به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

در شامگاه تاسوعای محرم 61 امام حسين(ع) ياران خود را گرد آورده خطاب به اصحاب و یارانش فرمودند: «ستایش خدای را است ستایشی نیکو، و برگشایش­ ها و سختی­ ها، او را سپاس می­گویم. پروردگارا تو را ستایش می­کنم که ما را به نبوت گرامى داشتى و قرآن را به ما آموختى و در دين، ما را دانا ساختى، و گوش­ه اى شنوا و ديده‏ هاى بينا و دل ­هاى آگاه به ما ارزانى داشتى. خدایا ما را از مشرکان قرار نده.

 

اما بعد؛ همانا من اصحابی باوفاتر از ياران خود سراغ ندارم و بهتر از ايشان نمي­ شناسم و خاندانى نيكوكارتر و مهربان­تر از خاندان خود نديده‏ام، خداوند از جانب من به شما پاداش نيكو دهد. آگاه باشيد که من ديگر گمان يارى از اين مردم ندارم، آگاه باشيد که من بيعتم را از شما برداشتم و به همه شما اجازه رفتن دادم، پس همه شما آزادید که برويد و اين شب كه شما را در بر گرفته مَركب خویش قرار داده هر كدامتان، دست مردى از خاندانم را بگيرد و در   دشت­ها و شهرهايتان، پراكنده شويد تا خداوند برای­تان گشايشى قرار دهد كه اين مردم، در پىِ من هستند و اگر به من دست يابند، در پىِ ديگران نخواهند رفت.»

 

بقیه در ادامه مطلب...

ادامه مطلب
پنج شنبه 23 آبان 1392  - 7:56 AM

از مرحوم آيةالله‌العظمي حاج شيخ عبدالكريم حايري يزدي(ره)، نقل شده است: اوقاتي كه در سامرا مشغول تحصيل علوم ديني بودم، اهالي سامرا به بيماري وبا و طاعون مبتلا شدند و همه‌ روزه عده‌اي مي‌‌مردند.

 

روزي در منزل استادم، مرحوم سيدمحمد فشاركي، عده‌اي از اهل علم جمع بودند. ناگاه مرحوم آقا ميرزا محمدتقي شيرازي تشريف آوردند و صحبت از بيماري وبا شد كه همه در معرض خطر مرگ هستند.

 

مرحوم ميرزا فرمود: اگر من حكمي بكنم آيا لازم است انجام شود يا نه؟ همه اهل مجلس پاسخ دادند: بلي. فرمود: من حكم مي‌‌كنم كه شيعيان سامرا از امروز تا ده‌روز همه مشغول خواندن زيارت عاشورا شوند و ثواب آن را به روح نرجس‌خاتون(علیها السلام)، والده ماجده حضرت حجت‌بن‌الحسن(علیهما السلام) هديه نمايند تا اين بلا از آنان دور شود.

 

اهل مجلس اين حكم را به تمام شيعيان رساندند و همه مشغول خواندن زيارت عاشورا شدند. از فرداي آن روز تلف‌شدن شيعه متوقف شد.

 

داستان‌هاي شگفت شهید دستغیب

ادامه مطلب
پنج شنبه 23 آبان 1392  - 7:55 AM

آیا اطلاق " ثارالله " به امام حسین علیه السلام، ریشه قرآنی و روایی دارد؟ «ثار» از ریشة «ثَأر» و «ثُؤره»، به معنای انتقام و خون خواهی و نیز به معنای خون است.[1]

 

1) برای «ثارالله»، معانی و وجوه مختلفی ذکر شده که هر یک تفسیر خاص خود را دارد و در مجموع به این معناست که خداوند، ولی خون آن حضرت است و خود او، خون آن بزرگوار را از دشمنانش طلب می‌کند؛ زیرا ریختن خون سیدالشهدا در کربلا، تجاوز به حریم و حرمت الهی و طرف شدن با خداوند است. به طور کلی، از آن جهت که اهل بیت علیهم السلام «آل الله» هستند، شهادت این امامان و ریخته شدن خونِ آنان، متعلق به خداوند است[2].

 

اگر چه این واژه در قرآن نیامده است، اما می‌توان آن را با آیات قرآنی، این گونه توجیه کرد که خداوند می‌فرماید: «من قتل مظلومًا فقد جعلنا لولیه سلطَنًا [3]؛ آن کس که مظلوم کشته شده، برای ولی‌اش، سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم».

 

هر کسی (صرف نظر از مسلک و مذهبش)، اگر مظلومانه کشته شود، صاحبان خون او، حق خون خواهی دارند و از آن جا که اهل بیت علیهم السلام - به ویژه امام حسین علیه السلام - مظلومانه و در راه ایمان و حق و خداوند، کشته شده‌اند و جان به جان آفرین تسلیم کرده‌اند، در واقع، «ولی دم» و خون خواه آنان، خود خداوند است.

 

بنابراین، «ثارالله» به این معناست که خون بهای امام حسین علیه السلام، متعلق به خداست و او کسی است که خون بهای امام حسین علیه السلام را خواهد گرفت. این واژه، حاکی از شدت همبستگی و پیوند سیدالشهدا علیه السلام با خداوند است که شهادتش همچون ریخته شدن خونی از قبیلة خدا می‌ماند که جز با انتقام گیری و خون خواهی خدا، تقاص نخواهد شد[4].

 

2) اگر «ثار» به معنای خون باشد، قطعاً مراد از «ثارالله»، معنای حقیقی نیست؛ بلکه یک نوع تشبیه، کنایه و مجاز است؛ چون مسلّم است که خدا موجودی مادی نیست تا دارای جسم و خون باشد؛ پس این تعبیر، از باب تشبیه معقول به محسوس است؛ یعنی همان گونه که نقش خون در بدن آدمی، نقشی حیاتی است، وجود مقدس امام حسین علیه السلام نسبت به دین خدا نیز چنین نقشی دارد و احیای اسلام، با نهضت عاشورا بوده است.

 

3) شاید بتوان در این باره با نگاه عرفانی مستند به روایات نیز به نتیجه ای نورانی دست یافت. از امام علی علیه السلام نیز به «اسدالله الغالب» و «یدالله» تعبیر شده است و در حدیث «قرب نوافل» از پیامبرصلی الله علیه و آله روایت شده که خداوند فرمود:

 

«بندة من، به چیزی دوست داشتنی‌تر از واجبات، نزد من اظهار دوستی نمی‌کند و همانا او با نوافل نیز به سوی من اظهار دوستی می‌کند؛ پس آن گاه که او را دوست بدارم، گوش او می‌شوم که با آن می‌شنود و دیدة او می‌شوم که با آن، می‌بیند و زبان او می‌شوم که با آن سخن می‌گوید و دست او می‌شوم که با آن، ضربه می‌زند و پای او می‌شوم که با آن راه، می‌رود. اگر به درگاه من دعا کند، او را دوست خواهم داشت و اگر از من درخواست کند، به او عطا می‌کنم».[5]

 

از این روایت به خوبی آشکار می‌شود که اولیای خداوند، «خلیفه» او بر روی زمین و مظهر افعال الهی‌اند. خداوند، جسم نیست؛ اما آن چه را که اراده می‌کند انجام بدهد، از طریق دست اولیای خود، به ظهور می‌رساند و کمکی را که می‌خواهد به سوی بنده ای بفرستد، با پای اولیای خود می‌رساند و خونی را که می‌خواهد از سوی خود، برای احیای دین خودش ریخته شود، از طریق شهادت اولیای خودش، ظاهر می‌سازد. از این رو، همان طور که دست امام علی علیه السلام دست قدرت خدا و «یدالله» است، خون امام حسین علیه السلام نیز خون خدا و «ثارالله» است.

 

از این رو، در زیارت عاشورا، چنین می‌خوانیم: «السلام علیک یا ثار الله و ابن ثاره و الوتر الموتور؛ سلام بر تو ای خون خدا و فرزند خون او! سلام بر تو ای یگانة دوران»! همان گونه که ابن قولویه در زیارت هفدهم و بیست و سوم امام حسین علیه السلام این فقره را نقل می‌کند: «و انک ثار الله فی الأرض و الدم الذی لا یدرک ثاره أحد من أهل الأرض و لا یدرکه الا الله وحده».[6]

 

همان گونه که نقش خون در بدن آدمی، نقشی حیاتی است و بود و نبودش، زندگی و مرگ او را رقم می‌زند، وجود مقدّس امام علی و امام حسین علیهماالسلام نزد خدا و در دین او، چنین نقشی دارند و اگر آن حضرت نبود، اسلام نبود و اگر حسین علیه السلام نبود، اسلام و تشیّع نبود.

 

آری، تا یاد و نام سیّدالشّهدا علیه السلام زنده و بر سر زبان‌هاست، تا عشق حسین علیه السلام در دل‌ها می‌تپد، تا آتش محبت و ولایت او در قلوب انسان‌ها مشتعل است، تا فریاد «یا حسین» بر بلندای آسمان‌ها و زمین، طنین انداز است، نام و یاد خدا، زنده و پایدار است؛ چون او، همة هستی خود را در راه خدا، انفاق و ایثار کرد؛ سیمای ننگین ریاکاران و تحریف گران زمان را آشکار نمود و نقاب از چهرة زشت آن‌ها برداشت و اسلام ناب نبوی و علوی را نمایاند. خون او، شرافت «ثارالله» را گرفت.

 

ثارالله در فرهنگ شیعه

در فرهنگ شیعه خون حسین به عنوان نماد عزت، حق طلبی و ظلم ستیزی شناخته می‌شود و در طول تاریخ با هویت شیعه پیوند خورده است. به عنوان مثال در جریان انقلاب اسلامی ایران شعار «خون حسین می‌جوشد، خمینی می‌خروشد» یادآور این مفهوم و نمایانگر اثر آن در برانگیختن شیعیان است

ادامه مطلب
پنج شنبه 23 آبان 1392  - 7:52 AM

مبدا تاریخ را هجرت پیامبر و ماه نخست آن را محرم، سالی كه هجرت روی داده بود گرفتند.(1) علت نامگذاری این ماه آن بود كه  از پیش از اسلام ، جنگ در این ماه را حرام می‌دانستند.ـ در دوم ماه محرم الحرام سال 61 هجری كاروان حضرت امام حسین (علیه السلام) وارد كربلا شد و سپاهیان دشمن كه هر روز بر تعدادشان افزوده می‌شد در روزهای تاسوعا و عاشورا كه روز نهم و دهم محرم می‌باشد او و یارانش را به شهادت رساندند.

 

امام هشتم شیعیان امام رضا(علیه السلام) در خصوص این ماه فرمود: در جاهلیت هم حرمت این ماه نگاه داشته می‌شد و در آن نمی‌جنگیدند ولی در این ماه، خون‌های ما را ریختند و حرمت ما را شكستند و فرزندان و زنان ما را اسیر كردند و خیمه‌ها را آتش زدند و غارت كردند و حرمت پیامبر را دربارة ذریه‌اش رعایت نكردند.(2)

 

ماه محرم با حادثه عاشورا عجین شده است و فرا رسیدن آن دلها را پر از غم می‌سازد و پیروان و شیفتگان امام حسین (علیه السلام) از اول محرم، محافل و مجالسی را سیاهپوش كرده، به یاد آن امام شهید به عزاداری می‌پردازند.(3)

 

پی‌نوشت‌ها:

1- تاریخ تحلیلی اسلام، دكتر سیدجعفر شهیدی، ص130.

2- پیام‌آور عاشورا، مهاجرانی، ص 11.

3- با اندكی دخل و تصرف، فرهنگ عاشورا جواد محدثی، ص 406
 

قم فردا

ادامه مطلب
پنج شنبه 23 آبان 1392  - 7:51 AM

بنا به روایات، حضرت عباس (ع) شاگرد چهار امام: پدرش علی (ع)، برادرانش امام حسن (ع)، امام حسین (ع) و برادرزاده اش حضرت سجاد (ع) محسوب می شده اند و این امر بیانگر آموزه های اصلی می باشد که ایشان را لایق جانفشانی و پرچم داری در روز کربلا ساخته بود، به نحوی که علی مختاری طی مقاله ای در باب حضرت ابوالفضل (ع) بیان می دارد: حضرت عباس (ع) دارای مقامی بسیار بالا بوده اند به نحوی که امامان پس از واقعه کربلا نیز در باب رشادت های ایشان سخنان گهرباری فرموده اند، چنانچه حضرت صادق (ع) بیان می دارند: حضرت عباس (ع) با بصیرت، ثابت قدم و دارای ایمان راسخ بود. همراه ابوعبدالله (ع) مجاهدت کرد، «وابلی بلاءاً حسناً» عجب نیکو امتحان داد! (عمدة الطالب: 323: نفس المهموم: 332) و همچنین امام صادق (ع) فرمود: «خدا رحمت کند عموی ما عباس را، عجب نیکو امتحان داد، ایثار کرد و حداکثر آزمایش را انجام داد. برای عمویم عباس مقامی نزد خداوند است که تمام شهیدان غبطه ی آن مقام را می برند. (ابصارالعین: 26)
شب عاشوراست، عباس در خدمت اباعبدالله نشسته است، در همان وقت یکی از سران دشمن می آید، فریاد می زند: عباس بن علی و برادرانش را بگویید بیایند. عباس می شنود؛ ولی اعتنا نمی کند، مثل این که ابداً نشنیده است.
آنچنان در حضور امام حسین (ع) مؤدب است که آقا به او فرمود: جوابش را بده، هر چند فاسق است! ابالفضل العباس می آید، می بیند شمربن ذی الجوشن است، روی یک رابطه ی خویشاوندی دور که از طرف مادر با عباس دارد و هر دو از یک قبیله اند، وقتی از کوفه آمده است به خیال خودش، خوش خدمتی کرده است، تا حرف خودش را گفت، عباس پرخاشِ مردانه ای به او کرد و فرمود: خدا تو را و آن کسی که این نامه را به دست تو داده است، لعنت کند. تو مرا چه شناخته ای و درباره ی من چه فکر کرده ای؟ تو خیال کرده ای من آدمی هستم که برای حفظ جان خودم، امامم، برادرم حسین بن علی (ع) را این جا بگذارم و بیایم دنبال تو؟ آن دامنی که ما، در آن تربیت شده ایم و آن پستانی که از آن شیر خورده ایم، اینطور ما را تربیت نکرده است. (حماسه حسینی، ج2: 87)
 

بقیه در ادامه مطلب...

ادامه مطلب
پنج شنبه 23 آبان 1392  - 7:48 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 146

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6151692
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی