به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

  رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی در مقام قیاس تصادفات و زلزله آذربایجان برآمده و با گفتن «هر 5 روز در جاده‌های کشور به اندازه زلزله مصیبت بار آذربایجان کشته می‌دهیم»، می‌کوشد عمق فاجعه را نشان دهد.

خبرگزاری فارس: سرچشمه معضل رانندگی کجاست؟

 

 تابناک، این همه جان‌باخته تصادفات جاده‌ای از کجا می‌آید؟ زمانی که یکی از اقوام دور و نزدیکمان در تصادف جان به جان آفرین تسلیم می‌کند؛ در کنار ناراحتی‌هایی که بر بازماندگان تحمیل می‌شود، حتماً این پرسش هم مطرح است که مرحوم چگونه فوت شد؟ خودرو یا موتور سیکلتش معیوب بود؛ قصور راننده این سانحه تلخ را رقم زد یا نقص جاده، سبب‌ساز داغ دیدن چند خانواده شد؟

همیشه روزهای پس از تعطیلات نسبتاً طولانی در کشورمان، روزهای مرورِ اخبار تصادفات جاده‌ای است؛ گویی پیگیری شمار جان‌باختگان رخدادهای جاده‌ای برایمان طبیعی و حتی روزمره شده است! روزهای پایانی تعطیلات نوروز، اواخر تابستان و به پایان رسیدن تعطیلات طولانی مدت یا مواقعی که مناسبت‌های ملی یا مذهبی به پایان هفته گره خورده و مثلاً تعطیلات تاسوعا و عاشورا که جاده‌های کشور را آکنده از مسافر می‌کند، موجی از اخبار تصادفات جاده‌ای نیز به خروجی رسانه‌ها تزریق می‌شود.

اما گفتن آمار دیگر تکرار مکررات است؛ کشوری که در رتبه نخست تلفات جاده‌ای است و سالانه 2 درصد جمعیت جان‌باختگان تصادفات جاده‌ای را از آن خود می‌کند.

در این باره باید گفت که هر 23 دقیقه، یک نفر، روزانه 62 نفر، ماهانه یک هزار و 860 نفر و سالانه بیش از 22 هزار و 600 نفر از هموطنانمان در رخدادهای جاده‌ای از میان می‌روند و آش به اندازه‌ای شور شده که رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی در مقام قیاس تصادفات و زلزله آذربایجان برآمده و با گفتن «هر 5 روز در جاده‌های کشور به اندازه زلزله مصیبت بار آذربایجان کشته می‌دهیم»، می‌کوشد عمق فاجعه را نشان دهد.

*اما مشکل کجاست؟

تا به اینجای کار همه با آگاهی‌‌رسانی‌های گوناگون، دریافته‌ایم که مسافرت در جاده‌های کشورمان، بر خلاف برخی نقاط جهان (که بیشتر جنبه رفاهی دارد) جنبه ریسک یافته و از تهدیدات جانی قلمداد می‌شود.

هم‌اکنون می‌پرسیم این تهدید از کجا می‌آید؟ ناگفته پیداست که انگشت اتهام در بسیاری از دیدگاه‌ها به سمت و سوی خودرو و جاده، امکانات زیرساختی و مسائلی از این دست می‌رود.

به نظر شما، نقش جاد‌ه‌ها و کیفیت آنها و امکانات زیرساختی در تلفات جاده‌ای چه اندازه است؟ آیا همه راه‌های کشور «جاده مرگ» هستند؟

به نظر شما، مشکل عمده راه‌های کشورمان چیست و سهم این مشکل در آمار ناگوار رخدادهای رانندگی چه میزان است؟

همچنین نکته دیگری که بیشتر مردم از آن سخن می‌گویند، کیفیت خودروهای موجود در کشور است که برخی بیشترین نقش را برای آن قائلند، تا جایی که این مسئله به شوخی و طنز هم راه یافته است؛ اما آیا این پذیرفته خواهد بود که کسی با یک خودرو، که به ایمن نبودن آن آگاهی دارد، دچار سانحه شود؟

به نظر شما، کیفیت خودرو و مسائل مرتبط با آن، چه سهمی در آمار سهمگین تلفات جاده‌ای در کشورمان دارد؟

آیا همه این آمار برگرفته از کیفیت خودرو یا راه‌های ارتباطی است یا عوامل دیگری هم در پدید آمدن آن نقش دارند؟

یادآوری می‌شود، فرهنگ خاص رانندگی ما ایرانی‌ها، یکی از نکاتی است که ما را در سراسر دنیا مشهور کرده است؛ اما فرهنگ غالب رانندگی در ایران، تا چه میزان موجب تصادفات جاده‌ای می‌شود؛ بیشتر از خودرو و راه، یا کمتر از آن؟

البته شاید روحیه قانون گریزی نیز در این میان نقش داشته باشد، چراکه وقتی مهم‌ترین قوانین و مقررات موجود را دور بزنیم، هیچ تضمینی برای رعایت و احترام گذاشتن به قوانین رانندگی می‌ماند؟

افزون بر اینها، چه موارد دیگری را در این ماجرا دخیل می‌دانید؟ برای نمونه، برخی ریشه مشکل را در ناظر می‌دانند و مثلاً ضعف پلیس را عامل بالا بودن آمار تصادفات دانسته و یا مسائلی که جنبه روانی دارند مانند استرس را مطرح می‌کنند؛ دیدگاه شما چیست؟

ادامه مطلب
جمعه 10 آذر 1391  - 8:37 PM

 

دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور با بیان اینکه مردم ایران اوقات فراغت زیادی دارند، گفت: هر ایرانی روزانه 4 ساعت از وقت خود را به دیدن برنامه‌های تصویری، 1,5 ساعت گوش کردن موسیقی و 79 دقیقه به مطالعه اختصاص می‌دهد.

خبرگزاری فارس: ایرانیان روزانه 1,5 ساعت موسیقی گوش می‌دهند

 

  منصور واعظی در گفت‌وگو با خبرنگاران در تبریز از سنجش شاخصه‌های فرهنگ عمومی کشور خبر داد و اظهار کرد: این سنجش دو فصل اصلی دارد؛ فصل نخست در ارتباط با مصرف فرهنگی جامعه و فصل دوم  مربوط به امور فرهنگی و گرایش‌‌های فرهنگی جامعه است.

وی افزود: در بخش امور فرهنگی به عنوان نمونه اینکه افراد به میزان کتاب مطالعه کرده، به سینما می‌روند، چه اندازه تلویزیون نگاه کرده و به رادیو گوش می‌کنند، از اینترنت بهره‌مند‌ می‌شوند، به ورزش می‌پردازند و اوقات فراغت یک ایرانی طی شبانه‌روز به چه سهمی از امور اختصاص می‌یابد، به یک معنا، اصولاً ایرانیان اوقات فراغت خود را چگونه می‌‌گذرانند، مورد سنجش قرار گرفته است.

واعظی با بیان اینکه مردم ایران اوقات فراغت زیادی دارند، افزود: در سنجش اوقات فراغت همچنین اینکه هر ایرانی دیدن برنامه‌های تصویری (اعم از تلویزیون، تلویزیون‌های بیگانه، دیدن فضای مجازی و سینما)، شنیدن (رادیو، نواهای صوتی قرآن و ادعیه و موسیقی)، خواندن (شاخص کتاب، روزنامه، نشریه، قرآن و خواندن در فضای مجازی)، ورزش کردن، بازی کردن، سفر رفتن و صله ارحام مورد نظر قرار گرفته است.

وی تصریح کرد: طبق این سنجش ایرانیان در نخستین اولویت برای گذراندن اوقات فراغت خود به دیدن برنامه‌های تصویری علاقه دارند به طوریکه هر ایرانی روزانه چهار ساعت اوقات فراغت را با دیدن برنامه‌های تصویری سپری می‌ کند.

واعظی شنیدن برنامه‌های صوتی (اعم از رادیو، نواهای صوتی قرآن و ادعیه و موسیقی) را دومین انتخاب ایرانیان برای گذراندن اوقات فراغت آنان اعلام کرد و گفت: هر ایرانی روزانه 2.5 ساعت از اوقات فراغت خود را با این امور اختصاص می‌دهد.

دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور خاطرنشان کرد: از 2.5 ساعت یاد شده هر ایرانی روزانه 1.5 ساعت به موسیقی گوش می‌دهد.

واعظی مطالعه را انتخاب سوم مردم ایران برای گذران اوقات فراغت دانست و گفت: سرانه مطالعه کتاب، نشریات و ادعیه در کشور 79 دقیقه است.

وی گفت: در حالی که اگر بخواهیم کشور پیشرفته‌ای باشیم باید تدابیری اتخاذ کنیم که خواندن و مطالعه گزینه اول مردم برای پر کردن اوقات فراغت باشد.

واعظی ادامه داد:  ورزش کردن، بازی کردن، سفر رفتن و صلحه ارحام نیز در رده‌های بعدی برای صرف کردن اوقات فراغت هر ایرانی است.

دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور با اشاره به اهمیت مصوبات شورای فرهنگ عمومی در سطح کشور، اظهار کرد: شورای فرهنگ عمومی طراح و تدوین‌گر چشم‌انداز بخش فرهنگ عمومی کشور است و نقشه راهنمای  فرهنگ توسط این شورا تنظیم می‌شود و این نشان دهنده اهمیت این مجموعه است.

ادامه مطلب
جمعه 10 آذر 1391  - 8:30 PM

 

رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران ضمن بیان اقسام عرفان گفت: امروزه عرفان به مرحله‌ای رسیده است که می‌توان ادعا کرد به مثابه یک دانش و یک نظام است، بنابراین تعریف منطقی دارد.

خبرگزاری فارس: 8 نوع مختلف عرفان/ رمزگشایی از عرفان نظری + صوت

 

 حجت‌الاسلام عبد‌الحسین خسروپناه رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران طی یک دوره آموزشی به ارائه توضیحاتی پیرامون عرفان به ویژه عرفان نظری پرداخته است

 

بقیه در ادامه

 

ادامه مطلب
جمعه 10 آذر 1391  - 8:23 PM

مهین‌دخت خیال، دختر مرحوم محمدتقی خیال متولد ۱۳۰۹ آبادان است.

 همشهری آنلاین نوشت: مهین‌دخت خانم با اینکه سال‌ها از مرگ پدرش می‌گذرد و خودش هم دوران کهنسالی را سپری می‌کند اما هنوز وقتی خاطرات گذشته را مرور می‌کند صدایش می‌لرزد و چشمانش تر می‌شود. وقتی از مهین‌دخت خانم درباره پدرش می‌پرسیم می‌گوید: «پدرم متولد ۱۲۶۴ شهرستان شبستر است. او بعد از اتمام دوران تحصیلاتش در ایران برای ادامه تحصیل به دانشگاه پلیس ترکیه رفت و بعد از فارغ‌التحصیل شدن به ایران بازگشت و به عنوان رئیس شهربانی منطقه کردستان مشغول به کار شد. پدرم سال‌ها به عنوان رئیس شهربانی در شهر‌های مختلفی مثل کردستان و ارومیه خدمت کرد.»

آقای خیال در ارومیه با دختر یک تاجر ازدواج می‌کند که حاصل این ازدواج ۳ پسر بوده است: «وقتی همسر اول پدرم فوت می‌کنند، پدرم در سن ۴۰ سالگی در تبریز با مادرم آشنا می‌شود و با او ازدواج می‌کند که ما ۵ دختر حاصل این پیوند هستیم.»

به گفته میهن‌دخت خانم، پدرش به عنوان رئیس شهربانی در شهرهای مرزی ایران سال‌ها خدمت کرده تا اینکه اداره گمرک توسط یک فرد بلژیکی تاسیس می‌شود و مرحوم خیال هم از شهربانی خود را به گمرک منتقل می‌کند تا بتواند در این راه خدمت بهتری انجام دهد: «پدرم در سال ۱۳۰۹ رئیس اداره گمرک آبادان بود. من هم در آن سال به دنیا آمدم. سال ۱۳۱۴ پدرم به اداره گمرگ بابلسر منتقل شد و تا سال ۱۳۱۷ در آنجا زندگی کردیم، اما این پایان راه برای خانواده ما نبود، بین سال‌های ۱۳۱۷ و ۱۳۲۳ ما به اهواز رفتیم و بعد از آن پدرم به عنوان رئیس گمرک تبریز منصوب شد و تا زمان بازنشستگی‌اش در همان شهر باقی ماند.»

مهین‌دخت خانم می‌گوید: «من در رشته مامایی تحصیل می‌کردم، برای همین سال ۱۳۳۹ برای گذراندن یک دوره بهداشت روانی به تهران آمدم و بعد از آن در تهران ساکن شدم.»

سال‌ها گذشت تا اینکه پدر مهین‌دخت خانم بازنشست شد و در آذر ماه ۱۳۴۹به تهران آمد تا در کنار دخترش زندگی کند، اما فشار خون بالا و دوری از تبریز زندگی را برای او سخت کرد: «در تیرماه ۱۳۴۹ پدرم برای همیشه از پیش ما رفت.»

آگهی بهشت زهرا(س) در روزنامه

مهین‌دخت خیال در مورد مراسم دفن پدرش می‌گوید: «درست یک هفته قبل از اینکه پدرم از دنیا برود علائم بیماری در او بروز کرده بود و به همین خاطر او را در بیمارستان شرکت نفت تهران بستری کردیم. در همان روزها بود که به طور اتفاقی مطلبی در روزنامه کیهان خواندم که درباره افتتاح بهشت زهرای تهران بود. نمی‌دانم چرا، ولی روزنامه را نگه داشتم. درست ۲۷ تیرماه ۱۳۴۹ بود که پدرم از دنیا رفت و آن موقع بود که به یاد آن آگهی افتادم و با شماره‌ای که داده بودند تماس گرفتم تا پدرم را در بهشت زهرا(س) دفن کنیم.»

وقتی مهین‌دخت با روابط عمومی بهشت زهرا(س) تماس گرفت آنها گفتند که چون در بهشت زهرا(س) آب کر وجود ندارد نمی‌توانید متوفی را در آنجا بشویید و به خاک بسپارید: «تا قبل از آن فکر می‌کردم در طول این یک هفته صدها نفر را دفن کرده‌اند اما به اینصورت نبود.»
سرانجام مهین‌دخت خانم با پیگیری و کمک از یکی از دوستانش در شهرداری آن‌وقت، مراسم غسل را در قبرستان مسگرآباد تهران انجام داد اما جسد پدرش را در بهشت زهرا(س) دفن کرد: «سال‌هاست از آن روز می‌گذرد اما هنوز آن روز تلخ را به خوبی به یاد دارم. یک ماشین بنز مشکی پر از گل، جنازه پدرم را از مسگرآباد به بهشت زهرا(س) برد و با تشریفات خاصی او را به خاک سپردند. بعد‌ها در نشریات زیادی مثل توفیق نوشتند: «به بازماندگان اولین نفری که در بهشت زهرای تهران دفن شده باشد یک پیکان هدیه می‌دهند». اما این تنها شایعه‌ای بود که دهان به دهان بین مردم چرخید.

بهشت زهرا(س) کی متولد شد؟

مهندس توکلی‌نژاد مدیرعامل سازمان بهشت زهرا(س)درباره پیشینه این آرامستان می‌گوید: «کار احداث این آرامستان از سال ۱۳۴۵ آغاز شد و در تیرماه سال ۱۳۴۹ اولین متوفی دفن شد.»

بهشت زهرا(س) با وجود ۳۰ هزار شهید دفاع مقدس، ۴ هزار شهید گمنام و همچنین یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر متوفی دفن شده یکی از بزرگترین آرامستان‌های خاورمیانه است و به دلیل همجواری با حرم امام خمینی(ره) به قطب فرهنگی پایتخت تبدیل شده است.

«در ابتدا بهشت زهرا(س) برای یک کاربری ۳۰ ساله طراحی شده بود که با مساحتی در حدود ۳۱۴ هکتار راه‌اندازی شد. تا اینکه در سال ۱۳۷۶، ۱۱۰ هکتار به آن اضافه شد و در نهایت در سال ۱۳۸۸ باز هم زمینی به وسعت ۱۶۰ هکتار به آن اضافه شد تا مساحت بهشت زهرای تهران به ۵۸۴ هکتار برسد.» توکلی‌نژاد، «مشاور همراه خانواده متوفیان» را یکی از طرح‌های نوین سازمان بهشت زهرا(س) می‌داند: «در این طرح سعی شده است یک مشاور و راهنما از ابتدای کار در کنار خانواده متوفی باشد تا دیگر کسی برای انجام کارهای مربوطه دچار مشکل نشود. علاوه بر این، ساخت مجتمعی بزرگ با مساحت حدود ۱۸ هکتار به نام ساختمان عروجیان به جای ساختمان قدیمی متوفیان، برای رفاه مردم و سهولت در انجام کار آنها از کارهای دیگر سازمان است.»

ادامه مطلب
پنج شنبه 9 آذر 1391  - 4:47 PM

 

 دانشجو؛ «بشار اسد» که بزرگترین تروریست آسیا، بلکه جهان به شمار می رود و نیروهایش با حمله ای انتحاری به وسیله بمب هسته ای 30 هزار! آمریکایی را در منطقه خاورمیانه کشته اند، چهار سال قبل توسط نیروهای آمریکایی کشته می شدند؛ در این قتل، نیروهای تروریست با پرچمی شبیه به پرچم «ترکیه» به نیروهای آمریکایی کمک می کردند؛ چندی بعد نیز جهان از شر فردی با نام کوچک «ولادیمیر» نجات می یابد.

 

شاید عجیب به نظر برسد، اما حوادث امروز سوریه، در بازی «ندای وظیفه» کاملاً  بازسازی شده بود؛ البته در این بازی موارد و اسامی عجیب تری نیز مشاهده می شود که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد.

 

اما چرا آمریکا این حوادث را از قبل به مردم جهان نشان داده بود؟ مگر نه این است که مردم کشورها او را به دست داشتن در حوادث جهان متهم می کنند؟ پس چرا خود را در خطر «فشار افکار عمومی جهان» قرار می دهد؟

 

تجربه‌ای که آمریکا پس از جنگ ویتنام بدست آورد
کالین پاول، وزیر امور خارجه آمریکا از سال 2001 تا 2005، در سال 1999 در نیویورک تایمز مصاحبه ای دارد که می گوید: ما آمریکایی ها پس از ویتنام، فهمیدیم هر پروژه سیاسی را باید ابتدا در قلمرو عمومی توجیه کنیم.

در مجموع آمریکا تا ذهن عموم مردم جهان را تصرف نکند، دست به اقدامی نمی زند؛ به همین جهت است که از دو سال قبل از ماجرای 11سپتامبر، فیلم هایی می بینیم که دقیقاً حوادث سال 2001 را بازسازی کرده بودند؛ همچنین شاهد فیلم ها و بازی های فراوانی در خصوص حمله به عراق بودیم تا آن تهاجم کاملاً بی وجه را به گونه ای توجیه کند.

اما این وظیفه خطیر و مهم را در چند دهه اخیر چه کسی بر عهده داشته است؟ طبیعی است در عصر جدید، رسانه های تصویری مهمترین و بلکه تنها رسانه ای هستند که چنین وظایفی را بر عهده دارند.

«پستمن» در کتاب «زندگی در عیش، مردن در خوشی»، سه دوره را برای انتقال اطلاعات در طول تاریخ ذکر می کند: دوره گفتار، دوره نوشتار و دوره تصویر.

 بی تردید عصاره دوره اطلاعات، تصویر است؛ به دیگر سخن مؤثرترین، کارآمدترین، جذابترین و ماندگارترین ابزار انتقال اطلاعات، تصویر می باشد.

اما اگر زمانی تنها و مؤثرترین زبان تصویری، فیلم بود، امروزه بازی های رایانه ای در کنار صنعت بزرگ هالیوود، به اقناع و کنترل اذهان مردم جهان می پردازند.

به نوعی بازی های رایانه ای به ابزاری استراتژیک در دست سیاستمداران آمریکا تبدیل شده اند تا برنامه های آینده خود را در این قالب به سایر نقاط جهان گسترش دهند.
 

در همین راستا می توان به سری بازی های call of duty اشاره کرد که در آن بسیاری از دوستان و دشمنان آمریکا را تعیین و برنامه آینده این کشور در منطقه و حتی جهان را به نمایش می گذارد.

داستان بازی
تا کنون بیش از 9 سری از گیم «ندای وظیفه» منتشر شده است. «ندای وظیفه 1» در سال 2003 ساخته و روانه بازار شد و بازی «ندای وظیفه: بلک اوپس 2» که نهمین سری از ندای وظیفه است سال 2012 در اختیار مخاطبان قرار گرفت.

اما حساس ترین سری این بازی، «ندای وظیفه: جنگاوری نوین» است که در آن آمریکا تمام حرف خود را به وضوح بیان کرده؛ این سری، شماره های 4، 6 و 8 این بازی را تشکیل می دهند؛ البته سری «بلک اوپس»، بخصوص شماره آخر آن نیز اهمیت بسزایی دارد؛ زیرا در آن موضوعاتی همچون جنگ نرم با چین را مطرح می کند، اما اگر بخواهیم به آن موضوع نیز بپردازیم از حوصله مخاطب خارج می شود، بنابراین در متنی دیگر نقاط تاریک این سری و چرایی آن ماجرا را خواهیم نگاشت.

در «جنگاوری نوین 1» که همان شماره چهار این بازی است، فردی به نام «خالد الاسد»، رئیس جمهوری با نام «یاسر الفلانی» را می کشد و خود جای او را می گیرد، اسد به بزرگترین تروریست خاورمیانه تبدیل می شود که طبیعتاً باید شرش از جهان کم شود، بنابراین نیکولای، جاسوس اسیر شده در دست روسیه توسط نیروهای انگلیسی نجات می یابد و محل اختفای اسد را افشا می کند. نیروی های آمریکایی به شهر حمله می کنند، اما پس از عملیاتی شکست خورده، با بحران روبرو می شوند. تروریست ها که تنها از قانون «یا پیروزی یا مرگ» پیروی می کنند، بمبی اتمی را منفجر می کنند که در پی آن منطقه نابود و حدود 30 هزار نیروی آمریکایی کشته می شوند.
 


پس از آن پرایس، فرمانده نیروهای آمریکایی متوجه می شود فرد دیگری نیز با اسد ارتباط دارد: ایمران زاکایف؛ زاکایف 15 سال قبل از دست پرایس که قصد قتل او را داشت، می گریزد. او کسی است که به اسد تسلیحات هسته ای می رساند و به همین جهت نیروهای آمریکایی سعی می کنند ابتدا زاکایف و سپس زمانی که دستشان به او نمی رسد، پسرش را دستگیر کنند، اما پسرش خودکشی می کند، بنابراین زاکایف در فکر انتقام می افتد و دو موشک هسته ای به سمت آمریکا پرتاب می کند که پرایس موفق به انهدام موشک ها می شود.

در انتهای بازی نیز پرایس موفق می شود کار 15 سال قبل خود را کامل کند و دنیا را از شر زاکایف نجات دهد.

در شماره های بعدی «ندای وظیفه: جنگاوری نوین» داستان به ولادیمیر ماکاروف که از نزدیکان زاکایف است، منتقل می شود. در شماره دوی جنگاوری نوین که ششمین بازی از سری ندای وظیفه است، «ولادیمیر» ماکاروف موفق می شود حکومت را در روسیه در دست گیرد. آلن به عنوان یک جاسوس وارد نیروهای او شده و مردم را در فرودگاه زاکایف به رگبار می بندد. ماکاروف نیز هویت او را شناسایی و افشا می کند. در نتیجه روسیه، آمریکا را عامل این اقدام تروریستی دانسته و به آن کشور حمله می کند. از این پس داستان حول تعقیب و گریزهای نیروهای روسی و آمریکایی در کشورهای مختلف، بخصوص خاک خود آمریکا می گذرد. واشنگتن به وسیله بمب هسته ای تخریب می شود. شهرهای دیگر آمریکا نیز درگیر جنگ های سختی می گردند. تنها مکان باقی مانده استراتژیک در دست نیروهای آمریکایی، کاخ سفید است که در نهایت می توانند به وسیله همان، آمریکا را از تصرف قطعی و کامل نجات دهند. در نهایت پرایس موفق می شود ژنرال شپرد را که در چند قدمی ماکاروف، به آمریکایی ها خیانت می کند، به قتل برسانند.

 
«جنگاوری نوین 3» ادامه شماره 2 می باشد که در آن دامنه جنگ به شهرهای مختلف اروپایی نیز کشیده شده است. در این بازی نیز هدف اصلی دستگیری ماکاروف است تا او را از بین ببرند. همچنین مثل بازی قبل افرادی نیز از دست می روند. در نهایت پرایس می تواند ماکاروف را بکشد.

البته احتمالاً مخاطبین گمان می برند که این داستان بسیار کم و ساده است و جزئیات بسیاری از قلم افتاده است. درست است. ما قصدمان این بود که داستانی خلاصه ارائه کنیم تا بزرگوارانی که بازی نکرده اند، کلیتی در آن در نظر داشته باشند.

شخصیت‌سازی سیاسی در بازی رایانه‌ای

 در این بازی افراد گوناگونی حضور دارند که هر یک به نوعی مابه‌ازای بیرونی دارند؛ مهمترین و معروف ترین این شخصیت ها شخص «خالد الاسد» است که تا اواخر سری ندای وظیفه اسم و رسمی از او حضور دارد؛ یعنی حتی در سری های بعدی که او دیگر نقشی از او در بازی نیست، نام و شعارهای او بر روی دیوارها وجود دارد.

ناگفته پیداست که این نام به چه شخصی باز می گردد. در وهله او نام «حافظ اسد» را در ذهن زنده می کند؛ زیرا نام «حافظ» قرابت معنایی کاملی با «خالد» دارد، بخصوص که حافظ اسد نیز با کودتا وارد حکومت سوریه شد، اما با تأکید فراوانی که بر روی نام اسد در کل بازی مشاهده می شود، بی شک نام «بشار اسد» بخصوص برای جوانانی که مخاطبان اصلی این بازی هستند، بیش از پدرش ذهن را درگیر می کند.

 
در این بازی اشاره نمی کند، اسد حکومت کدام کشور را غصب کرده، اما بعید است کسی کشور سوریه را به خاطر نیاورد، اما در این بازی، این تروریست ها توسط یک گروه تروریستی دیگر رودست می خورند و داخل جنگ داخلی می شوند. ولی نکته جالب اینجاست که تروریست هایی که علیه این تروریست ها وارد عمل می شوند، پرچمی شبیه به پرچم ترکیه در دست داشته و با نیروهای آمریکایی سر سازش دارند. از طرف دیگر پرچمی که به خالد الاسد نسبت داده می شود، شباهت بسیاری به پرچم اخوان المسلمین دارد.

اما چرا در این بازی نام «یاسر الفلانی» انتخاب شده است و اسد، یاسر را کنار می زند؟ به نظر می رسد یاسر همان «یاسر عرفات»، رئیس سابق تشکیلات خودگردان فلسطین باشد، اما سؤال مهمتر این است که چرا رابطه این دو در این بازی این گونه نشان داده شده است؟

ماجرای رابطه حافظ اسد و یاسر عرفات، بسیار طولانی است، اما همین قدر اشاره کنیم که این دو سیاستمدار بزرگ عربی بر سر قرارداد «اسلو» با یکدیگر به اختلاف نظر برخورد کردند تا جایی که حتی حافظ اسد ورود عرفات به کشور سوریه را ممنوع کرد. حتی در مراسم تشییع «باسل اسد»، فرزند حافظ، زمانی که عرفات را دید، سالن را ترک کرد و به مقامات کشورش گفت: «شما این آدم را درست نمی شناسید. او به اینجا می آید و پیشانی مرا یک بار می بوسد و زمانی که به فلسطین اشغالی باز می گردد سه بار پیشانی «اسحاق رابین»، نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی را می بوسد!»

البته در خصوص اختلافات اسد و عرفات تحلیل های بسیاری وجود دارد، اما آنچه که مبرهن است اختلاف این دو است که آمریکا در حال برجسته کردن آن می باشد.

اما زاکایف کیست؟ به نظر می رسد او نیز شخصی است که ما به ازای بیرونی دارد: احمد خلیدوویچ زاکایف، معاون سابق نخست وزیر و نخست وزیر فعلی جمهوری به رسمیت شناخته نشده جدایی طلب چچن است؛ او همچنین وزیر خارجه دولت چچن (منتصب اصلان مسخدوف اندکی پس از انتخابش در 1997 و دوباره در 2006 از سوی عبدالحلیم سادولایف) بود. او در سال 2002 از طرف روسیه به شرکت در جرایمی از جمله عملیات تروریستی متهم شد.

بنابراین مشاهده می کنید که این شخصیت نیز ما به ازای بیرونی دارد.

اما دلیل کمک زاکایف به خالد الاسد چیست؟ دلیل آن را می توان در بازی جست و جو کرد:

- وضعیت خیلی ساده است. خالد الاسد کودتا کرده و شورشی های روسیه قصد دارند یک بمب هسته ای برایش بفرستند. حالا این که چرا میهن پرستان روسی باید یک همچین کاری بکنند خدا می دونه.

- خیلی ساده است، الاسد وضعیت منطقه رو به هم می ریزه و پاشو می‌ذاره رو دم آمریکا، اون وقت آمریکا وارد عمل میشه و نیروهاش رو روی اونجا متمرکز می کنه.

- درسته، بعد اونا (کودتاچی ها) می تونن با خیال راحت توی اروپای شرقی، آفریقا، آمریکای جنوبی و خیلی جاهای دیگه فعالیت کنن، بدون این که نگران دخالت آمریکا باشن...

حوادث سوریه از چهار سال قبل نمایش داده می‌شود
در ابتدای متن اشاره کردیم که آمریکا پس از ماجرای ویتنام درس گرفت که ابتدا ذهن مردم را نسبت به کارهایی که می خواهد انجام دهد، آماده کند. در این شرایط است که از «فشار افکار عمومی» خلاص می شود.

 

در این بازی نیز می بینیم که از چند سال قبل حوادث سوریه را نشان می دهد؛ به معنای دیگر ذهنیت مردم جهان نسبت به هر اقدامی در سوریه آماده می شود.


چهار سال قبل آمریکا ذهنیت سازی کرده بود. یعنی به نوعی به مردم سوریه اخطار کرده بود که ابتدا تروریست هایی کشورشان را به آشوب خواهند کشید، اما این پایان ماجرای سوریه ای که در بازی های رایانه ای نشان دادند، نیست.

در call of duty نشان دادند که حمله نظامی به سوریه آخرین راه حل مقابله با بزرگترین تروریسم جهان است. این بازی، تمامی مردم جهان را درگیر این بحران عظیم به نمایش می گذارد. حتی گروهی ناخواسته وارد این درگیری می شوند، اما در هر حال وارد شده اند. در اصل آمریکا به نوعی نشان می دهد که یا کشورهای جهان با آمریکا همکاری می کنند یا در آتش خشم تروریسم سوری خواهند سوخت.

یعنی احتمالاً باید منتظر هجومی خارجی به خاک سوریه در آینده ای نه چندان دور باشیم.

جوانان آمریکا وارد جنگی بزرگ می‌شوند

سال 89 شمسی مصاحبه ای از هنری کسینجر، که به روباه پیر سیاست آمریکا مشهور است، منتشر شد که در سطح جهان بازتاب گسترده ای داشت. کسینجر در آن مصاحبه که با پایگاه تحلیلی «گلوبال ریسرچ» انجام داده بود، عنوان کرد: آمریکا برای روسیه و چین برنامه ای اساسی ریخته و آنها را در مسیر ضعف قرار داده است، اما هدف اصلی آمریکا و اسرائیل، ایران است که برای او برنامه ای ویژه دارد.

البته وی در خصوص چین مطالبی مفصل تر عنوان کرده بود که به امید خدا در مقاله «ندای وظیفه: بلک اوپس» اشاره خواهیم کرد.

همچنین در آن جا اشاره می کند: یکی از برنامه های اسرائیل آن است که با تهاجمی برق آسا، به کشتار وسیع اعراب دست بزند و تا روسیه و چین بفهمند چه اتفاقی افتاده، نیمی از خاورمیانه را بگیرد.

وی در عبارتی تأمل برانگیز اشاره می کند: ما به وسیله بازی های رایانه ای جوانانمان را برای جنگی بزرگی که در آینده رخ خواهد داد، آماده کرده ایم.

وی می گوید: بازی‌های رایانه‌ای که در دهه گذشته در آمریکا ساخته شده، دقیقاً سناریوهایی را نشان می‌دهد که قرار است اتفاق بیفتد و آمریکا با انتشار این بازی‌ها قصد داشته جوانان خود را برای شرکت در چنین جنگ‌هایی آماده کند.

آمریکا برای 50 سال بعد جهان برنامه دارد، ما برای 50 روز بعدمان

آمریکا با برنامه ریزی های دقیق، بازی های رایانه ای را در جهت پیشبرد اهداف خویش سازماندهی می کند. او به وسیله بازی های رایانه ای جوانان خویش را برای استراتژی کلان و نبردی بزرگ آماده می کند.

 
اما معلوم نیست گرشاسپ دقیقاً جوانانمان را برای چه امری آماده می کند. استراتژی پشت سر این بازی های رایانه ای چیست؟ بازی های «میرمهنا»، «کاراگاه علوی»، «سیاوش» و «عصر پادشاهان» به چه چیز فرا می خوانند؟

غایت بازی های رایانه ای ایرانی، تقلیدی کامل از بازی های خارجی است و تنها هدفشان آن گونه که می گویند، جدا کردن جوانان از بازی های خارجی است؛ البته به نظر می رسد بیش از کسب سو،د نباید برای شرکت های بازی سازی، به دنبال هدف گشت.

بزرگترین استراتژی شرکت های بازی سازی ایرانی نیز آن است که نام بازیگران را به نام های اصیل! ایرانی همچون «گرشاسپ»، «میرمهنا» و «سیاوش» تغییر دهند؛ احتمالاً با این استراتژی عمیق، بمباران تبلیغاتی غرب را خنثی کرده ایم. خدا خیرشان دهد.

ادامه مطلب
سه شنبه 7 آذر 1391  - 11:46 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 156

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6158376
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی