به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

با پایان یافتن خطابه،مردم به سوی پیامبر(ص)و امیر المؤمنین(ع)هجوم آوردند،و با ایشان به عنوان بیعت دست می دادند و تبریک و تهنیت می گفتند.

پیامبر(ص)دستور دادند تا دو خیمه بر پا شود.در یکی خود جلوس فرمودند و به امیر المؤمنین (ع)دستور دادند تا در خیمه دیگر جلوس فرماید.مردم دسته دسته در خیمه پیامبر(ص)حضور می یافتند و پس از بیعت و تبریک به خیمه امیر المؤمنین(ع)می آمدند و به عنوان امام و خلیفه بعد از پیامبرشان با حضرتش بیعت می کردند و با لقب«امیر المؤمنین»بر آنحضرت سلام می کردند،و این مقام والا را تبریک و تهنیت می گفتند.برنامه بیعت و تهنیت تا سه روز ادامه داشت و حضرت این مدت را در غدیر اقامت داشتند.

بقیه در ادامه مطلب...

ادامه مطلب
چهارشنبه 18 شهریور 1394  - 6:48 PM

یا اَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبّکَ…
واقعه غدیرکه در ذی الحجه سال دهم هجری، هنگام بازگشت رسول خدا(ص) از حج اتفاق افتاد، حادثه ای تاریخی نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود. غدیرتنها نام یک سرزمین نیست. یک تفکر است، نشانه و رمزی است که از تداوم خط نبوّت حکایت می کند. غدیر نقطه تلاقی کاروان رسالت با طلایه داران امامت است.
آری غدیر یک سرزمین نیست، چشمه ای است که تا پایان هستی می جوشد، کوثری است که فنا برنمی دارد، افقی است بی کرانه و خورشیدی است عالمتاب.

در غدیر،عترت، همتای قرآن معرفی می شود: إنّی تارِک فیکُم الثَّقَلَینِ کِتابَ اللّهِ وَ عِترَتی، و این دو همتای وزین تا همیشه، جدایی ناپذیرند: لَن یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ.
پس عترت بسان قرآن است و اوصاف قرآنی دارد. اگر قرآن خود را«نور»، «هادی»، «بَیان»، «تِبیان»، «شِفاء»، «حَقّ» و… وصف کرده، عترت نیز چنین خواهد بود، چرا که نور و ظلمت، هادی و مضل، شفاء و درد، حق و باطل، بیان و ابهام همتای هم نیستند، تنها نور با نور، حق با حق، شفاء با شفاء، و… می توانند دو ثقل جدایی ناپذیر باشند، و این یعنی عصمت عترت، یعنی حجیّت کلام، فعل و تقریر آنان.
زیرا آنچه نور است، ظلمت را در آن راهی نیست، و آنچه حق است، از باطل به دور است، و هادی، از اضلال مبرا است، و بیان و تبیان، مجمل نیست تا روشنگر بخواهد و این یعنی عصمت و حجیت سنّت آنان.«فَماذا بَعدَالحَقِّ اَلاَّ الضَّلال».

در غدیر، عترت به مقام مولایی و جانشینی رسول الله(ص) برمی نشیند. رسول صلا می دهد.:اَیُّهاالنّاسُ مَن اَولی بِالمُؤمِنینَ مِن اَنفَسِهِم؟ امّت پاسخ را به خدا و رسول وامی گذارد و پیامبر(ص) می فرماید: اِنَّ اللّهَ مَولای وَ اَنَا مَولَی المُؤمِنینَ وَ اَنَا اَولی بِهِم مِنَ اَنفُسِهِم.
مسلمانان به مولایی و اولویت رسول اعتراف می کنند و ایشان این منصب را به جانشین خود وامی گذارد و می گوید: فَمَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلِیّ مَولاهُ.
مولی بودن علی(ع) بر مولی و اولی بودن پیامبر(ص) مترتب می گردد، حال معنای مولی چه می تواند باشد؟ آیا علی پسرعم پیامبر است؟ آیا علی همسایه رسول الله است؟ آیا علی ناصر و یاور رسول خدا است؟ و آیا…؟ مگر می توان این معانی را بر مولی و اولی مترتب ساخت؟ مگر این معانی شایسته تبریک است و به گفتن بَخٍّ بَخٍّ لَکَ یَابنَ اَبِی طالِبٍ اَصبَحتَ وَاَمْسَیْتَ مَولایَ وَ مَولی کُلِّ مُؤمِن وَ مُؤمِنَةِ سزاوار؟ مگر تبریک را برای امری حادث و نو ابراز نمی کنند؟ مگر علی از آن زمان که ازمادر زاده شد، پسرعم رسول نبود؟ و مگر وی در مکه و مدینه، پیش از هجرت و پس از آن یاور و ناصر و همراه رسول خدا نبود؟ چه واقعه تازه ایی اتفاق افتاده که صحابه زبان به تبریک گشودند؟ آیا این چیزی جز نصب علی به جانشینی است؟
هم از این روست که رسول الله(ص) دست به دعا برمی دارد:اَللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ اَحِبَّ مَن اَحَبَّهُ وَ اَبغِض مَن اَبغَضَهُ وَانصُر مَن نَصَرَهُ، وَاخذلْ مَن خَذَلَهُ.
این بود پیام غدیر: عصمتِ عترت، حجّیت سنّت عترت، جانشینی و خلافت عترت.

چکیده سخن، آنکه غدیر،اوج ابلاغ ولایت است که آیه اکمال در شأن آن فرود آمد و امام علی(ع) در خطبه غدیریه بدان استناد جُست، و برای ماندگاری آن در جان و دل مسلمانان، آداب شرعی و دینی برایش منظور گشت.
در نقل این واقعه شیعه و سنّی، زنان و مردان نقش داشتند، و بیش از همه شاعران در جاودانگی غدیر کوشیدند.
عالمانی سخت کوش و والامقام و ارجمند همچون علامه امینی، میرحامدحسین هندی و علامه سیدعزیز طباطبایی، در احیا و پاسداشت نام و یاد غدیر بسی رنج ها به جان خریدند.
…گرچه می دانیم بحر در کوزه و دریا در غدیر نمی گنجد، هم به قدر تشنگی خود، جرعه ای از آن زلال را با نام ویژه نامه حدیث غدیر به کام تشنگان فضل و اندیشه می چکانیم، باشد که از کرانه غدیر به کناره کوثر بنشاندمان.
ارباب فضیلت و معرفت، تأخیر این ویژه نامه را به دیده اغماض خواهند نگریست و قصور دست اندرکاران را خواهند بخشید. 

منبع : فصلنامه علوم حدیث، شماره 7

ادامه مطلب
چهارشنبه 18 شهریور 1394  - 6:47 PM

در میانه راه بین مکّه و مدینه،[1] نزدیکی های «جحفه» منطقه «غدیر خم» قرار دارد. غدیر خم سر راه کاروان ها بود. رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز هنگام هجرت تاریخی خود به مدینه در ماه ربیع الاوّل از آن گذر کرد. در بازگشت از حجّة الوداع در روز هیجدهم ذی حجّه سال دهم هجری نیز در آن جا توقّف کرد و از همان جا، این سرزمین جغرافیایی، وارد تاریخ شکوهمند اسلام شد. 
پس از آن که شنهای روان، راه قدیمی کاروانها را پوشاند، منطقه غدیر خم در دوران حاضر از راه اصلی و عمومی دور ماند. نام آن منطقه نیز به «غُرُبه» تغییر یافت. ولی چشمه ای که از دل صخره های آن دشت گسترده می جوشد، همچنان باقی است. به خاطر بودن همین چشمه، درختهای خرما و نیزار و در گذشته درختهای «اراک» در آن روییده است. 

بقیه در ادامه مطلب....

ادامه مطلب
چهارشنبه 18 شهریور 1394  - 6:46 PM

همانطور که داستان غدیر و خطبه آن با یک سند واحد بدست ما نرسیده است،بعلل مختلفی از قبیل شرائط تقیه و امثال آن،و نیز طولانی بودن خطبه و عدم امکان حفظ کامل آن برای همگان،اکثر راویان«غدیر»گوشه هایی از آنرا نقل کرده اند،ولی جمله«من کنت مولاه فعلی مولاه»و چند جمله دیگر آن را همه راویان به اشاره یا صریحا نقل کرده اند.

بقیه در ادامه مطلب..

ادامه مطلب
چهارشنبه 18 شهریور 1394  - 6:46 PM

1 - حدود 1400 سال از واقعه تاریخساز «غدیر خم » می گذرد، و دو سال پی در پی از سوی مقام معظم رهبری به نام مبارک امیرالمؤمنین (ع) و رفتار علوی نامگذاری گردید و این ابتکار قلبها و قلمها را به و تلاش جوشش و تلاش مضاعف واداشت و هر صاحب اندیشه و بیان و هر هنرمند و نویسنده متعهد به جوش و خروش آمد تا در این کاروان بزرگ ولایت شرکت کند و اثری بیافریند و عشق و ارادت خود را به منصه ظهور برساند، که اجر همه آنها با خداست و اوست بهترین پاداش و پاداش دهنده راستین .

بقیه در ادامه مطلب...

ادامه مطلب
چهارشنبه 18 شهریور 1394  - 6:45 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 2

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5821741
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی