به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

عليرضا قزوه شعري را به مناسبت ماه مبارك رمضان در وبلاگ شخصي‌اش منتشر كرد.


رمضان كشتي نوح است نمانيد شما
ترسم آن است كه خود را نرسانيد شما

بادبان‌هاي شب قدر چنين مي‌گويند
اين زمان جانب خورشيد برانيد شما

بقيه در ادامه

 

ادامه مطلب
پنج شنبه 28 مرداد 1389  - 11:15 AM
عليرضا قزوه از شاعران متعهد در شعري به استقبال ماه مبارك رمضان رفته است.


چند وقت است چراغ شب من كم سوست
رمضاني بوزان در دل من، يا دوست
يا چراغ رمضان! در من روشن باش
من كي‌ام غير چراغي كه شرارش اوست
ديگران در طلب ديدن ابرويش
بر سر بام شدند و روي من اين سوست
ديگران در طلب ابروي ماه او
حجّت شرعي من رؤيت آن گيسوست
هر كجا مي‌گذرم حلقه آن زلف است
هر كجا مي‌نگرم گوشه آن ابروست
ماه من زمزمه در زمزمه پيش چشم
ماه من آينه در آينه رو در روست
ماه را ديدم و گفتم كه صباح الخير
ماه را ديدم و گفتم چه خبر از دوست؟
گفت من نيز به تنگ آمده‌ام از خويش
گفت من نيز برون آمده‌ام از پوست
تشنگانيم ولي تشنه درياييم
در پي تشنگي ما همه جا اين جوست
رمضان فلسفه گم شده بودا
رمضان زمزمه صبح و شب هندوست
رمضان هر رمضان بر لب ما حق حق
رمضان هر رمضان در دل ما هوهوست
گفت و آيينه‌اي از صبح و سلام آورد
گفتمش هر چه كه از دوست رسد نيكوست
غنچه روزه ما در شب عيد فطر
باز خواهد شد اگر اين همه تو در توست
رودي از آينه كن جان مرا، يا عشق
رمضاني بوزان در دل من، يا دوست
ادامه مطلب
جمعه 22 مرداد 1389  - 6:32 PM
آيت‌الله صافي گلپايگاني در سروده‌اي با عنوان ماه يزدان، فرا رسيدن ماه مبارك رمضان را گرامي داشت.

‌ در شعر سروده شده از سوي آيت‌الله صافي گلپايگاني آمده است:

در آمد بار ديگر ماه يزدان
به فرّ و شوكت و فيض فراوان

صباح مكرمت گرديد طالع
منوّر شد جهان از طلعت آن

بهار توبه و آمرزش آمد
مه ايمان و عيد حق پرستان

نسيم مغفرت هر سو وزان است
سحاب مرحمت باشد خروشان

مه روزه است و هنگام عبادت
خوشا حال نكوي روزه داران

در آ در مكتب «صوموا تصحوا»
كه در آن مي‎شود امراض درمان

هلا بر خود بنازيد و بباليد
كه ايزد را در اين ماهيد مهمان

الا اي معصيت كار گرفتار!
كه از كردار خود هستي پشيمان

چرا بيگانه‎اي از درگه دوست؟
چرا حال تو زار است و پريشان؟

بنه تاريكي جهل و ضلالت
بيا در پرتو انوار قرآن

مپو زين پس ره شرّ و شقاوت
بيا اندر طريق خير و احسان

مشو نوميد از عفو خداوند
و گر هستي غريق بحر عصيان

بيا در مكتب «توبوا الي الله»
ز قرآن آيه «لاتقنطوا» خوان

جهان را نور رحمت كرده روشن
منوّر شد ز اشراقش دل و جان

مبادا كفر اين نعمت نماييد
كه نعمت، سلب مي‎گردد ز كفران

مبارك ماه و اوقات شريفي است
به لهو و بيهده ضايع مگردان

غنيمت دان دعا و عرض حاجات
نماز و روزه و نيكي به اخوان

به خود آ اي گنه كار نگون حال!
رها كن رشته بيداد و طغيان

بيا با خالق خود آشنا شو
مرو زين بيش، اندر راه شيطان

خدايا! از كرم بر من ببخشاي
به رويم باز كن ابواب عرفان

ز ما بر احمد(ص) و آلش تحيّات
فروزان تا بود مهر درخشان
ادامه مطلب
پنج شنبه 21 مرداد 1389  - 11:29 PM
شرم‎الشيخ، كوفه است
و جنوب، نينوا
دارد جنوب شبيه كربلا مي‎شود
مديترانه، فرات است
فرات، عباي توست!
براي اين همه زخمي
براي اين همه بي‎كفن
تنها رداي مهربان تو مانده است!
وگرنه اين سران
دشداشه‌هاشان را
پرچم صلح كردند و فروختند
شايد اگر نبود نفت مي‎جنگيدند
ديروز، ذوالفقار را
با قطعنامه‌ها، تاق زدند
امروز منتظرند
كه از قطعنامه‏ها
زمين و نان
فرشته و غلمان ببارد!
باريد!
و قطعنامه، همين بمبي است
كه دارد مي‌بارد!
جنوب، غرق خون است
و غزه، آهوي زخمي
تو تنها مانده‎اي نصرالله!
درخيبري به نام جنوب
و هواپيماها دارند خندق مي‎كنند
و كودكان زخمي تشنه‎اند
تو رفته‏اي از شريعه آب بياوري
در برابر چشم اين همه ماهواره جاسوسي
اوضاع روزگار بد نيست
از سران عرب
يكي با شمشيري از طلا بركمر
دارد ريشش را خضاب مي‎كند
و يكي
هميشه در مواقع حساس
به سجده مي‎رود
شيخ فلان
تا دشداشه را عوض كند
شيخ‎الرشيد تا سان ببيند از برابر عكسش
شاه كوچك تا برگردد از تعطيلات آمريكايي
دير خواهد شد
نماد ارتش عربي
پليس مصر است
كه همچنان حمله مي‎كند به الازهر!
جان بولتون دارد پارس مي كند در سازمان ملل!
تنها تو مانده‎اي نصرالله!
پس شمشير را پس بگير
و اسب را پس بگير
و شريعه را پس بگير
و غيرت عربي را پس بگير
كه پادشاهان عرب
شيهه اسبان مرده‌اند!

*سروده علي رضا قزوه

ويژه نامه پاسداشت مبارزات مقاومت اسلامي لبنان در سالگرد جنگ 33 روزه خبرگزاري فارس
ادامه مطلب
یک شنبه 17 مرداد 1389  - 7:22 AM
بر مشامم مي‌رسد از صور بوي نسترن
بوي ‌سيب سرخ لبنان، يوسف گل پيرهن

بوي رحمان بر مشام مست مشتاقان دوست
اينك از بيروت مي‌آيد نه از سمت يمن

كيست نصرالله؟ تنها بوذري در ربذه
يا كه روح پاك و مشتاق اويسي در قرن

كيست نصرالله؟ شير شرزه‌اي در بعلبك
يا چريك چابك و هشيار، در دشت و دمن

كيست نصرالله؟ آن سردار سبز سرفراز
چشم بيروت و چراغ صور و شمع انجمن

كيست نصرالله؟ سر بر سجده‌اي شب زنده‌دار
يا كه آن سردار فاتح درنبرد تن به تن

اين ابوهادي است ياران آن‌ كه با نصرالله
نخل اسرائيل خواهد شد به دستش ريشه‌‌كن

آن‌ كه اسماعيل خود را خود به قربانگاه برد
آن ‌كه خود پيچيد بر بالاي فرزندش كفن

ياسر و ناصر* زخاطر رفت تا از ره رسيد
يوسف لبنان، عزيز مصر و موساي زمن

كيست نصرالله؟ موسايي كه در ميدان عشق
گاو اسرائيل را انداخت بر گردن رسن

كيست نصرالله؟ بازوي بلند انقلاب
آن ‌كه سيلي از صلابت زد به گوش اهرمن

مي‌برد اندوه را از دل تبسمهاي او
تا نظر مي‌افكني يك دم بر آن وجه حسن

قلب پاك و مهربانش پر ز مهر اهل بيت
سينه بي‌كينه‌اش آكنده از حب‌الوطن

راست قامت، چون بهشتي سبز چون خامنه‌اي
در نبرد حق و باطل چون خميني بت‌شكن

كيست نصرالله؟ مردي كه ربوده خواب را
از نگاه خصم بدكيش و سپاه اهرمن

گيج كرده ارتش غدار اسرائيل را
با تدابيري كه آگاهند از آن اهل فن

مي‌كند تحقير دشمن را تبسمهاي تو
پس تبسم كن، بخند، اي خنده‌ات دشمن‌شكن

با تبسمهاي تو كوچيد ياس از سينه‌ها
از تبسمهاي تو روييد ياس و ياسمن

كيست نصرالله؟ نور ديده اهل دمشق
شمع شبعا، غازي غزه، شهاب شب‌شكن

نور صور، اميد صيدا، راحت و روح رفح
حامي قدس و هوادار فلسطين كهن

قلب عالم را مسخر كرد از آن رو كه او
در جهاد في سبيل‌الله گذشت از خويشتن

از شگفتي، دوستان انگشت حيرت مي‌گزند
باز مانده از تعجب، دشمنانت را دهن

شاهد شورآفريني هاي تو، بنت جبيل
مرجعيون و بقاع و صور و من فيهم سكن

فحل قانا، فر قبله، ماه قم، مهر نجف
نور چشم ملت ايران، اميد نسل من

مرد مردستان شيعه، افتخار اهل بيت
آن‌ كه از خوف خروشش، بوش را لرزد بدن

هيبت نام مهيبش بنگريد انداخته است
لرزه بر كاخ سفيد و رعشه بر خصم غبن

صخره پوي و تيزپاي و دوربين و سخت عزم
دشت‌سوز و دره در، دريا شكاف و كوهكن

اي عرب را كرده سرافراز، بر دل غم مگير
ژاژ اگر خائيد شيخ مكه چون زاغ و زغن

يا اگر در لندن و پاريس و روم و نيويورك
حرف مفتي زد ز روي غيظ، مشتي پيرزن

آفتابت با سر انگشت، پنهان كي شود
آتشت كي مي‌شود خاموش با اين فوت وفن

اين همان خشم خداوند است بر قوم يهود
يا كه دست نصرت حق است سوي قوم من

حبس مي‌گردد نفس در سينه دشمن را ز ترس
هر زمان با خلق، نصرالله مي‌گويد سخن

داد درس عبرت از غيرت به اسرائيليان
تا كه بر دارند دست از امتحان ممتحن

پاسدار راستي، دست خدا در آستين
يوسف لبنان و شمشير خدا، سيد حسن


*سروده سيد عبدالله حسيني

ويژه نامه پاسداشت مبارزات مقاومت اسلامي لبنان در سالگرد جنگ 33 روزه خبرگزاري فارس
ادامه مطلب
پنج شنبه 14 مرداد 1389  - 8:21 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 3

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5822925
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی