به طورکلی برای خودسازی ما به دو نوع فعالیت نیازمندیم؛ یکی فعالیت در جهت تقویت شناختهای صحیح و دیگری فعالیت در جهت تقویت اراده برای انجام کارهای نیکو.
به دنبال الگوی خودسازی در جلسات اخیر به دنبال یافتن راهکاری برای موفقیت در میدان خودسازی، اصلاح نفس و تهذیب اخلاق بودیم. مسلما آنچه در این راه نقش تعیین کننده دارد اراده و انتخاب ماست. الگوی کلی برای رسیدن به این هدف، سیر از آسان به مشکل است. انجام برخی کارهای خوبْ آسان است و اگر انسان خود را به انجام آنها مقید سازد به تدریج برای انجام کارهای مشکلتر آماده میشود و راه تکامل برای او باز خواهد شد، اما اگر در انجام این کارهای کوچک هم سهلانگاری کند، به تدریج زمینه را برای گناهان بزرگ فراهم کرده و توفیق از او سلب میشود. برای یافتن چنین الگویی به تحلیل رفتارهای اختیاری انسان پرداختیم و سرانجام به این نتیجه رسیدیم که انسان از انجام هر کار اختیاری به دنبال یافتن نوعی لذت است که یا به محض انجام کار حاصل میشود یا زمینه و مقدمه آن در آینده فراهم میشود. مسلما هر انگیزهای که در وجود ما از سایر انگیزهها قویتر باشد ما را وادار به عمل میکند. کسانی که به عالم قیامت، نعمتهای بهشتی و رضوان الهی اعتقاد دارند میدانند که هیچ لذتی به شدت و پایداری آنها نمیرسد. لذا انگیزه رسیدن به آنها در ایشان قویتر خواهد بود و از چیزهایی که مزاحم لذتهای اخروی است (لذتهای گناه) اجتناب میکنند. تلاش در دو حوزه آگاهی و اراده بنابراین و با توجه به این نکته که فعل اختیاری ما از دو عامل آگاهی و انگیزه سرچشمه میگیرد، اگر ندانیم چه اموری واقعا ارزش و لذت بیشتری دارند طبعا مغلوب هوسها و وسوسهها میشویم و لذتهای آنی و حسی را مقدم میداریم. از طرف دیگر، هر لذتی برای انسان جنبه عادت پیدا کند ثبات پیدا خواهد کرد و انسان دیگر چندان معطل فکر کردن نمیشود و همین که زمینه استلذاذ برای او فراهم شود گویا اختیار از کف داده، به سراغ آن میرود. پس هم باید راه تقویت انگیزه و اراده را بیابیم و هم راه جلوگیری از اینکه انگیزههای گناه در ما به صورت عادت درآیند، چراکه در این صورت مقابله با آنها بسیار مشکل میگردد.برای این منظور ما باید از یک طرف شناختهای صحیح را در خود تقویت کنیم و از طرف دیگر باید برنامههایی عملی برای تقویت اراده داشته باشیم. پس به طور کلی برای خودسازی ما به دو نوع فعالیت نیازمندیم؛ یکی فعالیت در جهت تقویت شناختهای صحیح و دیگری فعالیت در جهت تقویت اراده برای انجام کارهای نیکو. در هر کدام از این دو قسم فعالیت هم باید دو نوع رفتار داشته باشیم؛ یکی رفتارهای ایجابی یعنی رفتارهایی که باید انجام داد و دیگری رفتارهای سلبی یعنی پرهیزها و خودداریها. 1. حوزه شناخت 1-1. فعالیتهای ایجابی؛ کسب و زنده نگه داشتن معارف راه دستیابی به شناخت صحیح، بعد از عقل، رجوع به کتاب، سنت و بیانات اهلبیت صلواتاللهعلیهماجمعین است که الحمدلله خداوند این نعمت را به جامعه شیعه بیش از همه انسانها مرحمت کرده است و ما باید تنبلی را کنار گذاشته، دستکم قرآن را در طول سال یک مرتبه دوره کنیم، و سعی کنیم با بیانات اهلبیت انس پیدا کنیم و برای مطالعه، تفکر، و مباحثه این بیانات برنامهای داشته باشیم. نکته دیگر زنده نگهداشتن این معارف است. اگر ما میبینیم که در مقام عمل، دانستههای ما چندان اثری ندارد و در هنگام عمل آنها را فراموش میکنیم بدین جهت است که این معارف گرچه در وجود ما هست، اما زنده و فعال نیست و گویا اصلا آنها را نمیدانیم. از این رو علاوه بر دانستن، تلاشی دیگر باید کرد تا آن دانش زنده و بیدار بماند و انسان از آن غافل نشود. پس فعالیتهای ایجابی ما در راستای شناختهای صحیح یکی باید کسب شناختهای صحیح باشد و دیگری با یادآوری و تکرار باید این شناختها را زنده نگه داریم. اگر در شرع مقدس بر تکرار برخی از اذکار دستور داده شده حکمت اصلی آن – همانطور که از نام آنها (ذکر) مشخص است – یادآوری و زنده نگه داشتن آن واقعیتها است. برخی میپرسند: فایده تکرار اصل نماز یا تعداد رکعات نماز یا برخی اذکار در نماز چیست؟ در حقیقت این تکرارها به خاطر این است که انسان به گونهای خلق شده است که اگر این حقایق را تکرار نکند آنها را فراموش میکند و امور دیگری جای آنها را خواهد گرفت و توجه انسان را به خود جلب خواهد کرد، اما اگر انسان برنامهای برای تکرار دائمی آن حقایق سعادتبخش داشته باشد برای سعادت او مفید خواهد بود، گرچه اغلب به گفتن الفاظ اکتفا میشود و به عمق معنا توجهی نمیشود، اما در همین حد هم انسان بالاخره توجه به خدا پیدا میکند و به حال او مفید خواهد بود.مسلما اگر به معنا و لوازم آن هم توجه داشته باشیم نور علی نور است و اثر آن بسیار زیاد خواهد شد. مقصود از شناختهای صحیح در این بحث، دانستهها و علمهایی است که یا مستقیما یا بهطور غیر مستقیم در شناخت خدا و در بندگی خدا مؤثر است. 2-1. فعالیتهای سلبی؛ پرهیز از سخنان و افکار باطل اما فعالیت سلبی ما در راستای شناختهای صحیح باید این باشد که از مطالبی که در واقع جهل، غلط و نادرست است پرهیز کنیم و این نکته مهمی است. یکی از حقایقی که در دوران ما گاه از آن سوءاستفاده میشود این سخن شریف قرآن است که میفرماید: «فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ؛1 بندگان مرا بشارت ده! همان کسانى که آن سخنان را مىشنوند و از نیکوترین آنها پیروى مىکنند.» برخی میگویند: بنابر این آیه باید همه سخنان را شنید و بعد بهترین آنها را انتخاب کرد. اما آیا معنای آیه این است که باید همه اقوال را شنید یا «ال» در القول برای عهد است نه جنس قول؟ بله، انسان اگر تحقیق کند و بتواند سره را از ناسره تشخیص دهد و با تحقیقْ به امری معتقد شود بسیار کار خوبی است، اما حتی اگر صلاحیت این کار را هم داشته باشیم، مگر ظرفیت زندگی و عمر ما تا چه اندازه اجازه میدهد که همه دانستنیهای عالم و اضداد آنها را مطالعه کنیم و صحیح را از غیر آن جدا کنیم؟ آیا چنین امری امکان دارد؟ نکته مهم این است که خود قرآن به ما میگوید: به هر سخنی گوش ندهید! خداوند که خالق انسان است به خوبی میداند اگر بنا باشد انسان ذهن خویش را به روی هر مطلبی باز کند و به هر گویندهای گوش فرا دهد آن قدر اباطیل در ذهن او انباشته میشود که دیگر جایی برای شنیدن سخن حق باقی نمیماند.قرآن خطاب به خود رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میفرماید: وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذینَ یَخُوضُونَ فی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فی حَدیثٍ غَیْرِهِ وَ إِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ؛2 و خطاب به مؤمنان میفرماید: وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِها وَ یُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فی حَدیثٍ غَیْرِهِ إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقینَ وَ الْکافِرینَ فی جَهَنَّمَ جَمیعاً؛3اگر دیدید کسانی سخنان ناصواب میگویند در کنار آنها ننشینید! نمیفرماید: به سخنان آنها گوش ندهید، بلکه میفرماید: تا زمانی که سخنان ناصواب میگویند و مطمئن نشدهاید که دست از آن سخنان باطل برداشتهاند اصلا در کنار آنها ننشینید! نفاق، عاقبت گوش سپردن به سخنان باطل سپس خداوند به نتیجه عمل نکردن به این نصحیت اشاره کرده، میفرماید: «اگر به این نصیحت گوش ندهید شما هم مثل آنها خواهید شد.» و در پایان به صورت کلی میفرماید: «إِنَّ اللّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِینَ وَالْکَافِر ِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعًا؛ ...» ذکر این کبرای کلی به این معناست که نشست و برخاست با چنین انسانهایی، ایمان انسان را از بین میبرد و انسان را منافق میکند و جایگاه منافقان در کنار کفار و در جهنم خواهد بود. آیا صحیح است که انسان هر چیزی را به دهان خویش بگذارد و بگوید: اگر زهر بود بیرون میریزم؟! باید ابتدا به شنیدنی بودن سخنْ اطمینان پیدا کرد. اگر به خواندن قرآن، روایات و کلمات بزرگان اصرار شده است به خاطر این است که انسان به درستی آنها اطمینان دارد. اگر اهل خبره که قابل اعتماد هستند شهادت به خوبی کتابی بدهند شایسته است که انسان از آن استفاده کند، اما وقت گذاشتن برای خواندن سخنان مشتبه یا مطالب نادرست که وقت انسان را تلف و ذهن او را مشغول میکند و قلب انسان را در معرض شبهات، شکوک و بیایمانی قرار میدهد راهی است که انسان را به نفاق میکشاند (إِنَّکُمْ إِذًا مِّثْلُهُمْ( امروزه هزاران سایت که محتوای آنها چیزی جز وساوس شیطانی نیست در دسترس جوانها قرار گرفته و متأسفانه بسیاری از جوانان هم شاخه به شاخه آنها را دنبال میکنند. برخی از این شبهات آن چنان در ذهن انسان جای میگیرند که رهایی از آنها کار دشواری است. کسانی باید به دنبال مطالعه شبهات بروند که قدرت علمی داشته باشند و بتوانند حق را از باطل تشخیص دهند. کسی میتواند با یک پهلوان کُشتی بگیرد و او را زمین بزند که همآورد او باشد و قدرت لازم را داشته باشد. کسی که توانایی لازم را ندارد پیشاپیش معلوم است که بازنده است. مسائل علمی هم از این قاعده مستثنی نیست. اسلام نمیگوید: اصلا به شبهات گوش ندهید، بلکه میگوید: کسی باید وارد این میدان شود که توانایی لازم را داشته باشد. کسی که از نظر علمی ضعیف است اگر با کسی که شیطنت دارد و برای فریب دیگران تمرین کرده وارد بحث شود زود شکست میخورد. نه تنها باید از گوش دادن به سخنان باطل پرهیز کرد بلکه اگر افکار فاسد هم به ذهنمان آمد باید آن را طرد کنیم و اجازه ندهیم در ذهن ما جولان پیدا کند. برخی افراد به نوعی وسواس ذهنی مبتلا میشوند و هنگامی که شبههای به ذهنشان میآید صدها سخن حق را رها کرده و به آن شبهه میچسبند و رهایش نمیکنند و شبانهروز به آن شبهه فکر میکند. درحالی که اگر شبهه او را اذیت میکند باید پیش عالمی برود که توانایی پاسخ دادن به آن را دارد و نگذارد ذهن او با آن شبهه انس بگیرد. وقتی ذهن انسان با مطلبی انس میگیرد به راحتی نمیتواند آن را رها کند. 2. حوزه اراده 1-2. فعالیتهای ایجابی؛ رعایت سیر آسان به مشکل اما در جهت تقویت اراده ابتدا لازم است فرمولی بیابیم که ما را از آسان به سخت پیش ببرد. اگر ابتدا از کارهای آسان شروع کنیم و چنین کارهایی را به درستی انجام دهیم توانایی برای کارهای مهمتر را هم پیدا میکنیم و از شرور و آفات بسیاری مصون میمانیم. 2-2. فعالیتهای سلبی؛ پرهیز از دیدنیها و شنیدنیهای بیجا از جمله چیزهایی که اثر فراوانی در اراده ما میگذارد دیدنیها و شنیدنیها هستند و بیش از همه، دیدنیها اراده ما را تحت تاثیر خود قرار میدهند. اگر چشم ما به دیدنیهای خوب بیافتد انجام کار خوب را برای انسان راحتتر میکند و اگر چشم به دیدنیهای بد بدوزیم زمینه گناه برای ما فراهم میشود. از این رو قرآن میفرماید: «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ؛4 به مؤمنان بگو: نگاهتان را پایین بیندازید!» اگر انسان عادت کند که به همه چیز نگاه بیاندازد و چشمش همه جا بچرخد در وضعیت خطرناکی قرار میگیرد. نگاه چنین انسانی گاه به جایی حرام میافتد و دیگر نمیتواند چشم بردارد و ذهن او شب و روز مشغول میشود. برای اینکه انسان در دام شیطان نیافتد شایسته است که از برخی امور حلال هم چشم بپوشد.اگر انسان در نگاههایش احتیاط کند و چشمش را کنترل کند اراده او بسیار تقویت میشود و به آسانی میتواند برای کارهای خوب تصمیم بگیرد. با یک چشم بستن که چندان سخت هم نیست، انسان میتواند صدها باب گناه را به روی خود ببندد. عضو مؤثر دیگر گوش انسان است. شنیدنیهایی که ما در معرض آنها هستیم میتوانند منشأ گناهان فراوانی شوند. اگر انسان گوش خود را کنترل کند ریشه بسیاری از سوءظنها، تهمتها و ... از بین میرود. هنگامیکه انسان میشنود که کسی سخنان ناصواب میگوید، اگر بتواند باید مسیر سخن را تغییر دهد و گرنه باید بهانهای فراهم کند و از آن مجلس خارج شود. سنت الهی، یاری خوبان و بدان در مسیر انتخابی قرآن در این باره باز تأکیدی عجیب دارد و میفرماید: وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نِبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الإِنسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ * وَلِتَصْغَى إِلَیْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ وَلِیَرْضَوْهُ وَلِیَقْتَرِفُواْ مَا هُم مُّقْتَرِفُونَ.5 خداوند در این آیه شریف سنت خود را در تدبیر عالم گوشزد میکند و میفرماید: ما در این عالم مقرر کردهایم که در مقابل عوامل خیر (عقل، انبیا و اولیای الهی، و ملائکهای که مؤمنین را تأیید میکنند) عوامل شری باشند تا زمینه انتخاب و امتحان انسان فراهم شود. این عوامل شر سخنان تزیین شده و زیبا را به همدیگر الهام میکنند؛ سخنانی زیبا اما مضر و بیمحتوا (زُخْرُفَ الْقَوْلِ). کار شیاطین این است که سخنان زیبا را به دوستانشان از شیاطین انس و به کسانی که تحت تأثیرشان واقع میشوند الهام و القا میکنند. کسانی که ایمان به آخرت ندارند یا ایمانشان ضعیف است و آخرت را جدی نمیگیرند با وجود صدها سخن خوب، گوینده خوب، و نویسنده خوب، به این سخنان شیطانی تزیین شده دل میدهند! آنها حوصله خواندن قرآن را که کتاب خدا و زیباترین و مفیدترین سخن است و هیچ نقصی در آن نیست ندارند، اما برای خواندن برخی مقالات و کتابها بسیار وقت میگذارند! کار شیاطین این است که حرفهای تزیین شده را در میان مردم پخش کنند تا افراد ضعیفالایمان به آن دل ببندند. این تدبیر الهی است تا آنهایی که ایمان به آخرت ندارند امتحان شوند و بتوانند در آن مسیری که در پیش گرفتهاند رشد کنند. خداوند در این عالم هر کسی را در هر مسیری که در پیش بگیرد یاری میکند (کُلاًّ نُّمِدُّ هَـؤُلاء وَهَـؤُلاء).6 البته خداوند خوبان عالم را دهها برابر یاری میکند، اما به هر حال خداوند هر دو گروه را یاری میکند و هنگامیکه کسی مسیری را برگزید راه او را سد نمیکند (فَمَن شَاء فَلْیُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْیَکْفُرْ).7 بنابراین گوش دادن به سخنان دیگران مسأله بسیار مهمی است. باید مراقب بود که به هر صدایی گوش فراندهیم. پس برای خودسازی باید برنامه داشت. از یک طرف باید سعی کنیم دانستههای صحیح خود را افزایش دهیم و آنها را زنده نگه داریم و از طرف دیگر فعالیتی سلبی داشته، به سخنان باطل بیاعتنایی کنیم. برای تقویت اراده هم باید اختیار خانه دل خود را در دست داشته باشیم و به شیاطین اجازه ورود ندهیم.مهمترین راه ورود شیاطین چشم و گوش است. اگر این دو کنترل شوند راه شیاطین بسته میشود. در این صورت راه فرشتگان و اولیای خدا به درون دل انسان باز میشود و انسان میتواند روز به روز کارهای بهتر و مهمتر را با شوق و علاقه بیشتر و با ارادهای قویتر انجام دهد. پی نوشت ها: 1 . زمر، 17 و 18. 2 . انعام، 68. 3 . نساء، 140. 4 . نور، 30. 5 . انعام، 112 و 113. 6 . اسراء، 20. 7 . کهف، 29.