به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 وجود مبارك امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف انسان كامل عصر ماست و وجود انسان كامل از آن جهت كه مظهر اسم اعظم الهي است، واجد تمام كمالات است و بر همين اساس، امام معصوم مايه تأمين حيات معنوي و سرچشمه آب زندگاني است: (اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا)؛1 خداوند زمين را پس از مردنش زنده مي‌كند و زندگي مرهون آب است: (وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ)‌2 و امام معصوم عليه السلام همان چشمه زلالي است كه سرزمين دل‌ها با آن زنده مي‌شود.
آب زندگاني، باراني نيست كه از بالا ببارد و آب چشمه يا چاه نيست كه از پايين بجوشد، بلكه حقيقتي است كه به صورت قانوني الهي در عرصه تشريع و در قالب انسان كامل و معصوم در عرصه تكوين ظهور مي‌كند. كتاب خدا دين الهي را چشمه حيات عرصه تشريع مي‌شناساند و در بيان حيات‌بخشي آن مي‌فرمايد: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ)؛3 يعني راه‌آورد دين، نه تنها افيون و مخدر نيست بلكه نيروي محرك و عامل حيات و پويايي است.
رسول اعظم اسلام صلي الله عليه و آله و سلم نيز در سخني نوراني ـ همان طور كه گذشت ـ شناخت انسان كامل و امام معصوم هر عصر را عامل حيات معقول فرد و جامعه معرفي فرمود: من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية؛4 آن كه بميرد و امام معصوم در عصر خويش را نشناخته باشد، چونان جاهلان و به مرگ جاهليت مرده است و چون مرگ عصاره زندگي است، آن كه جاهلانه مرده، زيستني جاهلانه داشته است و فاقد حيات معنوي و والاي انساني بوده است.
مسأله زنده كردن زمين به آب حيات پس از مرگش، در روايات عترت طاهره عليه السلام مورد تأييد و تأكيد است و بر پايه آن روايات خداوند زمين مرده را نيز با انسان كامل زنده مي‌كند، همان‌طوري كه زمين مرده را با آب: عن أبي جعفر عليه السلام قال: يحييها الله (عزوجل) بالقائم عليه السلام بعد موتها؛ بموتها يعني كفر أهلها و الكافر ميت.5
گاهي جامعه، زماني دل‌ها و هنگامي زمينة فرهنگي ملّتي مي‌ميرد. آن‌جا كه محيط جهل و جهالت باشد، فضاي سيطرة مرگ است كه گاه با گفتن و نوشتن و هدايت‌هاي ظاهري دفع مي‌شود؛ اما زماني چنان عميق و فراگير است كه بايد دم مسيحايي و نفس قدسي مسيحادم آن عصر امت را زنده كند و آن كه امروز نفسش دم روح‌القدسي است و وجودش چشمه زلال زندگاني، جز وجود مقدس ولي الله الاعظم حجت بن الحسن المهدي عليه السلام نيست.
معرفت امام عصر عليه السلام مايه حيات قلوب انسان‌ها و بازيابي بشر به عرصه حيات معقول انساني است و ثمره‌اش معنوي و انساني است، كه همانا هجرت از خدر طبيعت به فرا طبيعت و انتقال از سجن دنيا به خلد آخرت است.
اين احياي تام جامعه منحصراً در دست انسان كامل است و سر حيات‌بخشي امام معصوم هر زمان، آن است كه ديگران گاهي واجد علم و فاقد فضائل عدل‌اند و گاه عكس چنين قضيه‌اي صادق است و زماني مي‌شود كه في الجمله هم عالم باشند و هم عادل؛ اما در هيچ كدام به نصاب مطلوب كمال نرسيده‌اند. ايشان انسان‌هاي شايسته و وارسته‌اي هستند كه خودشان را نجات مي‌دهند و شايد درمانگر برخي بيماران باشند؛ اما انسان كامل چون عملش و عدلش كامل و در مقام مظهريت اسم اعظم خداوند است همه بركات را به همراه دارد، پس به تنهايي كار آب زندگاني مي‌كنند.
ولايت و امامت، حقيقت آب زندگاني است و تمام شئون علمي و عملي وجود مبارك ولي الله الاعظم امام زمان عليه السلام آب زندگي است، از اين‌رو با ظهورش دل‌ها و زمين‌هاي مرده را احياء مي‌كند.
امام عصر عليه السلام به نمايندگي و مظهريت حق سبحانه سبب تام احياء دل‌ها و زمين‌هاي مرده است و وظيفه بشر عرضه كردن زمين و زمينه دل خويش به حضور مبارك آن حضرت است، به گونه‌اي كه در پرتو فيض معرفت و هدايتش از سرچشمه زلال چشمه حيات بهره‌مند و احيا شود.

زندگي آسوده، ثمرة اطاعت از انسان كامل

راحت زيستن، آرزوي تمامي انسان‌هاست؛ اما انسان به يقين نمي‌داند كه راحت حقيقي خود را در كجا بجويد. انسان كامل كه متن ظاهر و اسرار باطن عالم را مي‌شناسد، بهترين راهنماست كه جامعه با اطاعت او به كمال سعادت مي‌رسد. آنان مي‌آموزانند كه براي آسوده زيستن نخست بايد ساده زيست بود و از تجمل دست شست؛ سپس بايد چنان افق انديشه را بالا برد كه دانست هرگز جمالي بيرون از جان انسان يافت نمي‌شود.
خداوند به مؤمنان مستضعف صدر اسلام مي‌فرمايد كه شما در برابر ايمان و عمل صالح از حيات طيب برخورداريد: نعمت آزادي، پيروزي طيب است و آشنا بودن به شيوة صحيح زندگاني و قانعانه و ساده‌زيستن از مصاديق حيات طيب است، همان‌گونه كه در روايات معصومان عليهم السلام حيات طيب به قناعت تفسير گرديده است: قال علي عليه السلام: كفي بالقناعة ملكاً و بحُسن الخُلق نعيماً و سئل عليه السلام عن قوله تعالي: (فَلَنُحيِيَنَّهُ حَيوةً طَيِّبَة)6 فقال: هي القناعة.7
خلاصه آن‌كه جامعة جاهل چيزي را از دست مي‌دهد كه مايه آرامش اوست و چيزي را جمع كرده و به آن اعتماد دارد و بر آن پايه خرسند است كه سبب ناآرامي او است. آن ترك ناروا و اين جذب اضطراب‌آور است و چنين جامعه‌اي بين دو جدار فشار دهنده و دو بند مهار‌كننده گرفتار مي‌شود. آن‌كه اين بندها را بشناساند و راه برونرفت از آن‌ها را بياموزاند و شيوة علمي آن را اراده كند انسان كامل است: (وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ.)8 حضرت ختمي امامتعجل الله تعالي فرجه الشريف همانند حضرت ختمي نبوت صلي الله عليه و آله و سلم عهده‌دار چنين هدايت است.

پی نوشتها:

*. برگرفته از كتاب امام مهديعجل الله تعالي فرجه الشريف موعود موجود.
1. سوره حديد، آيه17.
2. سوره انبياء، آيه30.
3. سوره انفال، آيه24.
4. كمال الدين، ج2، ص81؛ مناقب آل ابي طالب، ج3، ص250 ـ 251؛ بحارالانوار، ج32، ص331.
5. كمال الدين، ج2، ص385.
6. سوره نحل، آيه97.
7. نهج‌البلاغه، حكمت229.
8. سوره اعراف، آيه157.

منبع: ماهنامه امان شماره 16
نويسنده : آيت الله جوادي آملي

ادامه مطلب
پنج شنبه 15 تیر 1391  - 9:42 PM

 امامت ، آثاری بس باعظمت درپی دارد که قابل توصیف نبوده ودرکلام انسان نمی گنجد ازجمله امام علیه السلام وسیله هدایت خلق ، نجات بشر از گمراهی ، حیات وزندگی ابدی درسایه اطاعت ازاو،اکمال دین ، اتمام نعمت ، رحمت ، رسیدن به کرامت ، فیض وثواب دنیوی واخروی و...
اطاعت وپیروی امام علیه السلام درظاهر ویا باطن ودرامور مربوط به دنیا وآخرت موجب سعادت ونجات انسان ازعذاب الهی شده ومخالفت با امام علیه السلام موجب عقاب الهی می شود .
عن البرقی ... عن ابی عبدالله علیه السلام ... فمن وفی لنا وفی الله له بالجنه ومن ابغضنا ولم یود الینا حقنا ففی النار خالدا مخلدا 1
امام صادق علیه السلام فرمودند هرکس وفادار به عهدما باشد خداوند به وعده اش وفا کرده اورا به بهشت می بخشد وهر که ما رادشمن دارد وحق ما راادا نکند همیشه درآتش خواهد بود .
همان طور که ملاحظه می کنید نتیجه واثر وفاداری به عهدی که برای امام علیه السلام به عهده امت است نجات از آتش وعذاب وثمر ونتیجه دشمنی وعهد شکنی معذب ومخلد بودن درآتش است .

استقرار وثبات زمین به برکت وجود امام علیه السلام

همان طور که درفصل های قبل گذشت چنان که امام علیه السلام نباشد زمین استقرارش رااز دست داده ، اهلش را فرو می برد ونابود می شود ازعبارت حدیث ذیل از امام صادق علیه السلام چنین استفاده می شود که ثبات وسامان جهان هستی از فیض وبرکت ووجود وحضور امام علیه السلام است .
عن ابی عبدالله علیه السلام قال : لو بقیت الارض بغیر امام لساخت 2
اگر زمین بدون امام باشد جهان هستی ازهم فرو می پاشد .
نه درانجم حرکت بود ونه درقطب سکون 
گرنبودی به زمین خاک نشینانی چند 3
امام علیه السلام واسطه فیض الهی 
زندگی وحیات این جهان به طفیل وجود امام معصوم علیه السلام بوده وچناچه امام علیه السلام نباشد فیض هستی قطع شده جهان از هم فرو می پاشد به حدیث ذیل دقت فرمایید :
عن محمد بن الفضیل عن ابی الحسن الرضا علیه السلام قال : قلت له : اتبقی الارض بغیر امام ؟قال علیه السلام لاقلت فانا نروی عن ابی عبدالله علیه السلام انها لاتبقی بغیر امام الا ان یسخط الله تعالی علی اهل الارض او علی العباد فقال علیه السلام لا ؛ لا تبقی اذا لساخت 4
محمد بن فضیل می گوید به امام رضا علیه السلام عرض کردم آیا زمین بدون امام باقی می ماند ؟
فرمودند : نه گفتم : ازامام صادق علیه السلام برای ماروایت شده که زمین بدون امام علیه السلام نباشد مگر زمین ویابندگان مورد خشم خداوند قرار می گیرند .
فرمودند : نه اصلا زمین وبشری باقی نمی ماند همه ازبین می رفتند 
روشن است که جهان هستی بدون امداد وفیض الهی عدم محض ونیستی خواهد بود ودرجای خود نیز ثابت است که واسطه فیض الهی ائمه معصومین علیهم السلام هستند ولاغیر توخود حدیث مفصل بخوان از این مجمل .
چون کاینات ، جمله به بوی تو زنده اند 
ای آفتاب سایه زمن برمدار هم 
چون آبروی لاله وگل فیض حسن توست 
ای ابر برمن خاکی ببار هم 5

اعجازو کرامت امام علیه السلام

امام علیه السلام درمقام علم وعمل چنان است که دیگران نمی تواننند آن طور باشند این مطلب درموارد متعددی ازسوی امامان معصوم علیهم السلام بیان شده است برتری امامان علیهم السلام ازنظر علمی وعملی ... وامور خارق العاده بسیار بوده وباتوجه به شان ، مقام ، عظمت ، صفات وویژگیهایی که امام علیه السلام دارد واضح است که امام علیه السلام می تواند درصورت لزوم درحوادث جهان تصرف نموده آن ها راطبق اراده خود تغییر دهد که درجای خود آثار بی شماری به دنبال خواهد داشت به جهت اختصار به چند مورد اشاره می کنیم 
- به حرکت درآوردن وسخن گفتن درخت « ام غیلان » توسط امام موسی بن جعفر علیه السلام واقرار به درخت به امامت آن حضرت علیه السلام 6
- سخن گفتن عصادردست امام محمد تقی علیه السلام واقرار به امامت آن حضرت علیه السلام 7
- شفا دادن پای بیمار ( حسن بن عمر بن یزید ) توسط امام رضا علیه السلام 8
- حضرت رضا علیه السلام با سرانگشت خودخانه راروشن کردند (ید بیضاء)9
- تصرف آن حضرت علیه السلام درماده وشمش طلا 10
- پاسخ دادن امامان علیهم السلام به مسائل علمی دشوار 
- آگاهی آنان از غیب 
به نحوی است که نقل آن درکتب حدیثی به حد تواتر رسیده است که به لحاظ اختصار فقط آدرس برخی ، برای مراجعه ذکر می شود ازجمله درحدیث های شماره 650 تا 670 ازاصول کافی مواردی ازمعجزات وغیب آمده وبابی باعنوان نادرفیه ذکر الغیب درکتاب الحجه نیز دراین خصوص اختصاص داده شده است .11
همه این ها به عنوان آثار ولوازم غیر عادی ازوجود امام علیه السلام سرچشمه می گیرند که از نظر کمالات وجودی دردرجه ای غیر عادی قرار دارد آنچه از امام علیه السلام مطلوب است هدایت علمی ومعرفتی مردم است چنان که بعثت انبیاء به همین منظور است اما چرا پیامبران وامامان علیهم السلام دارای قدرت فوق العاده ای هم هستند که از آثار این قدرت باعنوان « اعجاز» یا « کرامت » تعبیر می کنند ؟ به عبارت دیگر آن علم واین قدرت چه ارتباطی به همدیگر داشته چرا لازم وهمراه هم اتفاق می افتند ؟
ابن سینا رحمه الله درباره ارتباط این ها می گوید : « واجب ولازم است که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم وامام علیه السلام دارای خصوصیتی باشد که دیگران آن رانداشته باشند تامردم اورا دارای حقیقتی بدانند که خودشان واجد آن نیستند پس با این خصوصیت اورا از مردم دیگر تشخیص داده وبشناسند پس باید اوداری معجزاتی بوده باشد . 12 

امام علیه السلام هدایت گر انسان ها

با عنایت به این که امام علیه السلام انسان کامل ودارای علوم اولین وآخرین بوده وآگاه به زمان وسعادت دنیوی واخروی بشر ودارای عصمت است وا زطرفی بشر نیازمند هدایت است ودرجای خود اضطرار به حجت الهی منتخب خدا نیز ثابت شد امام معصوم 
علیه السلام هادی بشر است نه کسی دیگر 
ازامام محمد باقر علیه السلام سوال کردند که منظور ازمنذر وهادی درآیه شریفه انما انت منذر ولکل قوم هاد 13 چیست ؟ 
فقال علیه السلام رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم المنذر ولکل زمان منا هادیهدیهم الی ما جاء به نبی الله ثم الهداه من بعده علی ثم الاوصیاء واحدا بعد واحد 14
امام باقر علیه السلام فرمودند : منذر (بیم دهنده ) پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم است وبرای مردم درهرعصری ازما اهل بیت هدایت گری می باشد که آن ها را به آنچه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آورده است راهنمایی وهدایت می کند رهبران بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم اول علی علیه السلام است وپس از ایشان جانشینانش یکی پس از دیگری هادی مردم هستند .
گرچه هدایت گری ازجمله شوون امام علیه السلام است ولی با کمی تامل ودقت به نتیجه کار یعنی هدایت پذیری که نجات امت اسلامی ازگمراهی رادرپی دارد درمی یابیم که این مقوله ازجمله آثار امامت هم بشمار می رود .

امام علیه السلام حجت خدا برخلق

بدیهی است ، انسان ها راکه دائما درمعرض خطا ونسیان بوده گرفتار شهوت غضب هوا وهوس می باشند نمی توان بدون هدایت واتمام حجت مواخذه نمود ومستحق کیفر وعذاب الهی دانست واین عامل هدایت وقتی می تواند درمسیر حرکت انسان ها موثر باشد که از طرق مختلف ازجمله با معرفی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ویا امام قبل از خود ونیز بوسیله معجزه وکرامت برای مردم قابل شناسایی باشد . وامام علیه السلام آن کسی است که رسالت هدایت مردم را بعهده داشته وبه آن ها معرفی شده وازعلائم امامت برخوردار باشد دراین صورت است که حجت خدا برخلق می باشد وموجب سقوط هرگونه عذر وبهانه متخلفان می گردد . 
دراین رابطه ازامام ششم ، هفتم وهشتم علیهم السلام چنین روایت شده که فرمودند :
«... ان الحجه لاتقوم لله علی خلقه الا بامام حتی یعرف 15
همانا حجت خدا برخلقش تمام نگردد جز بوجود امام علیه السلام تا شناخته شود 
توضیح این که ، خداوند درقیامت نمی تواند به مردم بگوید چرا چنین کردید وچنان نکردید مگر این که دردنیا برای آن ها امام وپیشوایی فرستاده که بانصوص ومعجزات امامت اوبرای مردم ثابت شده باشد ووظایف مردم را به آن ها رسانده خدا ودین رابرای آنان معرفی وابلاغ کرده باشد درغیر این صورت قبح عقاب بلابیان پیش می آید .

نتیجه کوتاهی درشناخت وپذیرش امام علیه السلام

با عنایت به ضرورت شناخت امام نور علیه السلام اگر کسی درانجام این وظیفه سنگین قصور کند بی شک دینداری ، اعمال وعبادتش هرچند سنگین وپرزحمت باشد بدون پذیرش وپیروی ازرهبری معصوم علیه السلام ارزش وقدر ومنزلتی ندارد بلکه موجب گمراهی وحیرت نیز خواهد شد انسان بایستی اولا خودش طالب شناخت امامش باشد سپس باهمت عالی تلاش درزمینه کسب معرفت نماید تاقرین عنایت خداوند نیز گردد .
ذره را تانبود همت عالی حافظ 
طالب چشمه خورشید درخشان نشود 
دراین رابطه به حدیث ذیل توجه فرمایید :
عن محمد بن مسلم قال سمعت اباجعفر علیه السلام یقول کل من دان الله بعباده یجهد فیها نفسه ولا امام له من الله فسعیه غیر مقبول وهو ضال متحیروالله شانیء ولا عماله 16
محمدبن مسلم می گوید شیندم امام باقر علیه السلام می فرمودند هرکه دین داری خداکند باعبادتی که خودرادرآن عبادت به زحمت افکند ولی به رهبر وپیشوایی ازجانب خدا معتقد ووابسته نباشد سعی وتلاش اومقبول درگاه حق نبوده واوگمراه وسرگردان شده واعمالش مورد پسند خداوند قرار نخواهد گرفت 
دراصول کافی بابی دراین خصوص شامل چند حدیث با تعبیرها ی دیگر آمده است. 17

پی نوشتها :

1- همان ج2 ص255 ح1046 و1048
2- همان ج 1 ص 252 ح 451
3- دیوان حاج ملاهادی سبزه واری رحمه الله به نقل ازفلسفه امامت ، سید یحیی یثربی ، ص87 
4- اصول کافی ج1 ص 253 ح 452 ونیز احادیث 453 ، 454 دراین زمینه است .
5- حافظ ، دیوان 
6- اصول کافی ج 2 ص 163 ، 164 ح 920 که حدیث مفصل جالب وخواندنی است .
7- همان ح 921
8- همان ح922 حدیث درخصوص سوال ومحاجه فردی واقفی مذهب است که امام رضا علیه السلام پس از پاسخ مسائل او خبر بیماری رابه وی دادند وسال بعد به درخواست بیمار شفایش دادند .
9- همان ص 404 ح 1292 ونیز حدیث های 1291، 1293 ، 1294 ازاخبار غیبی است 
10- همان ج2 ص 406 ح 1295 ونیز احادیث 1297 – 1300 ازاخبار غیبی ومعجزات امام رضا علیه السلام است .
11- همان ج 1 صص 374 – 387 احادیث 650 – 670
12- شفا الهیات مقاله دهم فصل دوم ونجات چاپ دانشگاه تهران ص 710 به نقل از فلسفه امامت سید یحیی یثربی ص 111
13- سوره رعد آیه 7 ( تو هشدار دهنده ای وهرگروهی رارهبری است )
14- اصول کافی ج1 ص 272 ح497 ونیز روایت های 496 ، 498 و499
15- همان ج1 ص 250 حدیث های 438- 441 ونیز ؛ ح 442 که امام صادق علیه السلام فرمودند حجت خداپیش از خلق بوده وبا خلق می باشد وبعد از خلق هم خواهد بود .
16- همان ج 2 ص 204 ح 965
17- همان ج 2 ص 203 – 206 حدیث های 964، 966- 968

نویسنده : محمد مولوی 
منبع : نیاز جهان به امام زمان صفحه 71-80

ادامه مطلب
پنج شنبه 15 تیر 1391  - 9:40 PM

 دوران امامت حضرت مهدي (عج) در عصر غيبت صغري
حضرت مهدي (عج ) در پانزدهم شعبان سال 255 هجري به دنيا آمد. و نام و کنيه وي همانند رسول گرامي اسلام (ص) بوده و با القابي چون بقيه الله ، حجه الله ، مهدي ، قائم ، منتظر ، خلف صالح ، امام زمان ، صاحب زمان ، ولي عصر و امام عصر از ایشان ياد مي شود. پنج سال از حيات خود را تحت تربيت پدر قرار داشت و تنها برخي از شيعيان توفيق ديدار وي را داشتند و آخرين زماني که در جمع مردم ديده شد، هنگام خواندن نماز بر جنازه ي پدر گرامي اش بود و دوران غيبت وي از آن هنگام آغاز شد. از کودکي خداوند همچون حضرت يحيي (ع) حکمت و همانند عيسي بن مريم (ع) که به وي در گهواره مقام نبوت داد، براي وي مقام امامت قرار داد. خصوص امامت وي از زبان رسول الله (ص) و علي (ع) و ائمه (ع)، يکي پس از ديگري رسيده و به امامت و ظهورش خبر داد. پدر بزرگوارش چند روز پيش از شهادت خود در ميان معتمدين و نزديکان ياران خود تصريح به امامت او فرمود و با حضور محمدبن عثمان عمري و چهل نفر از شيعيان در سراي خود فرمود: « اين فرزند پس از من امام و پيشوا و خليفه من است او را فرمان بريد و پس از من پراکنده نشويد که نابود شديد و پس از اين ديگر او را نخواهيد ديد. و از امام محمدبن علي باقر (ع) روايت شده: « پس از حسين نه تن امام هستند که نهمين ايشان قائم آنان است» (1) 
بنا بر اعتقاد شيعيان خداوند درباره قيام حضرت مهدي (عج) فرموده: « مي خواهيم برآنان که در زمين ناتوان شمرده شده اند، منت بگذاريم و آنان را پيشوايان و ارشاد برندگان بگردانيم». (2) و نيز فرموده است: « هر آينه در زبور پس از ذکر نوشتيم که زمين را بندگان شايسته من به ارث برند» (3)
و روايت مشهوريست در ميان شيعه و سني از رسول الله (ص) که فرمودند: مردي در آخرالزمان از خاندان من هم نام و کنيه من خروج خواهد کرد و زمين را پر از عدل و داد کند، چناچه پر از ظلم و ستم شده باشد.

دوران سفارت و غيبت صغري امام زمان (عج )

بنابر اعتقاد شيعيان ، حضرت مهدي(عج ) پيش از قيام داراي دو غيبت است. يکي دوران غيبت کوتاه که از شروع امامتش، در سال 260 هجري تا هنگامي که نيابت خاصه ميان آن حضرت و شيعيان در سال 329 هجري خاتمه يافت. ديگر غيبت طولاني که پس از غيبت نخستين اوست و در پايان آن قيام خواهد کرد. در دوران غيبت کوتاه سفرا و نوّاب خاص ، او را مي ديدند ولي در دوران غيبت کبري ، سفير مشخصي ندارد و علما و راويان حديث نايبان عام وي مي باشند. کوتاهي عمر امام جواد (ع)، امام هادي (ع) و امام عسگري (ع) گوياي واقعيتي است که خطرات جاني بسياري براي جانشيني امام عسگري (ع) وجود داشت. 

آماده سازي شيعيان براي دوران غيبت

فرهنگ سازي و آماده سازي افکار براي پذيرش غيبت حضرت مهدي (عج) در زمان امام عسگري (ع) جلوه بيشتري يافت. امام (ع) با تاکيد بر تولد حضرت مهدي (ع) او را به شيعيان خاص و نزديکان مي نماياند.
از سوي ديگر تماس خود حضرت با شيعيان روز به روز کمتر مي شد ، به طوري که در شهر سامرا نيز به وسيله نامه يا نمايندگان خويش به مراجعان و پرسشگران پاسخ مي داد. بدين ترتيب، آنان را براي تحمل اوضاع عصر غيبت و ارتباط غيرمستقيم با امام(ع) آماده مي کرد. اين روش با وسعتي بيشتر در دوران غيبت صغري به وسيله امام مهدي(ع) نيز به کار گرفته شد تا مردم براي دوران غيبت کبري آماده شوند. (4)

سفراي چهارگانه يا نوّاب خاص

سفراي نوّاب اربعه با همکاري وکلاي ايالات، هدايت و رهبري سازمان وکالت و نيابت جوامع شيعي را بر عهده داشتند. اين نواب عبارت بودند از:

1- عثمان بن سعيد عمري

وي وکيل، خادم امام هادي (ع) بود که امام (عج) مسئوليت سفارت را بر عهده وي گذاشت. اگر چه به کار روغن فروشي مي پرداخت ولي مردي گرانقدر و بلندمرتبه و مورد اطمينان بود و رياست سازمان و وکالت را در زمان امام عسگري(ع) بر عهده داشت. وي در جلسه خصوصي آن حضرت براي معرفي جانشين خود حضور داشت. سپس عهده دار مراسم غسل و دفن امام عسگري(ع) شد. بسياري از توقيعات امام عصر(عج) به او مي رسيد و در حق او دعا و راستي گفتار و اعمال او را تاييد مي کردند. عثمان بن سعيد در محافل شيعه به نام « سمان» ياد مي شد و در حدود سال 265 هجري از دنيا رفت و در بغداد مدفون شد (5)

2- محمدبن عثمان بن سعيد عمري

پس از درگذشت عثمان، حضرت(عج ) ضمن نامه اي به فرزندش محمد، به وي تسليت گفت و بعد از دعاي خير، امور را به او واگذار کرد. ابوجعفر محمدبن عثمان، حدود 40 سال عهده دار سفارت و وکالت امام(ع) بود. او در طول اين مدت، وکلاي محلي و منطقه اي را سازمان دهي مي کرد، فعاليت آنان را زير نظر داشت و فرمان ها و پاسخ هاي امام را که «توقيع» خوانده مي شد به مردم مي رساند. (6)

3- حسين بن روح نوبختي

محمدبن عثمان در دوران زندگي اش، با ارجاع دان مراجعات به حسين زمينه ي جانشيني وي را فراهم کرد و در واپسين روزهاي زندگي به فرمان حضرت(عج ) او را جانشين خود معرفي کرد. نوبختي در دوران حکومت مقتدر عباسي، پنج سال زنداني شد و در سال 317 آزاد گرديد. به تصديق موافق و مخالف، حسين بن روح در شمار عاقل ترين مردم روزگار خود جاي داشت. (7)

4- علي بن محمد سمري

به فرمان امام عصر(عج) پس از حسين، ابوالحسن علي بن محمد منصب نيابت خاص، و اداره امور شيعيان را به عهده گرفت، تحول مهمي که در اين دوره رخ داد. توقيعي بود که از ناحيه امام زمان(عج) صادر شد. اين نامه رحلت قريب الوقوع علي بن محمد را پيش گويي مي کرد و غيبت کبري را وعده مي داد.
امام مهدي(عج ) در پيامي به آخرين نماينده خود به آغاز غيبت کبري اشاره مي کند. آن حضرت به علي بن محمد مي فرمايد: تو تا شش روز ديگر رحلت خواهي کرد. کارهايت را مرتب کن و هيچ کس را جانشين خود مساز اکنون دوره غيبت کامل فرا رسيده است و من جز با اجازه خداوند متعال ظهور نخواهم کرد. ظهور من پس از گذشت مدتي طولاني و قساوت دلها و پرشدن زمين از ستم و بيداد خواهد بود. آن حضرت در ادامه توقيع مي فرمايد: افرادي نزد شيعيانم مدعي مشاهده من، به عنوان نايب خاص، خواهند شد هر کس پيش از خروج سفياني و صيحه آسماني چنين ادعايي کند دروغگو است و لاحول ولا قوه الا بالله العي العظيم (8)

وظايف و اقدامات نواب چهارگانه

فعاليت نوّاب خاص، حتي در امور جزيي نيز در شعاع رهنمودهاي امام زمان(عج) انجام مي گرفت. مي توان اين فعاليت ها را در موارد زير خلاصه کرد.

1- پاسخ به پرسشهاي فقهي و مشکلات عقيدتي ،

پاسخ به پرسش ها و نيز مبارزه علمي با شبهات يکي از حوزه هاي فعاليت نايبان چهارگانه بود مبارزه با انشعابات هاي دروني تشيع و در رأس آنها مساله غلات نيز بخشي از فعاليت آنها به شمار مي آيد .

2- رفع ترديدهاي موجود در باره حضرت مهدي (عج)

تعدادي از توقيعاتي که اکنون در دست است، در باره اصل مساله امامت و ولايت آن وجود مقدس است. با توجه به اين که نايبان خاص، بر ثبات وجود امام دوازدهم اصرار داشتند وليکن براي حفظ امنيت امام(عج) از شيعيان مي خواستند در باره شناخت مشخصات آن حضرت اصرار نورزند.

3- سازمان دهي وکلا ،

سياست تعيين وکيل به منظور اداره امور نواحي مختلف و ايجاد رابطه ميان شيعيان و امامان از زمان امام کاظم(ع) و حتي پيش از آن معمول بود. پس ازآغاز غيبت، تماس مستقيم وکلا با امام قطع شد و به جاي آن نايب خاصي که حضرت تعيين فرموده بود محور ارتباط گرديد. (9)
مسئله مهدي و ظهور و قيام، موضوعي نيست که فقط به کساني که داراي مذهب تشيع اند مربوط باشد، بلکه اين، يک مسئله اسلامي است. خود پيامبر اکرم(ص) بارها آمدن مهدي موعود را در آخرالزمان و اينکه مهدي از اولاد علي و فاطمه است و پدرش بي واسطه امام حسن عسگري است و قيام نهايي دين و توحيد به دست اوست مژده داد. و گوشزد کرده است و در قرآن کريم نيز آيات چندي است که حتي مفسران اهل سنت آن آيات را مربوط به ظهور مهدي دانسته اند. بايد بدانيم که در زمان غيبت حضرت حجت، مسلمانان نبايد در انجام دادن تکليف هاي خود کوتاهي کنند. همه دستورات دين، در اين زمان به حال خود باقي است واجب واجب است و حرام، حرام به ويژه تکاليف اجتماعي. (10)

دو نوع انتظار

انتظار فرج بر دو گونه است: انتظاري که سازنده است، تحرک بخش است، تعهدآور است، عبارت، بلکه با فضيلت ترين عبادت است و انتظاري که ويرانگر است بازدارنده است، فلج کننده است و نوعي «اباحيگري» محسوب مي شود. گفتيم که اين دو نوع انتظار، معلول دو نوع برداشت از ظهور عظيم تاريخي مهدي موعود(ع) است و اين دو نوع برداشت به نوبه ي خود از دو نوع بينش درباره تحولات ناشي مي شود.

انتظار ويرانگر

برداشت قشري از مردم از مهدويت و قيام و انقلاب مهدي موعود اين است که صرفا ماهيت انفجاري دارد، فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلم ها و تبعيض ها و اختناق ها و حق کشي ها و تباهي ها ناشي مي شود، نوعي سامان يافتن است که معلول پريشان شدن است. مهمترين کمک به تسريع در ظهور و بهترين شکل انتظار، ترويج و اشاعه فساد مي دانند. اين جا است که گناه هم فال است و هم تماشا، هم لذت و کامجويي است و هم کمک به انقلاب مقدس نهائي.
اين نوع برداشت از ظهور و قيام مهدي و اين نوع انتظار فرج که منجر به نوعي تعطيل در حدود و مقررات اسلامي مي شود و نوعي «اباحگيري» بايد شمرده شود به هيچ وجه با موازين اسلامي و قرآني وفق نمي دهد.

انتظار سازنده

آن عده از آيات قرآن کريم که هم چنان که گفتيم ريشه اين انديشه است و در روايات اسلامي بدان ها استناد شده است در جهت عکس برداشت بالا است. از اين آيات شيعه است استفاده مي شود که ظهور مهدي موعود حلقه اي است از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پيروزي نهائي اهل حق منتهي مي شود، سهيم بودن يک فرد در اين سعادت موقوف به اين است که آن فرد عملاً در گروه اهل حق باشد. آيات که بدان ها در روايات استناد شده است نشان مي دهد که مهدي موعود(عج) مظهر نويدي است که به اهل ايمان و عمل صالح داده شده است. 
ظهور مهدي موعود منتي است بر مستضعفان و خوار شمرده شدگان و وسيله اي است براي پيشوا و مقتدا شدن آنان و مقدمه اي براي وراثت آنها و خلافت الهي در روي زمين «و نريد أن نمنّ علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين» (11)

انتظار در اديان الهي

انتظار، کلمه اي آشنا براي پيروان همه اديان است، يهوديان در انتظار ظهور مسيحا و مسحيان در انتظار بازگشت عيسي مسيح(ع) و مسلمانان در انتظار مهدي(عج) به سر مي برند. شيعان انتظار فرج را يک تکليف مي دانند و منتظر هدف نهايي خداوند براي ايجاد يک حيات عادلانه نوين به رهبري مهدي موعود هستند. انتظار، رکني اساسي از آموزه هاي شيعه است زيرا موجب شادابي و نشاط و پوپايي حرکت و جنبش و خروش است و موجب سازندگي، تربيت و تهذيب، تقويت نيروي ايمان و فراهم کردن زمينه و مقدمات ظهور است. اصل انتظار و زنده نگه داشتن واقعه عاشورا و يادآوري معرفت و منش عاشورا، در کنار يکديگر موجبات حفظ و پويايي و تداوم تشيع را در تاريخ فراهم کرده است.

لزوم اعتقاد به ظهور حضرت مهدي عليه السلام

« من کذب بالمهدي فقد کفر» هر کس مهدي را انکار کند کافر مي شود. در روايات بسياري تصريح شده که هر کس در حال انتظار ظهور قائم آل محمد(ص) بميرد شهيد است اگر چه در رختخواب از دنيا برود. (12)

انتظار ظهور حضرت مهدي عليه السلام

« افضل العباده انتظار الفرج » برترين عبادتها انتظار فرج است. ناگفته پيدا است انتظاري مي تواند بهترين عبادتها به شمار آيد که سازنده باشد، يعني انسان را به عمل وادار کند.
کسي که منتظر ظهور آن دادگستر جهاني است هنگامي منتظر است که به مقدار طاقت خود در پياده کردن اهداف عاليه آن حضرت تلاش کند وگرنه نمي تواند خود را متظر بنامد. (13)
شوق انتظار جان مايه حرکت براي گذر از وضع موجود مطلوب است، حرکتي که بايد با شناسايي مقصد آغاز گردد و بدان سو متمايل شود، و در اين حال آحاد جامعه يا سالک راه نجاتند و يا غوطه ور در سير قهقراني جاهليت مدرن. شعور منتظران دستمايه ادراک حقيقت شهر عدل در امتداد نگاه آنان است منتظراني که مکلف به احياي شهر صالحان بوده، مسئول حفظ و حراست از آنند شهري که به آرزوها و تمايلات کمال جويانه و حق طلبانه انساني مي بخشد و تصويرگران آن بسيج آگاهانه گروه هاي متنوع و متکثر مردم در تحقيق جامعه موعود است شهري که مختصات آن مقيد به اصول خردنامه و هنر است شهري که روابط اجتماعي مردم که نمايانگر تمام خردمندي و کمال زيبايي است و در واقع سرشت تصوير بصيرت بخش از آينده موعود و راهبرد فوق فعال انتظار هزاره اي جامعه انساني همين عقلانيت و زيبايي است.
شناخت امام، شناخت او بر حسب ويژگي هاي ظاهري و نسب او نيست. بنابراين مقصود از اين شناخت شناختي شوق انگيز براي شروع حرکت، حرکت به سوي تحقق خواسته هاي او و امت او در احياي «شهر عدل»؛ به شهري که که در ان اهداف امام و امت و منتِظر و منتَظر به هم مي آميزند، شهري که در امتداد صراط مستقيم و طريق الوسطي به دست صالحان تحقق مي يابد و به همان ها به ارث مي رسد.
سخن از راهي طولاني است که راه و مقصد آن راه شهر عدل موعود است . (14)
در جريان مهدويت بايد اول به سراغ انسان شناسي برويم کارکرد ن با انسان راه دارد. در انسان شناسي به انسان شناسي امام صادق(ع)رجوع کنيم که در حديث عقل و جهل تبيين شده است ما يک مبارزه داريم بين عقل و جهل و يک جهاني شدن عقل و يک جهاني شدن جهل. مردم دنيا (نه حاکمان) رو به جهاني شدن عقل و حاکمت عقل مي روند. عقل نور است و حضرت هم نور و همديگر را جذب مي کنند بايد مردم حضرت را بخواهند به اين وسيله که قدرت و حکومت را از قدرت طلب ها و سرکشان بگيرند و زمينه را آماده کنند.
عدل يعني هر چيزي را در جاي خود قرار دادن. جاي فطرت و عقل، حاکميت است و جاي طبيعت، محکوميت است. بايد عقل و فطرت به جاي خودش برگردد تا عدالت حاکم شود. شما بايد جهنم غرب را نشان دهيد. بايد از شعر سعدي براي ظهور خوب استفاده کنيد. از هنر براي ظهور استفاده کنيد. 

عدالت مهدوي ، عدالتي فراگير

در روايات اسلامي، امام مهدي(ع) به عنوان پرکننده زمين از عدالت معرفي شده است، مي تواند به همين معني باشد که او عدالت را در همه عرصه هاي فردي و اجتماعي جاري خواهد ساخت. در واقع، ارزش هاي ديني و آمال و آرزوهاي انبياء و اولياء در پرتو عدالت مهدوي به اجرا درآمده و عالم گير خواهد شد. (15)

آثار فردي عدالت مهدوي

آدمي در زندگي فردي خود، بريده و جدا از اجتماع نيست و همه جا به نوعي با ديگران در ارتباط است 

رابطه انسان با خود

آدمي پيش از هر کس بايد تکليف خود را با « خود» روشن کند و با تشخيص قابليت ها و استعدادهاي خود، آنها را در مسير رشد و تعالي خود به کار گيرد. اين مستلزم معرفتي درست و عملي صحيح و معروف است. امام مهدي(عج) در حکومت عدل خود اين انحراف ها و کجي ها را راست خواهد کرد. آري، در سايه تربيت مهدوي، فطرت ها بيدار مي گردد و نيازهاي حقيقي و واقعي انسان ها مجال بروز پيدا مي کند. آدم ها به دنبال پاسخ گويي به نداي فطرت الهي خواهند بود و آرزوهاي دروغين و خواهش هاي پوچ کم رنگ مي شود. اين چنين است که شاهراه هاي سعادت و بهروزي به روي بشر گشوده مي شود. 
امام باقر(ع) مي فرمايد: وقتي قائم ما قيام کند، خداوند دست خود را بر سر بندگان نهد و به سبب آن، عقل هاي ايشان را به تکامل رساند.(16)

رابطه انسان با ديگران

مهدي(عج) مظهر عدالت الهي است. در سايه عدالت مهدوي امر به معروف و نهي از منکر زنده مي شود و مهدي(ع) و ياوران او پيش روي مردم در اين فريضه الهي خواهند بود و به دليل زنده شدن ارزش قرآني، همه ارزش ها و فضيلت ها جان مي گيرند « بها تقام الفرائض» بوسيله امر به معروف همه واجبات اقامه مي شود. در حيات مهدوي، جايي براي کينه و دشنمي در قلوب مردم نمي ماند و وقتي کينه از دلها رفت بهانه اي براي خيانت، خودخواهي، انتقام، بدگماني و.... نخواهد بود و اخلاق مردم، اخلاق مهدوي و علوي خواهد شد.
بنابراين عدالت مهدوي در عرصه روابط فرد با ديگران ، ضامن اخلاق و ارزش هاي اخلاقي است و اين از مهمترين و ارزشمندترين آثار عدالت است. (17)

ياوران امام زمان عليه السلام در عصر غيبت

در روايات شيعه آمده است که همواره سي تن از اخيار و اوتاد در محضر حضرت بقيه الله هستنند که به وسيله آنها از وجود مقدس آن مهر تابان رفع غربت مي کنند. مرحوم ميرزاي نوري مي فرمايد: اگر مقدر نباشد که اين 30 نفر چون حضرت بقيه الله روحي فداه از عمر طولاني برخوردار باشند، لازم است که در هر قرني عوض بشوند و افراد ديگري جاي آنها را بگيرند. به هر حال در هر قرني 30 نفر از مومنان پرهيزگار سعادت تشرف و مجاورت آن بزرگوار را دارند.
اين 30 نفر که اصطلاحاً « ابدال » ناميده مي شوند چقدر سعادتمند هستند که همواره در محضر آن مهر تابان هستند و آن سعادت بزرگي است که امامان معصوم نيز آن را آرزو کرده اند. (18) 
امام حسين(ع) فرمود: « من اگر زمان او را درک مي کردم تمام عمر خود را در خدمت او به سر مي بردم» (19) 

نخستين خطبه ي حضرت مهدي (عج)

چون ظاهر شود پشتش را به خانه ي کعبه تکيه مي دهد، و تعداد 313 نفر از پيروانش در اطراف او گرد آيند. نخستين چيزي که به زبان مي آورد اين آيه ي شريفه است: « بقيه الله بهتر است براي شما اگر مومن باشيد» سوره ي هود / 86 .
سپس مي فرمايد: « و بقيه الله منم ، خليفه الله منم ، حجه الله منم » 
کسي بر او سلام نمي گويند جز اينکه بگويند: « السلام عليک يا بقيه الله في الارض» 
« هنگامي که لشکر ده هزار نفري گرد مي آيد، ديگر يک نفر يهودي و مسيحي و پيروان ديگر ادياني که جز خدا را مي پرستند، باقي نمي ماند جز اينکه ايمان مي آورد و تصديق مي کند و دين يکي مي شود و آن، دين مقدس اسلام است. هر معبودي که در روي زمين باشد و جز خدا پرستيده شود، آتشي از آسمان مي آيد و آن را مي سوزاند ». 
بر پرچم حضرت مهدي نوشته شده « البيعه لله ». 
چنان که قرآن کريم بيعت رسول اکرم (ص) را بيعت با خدا تعبير کرده است. (سوره ي فتح / 10) 

فرماندهان لشکري و کشوري آن حضرت

«در ميان رکن و مقام به تعداد اصحاب بدر با او بيعت مي کنند» (20) 
تعداد 313 تنفر که در اولين لحظات ظهور با آن حضرت بيعت مي کنند، فرماندهان لشکري و کشوري آن حضرت در دولت حقه مي باشند و گر نه تا شماره ي سپاهيان به ده هزار نفري نرسيده باشد از مکه حرکت نمي کنند. (21) 

اهل کتاب در دولت مهدي(عج)

بي گمان پس از تمهيداتي فراوان که از سوي امام مهدي(ع) براي گرايش اهل کتاب به اسلام واقعي فراهم مي شود، بسياري از آنان به اين آيين الهي روي خواهند آورد. اما در مورد سرنوشت اقليتي از آنان که از سر تعصب چشم از حقيقت مي پوشانند و بر آيين منسوخ خود باقي مي مانند فرضيه هاي گوناگوني قابل طرح است از جمله: 
1 ـ اين دسته از اهل کتاب با پرداخت جزيه در سايه حکومت امام مهدي(عج) زندگي خواهند کرد. 
2 ـ گروه ياد شده به دليل امتناع از پذيرش حق و تعصب بي دليل بر آيين منحرف خود حق حيات نخواهند داشت. 
3 ـ از ميان اين دسته از اهل کتاب تنها کساني کشته خواهند شد که بر عقايد شرک آميز خود باقي بمانند اما سايرين با پرداخت جزيه تحت الحمايه حکومت عدل مهدوي زندگي خواهند کرد. 
قدر متيقن که از روايات معتبر قابل استفاده است اين است که در حکومت امام مهدي(عج) جهان از وجود اهل کتاب که بر عقايد شرک آميز خود اصرار بورزند پيراسته خواهد شد. (22) 

جهاني سازي مهدوي و شاخصه هاي آن

اسلام ديني با اصول و آرمانهاي جهاني است و از همان ابتداي ظهور خويش به دنبال ويژگي هاي دولت کريمه حضرت مهدي(عج) و ايجاد حيات طيبه در سطح عالم و براي کليه ابناي بشري بوده و بديهي است بنابر معتقدات اسلامي و شيعي، جهاني شدن اسلامي و حيات طيبه ي جهاني در آخرالزمان و در عصر دولت مهدي موعود، تحقق قطعي خواهد يافت و چنين جهاني شدن در آخرالزمان و در عصر دولت مهدي موعود، تحقق قطعي خواهد يافت و چنين جهاني شدني با هيچ پروژه و يا طرح جهاني سازي فعلي نه از حيث نظري و نه علمي و نه از حيث شموليت و فراگيري و مقياسهاي موجود قابل مقايسه و اندازه گيري نيست و فقط شناخت مقدماتي آن از راه احاديث وارده ممکن است. حال به ويژگي هاي دولت کريمه حضرت مهدي(عج) اشاره اي مي کنيم: 
1 ـ حاکميت جهان شمول اسلام و برچيدگي شرک و اختلافات بشري، از امام صادق(ع) روايت شده است که «وقتي قائم ما قيام کند اهل هيچ ديني باقي نمي ماند مگر اينکه اظهار اسلام مي کنند و با ايمان مشهور و معروف مي گردند» 
2 ـ حاکميت مطلق عدالت و دادورزي، از امام باقر روايت شده « بدانيد همان طور که سرما و گرما به داخل خانه هايشان نفوذ مي کند، عدالت او (قائم) نيز به درون خانه هايشان راه خواهد يافت». (23) 
3 ـ برقراري امنيت و آرامش همه جانبه 
4 ـ رفاه و رشد پايدار اقتصادي، استعفاي عمومي و دفع فقر 
5 ـ رشد و ترقي علوم و فنون و شکوفايي و کمال عقلانيت بشري 
6 ـ تکيه بر استدلال و اقناع و کسب مقبوليت و رضايت عمومي 
7 ـ گفتمان واقعي و احتجاج بر ساير اديان 
8 ـ حفظ و ارتقاء کرامت انساني و حقوق بشردوستانه 
9 ـ نفي قوميت مداري و نژاد پرستي 
10 ـ حکومت شبه فدرالي و احترام به ساير ملل 
11 ـ نوسازي و احياء ديني بر مبناي مقتضيات جديد 
12 ـ تحول شگرف در حوزه ها و فضاهاي ارتباطي و رسانه ايي 
13 ـ رعايت آرماني حقوق محيط زيست و جانداران (24) 
واضح است دولت جهاني مهدوي با اين ويژگي هاي آرماني خواهد توانست طرح آرماني جهاني سازي دولت کريمه اهل بيت و حيات طيبه ي موعود قرآن را در فراخواني گيتي محقق نمايد. 

پی نوشت ها :

1 ـ تاريخ امامت، اصغر منتظر قائم، دفتر نشر معارف، قم، 1384
2 ـ قرآن کريم، سوره ي قصص / 5 
3 ـ قرآن کريم، سوره ي انبياء / 105
4 ـ تاريخ تحليلي اسلام، محمد نصيري رضي، دفتر نشر معارف، قم، 1383
5 ـ تاريخ امامت، اصغر منتظر القائم، دفتر نشر معارف، قم، 1384
6 ـ بحارالانوار، آيت الله مجلسي، انتشارات کتابفروشي اسلاميه، 1361
7 ـ تاريخ تحليلي اسلام، محمد نصيري رضي، دفتر نشر معارف، قم، 1383
8 ـ همان منبع 
9 ـ همان منبع 
10 ـ بعثت، غدير، عاشورا، مهدي، محمد رضا حکيمي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1378
11 ـ قيام و انقلاب مهدي، شهيد آيت الله مطهري، انتشارات صدرا، قم، 1380 
12 ـ ياد مهدي (عج)، حاج شيخ محمد خادمي شيرازي، انتشارات مسجد مقدس جمکران، قم، 1380
13 ـ همان منبع 
14ـ انتظار موعود، فصلنامه ي علمي، تخصصي ويژه امام مهدي(عج)، سال چهارم، شماره سيزدهم، قم، پاييز 1383
15 ـ انتظار موعود، فصلنامه ي علمي، تخصصي ويژه امام مهدي(عج)، سال چهارم، شماره چهاردهم، قم، زمستان 1383
16 ـ همان منبع
17 ـ همان منبع
18 ـ بحارالانوار، آيت الله مجلسي، انتشارات کتابفروشي اسلاميه، 1361
19 ـ ياد مهدي (عج)، حاج شيخ محمد خادمي شيرازي، انتشارات مسجد مقدس جمکران، قم، 1380
20 ـ بحارالانوار، آيت الله مجلسي، انتشارات کتابفروشي اسلاميه، 1361
21 ـ ياد مهدي (عج)، حاج شيخ محمد خادمي شيرازي، انتشارات مسجد مقدس جمکران، قم، 1380
22 ـ انتظار موعود، فصلنامه ي علمي، تخصصي ويژه امام مهدي(عج)، سال پنجم، شماره شانزدهم، قم، 1384
23 ـ همان منبع
24 ـ همان منبع

منابع تحقیق : 
ـ قرآن کريم 
ـ انتظار موعود، فصلنامه ي علمي، تخصصي ويژه امام مهدي(عج)، سال چهارم، شماره ي سيزدهم، قم، پاييز 1383 
ـ انتظار موعود، فصلنامه ي علمي، تخصصي ويژه امام مهدي(عج)، سال چهارم، شماره چهاردهم، زمستان، 1383
ـ انتظار موعود، فصلنامه ي علمي، تخصصي ويژه امام مهدي(عج)، سال پنجم، شماره شانزدهم، قم، 1384
ـ بحارالانوار، آيت الله مجلسي، انتشارات کتابفروشي اسلاميه، 1361
ـ بعثت، غدير، عاشورا، مهدي، محمدرضا حکيمي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران، 1378
ـ تاريخ امامت، اصغر منتظر القائم، دفتر نشر معارف، قم، 1384
ـ تاريخ تحليلي اسلام، محمد نصيري (رضي )، دفتر نشر معارف، قم، 1383
ـ قيام و انقلاب مهدي، شهيد آيت الله مطهري، انتشارات صدرا، قم، 1380
ـ ياد مهدي(عج)، حاج شيخ محمد خادمي شيرازي، انتشارات مسجد مقدس جمکران، قم، 1380
تهیه و تنظیم : ملیحه اسلامیان

ادامه مطلب
پنج شنبه 15 تیر 1391  - 9:38 PM

 يکي از مهمترين روزهاي سال، همين روز نيمه ي شعبان است که هم مصادف با ولادت ذي جود مسعود حضرت بقية الله (ارواحنا فداه) شده است، و هم شب و روز نيمه ي شعبان -با قطع نظر از ولادت اين بزرگوار در اين شب و روز - از ليالي و ايام متبرّک هستند. شب نيمه ي شعبان، شب بسيار متبرّکي است، تالي تلو ليالي قدر، و وقت توجّه و تذکّر و توسّل به ذيل عنايات باري تعالي و طلب و درخواست است. اعمال و ادعيه يي هم دارد که اگر موفّق شده ايد و آنها را انجام داده ايد، که ان شاء الله مشمول قبول پروردگار باشد؛ اگر کساني هم غفلت کردند و توجّه نداشتند، به يادنگهدارند که همه سال، شب نيمه ي شعبان را مغتنم بشمارند. 
مسأله ي ولادت حضرت مهدي(عج)، از اين جهت هم حايز اهميت است که مسأله ي انتظار و دوران موعود را که در مذهب ما، بلکه در دين مقدّس اسلام ترسيم شده است - دوران موعود آخر الزمان، دوران مهدويّت - ما به ياد بياوريم، روي آن تکيه کنيم و بر روي آن مطالعه و دقّت و بحث هاي مفيدي انجام بگيرد. 
همه ي عقايد سازنده، مورد تهاجم دشمن قرار گرفته است؛ برادران و خواهران عزيز، اين نکته ي بسيار مهمي است! توجّه بفرماييد که ما امروز چه قدر بايد هوشيار باشيم! دشمنان سراغ مجموعه اي احکام و مقرّرات اسلام رفتند - هرعقيده، هر توصيه يي از شرع مقدّس که در زندگي و سرنوشت آينده ي فرد و جماعت و امّت اسلامي تأثير مثبت بارزي داشته است - و به نحوي با آن کلنجار رفتند، تا اگر بتوانند، آن را از بين ببرند؛ !اگر نتوانند، روي محتوايش کار کنند!
خوب، ممکن است شما بگوييد که مگر دشمن چه کاره است، چه طور دشمن مي تواند عقايد اسلامي را کاري کند که از استفاده ي مردم خارج بشود؟ نه، اين خطاست؛ دشمن مي تواند، منتها نه در کوتاه مدّت، بلکه در طول سالهاي متمادي. گاهي دهها سال زحمت مي کشند، براي اين که بتوانند يک نقطه ي درخشان را کور، يا کمرنگ کنند، يا نقطه ي تاريکي را به وجود بياورند! سالهاي متمادي مي نشينند و پول خرج مي کنند! يکي زحمت مي کشد و تلاش مي کند، ولي توفيق پيدا نمي کند؛ بعد از او کسان ديگري مي آيند. روي عقايد دنياي اسلام، از اين گونه کارها خيلي شده است. روي عقيده ي توحيد، عقيده ي امامت، روي اخلاقيات اسلامي - معناي صبر، !معناي توکل، معناي قناعت- کار کرده اند!
همه ي اينها نقاط برجسته يي هستند که اگر ما مسلمانها درست به حقيقت اينها توجّه بکنيم، تبديل به يک موتور حرکت دهنده ي جامعه ي اسلامي مي شود؛ ولي وقتي روي آن کار کردند و آن را خراب و معناي آن را عوض کردند و در ذهنها به صورت ديگري جا انداختند، همين موتور محرک، به يک داروي مخدر و خواب آور تبديل مي شود. اين گونه است!
در مورد ماجراي اعتقاد به مهدي موعود -يعني اين که در آخر الزمان از خاندان پيامبر، شخصي ظهور مي کند که دنيا را از عدل، از دادگستري و از نيکي پرمي کند، تبعيضها، ظلمها، سوء استفاده ها و فاصله هاي طبقاتي را از بين مي برد -نيز خيلي کار کرده اند. 
اين عقيده که همه ي مسلمانها هم به آن معتقدند، مخصوص شيعه نيست؛ البتّه در خصوصيّات و جزئياتش، بعضي فِرَق، حرفهاي ديگري دارند. امّا اصل اين که چنين دوراني پيش خواهد آمد و يک نفر از خاندان پيامبر چنين حرکت عظيم الهي را انجام خواهد داد و «يملأ الله به الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جورا» بين مسلمانها متواتر است. همه، اين را قبول دارند. خوب، اين عقيده از آن عقايد بسيار کارگشاست که من حالا مختصري عرض خواهم کرد. به دليل همين که کارگشاست که من حالا مختصري عرض خواهم کرد. به دليل همين که کارگشاست، دشمنها از يک طرف، و البتّه دوستان نادان هم از يک طرف! گاهي دوستان نادان، از روي ناداني و بر اثر بي توجّه ي، کاري مي کنند که هيچ دشمن دانايي به آن خوبي نمي تواند ضربه بزند!
حالا بحث ما در مورد دشمنان داناست؛ سراغ اين عقيده آمدند. من سندي را ديدم که مربوط به دهها سال قبل، يعني آن اوايلي است که استعمار وارد شمال آفريقا شده بود؛ چون کشورهاي شمال آفريقا، خيلي گرايش به اهل بيت دارند. حالا مذهبشان هر مذهبي از مذاهب اسلامي که هست؛ امّا محب اهل بيتند. - اين کشورهاي سودان و مغرب اينها -عقيده ي به مهدويّت در آن جاها خيلي پُررنگ است. آن زماني که استعمار وارد آن مناطق شد-که ورود استعمار به آن مناطق در قرن گذشته است - يکي از چيزهايي که مزاحم استعمار بود، عقيده به مهدويّت بود! 
بنده سندي را ديدم که آن بزرگان استعمار و فرماندهان استعماري توصيه مي کنند که ما بايد کاري بکنيم که اين عقيده ي به مهدويّت، به تدريج از بين مردم زايل بشود! آن روز استعمارگرهاي فرانسوي و استعمارگرهاي انگليسي در بعضي جاهاي آن مناطق بودند -فرقي نمي کند که استعمار از کجا باشد - استعمارگرهاي خارجي، قضاوتشان اين بود که تا وقتي عقيده ي به مهدويّت در بين اين مردم رايج است، ما نمي توانيم اينها را درست در اختيار بگيريم! ببينيد، عقيده ي به مهدويّت چه قدر مهم است! چه قدر خطا مي کنند کساني که به اسم روشنفکري و به اسم تجدد طلبي مي آيند و عقايد اسلامي را بدون مطالعه، بدون اطلاع، بدون اينکه بدانند دارند چه کار مي کنند، مورد ترديد و تشکيک و اينها قرار مي دهند! اينها همان کاري را که دشمن مي خواهد، راحت انجام مي دهند! عقايد اسلامي اين گونه است. خوب، حالا چرا؟

اميد، خصوصيّت اعتقاد به مهدويّت

چند خصوصيت در اين عقيده ي مهدويّت هست، که اين خصوصيّات براي هر ملّتي، در حکم خون در کالبد و در حکم روح در جسم است. يکي، اميد است. گاهي اوقات دستهاي قلدر و قدرتمند، ملّتهاي ضعيف را به جايي مي رسانند که اميدشان را از دست مي دهند. وقتي اميد را از دست دادند، ديگر هيچ اقدام نمي کنند؛ مي گويند چه فايده يي دارد؟ ما که ديگر کاري از کارما گذشته است؛ با چه کسي در بيفتيم؟چه اقدامي بکنيم؟ براي چه تلاش بکنيم؟ما که ديگر نمي توانيم! 
اين، روح نااميدي است. استعمار اين را مي خواهد. امروز استکبار جهاني مايل است که ملّتهاي مسلمان و از جمله ملّت عزيز ايران، دچار اين حالت بشوند - روح نااميدي - اي آقا! ديگر نمي شود کاري کرد، ديگر فايده يي ندارد! مي خواهند اين را به زور در مردم تزريق کنند. ماها که در جريان خبرهاي تبليغاتي و زهرآگين دشمنان قرار داريم، به عيان مي بينيم که اغلب اين خبرهايي که تنظيم مي کنند، براي مأيوس کردن مردم است. مردم را از اقتصاد و از فرهنگ مأيوس کنند، متديّنين را از گسترش دين مأيوس کنند، آزادي طلبها و علاقه مندان به مسايل فرهنگي و مسايل سياسي را از امکان کار سياسي، يا کارفرهنگي مأيوس کنند، آينده را در نظر افرادي که چشم به آينده دوخته اند، تيره و تار جلوه بدهند!
براي چي؟ براي اين که اين مجموعه ي انساني که دارد با اميد کار مي کند، اين جوشش و اين اميد را از او بگيرند، آن را به يک موجود مرده، يا شبيه مرده تبديل بکنند، تا بتوانند هر کاري که مايلند، انجام بدهند! با يک ملت زنده که نمي توانند هر کاري که بخواهند، انجام دهند؛ يک جسم بي هوش مدهوشِ بي حسي که آن جا افتاده است، هر کسي هر چه دلش خواست، مي تواند به او تزريق کند، با او هر کاري مي تواند بکند؛ امّا با يک موجود سرحال زنده ي باهوشِ متحرکِ فعال که نمي توانند هر کاري را انجام بدهند!
يک ملت هم همين طور است. با ملت مسلمان و انقلابي ايران، مردمي که دارند در سايه ي جمهوري اسلامي زندگي مي کنند، نمي توانند هر کاري را انجام بدهد. ملّتي است بيدار، زنده، متوجّه، و قدر خودش را مي داند، قدرت و عزّت خودش را مي داند، با دنيا آن طور که شايسته ي خود اوست، رفتار مي کند، نتيجه را هم داريد مي بينيد. 
اگر ملّتي براي خودش تحرّکي نداشت، ارزشي و آينده يي براي خودش قايل نبود، دشمنان مي توانند بيايند و براي او نقشه بکشند، به او توصيه بکنند، به جاي او تصميم بگيرند و عمل بکنند! بدون هيچ مانعي اين کارها را مي توانند انجام بدهند. اين ناشي از عدم تحرک است. عدم تحرک، ناشي از عدم اميد است؛ لذا سعي مي کنند مردم را نااميد کنند! شما بدانيد 
امروز هر نفسي، هر حنجره يي که براي نااميد کردن مردم بدمد، بدانيد که اين حنجره در اختيار دشمن است؛ چه خودش بداند، چه خودش نداند! هر قلمي که کلمه يي را در جهت نااميد و مأيوس کردن مردم روي کاغذ بياورد، اين قلم متعلق به دشمن است؛ چه صاحب اين قلم بداند، چه نداند! دشمن از او استفاده مي کند. 
آن وقت اعتقاد به مهدويّت، به وجود مقدّس مهدي موعود (ارواحنا فداه)، اميد را در دلها زنده مي کند. هيچ وقت انساني که معتقد به اين اصل است، نااميد نمي شود. چرا؟ چون مي داند يک پايان روشن حتمي وجود دارد؛ برو و برگرد ندارد. سعي مي کند که خودش را به آن برساند. 
پس عقيده، اين است. البتّه وقتي نتوانستند اين عقيده را از مردم بگيرند، سعي مي کنند آن را در ذهنهاي مردم خراب کنند. خراب کردن اين عقيده چگونه است؟ به اين صورت است که بگويند خب آقا مي آيد و همه ي کارها را درست مي کند! اين، خراب کردن عقيده است. اين، تبديل کردن موتور محرکي به يک چوب لاي چرخ است، تبديل کردن يک داروي مقوي، به يک داروي مخدرو خواب آور است. 

آماده کردن زمينه ي ظهور

خود آقا مي آيد انجام مي دهد يعني چه؟! امروز تکليف شما چيست؟ شما امروز بايد چه بکني؟ شما بايد زمينه را آماده کني، تا آن بزرگوار بتواند بيايد و در آن زمينه ي آماده، اقدام بکند. از صفر که نمي شود شروع کرد! جامعه يي مي تواند پذيراي مهدي موعود (ارواحنا فداه) باشد که در او آمادگي و قابليت باشد؛ و الّا مثل انبيا و اولياي طول تاريخ مي شود. 
چه علّتي داشت که بسياري ازانبياي بزرگ اولي العزم آمدند و نتوانستند دنيا را از بديها پاک و پيراسته کنند؟ چرا؟ چون زمينه ها آماده نبود. چرا اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب عليه السلام در زمان خودش -با آن قدرت الهي، با آن علم متصل به معدن الهي، با آن نيروي اراده، با آن زيبايي ها و درخشندگي هايي که در شخصيت آن بزرگوار وجود داشت، با آن توصيه هاي پيامبراکرم درباره او - در همين مدّت کوتاه نتوانست ريشه ي بدي را بخشکاند؟
خود آن بزرگوار را از سر راه بداشتند! «قتل في محراب عبادته لشدة عدله»؛ تاوان عدالت اميرالمؤمنين، جان اميرالمؤمنين بود که از دست رفت! چرا؟ چون زمينه، زمينه ي نامساعد بود؛ زمينه را نامساعد کرده بودند. ، زمينه را زمينه ي دنيا طلبي کرده بودند!آن کساني که در مقابل امير المؤمنين صف آرايي کرده بودند - در اواخر حکومت اين بزرگوار، يا در اواسط - کساني بودند که زمينه هاي ديني آنها زمينه هاي مستحکم و ماده ي غليظ متناسب ديني نبود. عدم آمادگي، اين طور فاجعه به بار مي آورد!
آن وقت اگر امام زمان (عج) در يک دنياي بدون آمادگي تشريف بياورند، همان خواهد شد! بايد آمادگي باشد. اين آمادگي چگونه است؟ اين، هماني است که شما نمونه هايي از آن را در جامعه ي خودتان مشاهده مي کنيد. امروز در ايران اسلامي چيزهايي از درخشندگيهاي معنوي وجود دارد که در هيچ جاي دنيا نيست- تا آن جايي که ما خبر و گزارش و اطلاع داريم؛ از قضاياي دنيا بي خبر هم نيستيم. 
امروز در کجاي دنيا جوان هايي پيدا مي شوند که روي شهوات نفس وروي ماديگري پا بگذارند و سراغ معنويّات بروند؟ البتّه گاهي يک جوان، دو جوان، يا يک آدم استثنايي گوشه يي هست، همه جاي دنيا پيدا مي شود؛ امّا اين که عدد عظيمي از يک نسل، اين طور باشند، کجاي دنيا هست؟ هيچ جا؛ اين جا هست!
بعضي خيال مي کردند که مخصوص دوران جنگ است؛ البتّه در دوران جنگ، زمينه هاي مناسب تري بود، برجستگي آن هم بيشتر بود، ليکن اين طور نيست، امروز هم هستند. امروز جوانهاي خوب، جوانهاي مؤمن، حزب اللهي، باگذشت از شهوات نفساني، و انسانهايي که داراي گذشت از پول و کسب ثروت و درآمد باشند، زياد هستند؛ در حالي که البتّه عدّه يي هم به دنبال اين چيزها مي دوند و فضا را خراب مي کنند!عدّه يي با بلند نظري، با تقوا و با بي اعتنايي به اين زخارف، حرکت مي کنند. اينها مخصوص اين کشوراست. پس مي شود قدم به قدم به سمت صلاح پيش رفت (1)

پي‌نوشت‌ها:

1-خطبه هاي نماز جمعه ي تهران، 1378/7/9.

منبع :
شخصيت و سيره ي معصومين(علیهم السلام)در نگاه رهبر انقلاب اسلامي(جلد 7)
( شخصیت و سیره امام زمان (علیه السلام)) 
،ناشر موسسه فرهنگي قدر ولايت - 1383

ادامه مطلب
پنج شنبه 15 تیر 1391  - 9:37 PM

 ایمان و اعتقاد به امام زمان(عج)، مانع از تسلیم شدن است. ملت هاى باایمان كه حضور قطب عالم امكان را در میان خود احساس مى كنند، امید و نشاط مى گیرند و براى مجد و عظمت اسلام مبارزه و جهاد مى كنند با تكیه بر همین امید درخشان بود كه ملّت بزرگ ایران، پرچم اسلام را به اهتزاز درآورد و افتخار طول تاریخ و بشر و تاریخ اسلام شد».[1] 
در كنفرانس «تل آویو» در بحث مبارزه با تفكر مهدى باورى ابتدا امام حسین(علیه السلام) و بعد امام زمان(عج) را مطرح و هر دورا عامل پایدارى شیعه مى دانند; نگاه سرخ و نگاه سبز. 
در این كنفرانس كه افرادى شیعه شناس و سرشناس، مانند برنارد لوییس و مارتین كرام و... حضور داشتند، مطرح مى شود كه شیعه به اسم امام حسین(علیه السلام) و امام زمان(عج) قیامشان را حفظ مى كنند.[2] 
«حاصد الگار، در كتاب انقلاب اسلامى در ایران، پیشه ى انقلاب اسلامى ایران را به موضوع امامت از دیدگاه شیعه و مسئله ى غیبت امام زمان(عج) و پیامدهاى سیاسى آن، مى داند».[3] 
در كشور خود ما در آغاز روى كارآمدن رژیم فاسد و وابسته ى پهلوى - آن كودتاگر بى سواد، فاقد هرگونه معرفت و معنویت - یكى از آخوندهاى وابسته به دربار را صدا كرد و از او پرسید، این قضیه ى امام زمان(عج) چیست كه مشكلاتى براى ما درست كرده است؟ این آخوند هم طبق میل و دل او جوابى مى گوید. آن قُلدر مأموریت مى دهد كه بروید مسئله را حل و تمام كنید و این اعتقاد را از دل مردم بیرون بیاورید. او مى گوید: 
«این كار آسانى نیست و خیلى مشكلات دارد و باید كم كم و با مقدمات شروع كنیم. البته آن مقدمات به فضل پروردگار وهوشیارى علماى ربّانى و آگاهان این كشور، در آن دوران ناكام ماند و نتوانستند آن نقشه ى شوم را عملى كنند. در كشور ما یك كودتاچى غاصب، از طرف دانشگاه هاى قدرت استعمارى مأموریت داشت كه بیاید ایران را قبضه كند و كشور را دو دستى، تحویل دشمن نماید و براى مسلّط شدن بر مردم یكى از مقدمات لازمش این بود كه عقیده به مهدى موعود(عج) را از ذهن مردم پاك كند».[4] 

مقام معظم رهبرى(دام ظله العالى) مى فرمایند:

«قدرت هاى استكبارى، خواهان غفلت و خواب آلوده بودن و نیز عدم تحرك ملّت ها هستند. و چنین وضعى را بهشت خود مى دانند ; اما انتظار فرج موجب مى شود كه انسان به وضع موجود قانع نباشد و بخواهد و به وضعى بهتر و برتر دست پیدا كند».[5] 

و در جاى دیگر مى فرمایند:

«دشمن ترین اشخاص با این عقیده و با شخص آن بزرگوار، ستمگران عالم اند، از روز غیبت آن حضرت، بلكه از روز ولادت آن حضرت، تا امروز آن كسانى كه وجودشان با ستم و با زورگویى همراه بوده بر دشمنى با این بزرگوار، با این پدیده الهى، با این نور و با این شمشیر الهى مشغول شدند. امروز هم، مستكبرین و ستمگران عالم، با این فكر و این عقیده مخالف و دشمن اند و مى دانند كه این عقیده و این عشق - كه در دل هاى مسلمین به خصوص در دل هاى شیعه است - براى هدف هاى ستمگرانه اى آنها مزاحم است».[6] 

استاد شهید مطهرى(ره) مى نویسد:

«آرمان قیام و انقلاب مهدى(عج) یك فلسفه ى بزرگ اجتماعى اسلامى است. این آرمان بزرگ، گذشته از این كه الهام بخش ایده و راه گشاى به سوى آینده است، آینه ى بسیار مناسبى است براى شناخت آرمان هاى اسلامى. این نوید، اركان و عناصر مختلفى دارد كه برخى، فلسفى و جهانى است و جزئى از جهان بینى اسلامى است، برخى فرهنگى و تربیتى است و برخى سیاسى است، و برخى اقتصادى است و برخى اجتماعى است، و برخى انسانى یا انسانى طبیعى است».[7] 
حضرت امام خمینى(ره) مى فرمایند: انقلاب اسلامى ایران را، مقدمه انقلاب جهانى حضرت مهدى(عج) مى داند و مى فرمایند: 
«من امید دارم كه ما به مطلوب حقیقى برسیم، و متصل بشود این نهضت به نهضت بزرگ اسلامى و آن نهضت ولى عصر(عج) است».[8] 

و نیز مى فرمایند:

«ما به خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ى ستمگران را در كشورهاى اسلامى مى شكنیم و با صدور انقلاب مان كه در حقیقت صدور انقلاب راستین و بیان احكام محمدى(صلى الله علیه وآله) است به سیطره و سلطه و ظلم جهان خواران خاتمه مى دهیم و به یارى خدا، راه را براى ظهور منجى، مصلح كل و امامت مطلق حق، امام زمان(عج) هموار مى كنیم».[9] 
حضرت امام خمینى(ره) انتظار را زمینه ساز قدرت اسلام مى دانستند و احیاى هویت اسلامى و بازگشت به خویشتن را تنها راه تجدید عظمت و قدرت اسلام و مسلمانان در جهان دانسته و این موضوع را سرلوحه دعوت خویش قرار دادند و مى فرمودند: 
«من به صراحت اعلام مى كنم كه جمهورى اسلامى با تمام وجود، براى احیاى هویت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمایه گذارى مى كند و دلیلى هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پیروى از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نكند و جلوى جاه طلبى و فزون طلبى صاحبان قدرت، پول و فریب را نگیرد».[10] 
از آنجا كه انتظار موعود در حاكمیت جهانى دین اسلام مى تواند بسیار مؤثر باشد، حضرت امام با ژرف اندیشى احیاى فرهنگ انتظار را به عنوان یكى از اركان مهم احیاى هویت اسلامى و وسیله اى براى تحقّق دوباره قدرت و شوكت گذاشته ى مسلمان در جهان مد نظر قرار داده و در یكى از بیانات خود كه در اولین سال استقرار نظام اسلامى ایراد كردند ضمن بیان مفهوم «انتظار فرج» وظیفه ى منتظران را، چنین برشمردند: 
«همه ما انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت كنیم، انتظار فرج انتظار قدرت اسلام است و ما باید كوشش كنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا كند و مقدمات ظهور ان شاء الله تهیه بشود».[11] 

پی نوشتها :

[1] - مقام معظم رهبرى ، فصلنامه انتظار، ش2، ص 59، نقل از روزنامه رسالت، 16 / 10 / 78. 
[2] - حسن بلخارى، تهاجم یا تفاوت فرهنگى، ص 93، 94. 
[3] - همان، ص 131. 
[4] - مقام معظم رهبرى، انتظار، ش 2، ص 36، نقل از روزنامه جمهورى اسلامى، 19 / 10 / 74. 
[5] - حضرت آیه الله خامنه اى دام ظله العالى، انتظار، ش 2، ص 37، نقل از جهان اسلام، 19 / 11 / 73. 
[6] - مقام معظم رهبرى، فصلنامه انتظار، ش 2، ص 38، نقل از جمهورى اسلامى، 15 / 9 / 77. 
[7] - مرتضى مطهرى، قیام و انقلاب مهدى(عج)، ص 5 - 7. 
[8] - صحیفه نور، ج 12، ص 175. 
[9] - همان. 
[10] - صحیفه نور، ج 20، ص 118. 
[11] - همان، ج 7، ص 255.

سيد محمد صادق محمدى- مركز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه

ادامه مطلب
پنج شنبه 15 تیر 1391  - 9:36 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 146

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6186937
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی