به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

با وجود فراز و نشیب فراوان، مسیحیت در طول دوران تاریخی خود، دو انحراف بزرگ را تجربه کرده‌است. انحرافی که ماهیت پیام عیسی را به شکلی عجیب و درخور تأمل تغییر داد. نخستین موج انحرافی گرایش روم به مسیحیت بود. مسیحیت احکام قدیمی خود را که برخواسته از دیانت موسوی بود کنار گذاشت و یکسره به غیر خود تبدیل شد. این امر سبب گردید تا حاکمان کلیسا در سده‌های بعدی اجتهاد خود را بر مبنای اندیشه‌های یونانی شکل دهند.

بی‌گمان حرکت و نهضت عیسی(ع) خروشی بی‌امان در برابر خودکامه‌گی و افسار گسیخته‌گی بنی‌اسرائیل بود. عیسی آمده‌بود تا درهایی که کاهنان و روحانیون یهود به روی مردم بسته‌بودند، را بگشاید. آمده‌بود تا بگوید: « آن‌که بزرگترین شما است، خادم شما خواهد بود.» [1]، او کاهنان یهود را پیشوایان کور نامید[2] تا راهی نو را در برابر دیده‌ پیروانش بگشاید. پیروانی که قرار بود محبت را جایگزین خشونت کنند و بر بلندای هستی طنین دلکش توحید را پراکنده‌سازند.

اما دیر زمانی از عروج او نگذشته، شائول، یهودی متعصبی که تابعیتی رومی داشت، در لباس پولس، هر آنچه عیسی عرضه داشته‌بود متغیر ساخت، تغییری که به طرزی اعجاب‌انگیز در انگاره‌های مسیحی جای خوش کرد و گویی قداست پولس یهودی را نزد مسیحیان از عیسای ناصری نیز بالاتر برد. به دنبال این واقعه مسیحیت نخستین موج انحرافی خود را تجربه کرد، موجی که عیسا را از مقام بندگی خداوند، به الوهیت سوق داد و از توحید به تثلیث کشاند.

روزی که مسیحیت فروریخت

با وجود فراز و نشیب فراوان، مسیحیت در طول دوران تاریخی خود، دو انحراف بزرگ را تجربه کرده‌است. انحرافی که ماهیت پیام عیسی را به شکلی عجیب و درخور تأمل تغییر داد. نخستین موج انحرافی گرایش روم به مسیحیت بود.

ژوستینین، امپراتور مقتدر روم شرقی در حالی مسیحیت را به عنوان دین رسمی معرفی کرد که در قلمرو امپراتوری او ادیان مختلفی حاکم بودند، زرتشتی‌گری، مانویت، میترائیسم و …. او کوشید تا تعلیمات مسیحی را با لعابی نو برای یکپارچه کردن امپراتوری در برابر ایران زرتشتی به کار گیرد. شورای علمای او در انطاکیه نخستین میخ را بر تابوت مسیحیت راستین کوفت. به ناگاه زبان عیسای ناصری که روزگاری عبری [3] خوانده می‌شد به یونانی تغییر کرد، زبانی که مسیح در سراسر عمر حتی یکبار هم بدان تکلم نکرده‌بود!

شورا برای آنکه وحدت و انسجامی پدید آورد از میان بیش از 50 انجیل نوشته شده، چهارتا را برگزید و به عنوان اناجیل رسمی معرفی کرد.[4] تورات به عنوان عهد عتیق پذیرفته شد و همراه چهار انجیل، نامه‌های پولس و اعمال حواریون و مکاشفات یوحنا کتاب مقدس نام گرفت.

بسیاری از اعمال رومی که پایه مهرپرستی داشت به مسیحیت وارد شد که معروفترین آن ها عشاء ربانی بود. مسیحیت احکام قدیمی خود را که برخواسته از دیانت موسوی بود کنار گذاشت و یکسره به غیر خود تبدیل شد. این امر سبب گردید تا حاکمان کلیسا در سده‌های بعدی اجتهاد خود را بر مبنای اندیشه‌های یونانی شکل دهند. اجتهادی که آنان را مجاز می‌کرد خون هر جنبنده‌ای را بریزند ولی خود را انسانی سراپا غرق در محبت عیسا و پدر آسمانی تصور کنند. شاید یکی از دلایل مقاومت جدی اقوام شمالی اروپا در برابر مسیحیت همین رفتار دوگانه و غیرقابل تحمل بوده‌است.

موج دوم

دومین موج انحرافی در مسیحیت، ظاهرا طغیانی در برابر انحراف موج اول بود. کلیسای کاتولیک [5] فضاحت را به جایی رساند که به خرید و فروش بهشت و جهنم پرداخت و در برابر هر اندیشه معارضی مراسم انسان‌سوزی به راه انداخت. این رفتارهای منحرفانه که آشکارا با روح مسیحیت در تضاد بود، مارتین لوتر، یک کشیش آلمانی، را بر ضد کلیسای روم برانگیخت و او با مدد اشراف آلمانی که مایل بودند حکومتی مستقل از کلیسا را تشکیل دهند نهضت پروتستان را بنیان نهاد. نهضتی که قرار بود مسیحیت را به نقطه اول برگرداند؛ نقطه‌ای که قرن ها بود اصولا وجود خارجی نداشت!

مسیحیت یهودیزه می‌شود

لوتر در مسیر تدوین نهضت خود دستی تهی داشت. کلیسا پس از رسمیت یافتن در امپراتوری روم، چنان تغییر کرد که از اصول اولیه چیزی برایش باقی نمانده‌بود. به همین دلیل لوتر دست به دامن تورات و یهودیان شد.[6] به این ترتیب نهضت پروتستان در حقیقت نوعی یهودیزه کردن مسیحیت را آغاز کرد، عملی که به زودی مسیحیت را به مسیر خطرناک‌تری انداخت. با آغاز دوره رنسانس و افول ستاره اقبال کلیسا و مسیحیت در اروپا، افراطیون پروتستان راهی سرزمین‌های تازه شدند و آمریکا اولین مقصد آن ها بود.

آن ها به تدریج خوی مسیحی خود را ترک گفتند. پیورتان ها[7] که پس از مرگ الیور کرامول[8] به آمریکا آمده‌بودند، شعائر یهودی را پیشه ساختند و در پرتو کتاب های مکاشفه جعلی مسیحی و یهودی، هزاره‌گرایی را بنیان نهادند.[9] به این ترتیب نوعی توحش ویژه در میان متدینین مسیحی در آمریکا شکل گرفت که خود را مکلف بدان می‌دانستند.

آن ها خود را قوم برگزیده و سرخ‌پوستان بخت‌برگشته را همان کنعانیان مندرج در کتاب مقدس تصور کرده و با این فرض عجیب کشتار60 میلیون سرخ‌پوست را توجیه کردند.[10] این تاراج حیرت انگیز که در تمام تاریخ مسیحیت، حتی در زمان هجوم اسپانیایی‌ها به قاره آمریکا بی‌سابقه بود، نتیجه همان تغییری بود که تعالیم عیسی را از کوچه پس کوچه‌های مهر، عشق و انسانیت، به خرابه‌ها و ویرانه‌های توحش، آدمکشی و حرمان کشانید.

محبتی برای مرگ!

امروزه آمریکایی‌ها را مردمانی مذهبی می‌دانند، 40% از آن ها هر هفته به کلیسا می‌روند و میلیون ها نفر از آن ها پای صحبت های گری فالول و پت رابرتسون[11] می‌نشینند تا زمزمه شوم جنگ را بر آرشه ویلون ناساز امپریالیسم جهانی زمزمه کنند. این طنز تلخ که نشان‌دهنده فرو ریختن بنیان های حیات انسانی است، آن جا به فاجعه مبدل می‌شود که اوانجلیست ها و هزاره‌گرایان مسیحی در پیوندی عمیق با دستگاه های صهیونیستی و سرمایه‌داری غرب، تولد اسرائیل را غایت آمال خود می‌دانند و وقتی رایس[12] از میان کشته‌شده‌گان لبنانی که جمع کثیری از آنان را زنان و کودکان بی گناه تشکیل می‌دهند، می‌گذرد، آن را دردهای زایمان و تولد خاورمیانه جدید می‌داند! [13] خاورمیانه‌ای که بناست بنیان های هزاره‌گرایی مسیحیت را تعبیر کرده و مسیح را شاه جهان نماید! [14]

واقعیتی که مسیحیت امروز در آغوش می‌فشارد، چیزی نیست جز لعاب نفسانیتی که با اندیشه‌های شیطانی صهیونیسم و خودکامه‌گی‌های برخواسته از اومانیسم غربی درهم‌آمیخته است؛ داستان غم‌انگیزی که به میراث مسیح ،در دوهزار و سیزدهمین زادروزش [15]، چوب حراج زده‌است!

پی نوشت :

[1] انجیل متی، باب بیست و سوم، فقره 11

[2] همان، فقره 16

[3] زبان عبری زبان قومی بنی‌اسرائیل محسوب می‌شد. بیشتر قسمتهای تورات به این زبان نگاشته شده‌است.

[4] این اناجیل عبارتند از متی، مرقس، یوحنا و لوقا

[5] به جز کلیسای کاتولیک در رم، کلیسای ارتودکس در یونان نیز پیروانی دارد. با این حال قدرت و عظمت کلیسای کاتولیک در اروپا تا پیش از نهضت پروتستان همواره بیشتر از ارتودکسها بود.

[6] لوتر مدعی بود مسیحیان باید همچون سگی به درگاه یهود دریوزه‌گی کنند. او مایل بود تا او را یک یهودی بنامند تا یک مسیحی معتقد. برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به :

رضا هلال، مسیح یهودی و فرجام جهان، ترجمه قبس زعفرانی، انتشارات موعود سال 1383

[7] پروتستانهای افراطی که اندیشه‌های هزاره‌گرایی از نگاه آنها به مسیحیت زاده‌شد

[8] تنها رئیس جمهور انگلیس! کرامول برای مدتی نظام سلطنتی را در انگلستان قرن هجدهم منحل کرد و کوشید تا جمهوری برقرار کند، اما نظام نوپای انگلیس با مرگ از بین رفت و پادشی احیاء شد.

[9] اندیشه‌ای که برآن است در پایان هر هزار سال، اتفاق و یا معجزه‌ای به وقوع خواهد پیوست. اوانجلیستها تلاش می‌کردند تا با ساختن دوباره معبد سلیمان در قدس، با توجه به اندیشه مجعولشان، زمینه ظهور مسیح در ابتدای هزاره سوم را مهیا کنند.

[10] برای آمارها نگاه کنید به : گارودی، روژه؛ تاریخ یک ارتداد؛ ترجمه مجید شریف؛ انتشارات رسا؛1377

[11] دو کشیش مشهور امریکایی. فالویل کشیش مخصوص جرج دبلیو بوش بود. او اعتقاد دارد که در انجیل کلمه‌ای به نفع کسانی که طالب صلح هستند وارد نشده‌است! این دو به همراه افرادی نظیر هال لیندسی در حقیقت ایدئولوگ‌های مسیحیان اوانجلیست در آمریکا محسوب می‌شوند.

[12] کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه آمریکا در دوره جرج بوش

[13] این اتفاق در جریان جنگ 33 روزه روی داد

[14] Make Christ the King ، یک شعار معروف در غرب و بویژه آمریکاست که گاهی روی اسکناسهای غربی نیز خودنمایی می‌کند

[15] البته امروزه حتی زعمای کلیسا نظیر پاپ نیز اعتقاد دارند که تاریخ تولد مسیح به هیچ روی یک واقعیت عینی نیست.

جواد نوائیان رودسری

منبع: رصد

ادامه مطلب
دوشنبه 11 دی 1391  - 10:22 AM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6264761
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی