به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

 دنياي رسانه، نمونه كوچكي از فضاي اجتماعي رايج در هر جامعه‌اي است. مثلا در جامعه‌اي كه مردم زياد به همديگر دروغ مي‌گويند، نبايد انتظار داشت كه خروجي رسانه‌ها در آن كشور، انتشار اخباري سراسر حقيقي و واقعي باشد.

يا در جامعه‌اي كه شهروندان به حقوق يكديگر احترام نمي‌گذارند، توقع زياده‌خواهانه است كه اگر انتظار داشته باشيم فعالان رسانه‌ها كه بخش جداناپذيري از مردم همان جامعه هستند، همواره به حقوق شهروندان احترام بگذارند.

اگر اينترنت را هم زيرمجموعه‌اي از فضاي گسترده رسانه‌ها به حساب بياوريم، اين گونه آسيب‌هاي اجتماعي در فضاي مجازي نيز مصداق دارد.

رسانه‌هاي زرد، در صدر شكايات

شخصيت مشهوري را در نظر بگيريد كه از نام و عنوانش سوءاستفاده شده و حرمتش توسط رسانه‌اي غيرحرفه‌اي خدشه‌دار شده است؛ طوري كه زندگي حرفه‌اي و خانوادگي‌اش دستخوش يك شايعه كذب‌شده و تا ماه‌ها و سال‌ها درگير بحراني مي‌شود كه همه امورات شخصي‌اش را متاثر از يك خبر غيرواقعي مي‌كند.

حال در اين شرايط اين سوال پيش مي‌آيد كه آيا اين اتفاق در چه رسانه‌هايي و چرا اتفاق مي‌افتد.

عبدالله ابراهيمي، كارشناس رسانه و علوم ارتباطات در گفت‌وگو با جام‌جم مي‌گويد: اين خيلي بي‌‌انصافي است كه همه رسانه‌ها را با يك چوب بزنيم و بگوييم كه رسانه‌ها در ايران، حقوق افراد را رعايت نمي‌كنند، اما معمولا در رسانه‌هاي زرد شاهد هستيم كه حقوق افراد تحت عناوين مختلف پايمال​و از شهرت افراد سوء استفاده مي‌شود.

وي مي‌افزايد: سرمايه اصلي رسانه‌هاي حرفه اي، اعتماد مخاطب است؛ اگرچه رسانه‌هاي غيرحرفه‌اي هم تلاش مي‌كنند​ تا حد امكان، اعتماد مخاطبان را جذب كنند، اما فرق قضيه اينجاست كه يك رسانه حرفه‌اي اگر در موقعيت انتخاب قرار بگيرد، اعتماد مخاطب را به انتشار اخبار غيرحقيقي و در نتيجه به فروش بالا، سودآوري و جريان‌سازي كاذب رسانه‌اي ترجيح مي‌دهد، اما در رسانه‌هاي غيرحرفه‌اي، وقتي در چنين موقعيت حساسي قرار مي‌گيرند، بلافاصله وسوسه مي‌شوند و انتشار وقايع غيرموثق و سودآوري هنگفت در يك بازه زماني كوتاه‌مدت را به اعتماد درازمدت مخاطب ترجيح مي‌دهند.

خلط مبحث آگاهي رساني و شايعه پراكني

يكي از دغدغه‌هاي خبرنگاران در فضاي رسانه‌اي اين است كه آيا وقتي از صحت و سقم كامل خبري آگاهي ندارند، بايد آن خبر را منتشر كنند و اصلا مرز بين آگاهي رساني ناكامل و شايعه پراكني چيست؟

ابراهيمي بر اين باور است كه در رسانه‌هاي حرفه‌اي، خبرنگار تا از صحت و سقم خبري آگاهي نداشته باشد، نبايد به انتشار آن دامن بزند زيرا علاوه بر اين كه اين مساله مي‌تواند براي آن رسانه بار حقوقي داشته باشد، همچنين مي‌تواند اعتبار اجتماعي برخي شهروندان را لكه‌دار كند.

وي خاطرنشان مي‌كند: اين موضوع هم درست است كه گاهي خبرنگاران از آن طرف بام مي‌افتند. يعني در جايي كه بايد شهامت اطلاع‌رساني داشته باشد و به نقل اخبار صحيح و تنوير افكار عمومي بپردازند سكوت مي‌كنند، اما در جايي كه نياز است آبروي افراد حفظ شود و از نشر خبري غيرواقعي جلوگيري كنند، با وزن اجتماعي برخي افراد بازي مي‌كنند.

نكته: سرمايه اصلي رسانه‌هاي حرفه اي، اعتماد مخاطب است. اگريك رسانه حرفه‌اي​ در موقعيت انتخاب قرار بگيرد، اعتماد مخاطب را به انتشار اخبار غيرحقيقي و در نتيجه به فروش بالا سودآوري و جريان‌سازي كاذب رسانه‌اي ترجيح مي‌دهد

اين كارشناس رسانه معتقد است كه آگاهي رساني به معناي انتشار خبري واقعي است، حتي اگر آن خبرنگار از واقعه‌اي ده كلمه آگاهي داشته باشد و همان ده كلمه را منتشر كند، اما متاسفانه در فضاي رسانه‌اي ايران، معمولا انتشار اخبار خيلي كوتاه و چند كلمه‌اي به منزله نقص يك خبرنگار شناخته مي‌شود و در نتيجه خبرنگار مجبور مي‌شود كه به اصطلاح به مطلب، آب ببندد و خبر كوتاه واقعي‌اش را به يك شايعه بلندتر تبديل كند.

حقوق افراد در گرو تعامل رسانه‌اي

يكي از عمده دردسرهاي خبرنگاران براي مصاحبه با مقامات مسئول، پاسخگو نبودن برخي از مسئولان است.

حتي گاهي پيش مي‌آيد كه خبرنگاري براي گفت‌و‌گو با يك فرد مسئول، ماه‌ها دوندگي مي‌كند، اما نمي‌تواند پرسش يكي از پاسخ‌هايش را پيدا كند. مي‌توان به جرات بيان كرد كه پاسخگو نبودن بسياري از شخصيت‌هاي مسئول و مشهور در كشور ما، يك تجربه مشترك در بين خبرنگاران ايراني است كه همين مشكل، خود به خود به يكي از دلايل تضييع حقوق افراد در رسانه‌ها منجر شده است.

ابراهيمي مي‌گويد: ببينيد وقتي يك فرد مسئول با خبرنگار، هيچ‌گونه همكاري براي انعكاس درست اخبار نمي‌كند، در اين شرايط طبيعي است كه خبرنگار براي توضيح بيشتر خبر به منابع ديگري متوسل شود كه گاه اين منابع، غيرموثق از آب در مي‌آيد. حالا در چنين وضع كه خود فرد مسئول موجب شده است كه خبرنگار به منابع غيرموثق متوسل شود، بديهي است كه احتمال دارد حقوق همان فرد مسئول در لابه‌لاي اخبار غيرواقعي پايمال شود و در واقع همان فرد مسئول، به طور غيرمستقيم مسبب پايمال‌شدن حقوقش مي‌شود.

شمشير دولبه‌اي به نام اينترنت

امروزه با گسترش فضاي مجازي و شبكه‌هاي ارتباط جمعي، خيلي از شهروندان بدون اين كه همديگر را ديده باشند، با يكديگر تعامل و معاشرت دارند و حتي برخي‌ها از طريق همين فضاي مجازي با يكديگر دوست صميمي مي‌شوند. اما سوالي كه اين وسط مطرح مي‌شود، اين است كه تا چه حد حقوق افراد در اينترنت رعايت مي‌شود و به بيان ديگر تا چه ميزان به حريم‌هاي شخصي ديگران در فضاي مجازي احترام گذاشته مي‌شود.

ابراهيمي بر اين باور است كه امروزه ديگر مرز مشخصي بين فضاي مجازي و حقيقي وجود ندارد و بايد در هر دو حوزه به حقوق افراد احترام گذاشت. اين كارشناس ارتباطات با تاكيد بر اين كه بايد رسانه‌هاي فرهنگ‌ساز، كار فرهنگ‌سازي براي احترام به حقوق ديگران را از خودشان آغاز كنند، عنوان مي‌كند: اين روزها مردم علاوه بر شرح مسائل روزمره، آثار هنري، ادبي و علمي خود را در اينترنت منتشر مي‌كنند كه به همين خاطر و به منظور جلوگيري از تكثير غيرقانوني دستاوردهاي معنوي ديگران، الزامي است كه رسانه‌ها در اين راستا فرهنگ‌ سازي کرده و مردم را به رعايت حقوق ديگران در فضاي مجازي ترغيب كنند.

خودكنترلي،اولين راهكار براي حفظ حقوق شخصي

درست است كه در دنياي مجازي هم شبيه دنياي واقعي​ براي معترضان به حقوق ديگران، قوانين بازدارنده و مجازات‌هايي در نظر گرفته مي‌شود، اما چه بهتر است كه براي حفظ حقوق خود در فضاي مجازي، ابتدا از خودمان شروع كنيم. به طور مثال، وقتي فردي به طور خودخواسته، اطلاعات و عكس‌هاي زندگي شخصي‌اش را در فضاي مجازي و شبكه‌هاي اجتماعي منتشر مي‌كند، بايد در نظر داشته باشد كه اين اطلاعات شخصي در دسترس همگان قرار مي‌گيرد و در نتيجه احتمال اين كه افرادي پيدا شوند كه از همين اطلاعات سوءاستفاده كنند، دور از ذهن نخواهد بود.

به عبارت ديگر يا بايد عكس‌ها و اطلاعات شخصي كم‌اهميت را كه قابليت سوءاستفاده ندارد، در فضاي مجازي منتشر كنيم يا اين كه اگر اطلاعات شخصي حساس خود را در اينترنت منتشر مي‌كنيم، آماده بهره‌برداري افراد سودجو هم باشيم.

امين جلالوند 

 

ادامه مطلب
یک شنبه 24 دی 1391  - 7:32 AM

 

 با ابتلای «خوان مانوئل سانتوس»، رئیس جمهور کلمبیا به سرطان، یک نفر دیگر به جمع روسای جمهور برخی کشورهای آمریکای لاتین که با این بیماری دست و پنجه نرم می‌کنند، اضافه شد.

پیش از او نیز «هوگو چاوز»،‌ رئیس جمهور ونزوئلا، «کریستینا فرناندز»، رئیس‌جمهور آرژانتین، «فرناندو لوگو»، رئیس جمهور پاراگوئه، «دیلما روسف» و «لولا داسیلوا»، روسای کنونی و سابق برزیل هر یک، به یکی از انواع سرطان مبتلا بوده‌اند.

علاوه بر همه این شخصیت‌ها، سال 2006 گفته شد «فیدل کاسترو»، رهبر انقلاب کوبا نیز به یک بیماری ناشناخته دچار شده است که او را وادار کرده همه سمت‌های خود را رها کند و حتی تا آستانه مرگ پیش برود. البته بعدها بیماری او تورم روده عنوان شد.

البته اعلام خبر ابتلای برخی روسای جمهور آمریکای لاتین یکی پس از دیگری طی دو سال گذشته چندان عجیب و غیر طبیعی به نظر نمی‌رسید تا اینکه هوگو چاوز ادعای عجیبی بر زبان آورد که نقل دهان مردم دنیا شد. او مدعی شد بیماری‌اش تقصیر آمریکایی‌هاست و آنها او و باقی رهبران چپ آمریکای لاتین را گرفتار سرطان کرده‌اند.

او در این باره گفت: «مگر می‌شود در یک قاره نصفه و نیمه رئیس‌جمهورها همگی یکی بعد از دیگری سرطان بگیرند؟»

چاوز در واکنش به ابتلای جمعی از رهبران چپگرای آمریکای لاتین این سئوال را مطرح کرد که «آیا آمریکایی‌ها با تکنولوژی خاصی مشغول سرطانی کردن رهبران چپ‌گرای آمریکای لاتین هستند» و سپس با اشاره به اینکه نمی‌خواهد فرد یا کشوری را در این زمینه متهم کند، گفت:‌ «اگر آنها به فناوری ایجاد بیماری سرطان دست پیدا کرده باشند و هیچ کس به این موضوع پی نبرده باشد، اصلا تعجب برانگیز نخواهد بود، من صرفا به این موضوع واکنش نشان می‌دهم.»

این ادعا هر چند عجیب به نظر می‌رسید اما فکر خیلی‌ها را مشغول کرد. اینکه تعداد قابل توجهی از رهبران آمریکای لاتین به سرطان مبتلا شده‌اند، نکته‌ای است که خیلی‌ها تا آن موقع به آن فکر نکرده بودند.

البته چاوز زمانی به فکر بررسی علت ماجرای سرطان گرفتن همتاهای لاتینش افتاد که در گیرودار درمان‌هایش در کوبا خبر رسید کریستینا فرناندز، رئیس‌جمهور آرژانتین که تازه دور دوم ریاست جمهوری‌اش را شروع کرده بود، به سرطان تیروئید مبتلا شده و باید برای چند وقت قید کار را بزند و به دوا و درمان بپردازد.

به عقیده چاوز مبتلا شدن رهبران چپ آمریکای لاتین به سرطان توطئه آمریکایی‌هاست، به این امید که آنها را یکی پس از دیگری از دایره قدرت خارج کنند.

همین اظهارنظر موجب شد پای جادوگر معروف مکزیکی نیز به ماجرا باز شود. آنتونیو واسکوئز که در میان مردم آمریکای لاتین چهره شناخته‌ شده و محبوبی است، پیش‌بینی کرده «تا دو سال دیگر دو نفر دیگر هم سرطان می‌گیرند»!

البته او ادعا کرده که می‌داند کدام روسای جمهور قرار است ظرف سال 2012 و 2013 سرطان بگیرند بنابراین گفته هر کدام از این شخصیت‌های آمریکای لاتین که مایل باشند، می‌توانند در یک دیدار خصوصی از آینده‌شان باخبر شوند!

پس از اعلام خبر ابتلای رئیس جمهور آرژانتین به سرطان، واسکوئز پیش‌بینی کرد او از شر سرطان خلاص می‌شود اما اوضاع کشورش به خاطر بیماری خانم رئیس‌جمهور به هم می‌ریزد. به عقیده او چاوز خوب نخواهد شد اما اوضاعش از چیزی که هست هم بدتر نمی‌شود.

رئیس جمهور ونزوئلا: هوگو چاوز در سن 56 سالگی در حالی که برای سومین دوره شش ساله ریاست جمهوری‌اش نقشه می‌کشید مبتلا به سرطان پروستات و روده بزرگ شد. او بخشی از دوره درمانش را در کوبا سپری کرده و کماکان به‌رغم عود کردن دوباره بیماری‌اش به رهبری خود بر ونزوئلا امیدوار است.

رئیس‌جمهور آرژانتین: کریستینا فرناندز درست بعد از اینکه برای دوره دوم ریاست جمهوری‌اش قسم خورد، فهمید سرطان تیروئید دارد و باید برای مداوا اقدامی جدی کند. بانوی اول آرژانتین آخرین چهره آمریکای لاتین است که به سرطان مبتلا شده. البته پزشکان اعلام کردند او شانس خوبی برای درمان کامل بیماری خود دارد و نیازی به شیمی درمانی یا رادیوتراپی نیست.

رییس جمهوری کلمبیا: «خوان مانوئل سانتوس» مهر ماه سال جاری در حالی که پزشک شخصی او نیز کنارش بود، در یک نطق تلویزیونی اعلام کرد به بیماری سرطان پروستات مبتلاست. او افزود، این بیماری تاکنون موجب از کارافتادگی او نشده و به گفته پزشکان، پس از خارج شدن تومور نیاز به معالجات بیشتر از جمله شیمی درمانی و رادیو درمانی نخواهد داشت.

رئیس‌جمهور پاراگوئه: قبل از اینکه مردم چهره بدون موی هوگو چاوز را در رسانه‌ها ببینند، با سر بی موی فرناندو لوگو رئیس‌جمهور پاراگوئه آشنا شده بودند. بیماری فرناندو لوگو سال گذشته میلادی تشخیص داده و مشخص شد که او یک غده سرطانی خوش خیم دارد. فرناندو لوگو سرطان غدد لنفاوی گرفته است.

رئیس‌جمهور سابق برزیل: داسیلوا زمانی بین چپ‌های آمریکای لاتین محبوبیت زیادی داشت. او نه فقط در عرصه سیاست و اقتصاد با آمریکایی‌ها رقابت داشت، بلکه در زمینه ورزش هم حسابی روی رقیب را کم کرد. گفته شده او اکنون سرطان حنجره دارد.

رئیس‌جمهور فعلی برزیل: هر کسی داسیلوا را در برزیل دوست داشت، این روزها دیلما روسف اولین رئیس‌جمهور زن این کشور را هم دوست دارد. روسف که از اعضای حزب داسیلوا و ادامه دهنده راه و سیاست‌های وی است، سال گذشته موفق شد در انتخابات ریاست جمهوری برزیل به پیروزی برسد. روسف درست زمانی که داشت برای انتخابات ریاست جمهوری آماده می‌شد، فهمید که سرطان حنجره گرفته است.

برای مشاهده اینفوگرافی کلیک کنید

ادامه مطلب
جمعه 22 دی 1391  - 5:36 PM

 

از جمله آسیب های حکومت دینی، آفت های اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی است. آسیب هایی از قبیل: عدم برقراری عدالت اجتماعی، وجود اختلاف و تفرقه میان امت اسلامی و دامن زدن دولت به این اختلافات، برخورد ضعیف و بی تأثیر با مفاسد اجتماعی، رفتار ناشایست با مردم، ترک امر به معروف و نهی از منکر و رواج فساد و گناه و بی بند و باری، از این جمله اند.

بقيه در ادامه

ادامه مطلب
دوشنبه 11 دی 1391  - 10:30 AM

 

با وجود فراز و نشیب فراوان، مسیحیت در طول دوران تاریخی خود، دو انحراف بزرگ را تجربه کرده‌است. انحرافی که ماهیت پیام عیسی را به شکلی عجیب و درخور تأمل تغییر داد. نخستین موج انحرافی گرایش روم به مسیحیت بود. مسیحیت احکام قدیمی خود را که برخواسته از دیانت موسوی بود کنار گذاشت و یکسره به غیر خود تبدیل شد. این امر سبب گردید تا حاکمان کلیسا در سده‌های بعدی اجتهاد خود را بر مبنای اندیشه‌های یونانی شکل دهند.

بی‌گمان حرکت و نهضت عیسی(ع) خروشی بی‌امان در برابر خودکامه‌گی و افسار گسیخته‌گی بنی‌اسرائیل بود. عیسی آمده‌بود تا درهایی که کاهنان و روحانیون یهود به روی مردم بسته‌بودند، را بگشاید. آمده‌بود تا بگوید: « آن‌که بزرگترین شما است، خادم شما خواهد بود.» [1]، او کاهنان یهود را پیشوایان کور نامید[2] تا راهی نو را در برابر دیده‌ پیروانش بگشاید. پیروانی که قرار بود محبت را جایگزین خشونت کنند و بر بلندای هستی طنین دلکش توحید را پراکنده‌سازند.

اما دیر زمانی از عروج او نگذشته، شائول، یهودی متعصبی که تابعیتی رومی داشت، در لباس پولس، هر آنچه عیسی عرضه داشته‌بود متغیر ساخت، تغییری که به طرزی اعجاب‌انگیز در انگاره‌های مسیحی جای خوش کرد و گویی قداست پولس یهودی را نزد مسیحیان از عیسای ناصری نیز بالاتر برد. به دنبال این واقعه مسیحیت نخستین موج انحرافی خود را تجربه کرد، موجی که عیسا را از مقام بندگی خداوند، به الوهیت سوق داد و از توحید به تثلیث کشاند.

روزی که مسیحیت فروریخت

با وجود فراز و نشیب فراوان، مسیحیت در طول دوران تاریخی خود، دو انحراف بزرگ را تجربه کرده‌است. انحرافی که ماهیت پیام عیسی را به شکلی عجیب و درخور تأمل تغییر داد. نخستین موج انحرافی گرایش روم به مسیحیت بود.

ژوستینین، امپراتور مقتدر روم شرقی در حالی مسیحیت را به عنوان دین رسمی معرفی کرد که در قلمرو امپراتوری او ادیان مختلفی حاکم بودند، زرتشتی‌گری، مانویت، میترائیسم و …. او کوشید تا تعلیمات مسیحی را با لعابی نو برای یکپارچه کردن امپراتوری در برابر ایران زرتشتی به کار گیرد. شورای علمای او در انطاکیه نخستین میخ را بر تابوت مسیحیت راستین کوفت. به ناگاه زبان عیسای ناصری که روزگاری عبری [3] خوانده می‌شد به یونانی تغییر کرد، زبانی که مسیح در سراسر عمر حتی یکبار هم بدان تکلم نکرده‌بود!

شورا برای آنکه وحدت و انسجامی پدید آورد از میان بیش از 50 انجیل نوشته شده، چهارتا را برگزید و به عنوان اناجیل رسمی معرفی کرد.[4] تورات به عنوان عهد عتیق پذیرفته شد و همراه چهار انجیل، نامه‌های پولس و اعمال حواریون و مکاشفات یوحنا کتاب مقدس نام گرفت.

بسیاری از اعمال رومی که پایه مهرپرستی داشت به مسیحیت وارد شد که معروفترین آن ها عشاء ربانی بود. مسیحیت احکام قدیمی خود را که برخواسته از دیانت موسوی بود کنار گذاشت و یکسره به غیر خود تبدیل شد. این امر سبب گردید تا حاکمان کلیسا در سده‌های بعدی اجتهاد خود را بر مبنای اندیشه‌های یونانی شکل دهند. اجتهادی که آنان را مجاز می‌کرد خون هر جنبنده‌ای را بریزند ولی خود را انسانی سراپا غرق در محبت عیسا و پدر آسمانی تصور کنند. شاید یکی از دلایل مقاومت جدی اقوام شمالی اروپا در برابر مسیحیت همین رفتار دوگانه و غیرقابل تحمل بوده‌است.

موج دوم

دومین موج انحرافی در مسیحیت، ظاهرا طغیانی در برابر انحراف موج اول بود. کلیسای کاتولیک [5] فضاحت را به جایی رساند که به خرید و فروش بهشت و جهنم پرداخت و در برابر هر اندیشه معارضی مراسم انسان‌سوزی به راه انداخت. این رفتارهای منحرفانه که آشکارا با روح مسیحیت در تضاد بود، مارتین لوتر، یک کشیش آلمانی، را بر ضد کلیسای روم برانگیخت و او با مدد اشراف آلمانی که مایل بودند حکومتی مستقل از کلیسا را تشکیل دهند نهضت پروتستان را بنیان نهاد. نهضتی که قرار بود مسیحیت را به نقطه اول برگرداند؛ نقطه‌ای که قرن ها بود اصولا وجود خارجی نداشت!

مسیحیت یهودیزه می‌شود

لوتر در مسیر تدوین نهضت خود دستی تهی داشت. کلیسا پس از رسمیت یافتن در امپراتوری روم، چنان تغییر کرد که از اصول اولیه چیزی برایش باقی نمانده‌بود. به همین دلیل لوتر دست به دامن تورات و یهودیان شد.[6] به این ترتیب نهضت پروتستان در حقیقت نوعی یهودیزه کردن مسیحیت را آغاز کرد، عملی که به زودی مسیحیت را به مسیر خطرناک‌تری انداخت. با آغاز دوره رنسانس و افول ستاره اقبال کلیسا و مسیحیت در اروپا، افراطیون پروتستان راهی سرزمین‌های تازه شدند و آمریکا اولین مقصد آن ها بود.

آن ها به تدریج خوی مسیحی خود را ترک گفتند. پیورتان ها[7] که پس از مرگ الیور کرامول[8] به آمریکا آمده‌بودند، شعائر یهودی را پیشه ساختند و در پرتو کتاب های مکاشفه جعلی مسیحی و یهودی، هزاره‌گرایی را بنیان نهادند.[9] به این ترتیب نوعی توحش ویژه در میان متدینین مسیحی در آمریکا شکل گرفت که خود را مکلف بدان می‌دانستند.

آن ها خود را قوم برگزیده و سرخ‌پوستان بخت‌برگشته را همان کنعانیان مندرج در کتاب مقدس تصور کرده و با این فرض عجیب کشتار60 میلیون سرخ‌پوست را توجیه کردند.[10] این تاراج حیرت انگیز که در تمام تاریخ مسیحیت، حتی در زمان هجوم اسپانیایی‌ها به قاره آمریکا بی‌سابقه بود، نتیجه همان تغییری بود که تعالیم عیسی را از کوچه پس کوچه‌های مهر، عشق و انسانیت، به خرابه‌ها و ویرانه‌های توحش، آدمکشی و حرمان کشانید.

محبتی برای مرگ!

امروزه آمریکایی‌ها را مردمانی مذهبی می‌دانند، 40% از آن ها هر هفته به کلیسا می‌روند و میلیون ها نفر از آن ها پای صحبت های گری فالول و پت رابرتسون[11] می‌نشینند تا زمزمه شوم جنگ را بر آرشه ویلون ناساز امپریالیسم جهانی زمزمه کنند. این طنز تلخ که نشان‌دهنده فرو ریختن بنیان های حیات انسانی است، آن جا به فاجعه مبدل می‌شود که اوانجلیست ها و هزاره‌گرایان مسیحی در پیوندی عمیق با دستگاه های صهیونیستی و سرمایه‌داری غرب، تولد اسرائیل را غایت آمال خود می‌دانند و وقتی رایس[12] از میان کشته‌شده‌گان لبنانی که جمع کثیری از آنان را زنان و کودکان بی گناه تشکیل می‌دهند، می‌گذرد، آن را دردهای زایمان و تولد خاورمیانه جدید می‌داند! [13] خاورمیانه‌ای که بناست بنیان های هزاره‌گرایی مسیحیت را تعبیر کرده و مسیح را شاه جهان نماید! [14]

واقعیتی که مسیحیت امروز در آغوش می‌فشارد، چیزی نیست جز لعاب نفسانیتی که با اندیشه‌های شیطانی صهیونیسم و خودکامه‌گی‌های برخواسته از اومانیسم غربی درهم‌آمیخته است؛ داستان غم‌انگیزی که به میراث مسیح ،در دوهزار و سیزدهمین زادروزش [15]، چوب حراج زده‌است!

پی نوشت :

[1] انجیل متی، باب بیست و سوم، فقره 11

[2] همان، فقره 16

[3] زبان عبری زبان قومی بنی‌اسرائیل محسوب می‌شد. بیشتر قسمتهای تورات به این زبان نگاشته شده‌است.

[4] این اناجیل عبارتند از متی، مرقس، یوحنا و لوقا

[5] به جز کلیسای کاتولیک در رم، کلیسای ارتودکس در یونان نیز پیروانی دارد. با این حال قدرت و عظمت کلیسای کاتولیک در اروپا تا پیش از نهضت پروتستان همواره بیشتر از ارتودکسها بود.

[6] لوتر مدعی بود مسیحیان باید همچون سگی به درگاه یهود دریوزه‌گی کنند. او مایل بود تا او را یک یهودی بنامند تا یک مسیحی معتقد. برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به :

رضا هلال، مسیح یهودی و فرجام جهان، ترجمه قبس زعفرانی، انتشارات موعود سال 1383

[7] پروتستانهای افراطی که اندیشه‌های هزاره‌گرایی از نگاه آنها به مسیحیت زاده‌شد

[8] تنها رئیس جمهور انگلیس! کرامول برای مدتی نظام سلطنتی را در انگلستان قرن هجدهم منحل کرد و کوشید تا جمهوری برقرار کند، اما نظام نوپای انگلیس با مرگ از بین رفت و پادشی احیاء شد.

[9] اندیشه‌ای که برآن است در پایان هر هزار سال، اتفاق و یا معجزه‌ای به وقوع خواهد پیوست. اوانجلیستها تلاش می‌کردند تا با ساختن دوباره معبد سلیمان در قدس، با توجه به اندیشه مجعولشان، زمینه ظهور مسیح در ابتدای هزاره سوم را مهیا کنند.

[10] برای آمارها نگاه کنید به : گارودی، روژه؛ تاریخ یک ارتداد؛ ترجمه مجید شریف؛ انتشارات رسا؛1377

[11] دو کشیش مشهور امریکایی. فالویل کشیش مخصوص جرج دبلیو بوش بود. او اعتقاد دارد که در انجیل کلمه‌ای به نفع کسانی که طالب صلح هستند وارد نشده‌است! این دو به همراه افرادی نظیر هال لیندسی در حقیقت ایدئولوگ‌های مسیحیان اوانجلیست در آمریکا محسوب می‌شوند.

[12] کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه آمریکا در دوره جرج بوش

[13] این اتفاق در جریان جنگ 33 روزه روی داد

[14] Make Christ the King ، یک شعار معروف در غرب و بویژه آمریکاست که گاهی روی اسکناسهای غربی نیز خودنمایی می‌کند

[15] البته امروزه حتی زعمای کلیسا نظیر پاپ نیز اعتقاد دارند که تاریخ تولد مسیح به هیچ روی یک واقعیت عینی نیست.

جواد نوائیان رودسری

منبع: رصد

ادامه مطلب
دوشنبه 11 دی 1391  - 10:22 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 156

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6264492
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی