافی کتاب عجیبی است. آنهایی که با کافی کار کرده اند، دیده اند کافی چه کتاب با عظمتی است.

* شیخ کلینی برای نگارش کافی 20 سال عمر خود را صرف کرد

وی اضافه کرد: ما اگر کافی را مطالعه و بررسی کرده و زوایای این کتاب را نگاه کنیم به اهمیت آن و خدمتی که کلینی به عالم تشیع انجام داده، پی می بریم. عرض کردم زندگی کلینی در عصر غیبت صغرا بوده. اگر ما بخواهیم یک تقسیم بندی کنیم، در ابتدا عصر غیبت صغری و بعد از آن غیبت کبری است. غیبت صغری ما بین عصر ائمه علیهم السلام که در عالم ظاهر بوده اند و عصری که امام علیه السلام از دیده‌ها غایب شدند، بوده است.

این پژوهشگر علوم حدیث به فارس گفت: کلینی در این عصری که درست در غیبت صغری حضور داشته واسطه بین عصر حضور فیزیکی ائمه علیهم السلام در این عالم و آنهایی که از وجود ظاهری امام علیه السلام محروم بوده اند، بوده است. شیخ کلینی کتاب کافی را در مدت 20 سال نوشته است.

وی افزود: شما توجه دارید که وقتی نوشتن کتاب 20 سال طول بکشد، معلوم است که صاحب این کتاب چقدر به قول معروف مته به خشخاش گذاشته و با دقت بسیار مطالب را در کتابش جمع آوری کرده است. طبیعتا در کتابی که با عجله نوشته می شود می توان اشکالی وارد کرده و مطالب آن را نقد کرد. اما کتابی که با حوصله نوشته می شود، باید خیلی وزین و سنگین باشد که به حق هم کافی به همین صورت است. کلینی در مدت این 20 سال در عالم جستجو کرده و به جمع آوری روایات پرداخته است.

*کلینی روایات اصول را منظم ساخته و تبویب کرد

این استاد حوزه علمیه گفت: آنهایی که عصر ائمه علیهم السلام را بررسی کرده اند می دانند در عصر ائمه علیهم السلام روات ما روایات را از خود ائمه علیهم السلام اخذ می کردند و در کتاب های خودشان می نوشتند. البته در علم درایه به کتاب هایی که روات ما در عصر ائمه علیهم السلام نوشته اند، اصل می گویند.

وی گفت: آقایان اهل درایه می گویند ما یک اصل و یک کتاب داریم. اصل به آن کتابی گفته می شود که فقط روایات امام معصوم یا وجود مقدس نبی اسلام علیهم السلام درآن نوشته می شود و صاحب کتاب از خودش چیزی در آن نمی نویسد. اما کتاب آن است که هم روایات در آن وجود داشته باشد و هم نکاتی که خود صاحب کتاب در ذیل روایت می آورد و می نویسد.

* «اصول» به چه کتاب‌هایی گفته می‌شود؟

وی ادامه داد: این نکات در توضیح روایت و یا در توضیح کلمات آن و یا شرح روایت نوشته می شود. لذا در علم درایه به کتاب هایی که در عصر ائمه علیهم السلام نوشته و روات، روایات ائمه علیهم السلام را جمع آوری کرده اند، «اصول» گفته می شود. آنچه معروف است این است که در زمان ائمه معصومین علیهم السلام، ما اصول اربعمأه داشتیم. چهارصد تا اصل داشتیم که مال روات ائمه علیهم السلام بوده اند.

حجت الاسلام و‌المسلمین مسعودی گفت: اصحاب از ائمه علیهم السلام نکات فقهی، کلامی، اخلاقی، تاریخی و هر چیزی که مربوط به مسائل زندگی ما باشد را می پرسیدند و وقتی حضرت جواب می داده، آنها می‌نوشتند. رواتی که در آن عصر بودند همه روایات خودشان را به صورت یکجا می آوردند. مثلا در مجلس واحد یک راوی از امام علیه السلام 10 عدد سوال در موضوعات متعدد می پرسیده و جواب می گرفته و راوی همه این 10 مورد را در کتاب خودش زیر هم می نوشته است.

وی بیان کرد: لذا کتاب‌های اصول اربعمائه بیشتر به همین صورت بوده و کمتر اتفاق می‌افتاده که کتاب آنها باب بندی و موضوعات تفکیک شده باشد. نهایت این بوده که مثلا نجاشی در مورد یک راوی می گوید: له کتاب فی الحلال والحرام. یعنی کتابی داشته در حلال و حرام که مباحث مربوط به حلال را یک جا آورده و مباحث مربوط به حرام رانیز در یک جا جمع کرده است.

*کلینی با تبویت کافی بر مبنای مباحث فقه، خدمت بزرگی به عالم فقاهت کرد

وی گفت: کمتر کتابی باب‌بندی و به اصطلاح تبویب می‌شد. لذا وقتی کسی می‌خواست یک مسئله را استنباط کند، باید خیلی جستجو می کرد تا بتواند روایتی را در موضوعی خاص بیابد تا به آن استناد کند و از آنجا حکم را بفهمد. و لکن کلینی وقتی اصول اربعمائه را دید، کاری که کرد این بود که کتاب خودش را بر مبنای مباحث فقه تبویب کرد. او با این کار خدمت بزرگی به عالم فقاهت کرد.

*قسمت‌های مختلف کتاب کافی

این استاد علوم حدیث گفت: کلینی کتاب کافی را به سه قسمت متعدد تقسیم کرد: 1. اصول کافی: کلینی اصول کافی را به باب های متعددی تقسیم کرده و روایات مربوط به هر باب را در همان جا آورده است. این چاپ هایی که ما الان در دست داریم که چاپ های اسلامیه است، دو جلد اول و دوم، اصول کافی است. مباحث آن مربوط به اعتقادات یا مباحث مرتبط با آن مثل دعا و کفر و ایمان و ... است که مربوط به ابواب متعدد اصول عقاید در رابطه با توحید، نبوت و یا امامت است.

وی افزود: اول کتاب عقل و جهل است که ایشان مسائل را بسیار گسترده و با ابواب بسیار ریزی این کتاب را تنظیم کرده است. بعد از آن جلد 3 تا جلد 7، فقه است که این پنج جلد مباحث فقهی را در برمی گیرد. از کتاب طهارت شروع می شود و تا انتهای کتاب دیات همه را شامل می شود. البته چینش آن با چینشی که امروزه در کتاب های فقهی داریم، متفاوت است اما تمام مسائل فقهی که امروزه داریم را کلینی در کافی خود باب بندی کرده است.

وی ادامه داد: سپس جلد هشتم که روضه کافی است و مباحث مختلف و روایات متعدد را جمع کرده است. با این کار کلینی، فقیه به راحتی و بدون زحمت می تواند تا به باب مورد نظر مراجعه کرده و تمام روایات مربوطه را ببیند. کار مهم دیگر کلینی این است که روایات مربوط به یک باب را از اصل های متعدد و هر کجا که بوده در یک جا جمع کرد.

وی تأکید کرد: لازمه تبویب، تقطیع روایات است که کافی این کار را نیز انجام داده است. مثلا او موضوعات متعدد یک روایت را تفکیک کرده و با تقطیع روایت، هر موضوع را در باب مربوط به خودش آورده است.

*کلینی در سند روایات، از مشایخ خود شروع می کند

استاد مسعودی گفت: کلینی از حیث سند نیز در کافی کار زیبایی کرده که سبک او با بقیه متفاوت است. کلینی سند روایات را از مشایخ خود شروع می کند و به ترتیب شاگرد از شیخ، ادامه می دهد تا به امام معصوم علیه السلام می رسد. کلینی سلسله سند را بسیار دقیق مراعات می کند.

*کافی بهترین جامع حدیثی ماست

وی اشاره کرد: کافی آنقدر کتاب مهم و با ارزشی بوده که بیش از 20 شرح برای آن نوشته اند و بیش از 30 حاشیه برای کافی زده اند. ترجمه های متعددی از این کتاب شده و ناشی از عظمت اثر کلینی است که بزرگان علما و فقها برای آن شرح ها نوشته اند و حاشیه زده اند. کافی بهترین کتاب حدیثی و بهترین جامع حدیثی ماست.

* در کافی هرچه مورد معاش و معاد است جمع شده

این پژوهشگر علوم حدیث حوزه علمیه قم گفت: من خودم کافی را از روایت اول جلد اول تا روایت آخر جلد هشتم، تک تک روایات را بررسی متنی کردم و نتیجه گرفتم در کافی هرچه مورد معاش و معادمان باشد، کلینی جمع کرده و برای ما به یادگار گذاشته است. همان طور که در مقدمه کتاب خودش آورده که کسی برای کلینی شکایت کرد و گفت: زمانه طوری شده که مردم بر جهل خود باقی مانده اند و ما می خواهیم کتابی باشد تا مسائل دینی را از آن یاد بگیریم. سپس کلینی هم قول داده تا کتابی بنویسد تا در آن هرچه مربوط به معاش و معاد مردم است، همه را جمع آوری کند. انصافا همین کار را هم در کافی انجام داده است. ولی متاسفانه ما کمتر با روایات انس داریم و بیشتر به دنبال این هستیم که ببینیم آقای مستشرق در موضوع خاصی چه حرفی دارد و یا کسی که در اروپا زندگی می کند چه نظری دارد.

حجت‌الاسلام مسعودی گفت: خیلی به این چیزها علاقه نشان می دهیم تا اینکه در روایات ببینیم که اهل بیت علیهم السلام در مورد معاش و معاد ما چه فرموده اند. کافی بهترین کتاب روایی و حدیثی است که می توانیم از آن بهره ببریم. این بدان معنا نیست که ما همه روایات کافی را می توانیم بپذیریم.

*همه روایات کافی به نظر کلینی، صحیح هستند

این استاد حوزه گفت: به هر حال، کلینی به تشخیص خود همه روایاتی را که برای ما لازم بوده، آورده و به نظرش رسیده همه روایات صحیح است. البته این اجتهاد کلینی است و بسیار جای احترام دارد. ما اگر در کافی بخواهیم مطمئن شویم به ناچار باید اسناد کافی را بررسی کنیم. بله ممکن است کلینی در کافی یک روایت را با سند ضعیف نقل کند، اما خودش می دانسته که از امام معصوم علیه السلام صادر شده است.

وی تأکید کرد: کلینی جوامع اولیه روایی و اصول اولیه روایی را در دست داشته و لذا احتمال دارد که ایشان از اینکه روایت از امام علیه السلام صادر شده است، اطمینان داشته باشد. ولی الآن ما آن قرائنی که کلینی داشته را نداریم و به ناچار اگر بخواهیم در مباحث دقیق فقهی و غیر فقهی، روایتی را به امام علیه السلام نسبت دهیم، باید سند آن را ببینیم.

حجت الاسلام مسعودی در پایان گفت‌وگوی خود با فارس یادآور شد: عقیده ما بر این است که کافی، بهترین کتاب روایی است، لیکن در کنار آن این کارهای رجالی و درایه ای را هم می کنیم تا اینکه اطمینان به صدور روایت از معصوم علیه السلام  داشته باشیم. توصیه اکید من برای دوستان به خصوص طلبه ای که در حوزه های علمی شیعه تحصیل می کنند، این است که کافی را فراموش نکنند و بسیار به آن مراجعه کنند. روایات آن را متن شناسی کرده و به قول معروف فقه الحدیث روایات را از نظر دور نداشته و به این امر اهتمام بیشتری داشته باشند.

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  - 5:08 PM

 محققان انگلیسی در پژوهش خود دریافتند که مصرف میوه و سبزیجات خطر ابتلا به دیابت نوع دوم در افراد را کاهش می دهد.

 
خبرگزاری فارس: مصرف میوه و سبزی خطر ابتلا به دیابت را کاهش می دهد

 

به نقل از نشریه مراقبت بیماران دیابتی انگلیس، محققان انگلیسی در  این پژوهش دریافتند که مصرف میوه و سبزیجات چه بسا اندکی خطر ابتلا به دیابت را کاهش می داد و مصرف متنوع آنها نیز عاملی اصلی در پیشگیری از این بیماری است.

این پژوهش روی بیش از 3700 انگلیسی صورت گرفت و روشن شد خطر ابتلا به دیابت نوع دوم در افراد مصرف کننده بیشترین مقدار میوه و سبزیجات در طول هفته در مدت 11 سال – نسبت به افرادی که مقادیر کمی از آنها مصرف کردند- اندکی کم شد.

این پژوهش همچنین نشان داد که خطر ابتلا به بیماری دیابت نوع دوم در بین افرادی که بیشترین تنوع مصرف را در میوه و سبزیجات دارند، کاهش می یابد.

پژوهشگر نیتا فور از دانشکده علوم متابولیسم دانشگاه کمبریج با اشاره به نتایج این پژوهش گفت که مردم نباید خود را فقط به مصرف چندبار میوه و سبزیجات در روز محدود کنند.

دیابت یا بیماری قند وقتی ایجاد می‌شود که هورمون انسولین به عنوان تنظیم‌ کننده قند خون یا به اندازه کافی در بدن تولید نمی‌‌شود یا اینکه بافت‌های بدن به درستی به آن پاسخ نمی‌دهند لذا سوخت و ساز قند در بدن مختل می‌‌شود و قند خون از حد طبیعی خود بالاتر می‌رود و در نهایت علائم شاخص دیابت به صورت پرخوری، پرنوشی و پر ادراری ظاهر می‌شود.

دیابت را بر حسب علت ایجاد بیماری به دو گروه دیابت نوع اول و دوم تقسیم می‌کنند. دیابت نوع اول یا دیابت نوجوانان در نتیجه تخریب نابجای سلول‌های مولد انسولین به وسیله دستگاه ایمنی بدن رخ می‌دهد.

این بیماران مجبورند از همان ابتدا با تزریق انسولین خارجی کمبود این هورمون را در بدن رفع کنند و قند خود را در حالت عادی نگه دارند.

دیابت نوع دوم یا دیابت بزرگسالان معمولاً در میانسالی بروز می‌کند و زمینه ارثی در ایجاد آن دخیل است. این نوع دیابت به علت مقاومت پیدا کردن سلول‌های بدن به انسولین رخ می‌دهد و علاجی ندارد اما کارهای مختلفی می‌توان برای اداره درمانی و نیز پیشگیری از آن انجام داد.

کنترل دقیق دیابت و طبیعی‌کردن قند خون در هر دو نوع این بیماری می‌‌تواند باعث جلوگیری از بروز عوارض درازمدت تهدید کننده حیات ناشی از آن شود و عمر طبیعی بیماران را تضمین کند.

دیابت نوع دوم بسیار شایع ‌تر از دیابت نوع اول است به طوری که 90 تا 95 درصد بیماران به نوع دوم دیابت مبتلا هستند.

سازمان بهداشت جهانی در تازه‌ترین گزارش خود پیش بینی کرده است که میزان مرگ و میر افراد دیابتی تا سال 2030 میلادی افزایش یابد.

این سازمان تعداد افراد مبتلا به دیابت در جهان را بیش از 346 میلیون نفر اعلام کرده و گفته است: پیروی از رژیم غذایی سالم، ورزش منظم، وزن مناسب و خودداری از مصرف دخانیات به مبتلا نشدن به بیماری دیابت کمک می‌کند.

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  - 5:05 PM

 یک تیم پژوهشی بر پایه تجزیه و تحلیلی از مطالعه‌های علمی اخیر نتیجه گرفت که آگاهی نسبت به مرگ می‌تواند سلامت جسمی ما را بهبود داده و به ما کمک نماید تا در اهمیت گذاری هدف‌ها و ارزش‌های خود بازنگری کنیم.

 
خبرگزاری فارس: فکر کردن به مرگ کیفیت زندگی را بهبود می‌بخشد

 

سینانیوز به نقل از یورو آلرت، اندیشیدن درباره مرگ به راستی می‌تواند بسیار مفید باشد. یک تیم پژوهشی بر پایه تجزیه و تحلیلی از مطالعه‌های علمی اخیر نتیجه گرفت که آگاهی نسبت به مرگ می‌تواند سلامت جسمی ما را بهبود داده و به ما کمک نماید تا در اهمیت گذاری هدف‌ها و ارزش‌های خود بازنگری کنیم. حتی اندیشیدن ناآگاهانه درباره مرگ برای نمونه، گام زدن در یک گورستان می‌تواند تغییرهای مثبت فوری‌ای را در فرد کلید زده و همیاری با دیگران را افزایش دهد.

بنا بر این گزارش، پژوهش‌های پیشین چنین القا می‌کرد که اندیشیدن درباره مرگ مخرب و خطرناک بوده و موجب تقویت همه چیز از پیش داوری گرفته تا حرص و خشونت می‌شود. چنین مطالعه‌هایی در ارتباط با نظریه (تئوری) تنظیم ترس (تی.‌ام. تی.)، که بر این پایه استوار است که ما برای اداره احساسات خود نسبت به مرگ برخی باورهای فرهنگی را حفظ می‌کنیم، به ندرت فایده‌های بالقوه آگاهی نسبت به مرگ را بررسی کرده بوده است.

کنث ویل، از دانشگاه می‌سوری ایالات متحده آمریکا و نویسنده اصلی این مطالعه تازه که این ماه بر روی شماره آنلاین مجله علمی پرسنالیتی‌اند سوشیال سایکالجی ریویو (مرور شخصیت و روان‌شناسی اجتماعی) انتشار یافت، می‌گوید: این تمایل پژوهش‌های تی.‌ام. تی. برای تمرکز بر رویکردهای منفی و رفتارهای زیانمند آنچنان در رشته ما ریشه دوانیده است که برخی به تازگی چنین عنوان کرده بودند که آگاهی نسبت به مرگ یک نیروی تاریک و ویرانگر اجتماعی است. او افزود: درک آمیخته بسیار اندکی وجود داشته است که چگونه آگاهی ظریف (پس زمینه‌ای)، روزانه از مرگ ممکن است قادر باشد رویکرد‌ها و رفتارهایی را برانگیزاند که بتواند آسیب به خود و دیگران را به حداقل رسانده، و بهزیستی را افزون نماید.

ویل و همکارانش در ساخت الگوی تازه‌ای برای آنکه ما چگونه درباره مرگ پذیری خود می‌اندیشیم مرور گسترده‌ای بر موضوع‌ها و مطالعه‌های اخیر داشتند. آن‌ها دریافتند نمونه‌های پرشماری از آزمون‌ها، هم آزمایشگاهی و هم می‌دانی، وجود جنبه مثبتی از یادآوری‌های طبیعی درباره فناپذیری انسان را تایید می‌نماید.

برای مثال، ویل به مطالعه‌ای توسط متیو گیللیت و همکارانش در پرسنالیتی‌اند سوشیال سایکالوژی بولتن در سال 2008 اشاره دارد که به این موضوع پرداخت که چگونه حتی تنها نزدیک بودن به یک گورستان بر آمادگی افراد برای کمک به غریبه‌ها تاثیر مثبت دارد.

ویل می‌گوید: پژوهشگران چنین نظریه‌پردازی کردند که اگر ارزش فرهنگی یاری رسانی برای مردم مهم شده باشد، در آن صورت، افزایش آگاهی نسبت به مرگ (فناپذیر بودن) رفتارهای یاری رسانی را افزایش می‌دهد.

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  - 5:03 PM

  اگر می خواهید با مواد غذایی مفیدی که در سبد غذایی ما نیست و یا کمتر مصرف می شود آشنا شوید این مطلب را مطالعه کنید.

 
خبرگزاری فارس: خوردنی های که نمی خوریم

 

باشگاه خبرنگاران، رژیم غذایی انسانها شامل مواد غذایی بسیاری می شود که هر کدام از آنها دارای خواص و نکات مثبت و منفی خاص خود هستند. در این میان مواد غذایی پر فایده ای وجود دارند که متاسفانه از طرف بسیاری از انسان ها مورد استفاده قرار نمی گیرند. در این مطلب قصد داریم تا شما را با مواد غذایی پرفایده ای که خیلی مورد استفاده انسان قرار نمی گیرد آشنا کنیم.

 

کلم

این سبزی بسیار مفید از جمله مواد غذایی است که در سالهای دورتر در کشور ما بسیار بیشتر مورد استفاده قرار می گرفت اما امروزه خیلی توسط نسل جوان مورد استفاده قرار نمی گیرد. این ماده غذایی پر فایده دارای خواص ضد سرطان است.

برگ چغندر

گیاه دیگری که در بسیاری از آش های سنتی ایران مورد استفاده قرار می گیرد حاوی ماده " carotenoid " که برای سلامتی چشم مفید است.

دارچین

این ادویه خوش عطر و طعم می تواند در بسیاری از غذاها و حتی نوشیدنی ها مورد استفاده قرار بگیرد اما متاسفانه استفاده از آن حتی در کشور ما نیز محدود است. این ادویه می تواند در کنترل قند و همچنین کلسترول خون مفید واقع شود.

آب انار

این نوشیدنی و خوردن آن مسئله ای است که بستگی به ذائقه شما دارد و البته خوشبختانه در کشور ما طرفداران بسیار زیادی دارد. متاسفانه فصلی بودن این میوه خوشمزه و پرخاصیت باعث شده است تا در تمام سال به سادگی به آن دسترسی نداشته باشیم. این نوشیدنی حاوی مقادیر زیادی آنتی اکسیدان بوده و همچنین از میزان فشار خون افراد نیز می کاهد.

ماهی ساردین

این غذا بیشتر به صورت کنسرو در کشور ما موجود است و متاسفانه خیلی در بین ایرانیان طرفدار ندارد. این غذای مفید دارای منابع بسیار غنی امگا-3 و همچنین کلسیم هستند. از دیگر مواد مغذی موجود در این گونه از ماهی می توان به: سری کامل ویتامین های ب ، روی ، پتاسیم ، آهن ، منگنز و فسفر نیز اشاره کرد.

زردچوبه

این ادویه خوشبختانه در کشور ما بسیار مورد استفاده قرار گرفته و در بسیاری از غذاهای سنتی ایرانی کاربرد دارد. این ادویه به عنوان پادشاه ادویه ها شناخته می شود و دارای خواص ضد سرطانی و ضد التهابی است.

زغال اخته

این میوه ترش مزه را تنها افرادی مصرف می کنند که علاقه فراوانی به ترشی جات دارند. این میوه به صورت یخ زده نیز بخش زیادی از خواص خود را حفظ کرده و در عین حال در تحقیقات انجام شده مشخص شده است که اثر مناسبی بر روی حافظه دارد.

کدو تنبل

این گیاه دارای مقادیر زیادی از فیبر و همچنین ویتامین Aاست. فیبر به شما کمک می ند که بدون جذب کالری برای مئت طولانی احساس سیری داشته باشید و ویتامین A نیز سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند.

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  - 5:02 PM

    والله من فقط می‌توانم برادر قجه‌ای را در یک کلمه معرفی کنم و ایشان را خلاصه کنم و آن اینکه او «اسطوره مقاومت» بود. این مرد در طی آن یک هفته‌ای که ما در خاکریز کنار جاده آسفالت اهواز ـ ‌خرمشهر بودیم، یک شب نخوابید. آنقدر آر.پی.جی زد که گوش‌هایش کر شد و از آنها خون ‌آمد.

 
 
خبرگزاری فارس: روایت شهید بوربور از آخرین رزم قهرمان کشتی جوانان کشور در عملیات «الی بیت‌المقدس»

 

سردار شهید حسین قجه‌ای، متولد چهاردهم شهریور ماه سال 1337 در شهر اصفهان است. او قهرمان کشتی جوانان کشور بود و بعد از انقلاب مسئولیت محور دزلی سپاه مریوان را بر عهده گرفت. وی سرانجام در پانزدهم اردیبهشت 1361 در عملیات «الی بیت‌المقدس» در حالی که مسئولیت فرمانده گردان سلمان لشکر 27 محمدرسول‌الله(ص) را برعهده داشت، به همرزمان شهیدش و معاونش شهید «محمدرضا موحد دانش» پیوست.

این متن بخشی از کتاب در دست انتشار «بیست‌و هفت در 27» روایت زندگی فرماندهان شهید لشکر محمدرسول الله(ص) نوشته «گل‌علی‌ بابایی» است که روایت آخرین روزهای حیات طیبه شهید «حسین قجه‌ای» به نقل از شهید «علی‌بوربور» به مخاطبان خبرگزاری فارس تقدیم می‌شود: 

در روزهای نخست اجرای عملیات «الی بیت‌المقدس» در حالی که «حسین قجه‌ای» هم‌چنان با معدود نیروهای قادر به رزم خود در حال مقاومت، مقابل یورش‌های پی‌درپی دو تیپ زرهی و مکانیزه دشمن بود، چشم‌های نگران فرماندهان ارشد قرارگاه به نتیجه این تقابل نابرابر دوخته شده بود تا بتوانند برای ادامه عملیات تصمیم‌گیری کنند.

***

علی بوربور، معاون دوم گردان سلمان فارسی می‌گوید: «نیروهای عراقی حتی تا خاکریز اولی که ما پشت آن مستقر بودیم، جلو کشیده بودند. تا دَم آن خاکریز آمده بودند. وضعیت طوری شده بود که آنها و بچه‌های ما، برای همدیگر نارنجک دستی پرت می‌کردند. اگر عراقی‌ها از وضعیت نابسامان بچه‌های ما در پشت خاکریز مطلع بودند، می‌توانستند بیایند و کاملاً تا پشت خاکریز را بگیرند و اگر پشت خاکریز را می‌گرفتند، آن وقت تا لب کارون، توی آن دشت صاف، کل بچه‌های تیپ ما را می‌دواندند! و در چنین صورتی واقعاً دیگر یک فاجعه به وجود می‌آمد. در آن درگیری، دشمن خیلی به بچه‌ها فشار می‌آورد؛ به طوری که دیگر گلوله کلاشینکف جوابگو نبود. بچه‌ها مدام با آر.پی.جی به سمت دشمن شلیک می‌کردند. فرمانده گردان ما، برادر قجه‌ای می‌دانستکه اگر دشمن بتواند گردان سلمان را عقب بزند و نیروهایش را به پشت خاکریز محل استقرار گردان ما بکشاند، قادر خواهد بود به سهولت از آنجا تا شمالی‌ترین نقطه خاکریز که نیروهای دیگر گردان‌های تیپ ما در آنجا مستقر بودند، بکوبد. در نتیجه، نیروهای ما مجبور می‌شدند به کدام طرف فرار کنند؟ به پشت ما، تا بروند سمت رود کارون!

در این صورت، اگر بچه‌های ما در آن دشت هفده کیلومتری حدفاصل جاده آسفالت تا ساحل رود کارون شروع به عقب‌نشینی می‌کردند، ارتش عراق به اتکای زرهی خودش می‌توانست بچه‌های ما را به راحتی تعقیب کند و تا لب رودخانه کارون جلو بیاید.»

***

پانزدهم اردیبهشت 1361، به دلیل فشار بیش از حد دشمن به گردان سلمان، فرماندهی تیپ 27 تصمیم گرفت تا باقیمانده نیروهای این گردان را به یک موضع عقب‌تر منتقل کند. برای اجرایی شدن این تصمیم محمدابراهیم همت از طرف فرماندهی تیپ مأموریت پیدا کرد، ضمن حضور در خط گردان سلمان، حسین قجه‌ای را متقاعد کند تا تن به این کار بدهد، اما حسین در برابر این دستور مقاومت کرد و در پاسخ به اصرار زیاد همت گفت: حاجی بگذار حرف آخر را بزنم. من و این بچه‌ها دیشب هم‌قسم شدیم خودمان را به خرمشهر برسانیم. برای ما عقب‌نشینی هیچ مفهومی ندارد! آری حسین قُجه‌ای قسم خورده بود تا به همراه نیروهایش به خرمشهر برسد، اما اگر جسم خاکی حسین به خرمشهر نرسید، قطعاً روح او همراه رزمندگان وارد خرمشهر شد.

مگر نه این است که او تا آخرین نفس و آخرین رمق ایستاد و مقاومت کرد.

علی بوربور لحظات آخر حسین قجه‌ای را این‌گونه روایت کرده است: «لحظاتی که عراق پاتک می‌کرد، برادر قجه‌ای اصلاً آرام و قرار نداشت، مثل پروانه دور بچه‌ها می‌گشت و از آنها مواظبت می‌کرد. روز سوم یا چهارم عملیات بود که یک دستگاه بی‌.ام.پی و یک دستگاه تانک دشمن خیلی ما را اذیت می‌کردند. حسین خودش آر.پی.جی را گرفت و رفت هر دو دستگاه تانک عراقی‌ها را منهدم کرد.

والله من فقط می‌توانم برادر قجه‌ای را در یک کلمه معرفی کنم و ایشان را خلاصه کنم و آن اینکه او «اسطوره مقاومت» بود. این مرد در طی آن یک هفته‌ای که ما در خاکریز کنار جاده آسفالت اهواز ـ ‌خرمشهر بودیم، خدا شاهد است یک شب نخوابید. حتی یک وعده غذا را ننشست، بخورد. هیچ‌کدام از بچه‌ها ندیده بودند او یک وعده غذایش را بنشیند توی سنگر و بخورد. بعضی مواقع که بچه‌ها قوطی کمپوتی بازمی‌کردند و به او می‌دادند، همان‌طور که داشت برای سرکشی به نیروها به این طرف و آن طرف می‌رفت، آن را توی راه می‌خورد.

مدام در جلوی دشمن بود و آر.پی.جی می‌زد. آنقدر آر.پی.جی زد که خدا شاهد است که گوش‌هایش کر شد و از آنها خون می‌آمد. یا می‌دیدیم دارد آن جلو با آر.پی.جی به دشمن حمله می‌کند، یا اینکه مشغول سرکشی به بچه‌ها است. واقعاً این مرد زحمت کشید و من فکر نمی‌کنم توی هیچ گردانی نظیر چنین کسی پیدا شود که اینطور فعالیت کرده باشد.

بار آخری که آر.پی.جی را مسلح کرد و از خاکریز بالا رفت، هنوز دست نشانه‌گیری نکرده بود که با اصابت گلوله تک‌تیرانداز عراقی از بالای خاکریز به پایین پرت شد. گلوله دشمن درست وسط سر برادر قجه‌ای اصابت کرده، پیشانی‌اش را متلاشی کرده بود و صورت زیبای او را غرق خون کرد. لحظاتی بعد جسم مجروح و خسته حسین در کنار خاکریز برای همیشه آرام گرفت».

***

شهید علی بوربور سرانجام آن تقابل نابرابر را این‌گونه روایت کرده است: «روز ششم عملیات؛ یعنی پانزدهم اردیبهشت بود که عراق یک پاتک سنگین کرد که از حدود ساعت پنج یا شش بعدازظهر، تا صبح روز بعد از آن، یک روند، آتش دشمن روی سر ما بود. از آنجا که طی پاتک دشمن همان شب فرمانده گردان ما برادر قجه‌ای شهید شد و هماهنگی نیروهای گردان ما تا حدودی به هم خورده بود. چون معاون گردان، برادر «محمدرضا موحد دانش» هم دو روز قبل از این پاتک در سیزدهم اردیبهشت 61 شهید شده بود، ما دیگر هیچ‌کس را نداشتیم. یعنی گردان سلمان نه فرمانده داشت، نه معاون فرمانده گردان.

مسئول گروهان‌های ما ـ به جز برادر «محمد کارگرمقدم» فرمانده گروهان سوم که سالم مانده بود ـ همگی مجروح شده بودند؛ معاون گروه‌های گردان، همه داغان شده بودند. از کل این چهار تا گروهان، فقط یک مسئول گروهان زنده بود و دو تا معاون گروهان، همین! دیگر هیچ‌کس را ما نداشتیم. وقتی هم از طریق بی‌سیم می‌خواستیم با رده‌های بالاتر تماس بگیریم، در آن دست خط، کسی نبود که جواب ما را بدهد. تا اینکه ساعت سه بامداد روز شانزدهم اردیبهشت 61 بود که برادر چراغی، فرمانده گردان حمزه سیدالشهداء (ع) به آنجا آمد.

ایشان وقتی وضعیت ما را دید، سریع با برادر قریب، معاون خودش تماس گرفت تا یک گروهان از گردان حمزه را برای کمک به ما بفرستد. هوا داشت روشن می‌شد که نیروهای کمکی رسیدند».

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  - 4:56 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 105

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5844708
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی