به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

  محققان اسپانیایی دریافتند که ویتامین D نقشی حیاتی را در تقویت سیستم ایمنی بدن ایفا می کند.

 
خبرگزاری فارس: ویتامین D سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند

 

 به نقل از Journal of Leukocyte Biology ، پژوهشگران اسپانیایی در جریان تحقیقات خود دریافتند: کمبود سطح ویتامین D  درخون انسان را بیشتر در معرض ابتلا به عفونت های باکتریایی، تومور و بیماریهای خود ایمنی قرار می دهد.

 

این تحقیقات تاکید کرد که ضروری است انسان از سطح بالایی از ویتامین D یا همان "ویتامین نور خورشید" برخوردار باشد.

این تحقیقات یکی از پدیده های عجیب را تفسیر کرد زیرا دریافت که علت افزایش میزان ابتلای انسان به ویروس ها در فصل های بهار و پاییز به خاطر کوتاه بودن روزها و نور ضعیف خورشید در این دو فصل است که این امر به نوبه خود باعث کاهش ویتامینD  در بدن می شود.

این تحقیقات نشان داد افزایش میانگین ویتامین D در انسان بوی‍ژه سالمندان خواه از طریق نور خورشید یا خوردن غذاهای حاوی این ویتامین ایمنی بدن را تقویت و احتمال ابتلا به ویروس ها را کاهش می دهد.

ویتامین D از ویتامین‌های لازم برای بدن و محلول در چربی است که به رشد و استحکام استخوان‏ها از طریق کنترل تعادل کلسیم و فسفر کمک می‌کند.

این ویتامین با ایجاد افزایش جذب فسفر و کلسیم از روده‌ها و کاهش دفع از کلیه به متابولیسم استخوان‌ها کمک می‌کند و همچنین از طریق ترجمه ژنهای هسته سلول به رشد سلول کمک می‌کند.

منبع اصلی دریافت این ویتامین به جز منابع گیاهی مثل غلات و حیوانی مثل ماهی ساردین و شیر، نور آفتاب است به طوری که 10 تا 20 دقیقه ماندن در زیر نور آفتاب، نیاز روزانه بدن انسان به این ویتامین را تامین می‌کند و

کمبود این ویتامین همچنین باعث پوکی استخوان در کهنسالی می‌ شود.

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  - 12:02 AM

 آقا، دوتا نوید به ما دادند: یکی نوید پیروزی و دومی نوید زنده بودن ما که در این پیروزی بود. پس از پیروزی دیدم تمام کسانی که در آن دیدار حضور داشتیم، زنده‌ایم.

 
خبرگزاری فارس: مدیریت کم نظیر

 

 

تشویق و تنبیه بجا

رهبر معظّم انقلاب، کسانی را که‌ خوب، منظم‌ و حساب‌ شده کار می‌کرده و می‌کنند، توسط‌ درجه، مدال‌ و یا روش‌های دیگر تشویق فرموده و گاهی‌ هم‌ کسانی را به‌ دلیل‌ کم‌ کاری‌ و بدکاری، تنبیه می‌فرمایند.

مثلاً به‌ دلیل‌ آتش گرفتن‌ یک‌ انبار، کالای زیادی‌ از بین رفته بود. وقتی‌ خبر به‌ مقام‌ معظّم رهبری‌ رسید، ایشان بازرسی فرستادند و دقیقاً بررسی کردند. سپس دستور فرمودند با کسانی که خطاکار بودند، به‌ شدّت‌ برخورد شود. همچنین‌ حوادثی‌ در انبار مهمات یکی‌ از لشکرها رُخ داده بود، بازرس فرستاده‌ و فرمودند: در پرونده همان‌ فرمانده لشکر به‌عنوان تخلف ثبت‌ کنید و با ایشان برخورد شود.

سردار عبدا... عراقی

 

نقش محوری در رشد علمی کشور

چه در جلسات خصوصی چه در جلساتی که همراه با دانشجویان در خدمت مقام معظم رهبری بوده‌ایم، به این نتیجه رسیده‌ام که ایشان از عمق جان معتقدند که توانمندی‌های جوانان ایرانی خیلی بیش‌تر از چیزی است که بالفعل شده و خیلی باید به حوزه دانشگاه‌ها و تحقیقات توجه شود تا اینها بتوانند دستاوردهای خود را بیش‌تر نشان بدهند .

اگر صحبت‌های‌شان را مرور کنید، علاوه بر صحبت‌های یک رهبر، صحبت یک دانشمند تمام عیار است که تمام زوایا را می‌بیند و با دانشجویان و اساتید بحث می‌کند و از آن‌ها می‌خواهد و این خواستن است که امید ایجاد می‌کند و همه گام‌های بلندی برمی‌دارند.

البته اگر فضا و بستر را بهتر فراهم کنیم، مطمئناً رشد ما خیلی بیش‌تر از وضعیت فعلی خواهد بود. گرچه الان رشد علمی ما در دنیا بی‌نظیر است، رشد و مشتق حرکت‌مان را عرض می‌کنم، نه مقدار آن را. یعنی در واقع شیبی که دارد جلو می‌رود، در دنیا تک است و اول هستیم، ولی باز این شیب را می‌شود خیلی زیادتر کرد که به نظر من نقش محوری را مقام معظم رهبری دارند.

دکتر محمد سلیمانی

 

تسلط بر علوم موشکی

موشکی را طراحی کرده بودیم که دستاورد بسیار مهمی محسوب می‌شد؛ همراه با یکی از فرماندهان ارشد نیروهای مسلح خدمت مقام معظم رهبری رفتیم و این موشک را معرفی کرده و سیستم آن را برای ایشان توضیح دادیم. فرمانده محترم کل قوا وقتی توضیحات ما را شنیدند، ابهامات خود را یک به یک مطرح کردند.من متحیر بودم که حضرت آقا چقدر دقیق و پیچیده این سؤالات را مطرح می‌کنند و چنان دقیق و کارشناسانه سخن می‌گویند که گویا ایشان خود از عالی رتبگان نظامی در حوزه تخصص موشک هستند.

سؤالات رهبری به قدری دقیق بود که آن فرمانده عالی رتبه نظامی در پاسخ به ایشان گفت که باید به این سؤالات فکر کنیم و پاسخ را بعدا عرض کنیم. در حضور مقام معظم رهبری، احساس می‌کردم که با یک صاحب فن و یک متخصص فوق‌العاده خبره طرف هستیم.لذا هر ابهامی که مطرح می‌کردند، باید پاسخ فنی می‌شنیدند تا راضی شوند و این حکایت از لطفی است که خداوند از بابت نعمت مقام معظم رهبری به‌عنوان ولی امر مسلمین نصیب ما کرده است.

سرلشکر شهید تهرانی مقدم

 

دوراندیشی فرمانده کل قوا

حضرت آقا در جهت ادای تکلیف همیشه توصیه می‌فرمایند و قبل از هر توصیه‌ای خودشان عامل آن هستند.

در 22 سال اخیر که خدمت ایشان هستم حضرت آقا حتی یک بار هم به‌عنوان جایگاه مسؤولیتی و فرماندهی کل قوا در خصوص نیروهای مسلح امری از خود نفرموده‌اند. ایشان همیشه می‌فرمایند کارها باید بررسی کارشناسانه شود و نظرات کارشناسی را می‌بینند و تاکید می‌کنند که نظرها و تصمیمات همه جانبه باشد و در انتها بر اساس تکلیفشان فرمان می‌دهند.

مقام معظم رهبری همیشه می‌فرمایند من راضی به وضع موجود نیستم. پس از جنگ، مسؤولان به دنبال خرید موشک رفتند و با یکی از کشورها قرارداد بستند. بعد خدمت آقا رسیده و اعلام کردند که قرارداد خرید 12 فروند موشک را بسته‌ایم. در این حین، حضرت آقا به آن‌ها فرمودند که نه، شما حق ندارید. آن‌ها گفتند که حالا ما این قرار داد را بسته‌ایم و آن‌ها را خریده‌ایم. حضرت آقا دوباره فرمودند نه، بروید یک فروند بیاورید و با مهندسی معکوس آن را بسازید.

این تدبیر حضرت آقا باعث شد ما امروز پیشرفت‌های بسیار خوبی در حوزه موشکی داشته باشیم و آن کشوری که آن روز با ما قرارداد بست، الان نیازمند توانمندی ما در حوزه موشکی است. این تاکید مقام معظم رهبری به بومی سازی تجهیزات در همه حوزه‌ها بوده و هست.

سردار محمد شیرازی، رئیس دفتر نظامی فرماندهی کل قوا

 

تذکر جالب رهبر انقلاب

اواخر سال گذشته، رهبر معظم انقلاب در دیدار پنج ساعته خود از نمایشگاه فناوری‌های راهبردی، از نزدیک با بخشی از دستاوردهای برجسته علمی و فناوری محققان و دانشمندان کشور بیش‌تر آشنا شدند.در بخشی از نمایشگاه، دبیر شواری عالی انقلاب فرهنگی، با توضیح درباره نقشه جامع علمی کشور در برابر معظم له قرار گرفت.

وی در حال توضیح درباره نقشه جامع علمی کشور بود و می‌گفت: طبق فرمایش شما، این نقشه آماده شد و همه چیز در این نقشه لحاظ شده گرچه در نقشه مشخص شده که در چند رشته از جمله پتروشیمی هم اکنون هم در منطقه اول هستیم و....

وی منتظر تأیید و تقدیر رهبر انقلاب بود که ایشان با هوشمندی خاصی تاکید کردند این‌که الان در منطقه اول هستیم این مهم نیست، مهم این است که در سال در منطقه اول باشیم، به هر حال امروز پیشرفت‌هایی داشته‌ایم، اما کشورهای دیگر هم همین‌طور نمی‌مانند، این عرصه رقابت وجود دارد و ما باید مسیر پیشرفت را طوری طی کنیم که سال بعد در منطقه در صدر جایگاه علمی باشیم.

 

دو نوید خواندنی حضرت آقا به دبیرکل حزب ا...

پس از پایان جنگ 33روزه سید حسن نصرا... به ایران آمد؛ در دیداری که با او داشتیم، گفت: «سال قبل عرصه به ما تنگ شد و تصمیم گرفتیم عقب‌نشینی کنیم؛ در حزب‌ا... به طور جدی به این جمع‌بندی رسیدیم؛ به ایران آمدیم و با مسؤولان ایران مشورت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که باید عقب‌نشینی کنیم.

خدمت حضرت آقا رسیدیم؛ شرایط را به ایشان توضیح دادم؛ وقتی طرح عقب‌نشینی را مطرح کردم، آقا فرمودند «شما حق عقب‌نشینی ندارید». من گفتم: «با مسؤولان ایران صحبت کردیم». ایشان فرمودند: «اشتباه کردند؛ شما حق عقب‌نشینی ندارید؛ بروید مقاومت کنید».

وظیفه شرعی ما تبعیت بود و گفتم: «چشم مقاومت می‌کنیم.» در دلم گفتم ما شهید می‌شویم و این جریان می‌خوابد.نماز ظهر را به امامت حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای خواندیم؛ ایشان بین نماز ظهر و عصر به ما رو کردند و فرمودند: «عنقریب شما پیروزی را خواهید دید و همه شما در این پیروزی، زنده خواهید ماند».

این نوید در دل ما بود و به لبنان رفتیم و مقاومت کردیم؛ تا این‌که عقب‌نشینی فضاحت‌بار دشمن در سال اتفاق افتاد. با خود گفتم: آقا، دوتا نوید به ما دادند: یکی نوید پیروزی و دومی نوید زنده بودن ما که در این پیروزی بود. پس از پیروزی دیدم تمام کسانی که در آن دیدار حضور داشتیم، زنده‌ایم.

علیرضا زاکانی، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی

منبع :هفته نامه پرتو سخن

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  - 12:01 AM

  مسأله شفاعت امری خارج از نظام علی و معلولی نیست و ربطی به پارتی‌بازی ندارد، بلکه ناشی از تاثیر عمیق محبت است. اهل‌بیت نورالله هستند و کسانی را جذب می‌کنند و به سوی بهشت می‌برند که با آن‌ها سنخیتی داشته باشند.

 
خبرگزاری فارس: چرا محبان حضرت زهرا(س) به طور قطع وارد بهشت می‌شوند؟

 

خبرنامه دانشجویان ایران، " مسأله شفاعت امری خارج از نظام علی و معلولی نیست و ربطی به پارتی‌بازی ندارد، بلکه ناشی از تاثیر عمیق محبت است. اهل‌بیت نورالله هستند و کسانی را جذب می‌کنند و به سوی بهشت می‌برند که با آن‌ها سنخیتی داشته باشند. علامت این سنخیت دوستی اهل‌بیت علیهم‌السلام است. تعبیر تربیتی و عرفی این واقعیت این است که شفاعتْ پاداش محبت اهل‌بیت است، همان‌طور که در روایت خداوند خطاب به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها می‌فرماید: به خاطر تو آن‌ها را بخشیدم. یعنی به سبب محبتْ با تو مربوط شده و بدین وسیله به من که منشأ نور و رحمت هستم اتصال پیدا می‌کنند".

 

جملات فوق بخشی از سخنان آیت الله مصباح یزدی در دفتر مقام معظم رهبری است که در تاریخ 06/02/91 ایراد شده است و دلایل عقلی برای شفاعت مومنان توسط حضرت زهرا(س) و ورود قطعی محبان آن حضرت به بهشت بررسی می شود.

متن کامل این سخنرانی به شرح زیر است:

کیمیای محبت

فرا رسیدن ایام شهادت حضرت زهرا سلام‌الله علیها را به پیشگاه مقدس امام عصر اروحنافداه و همه دوستداران اهل بیت تسلیت عرض می‌کنیم و از خدای متعال درخواست می‌کنیم در دنیا و آخرت دست ما را از دامان اهل‌بیت علیهم‌السلام کوتاه نفرماید.

به همین مناسبت امشب موضوع بحثم را منعطف می‌کنم به بحثی که ارتباطی با این ایام هم داشته باشد. نکته‌ای که در این جلسه به آن می‌پردازم در باره رفتارهایی است که از محبت برمی‌خیزد و انگیزه شخص از انجام آن‌ها نه لذت است و نه حتی مصلحتی. گاهی چنین محبت‌هایی در شکلی خاص می‌تواند بهترین کمک برای تصمیم‌گیری صحیح در راه بندگی خدا باشد. محبت به خدای متعال و به کسانی که خداوند آن‌ها را دوست دارد عاملی بسیار قوی برای ایجاد انگیزه رفتار صحیح در انسان است.

به عنوان مقدمه باید عرض کنم: معمولا محبتْ دفعتا حاصل نمی‌شود، بلکه تکرار اموری که خوشایند انسان است به تدریج حالتی ثابت در او ایجاد می‌کند، به گونه‌ای که علاقه‌مند می‌شود همیشه با امر مطلوب و محبوب خود ارتباط داشته باشد و هر چه این ارتباط عمیق‌تر شود بیشتر او را ارضا می‌کند. هنگامی‌که محبت در وجود انسان ثابت و شدید شود دیگر لازم نیست انسان برای انجام کار مربوط به محبوب خود، چندان فکر کند، بلکه خود به خود به دنبال آن کار می‌رود و اگر بنا باشد تدبیری بیاندیشد و تلاشی کند باید برای منصرف شدن از آن کار صورت دهد. محبت شدید نظیر جاذبه‌ای نامرئی، انسان محب را به دنبال خود می‌کشد و مجال فکر کردن به او نمی‌دهد. اولیای خدا چنین حالتی نسبت به خدای متعال دارند. اگر محبت خدا و اولیای خدا در دل انسان رسوخ پیدا کند این محبت بهترین انگیزه انسان برای انجام کاری خواهد شد که آن‌ها دوست دارند. هنگامی که انسان کسی را دوست داشته باشد به طور طبیعی علاقه‌مند است کاری انجام دهد که او دوست دارد.

کیمیای محبت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

در جلسه گذشته عرض کردیم که عامل تعیین‌کننده برای انسان در انتخاب کار، وجود نحوه‌ای از لذت است و انسان کاری را انجام می‌دهد که برای او خوشایند باشد، حتی عاشقْ ناخودآگاه از کار خود لذت می‌برد، اما ذکر این نکته هم لازم است که لذت عاشق بدین جهت است که او در عمق دل خود از رضایت محبوب احساس خوبی دارد، بدین معنا که از لذت بردن او لذت می‌برد، اما در بخش آگاه ذهن خویش اصلا به خود فکر نمی‌کند و به دنبال لذت خویش نیست، بلکه به دنبال انجام کاری است که محبوب دوست دارد، گرچه به ضرر او باشد یا برای او سختی و گرفتاری داشته باشد، و هنر محبت همین است که آن چنان ذهن را تسخیر می‌کند که دیگر جایی برای توجه به خود باقی نمی‌گذارد. اگر ما به خدا و اولیای او این‌گونه محبت پیدا کنیم بسیاری از بار سفر را بسته‌ایم. بی‌جهت نیست که در روایات تأکید فراوانی بر کسب محبت اهل بیت علیهم‌السلام و ثواب و فضیلت آن شده است.

در روایات آمده است که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: چون روز قیامت شود دخترم فاطمه بر ناقه‏اى از ناقه‌‏هاى بهشت به محشر رو کند... و جبرئیل مهار آن ناقه را گرفته و با بانگ بلند فریاد زند دیده بر هم نهید تا فاطمه دختر محمد صلی‌الله‌عیله‌وآله بگذرد!... و فاطمه خود را در برابر عرش پروردگارش جل جلاله رسانده، از ناقه فرود می‌آید و می‌فرماید: معبود من و سید من ... ذریه من و شیعیان من و شیعیان ذریه‏ام و دوستانم و دوستان ذریه‏ام را دریاب! پس ناگاه از طرف خداوند جل جلاله ندا رسد: کجایند ذریه فاطمه و شیعیان و دوستان او و دوستان ذرارى او؟ و آنان در میان فرشتگان رحمت پیش می‌آیند و فاطمه سلام‌الله‌علیها رهبر آن‌ها گردد تا آن‌ها را وارد بهشت کند.»1

استمرار محبت تا روز قیامت، شرط شفاعت

در این باره چند مسأله مطرح است. یکی بحث اعتقادی است که اگر بهشت در سایه اطاعت خدا حاصل می‌شود، چگونه محبت یکی از بندگان خدا چنین تأثیری دارد و همه معادلات را بر هم می‌زند؟ آیا واقعا اگر کسی مرتکب انواع و اقسام گناهان شده باشد، اما محبتی به اهل بیت علیهم‌السلام داشته باشد بدین صورت که در این روایت آمده وارد بهشت می‌شود؟ به این سؤال به طور اجمال می‌توان این‌گونه پاسخ داد که روز قیامت کسانی وارد بهشت می‌شوند که بالفعل محبت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را داشته باشند. چراکه ممکن است انسان زمانی محبتی داشته باشد، اما بعد این محبت از او سلب شود. پس هر کسی محبتی دارد نمی‌تواند اعتماد داشته باشد که حتما وارد بهشت می‌شود. شرط ورود در بهشت این است که این محبت را تا آن روز حفظ کند. علاوه براین ممکن است انسان تا آن زمان، در عالم برزخ و مواقف قیامت مبتلا به سختی‌هایی شود که آلودگی‌های او را پاک کنند. بنابراین ممکن است کسانی اهل محبتِ اهل‌بیت بوده درعین حال مبتلا به معصیت هم باشند، اما سختی‌هایی که متحمل می‌شوند آلودگی‌های آن‌ها را پاک می‌کند؛ نظیر طلایی ناخالصی که آن‌قدر آن را حرارت می‌دهند تا ناخالصی‌های آن به تدریج جدا شود.

در واقع محبت به اولیای خدا می‌تواند انسان را به بهشت ببرد، اما طبعا شرایطی دارد و این مسأله منافاتی با سایر اعتقادات ما ندارد. از جمله این مسأله منافاتی با این آیه شریف ندارد که می‌فرماید: فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ * وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ؛2 چراکه محبان اهل‌بیت علیهم‌السلام آثار اعمال خود را کم یا بیش در دوران برزخ و مواقف قیامت گذرانده‌اند و تنها جوهر محبت برای آن‌ها باقی مانده و این جوهر است که کارساز است.

تهمتی ناروا به شیعه

مسأله دوم این است که بعد از این‌که دانستیم محبت اهل‌بیت علیهم‌السلام نجات‌بخش است، می‌خواهیم بدانیم که محبت به ولی خدا چگونه باعث آمرزش آن همه گناهان می‌شود؟ افراد کم معرفت گمان می‌کنند شفاعت و محبت اهل‌بیت علیهم‌السلام – نعوذ بالله - شبیه به یک دستگاه پارتی‌بازی است که کسی را که استحقاق مقامی را ندارد با پایمال کردن حق دیگران به آن مقام می‌رساند. این همان تصوری است که مشرکان نسبت به معبودهای خود داشتند و در این زمان وهابیت چنین تصوری را به شیعه نسبت می‌دهد.

آثار تکوینی محبت

درجواب، اجمالا عرض می‌کنم که حقیقت مسأله این است که کارهای ما پیش از ورود به صحنه حساب و محشر، آثاری را ایجاد می‌کنند در یکدیگر تاثیر و تاثر دارند. آیات و روایات فراوانی به این مسأله تصریح می‌کنند، مانند آیات و روایاتی که اشاره به حبط برخی أعمال به وسیله برخی دیگر دارند. کسی که عمری عبادت کرده، اگر در آخر عمر مرتد و کافر شد تمام اعمال وی نابود می‌شود (حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ).3 برعکس، اگر کسی عمری گناه کرده باشد و در آخر عمر واقعا توبه کند همه گناهانش آمرزیده می‌شود. قرآن تعبیری بالاتر از آمرزش برای ایشان به کار برده، می‌فرماید: أُوْلَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ.4

در توضیح این معنا می‌توان گفت:‌ کارهای بد انسان در روح او ظلمتی ایجاد می‌کنند که او را به طرف جهنم می‌کشاند که دار ظلمت است. در برابر، کارهای خیر نورانیتی در روح انسان ایجاد می‌کنند که او را به طرف بهشت می‌کشاند که دار نور و سرور است. کارهای نیک همچون نوری بر ظلمت کارهای بد می‌تابد و آن‌ها را نابود می‌کند. همچنین گاه ظلمت کارهای بد، نور اعمال خوب را از بین می‌برد. البته این مسأله، کلیت ندارد. چراکه نور و ظلمت انواعی مختلف دارند و هر نوری در هر ظلمتی و برعکس، اثر نمی‌کند، اما نورهایی هم وجود دارد که هر ظلمتی را از بین می‌برند. عشق‌ورزیدن به اهل‌بیت صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین آن چنان نورانیتی در روح انسان ایجاد می‌کند که می‌تواند ظلمت‌ها را به کلی نابود کند، که البته گاه شرایطی هم دارد. برخی از محبان اهل‌بیت علیهم‌السلام بواسطه سختی قبض روح آلودگی‌های آن‌ها پاک شده، نورانی می‌شوند و از دنیا می‌روند، اما برخی که مرتکب گناهان بیشتری شده‌اند باید مدت‌ها در عالم برزخ سختی بکشند تا به تدریج آلودگی‌های آن‌ها از بین برود و اگر تا روز قیامت که محل حساب نهایی است، محبت اهل‌بیت باقی بماند همه آثار دیگر از بین می‌رود.

به طور خلاصه می‌توان گفت:‌ بر اثر محبت ارتباطی روحی بین محب و محبوب پدید می‌آید و شاید به همین جهت است که در قرآن دو واژه «یحبهم و یحبونه» غالبا توأم هستند. هنگامی‌که انسان ارتباطی روحی با شخصی برقرار می‌کند اگر آن شخص روح خبیث و جهنمی داشته باشد او را به طرف جهنم می‌کشاند و بعد از مدتی معاشرت و ارتباط با او هنگامی‌که به خود نگاه می‌کند می‌بیند که گویا از آسمان به زمین سقوط کرده است.

در برابر، محبت به روحی پاک و الهی، باعث ارتباط با او و عروج به سمت خدا می‌شود. شاید بهترین تعبیری که در تعریف محبت بتوان به کار برد این است که محبت جاذبه است و مانند مغناطیس محب را به سمت محبوب می‌کشاند. اختیارِ این رابطه تا حدی به دست انسان است و در همان حد می‌تواند عوامل آن را تقویت یا تضعیف کند که البته این مرتبه از اختیار، محدوده کمی را دربرنمی‌گیرد. پس محبت کیمیایی عظیم است و با سایر عوامل دخیل در اعمال ما قابل مقایسه نیست.

ممکن است در ابتدا انگیزه انسان در برقراری ارتباط با ولی خدا، انگیزه‌ای الهی نباشد و انسان در حدی نباشد که خود بتواند آگاهانه انگیزه الهی داشته باشد، اما مقدمات آن به وسیله ارتباط با محبوبی الهی برای او فراهم شود. روایات فراوانی به این مضمون نقل شده است که شخصی در اثر هم سفر شدن با یکی از حضرات معصومان صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین و دیدن رفتارهای پر جاذبه‌ای از ایشان، بذر محبت آن امام معصوم در دل او کاشته شده است. این بذر کم‌کم رشد کرده، او را از دوستان و پیروان اهل‌بیت علیهم‌السلام قرار داده است.

استمرار توجه به محبوب، راه تقویت محبت

اکنون باید دانست چگونه می‌توان محبت به حضرت زهرا و اهل‌بیت علیهم‌السلام را در دل خویش افزایش داد. به تجربه دانسته‌ایم هنگامی‌که رفتار یا صفت خوبی را در کسی ببینیم گرچه برای ما نفعی هم نداشته باشد، فی‌الجمله محبت او در دل ما خواهد نشست. به دنبال این محبتِ اجمالی اگر زمینه‌ای فراهم شود که توجه به آن تکرار شود به تدریج قلب ما بر او تمرکز پیدا می‌کند. اگر در ایام شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها یادی از فضایل ایشان کرده، در مصائب حضرتش اشک بریزیم و این رفتار بذری شود که در طول سال با توجه و تکرار، آن را رشد دهیم، لحظاتی، دقایقی، ساعاتی حتی روزهایی را قرار دهیم که جز به ایشان فکر نکنیم، این محبت به تدریج در قلب ما ثبات می‌یابد و در صورت تداومْ در یک شرایطی خاص به عشق منجر می‌شود.

از این رو باید سعی کنیم در گفتارمان، نوشته‌هایمان و در مجالس‌مان از ایشان یاد کنیم؛ آن کسانی که اهل ادبیات و شعر هستند مدح ایشان را بگویند، آن‌هایی که اهل مرثیه هستند مرثیه ایشان را بخوانند، در مصیبت‌شان گریه، و در شادی‌‌شان به خاطر آن‌ها اطعام و انفاق کنیم و مجالس و محله‌ها را چراغانی کنیم. هر قدر توجه به محبوب بیشتر شود محبت به او عمیق‌تر و ثابت‌تر خواهد شد و برعکس هرچه توجه انسان به محبوب کم شود به تدریج محبتش به او کم می‌شود.

هنگامی‌که اهل‌بیت علیهم‌السلام را به خاطر این‌که بندگان شایسته خدا هستند بیشتر دوست بداریم، این محبت موجب افزایش محبت ما به ذات اقدس الهی خواهد شد. چراکه افزایش محبت به آثار چیزی موجب می‌شود که جوهر این محبت به ذات آن شیء تعلق گیرد، و این همان کمالی است که همه خواهان آن هستند و عالی‌ترین مقامی است که در سایه محبت خدا و اولیای خدا کسب خواهد شد.

شفاعت، اثر تکوینی محبت

با این مقدمات روشن شد که شفاعت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها امری بی‌حساب و کتاب نیست، بلکه اذن الهی به ایشان برای شفاعتْ بدین خاطر است که شفاعت شونده به واسطه محبت به حضرت، ارتباطی با ایشان پیدا کرده که جذبه آن محبت اجازه نمی‌دهد از ایشان جدا شود و این رابطه قلبی، روح او را به روح حضرت متصل کرده است و موجب شده که جاذبه حضرت در آن ها اثر کند. این جاذبه حدی ندارد، همان‌طور که رحمت خداوند حد و مرزی ندارد. اهل‌بیت علیهم‌السلام هدایت و شفاعت خویش را حتی از دشمنانشان هم دریغ نمی‌کنند، اما این هدایت و شفاعت در کسی اثر می‌کند که زمینه و شرایط لازم را داشته باشد، بدین معنا که رابطه‌‌ای با خوبی‌ها برقرار کرده باشد.

پس مسأله شفاعت امری خارج از نظام علی و معلولی نیست و ربطی به پارتی‌بازی ندارد، بلکه ناشی از تاثیر عمیق محبت است. اهل‌بیت نورالله هستند و کسانی را جذب می‌کنند و به سوی بهشت می‌برند که با آن‌ها سنخیتی داشته باشند. علامت این سنخیت دوستی اهل‌بیت علیهم‌السلام است. تعبیر تربیتی و عرفی این واقعیت این است که شفاعتْ پاداش محبت اهل‌بیت است، همان‌طور که در روایت خداوند خطاب به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها می‌فرماید: به خاطر تو آن‌ها را بخشیدم. یعنی به سبب محبتْ با تو مربوط شده و بدین وسیله به من که منشأ نور و رحمت هستم اتصال پیدا می‌کنند.

بی‌جهت نیست که خداوند گاه به خاطر عملی به ظاهر کوچک، گناهان فراوانی را می‌بخشد. ممکن است عملی به ظاهر کوچک باشد، اما جاذبه‌ای بسیار قوی داشته باشد. طبق روایات مستفیض کسی که نمازهای پنج‌گانه‌اش را به درستی انجام دهد گناهانش آمرزیده می‌شود.

این آمرزش بدین خاطر است که انسان با خواندن نماز در واقع وجود خویش را با خداوند مربوط می‌سازد و این اتصالِ به منبع نور است که او را پاک می‌کند. همه کارهای خدا بر اساس حکمت است. بنابراین ما با استفاده از دستورات الهی باید روابط بین این اعمال و آن نتایجی را کشف کنیم که به ما وعده داده شده است و قدردان آن‌ها باشیم و سعی کنیم آن روابط را تقویت کنیم.

آنچه که می‌خواهم از این مقدمات نتیجه بگیرم این است که کسی که درصدد تهذیب نفس و وصول به قرب الهی است هرچه بیشتر عوامل دخیل در رفتار خویش را بشناسد و با کیفیت استفاده از آن‌ها بیشتر آشنا شود، این آشنایی به او کمک خواهد کرد تا هم از نظر زمان، سریع‌تر به مقصد برسد و هم از نظر مراتب، مراتب عالی‌تری را کسب کند.

پروردگارا! تو را به حق حضرت زهرا که حبیبه توست در دنیا و آخرت دست ما را از دامان آن حضرت کوتاه نفرما!

1 . بحارالانوار، ج 43 ص219.

2 . زلزله، 7 و 8.

3 . بقره، 217 و توبه، 69.

4 . فرقان، 70.

ادامه مطلب
سه شنبه 19 اردیبهشت 1391  - 12:00 AM

    او از زمین برنخواست بلکه از آسمان نازل شد و تقریباً همسفر قرآن بود تا قرآن آیات و سورش نازل می‌شد، او هم روزانه متکامل می‌شد، ترقی می‌کرد و تا قرآن به پایان رسید، عمر این بی‌بی خاتمه یافت.

 
خبرگزاری فارس: فاطمه (س) همسفر قرآن بود

 

 شبستان، درباره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از دو محور باید سخن گفت: یک محور، مربوط به تحقیقات علمی است که برای ما ثمره علمی دارد و نتیجه اعتقادی دارد و پشتوانه مسائل اخلاقی، فقهی، حقوقی ما هم هست. محور دوم، آن بخشی است که مستقیماً به ما مربوط است، ما باید تأسی کنیم، او را اسوه قرار بدهیم، الگو بدانیم، پیروی کنیم و مانند آن.

 

آن بخشی که مربوط به مسائل اعتقادی است و ثمره علمی دارد بررسی مقام منیع آن بانو (سلام الله علیها) است که او همتای قرآن کریم است، همتای نبوت است، همتای رسالت است، همتای ولایت است؛ چیزی از ولی الله مطلق کم ندارد، این‌ها یک نورند و مانند آن. این گونه از مباحث به هر نتیجه‌ای که منتهی بشود برای ما ثمره اعتقادی دارد، ثمره علمی دارد، اما نتیجه عملی ندارد؛ زیرا ما نه آن توان را داریم که آن حضرت را در ولایت مطلقه [و] همتایی قرآن، الگو قرار بدهیم؛ نه چنین مأموریتی داریم. بخش دوم مربوط به سیره و سنت آن حضرت است که ما هم موظفیم بررسی کنیم و هم مأموریم پیروی کنیم.

فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) همتای قرآن در مقام حدوث و بقاء

سرّ اینکه این بانو (سلام الله علیها) حجت بر ائمه (علیهم السلام) است و اگر علی‌بن‌ابی‌طالب (سلام الله علیه) نبود، احدی همتای آن حضرت نبود «آدم و من دونه» این است که او [فاطمه] مثل خود قرآن کریم در مقام حدوث و بقاء شکل گرفت؛ قرآن از زمین برنخواست (از فکر کسی تدوین نشد، هیچ عالم بشری این قرآن را تدوین و تنظیم نکرد. سورش، آیاتش، معارفش [و] مفاهیمش را بررسی و انشا نکرد) مستقیماً از جهان غیب نازل شد و در طی 23 سال ماند و برای ابد جای خود را تثبیت کرد، این سه کار را قرآن کرد یعنی از زمین برنخواست [بلکه] از آسمان نازل شد اولاً و نزولش هم 23 سال طول کشید، ثانیاً و ماند که برای ابد بماند، ثالثاً. این طور نیست که _معاذ‌الله_ قابل زوال باشد، از بین رفتنی باشد: ﴿لا یَأْتیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ﴾ . انسان کامل مخصوصاً فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هم، وقتی هویت آن حضرت را ارزیابی می‌کنیم می‌بینیم در همین مثلث خلاصه می‌شود: او از زمین برنخاست [بلکه] از آسمان نازل شد و تقریباً همسفر قرآن کریم بود تا قرآن آیاتش سورش نازل می‌شد، او هم روزانه متکامل می‌شد ترقی می‌کرد و تا قرآن به پایان رسید، عمر این بی‌بی هم به پایان رسید و برای ابد ماند؛ گرچه ﴿إِنَّکَ مَیِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَیِّتُونَ﴾ شامل همه انسانها هست. آن مثلث درباره قرآن روشن است؛ همه ما می‌دانیم که این کتابی است از ذات اقدس الهی نشئت گرفته [و] هیچ فکری او را تدوین نکرده [است] از آسمان غیب نازل شده، 23 سال به تدریج این کتاب نازل شده؛ بعد از اینکه ﴿الیَوْمَ أَکْمَلْتُ﴾ و سایر آیات نازل شد این کتاب؛ نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد «الی یوم القیامة» ماندنی است. پس از آسمان نازل شد، از غیب نازل شد، اولاً در طی 23 سال به تدریج متکامل شد، ثانیاً. تا به ﴿الیَوْمَ أَکْمَلْتُ﴾ و مانند آن رسید و ماند برای ابد، ثالثاً. جریان فاطمه زهرا (صلوات الله و سلامه علیها) هم همین طور است.

طلیعه آسمانی پیدایش حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها)

وقتی وجود مبارک پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) به مقام شامخ نبوت بار یافتند [و] به معراج رسیدند، در معراج غذایی میل کردند وقتی از معراج نازل شدند به زمین آمدند دیگر تماسی نداشتند، مگر اینکه آن غذا به صورت نطفه در بیاید، آن میوه آسمانی و غیبی و بهشتی.

آن میوه غیبی و بهشتی وقتی در صلب مطهر رسول اکرم [صلّی الله علیه وآله وسلّم] به صورت نطفهٴ فاطمه (سلام الله علیها) درآمد در قرار مکین خدیجه (سلام الله علیها) مستقر شد؛ پس وجود مبارک این بانو نظیر افراد دیگر (نظیر مردها یا زنهای عادی نیست) که نطفه آنها محصول آب و غذا و میوهٴ زمین باشد [و] از زمین برخاسته باشد. همان طوری که قرآن نظیر کتاب های بشری نیست که محصول فکر بشر باشد، نطفه وجود مبارک فاطمه (سلام الله علیها) هم محصول آن میوهٴ غیب است (میوه بهشت است) از زمین برنخواست، منتها این چند سالی که طول کشید تا این نطفه مستقر بشود، این مقدمه انعقاد نطفه است.

باید وحی نازل بشود، باید پیامبر به آن مقام وحی‌یابی برسد، باید آن انقطاع وحی به عنوان آزمون فرا برسد، باید نوبت معراج فرا برسد، باید پیغمبر به معراج برود، باید در معراج آن میوهٴ بهشتی را میل کند بعد آن نطفه بشود تا بشود فاطمه. وقتی هم که از معراج آمدند یک سال یا کم‌تر طول کشید تا وجود مبارک فاطمه (سلام الله علیها) متکونه بشود، این طلیعه پیدایش و تجلی آن بانو در عالم طبیعت است.

همراهی حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) با قرآن در نشئه دنیا

ضلع دوم این مثلث آن است که حالا چون 23 سال این قرآن به تدریج نازل شد؛ این پنج سال اول تقریباً مقدمه بود برای پیدایش چنین معراجی و چنان میوه‌ای و چنین نطفه‌ای. همراه با نزول آیات و سور و معارف قرآن کریم این بانو ترقی می‌کرد. اگر دو ساله بود در شعب ابی‌طالب، با آن آیات و مشکلاتی که نازل می‌شد ترقی می‌کرد و اگر چند سال در مکه تشریف داشتند، با آیات مکی مترقی می‌شدند و اگر چند سال در مدینه تشریف داشتند، با آیات مدنی مترقی می‌شدند.

راه‌های ارتباط حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) با قرآن

وجود مبارک فاطمه (سلام الله علیها) از چندین راه با قرآن رابطه داشت (گاهی مستقیم، گاهی غیر مستقیم) مستقیمش هم دو نحو بود یک نحو مستقیمش این بود که از وجود مبارک پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء)، آیات را، تلاوت آیات را، تعلیم کتاب و حکمت را، تزکیه را (این چهار کار را) که وظیفه رسمی پیغمبر بود فرا می‌گرفت ﴿یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِهَ﴾ ، ﴿یُعَلِّمُهُمُ الکِتَابَ وَالحِکْمَةَ وَیُزَکِّیهِم﴾ ؛ این چهار برنامه را مستقیماً از مشهد و مکتب و محضر پدر بزرگوارش استفاده می‌کرد و هر روز این دو شاگرد را به پیشگاه رسول گرامی می‌فرستاد یعنی حسن و حسین [علیهما السلام] سفیران فاطمه بوده‌اند. اینکه در آن قصه هست وجود مبارک امام حسن [علیه السلام] گزارش می‌داد بعد عرض کرد مادر امروز گویا یک بزرگواری مرا می‌بیند «قَلّ بیانی و کلّ لسانی لعل سیداً یرعانی» این قضیة فی واقعه نبود که یک روز گزارش داده باشد، هر روز گزارش می‌دادند، منتها آن روز وجود مبارک علی‌بن‌ابی‌طالب (سلام الله علیه) از پشت در یا پرده، ناظر صحنه بود. هر روز وجود مبارک فاطمه (سلام الله علیها) حسنین [علیهما السلام] را به مشهد و به محضر و به مکتب پیغمبر می‌فرستاد، بعد از آنها استنطاق می‌کرد که امروز چه آیه‌ای نازل شد؟ پیغمبر چه فرمود؟ آیه را چنین معنا کرد، چنان معنا کرد این آیه را با آن آیه چگونه هماهنگ کرد؟ اینها هم را گزارش می‌دادند. در تکمیل گزارش با پدر بزرگوارش هم مذاکره می‌کرد. سفیر سومی که وجود مبارک فاطمه (سلام الله علیها) داشت علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) بود که باب مدینه علم بود. آن هم مرتب گزارش می‌داد؛ امروز این آیه نازل شد [و] پیغمبر این‌چنین معنا کرد، این‌چنین تفسیر کرد و مانند آن. این سه راه را که یکی مستقیم و دو تا غیرمستقیم وجود مبارک بی‌بی (سلام الله علیها) داشت. راه دیگری که غیر مستقیم است و هر کسی می‌تواند آن را داشته باشد، منتها گرچه در نظام تکوین هر فیضی که به انسان عادی می‌رسد به وسیله آن انسان کامل است که «بیمنه رزق الوری وَبوجوده ثبتت الارض وَالسماء» ، ولی به حسب ظاهر انسان یک راه مستقیمی هم با ذات اقدس الهی دارد. آن راه را هم خدا وعده داد که ﴿اتَّقُوا اللّهَ وَیُعَلِّمُکُمُ اللّهُ﴾ . در سوره «انفال» بالاتر از این را وعده داد ﴿إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانًا﴾ ؛ شما را به فرقان نائل و متبرک می‌کند که بالاتر از علم است. خب اینکه فرمود: تقوا پیشه کنید از یک سو، خداوند معلم شما می‌شود از سوی دیگر ﴿اتَّقُوا اللّهَ وَیُعَلِّمُکُمُ اللّهُ﴾. این بی‌بی (سلام الله علیها) در اثر آن تقوای کامل شاگرد مستقیم ذات اقدس الهی بود معارفی را از آنجا فرا می‌گرفت و از اینکه در سوره «انفال» خدا وعده داد: ﴿إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً﴾ این بی‌بی (سلام الله علیها) مثل أعلای تقوا بود، ذات اقدس الهی فرقان بین حق و باطل را به او عطا کرده است.

این مجموعه این‌قدر ادامه داشت تا قرآن به پایان برسد. همین که در اواخر عمر مبارک پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) قرآن به پایان رسید و دیگر آیه‌ای نازل نشد طولی هم نکشید که این پدر و آن دختر هر دو رحلت کردند. بی‌بی (سلام الله علیها) بیش از 75 روز یا 95 روز بعد از رحلت رسول گرامی (سلام الله علیهما) نماند. تقریباً وقتی نازل شدن قرآن تمام شد، عمر این بی‌بی هم تمام شد. او با قرآن نفس می‌کشید، با قرآن کامل می‌شد، با قرآن مترقی بود، با قرآن مأنوس بود، منتها قرآن آمد که بماند این بی‌بی هم آمد که بماند، بدنش البته رحلت کرده است و اما جان او همچنان زنده است.

منبع: نشریه الکترونیکی اسراء

ادامه مطلب
دوشنبه 18 اردیبهشت 1391  - 11:58 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 105

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5873709
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی