به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

  سازمان مجاهدین خلق پس از پنج دهه با استحاله و تغییر خط مشی به جایی رسید که در کنار صدام حسین به ملت و وطن خود خیانت کرده و تحت الحمایه آمریکا قرار گرفت که زمانی امپریالیسم قلمدادش می‌کرد.

خبرگزاری فارس: از «مجاهدین خلق» تا «منافقین»

 

 گروهک تروریستی منافقین روز جمعه از فهرست گروه‌های تروریستی آمریکا خارج شد که این موضوع بازتاب‌های زیادی به همراه داشت.

همین موضوع بهانه‌ای شد تا به روند شکل گیری سازمان مجاهدین خلق و روند استحاله آن به سمت گروهکی تروریستی که منافع ملی و ملت ایران سوق یافت بپردازیم. 

تأسیس سازمان و تدوین ایدئولوژی

در سال 1344، دوازده سال پس از کودتای 28 مرداد و 2 سال پس از سرکوب خونین قیام پانزده خرداد، سه تن از اعضای سابق جبهه ملی دوم و نهضت آزادی، تصمیم گرفتند در مبارزه علیه رژیم شاه، سازمانی با مشی مسلحانه به وجود آورند. محمد حنیف‎نژاد (26 ساله) مهندس کشاورزی، سعید محسن (26 ساله) مهندس راه و ساختمان و عبدالرضا نیک‎بین رودسری (23 ساله) دانشجوی ریاضی که تحصیلات دانشگاهی خود را نیمه تمام گذارده بود، هسته اولیه گروه را تشکیل داده و یک سال بعد علی‎اصغر بدیع‎زادگان (25 ساله) مهندس شیمی به این جمع پیوست.

این افراد با آنکه شخصاً مذهبی بودند و نسبت به عقاید و رفتار مذهبی خویش توجه و حساسیت داشتند، اما از نظر سیاسی و ایدئولوژیک پرورش‎یافته جبهه‌ملی و نهضت آزادی بودند.

مهندس بازرگان، خود نیز بعدها تأکید کرد که مجاهدین خلق «فرزندان نهضت آزادی» هستند و مبانی فکری و تعلیمات اولیه آن مأخوذ از بحث‎ها و کتابهای وی و نهضت آزادی بوده است.

 

محمد حنیف نژاد از بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق

 

کتاب «شناخت»؛ محصول تفکر بنیانگذاران مجاهدین خلق

 

اولین محصول برنامه مطالعاتی گروه تدوین کتاب «شناخت» بود. متد دیالکتیک مارکسیستی با تغییر نام به اصول شناسایی دینامیک به عنوان اصول علمی پذیرفته شده بود. ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی، مفاد اصلی این کتاب را تشکیل می‎داد. این کتاب توسط حسین روحانی نوشته شده بود.

مهمترین جزوه آموزشی سیاسی با عنوان «مبارزه چیست» به قلم عبدالرضا نیک‎بین بود که در آن تعالیم مارکسیستی بر مفاهیم مذهبی انطباق داده شده بود. کتاب «تکامل» به قلم علی میهن‎دوست و کتاب «راه انبیا» به قلم حنیف‎نژاد نیز به همین سبک، مضامین مارکسیستی با ترکیب برخی مفاهیم مذهبی را دربر داشتند.

گسترش تشکیلاتی و چرایی ارتباط با روحانیت

در طول سال‎های 1344 تا 1346 سازمان از نظر تشکیلاتی فعال شد. در اواسط سال 1347 عبدالرضا نیک‎بین از تشکیلات کناره گرفت و دیگر نامی از او به میان نیامد. در اسناد و منابع سازمان نیز فقط از سه تن حنیف‎نژاد، سعید محسن و بدیع‎زادگان به عنوان اولین بنیانگذاران یاد می‎شود.

در سازمان 5 گروه مطالعاتی و ارتباطی تحت عناوین «گروه ایدئولوژی»، «گروه سیاسی»، «گروه کارگری»، «گروه مطالعات روستایی» و «گروه روحانیت» تشکیل شد.

 

 

حضور سران سازمان مجاهدین در کنار آیت الله طالقانی

 

گروه روحانیت که در سال 1348 شکل گرفت مسئولیت تماس با روحانیان مبارز و جلب همکاری یا حمایت آنها را برعهده داشت. هدف، این بود که از نفوذ اجتماعی روحانیت در جهت اهداف سازمان استفاده شود و به ویژه پشتوانه مردمی و مالی سازمان تأمین شود. سازمان بعدها برای جلب حمایت امام خمینی (ره) که در نجف تبعید بود، نماینده‎ای نزد ایشان اعزام کرد که البته با تیزبینی حضرت امام به نتیجه‎ای نرسید.

تا سال 1348، هیچ زنی به عضویت سازمان پذیرفته نشده بود. اصولا حنیف‎نژاد، رهبر اصلی و مؤثر سازمان، با ازدواج مخالف بود و آن را موجب وابستگی و سد راه مبارزه می‎دانست، اما اهمیت حضور زنان و بویژه استفاده پوششی از آنان برای رهبران سازمان «کشف» شد. زنان، طبق دستور سازمان، با اعضای مرد سازمان «ازدواج تشکیلاتی» می‎کردند.

اما بسیاری از زنان و دختران، بعدها با انواع ترفندهای تشکیلاتی مورد انواع سوء‎استفاده‎ها قرار گرفتند و درنتیجه همین روند انحراف‎آمیز و غیراخلاقی خانواه‎های زیادی، که اکثراً مذهبی و اصیل بودند، از هم پاشید. بسیاری از آنها کارشان یا به خودکشی و یا تصفیه درونی یا به بی‎انگیزگی و افسردگی و همکاری با ساواک کشید.

در بُعد سیاسی و بین‎المللی چون سازمان، انقلابهای سوسیالیستی روسیه و چین را به عنوان انقلاب زحمتکشان و توده‎های تحت ستم؛ و مائو و لنین را ادامه دهنده راه انبیا در دوران معاصر، ارزیابی می‎کرد، درصدد برقراری ارتباط با بعضی از دولتها و احزاب مارکسیستی نیز برآمد.

در بُعد تشکیلاتی نیز سازمان از اصل کمونیستی موسوم به «سانترالیسم دموکراتیک» به معنای «مرکزیت دمکراتیک» پیروی می‎کرد و بر طبق این اصل همه اعضای سازمان باید بدون چون و چرا از دستورها و خط‎مشی رهبری سازمان اطاعت می‎کردند.

 

رجوی و آیه الله طالقانی

 

آموزش نظامی در اردن

در سال 1348، سازمان برای کسب توان نظامی برای شروع عمل مسلحانه تصمیم به برقراری ارتباط با سازمان فلسطینی الفتح و استفاده از امکانات آن برای آموزشهای چریکی و مسلحانه گرفت. تعدادی از آنها عازم اردن شده و در آنجا دوره جنگ‎های پارتیزانی را فراگرفتند.

پس از انتقال پایگاه‎های فلسطین به لبنان عناصر دیگری از سازمان در اردوگاه‎های فلسطینی در لبنان آموزش دیدند؛ عده‎ای از این عناصر توانستند از طریق لبنان تعدادی اسلحه و مهمات وارد ایران کنند. در مجموع 22 نفر به اردوگاه‎های الفتح اعزام شدند و اکثر افراد اعزامی در سال 1350 به ایران بازگشتند.

تغییر ایدئولوژی؛ استحاله از اسلام به مارکسیسم

تقی شهرام که در جریان ضربه سال 50 ساواک دستگیر و به 10 سال زندان محکوم شده بود، در زندان و بحث با رهبران گروه ستاره سرخ تحت تاثیر اندیشه‌های مارکسیستی قرار گرفت و پس از فرار از زندان در سال 52 به رده‌های بالای این سازمان دست یافت.

مهمترین مأموریتی که تقی شهرام برای خود‌ می‌شناخت مارکسیست کردن افراد بود. او ابتدا یکی از کادرهای مهم سازمان به نام ناصر جوهری را با خود همراه کرد و سپس به کمک وی برنامه‌ای گام به گام برای کنار گذاشتن ایدئولوژی التقاطی و برگزیدن ایدئولوژی مارکسیستی تدارک دید. این برنامه شامل کار روانی و ایجاد آمادگی روحی در افراد برای کنار گذاشتن مذهب، قطع آموزش‌های مذهبی و مطالعات اسلامی، جایگزینی متون تعلیمات مارکسیستی و طرح شبهات پیرامون اسلام در نشریات درون‎سازمانی بود.

با توجه به اطاعت کورکورانه‌ای که اعضا در نظام «مرکزیت دمکراتیک» از مسئولان سازمانی خود داشتند، مارکسیست کردن آنها چندان کار مشکلی نبود.

خلیل دزفولی از اعضای سازمان که تحت مسئولیت ناصر جوهری قرار داشت در این باره‌ می‌گوید: من همیشه با مسئولین برخورد مطلق‌ می‌کرده و آنها را آدم‌ها‌ی کامل و منزهی‌ می‌دانستم و هرچه‌ می‌گفتند، قبول‌ می‌کردم. مسئله ایدئولوژی قبلاً با همکلاسی‌هایم مطرح شده بود و آنها نیز در کلاس قبلی، مارکسیسم را قبول کرده بودند. خلاصه ما نیز مارکسیست شدیم.

علی خدایی‎صفت عضو دیگر سازمان نیز این جریان را از قول بهرام آرام چنین نقل‌ می‌کند: ایدئولوژی [سازمان] التقاطی بوده، زیربنای ماتریالیستی داشته و روبنای مذهبی را به آن چسبانده‌اند؛ چیزی که با هزار من سریش هم نمی‎چسبد. دیالکتیک زیربنای ماتریالیسم است.

در جریان روند مارکسیست شدن اعضای سازمان، حداقل 90 تن از کادرها و اعضای مسئول سازمان تا پاییز 1353 در داخل و خارج از کشور رسماً به ایدئولوژی مارکسیسم گرویدند.

اعلام خصوصی تغییر ایدئولوژی نزد برخی از روحانیون مرتبط با سازمان موجب ایجاد موجی از مخالفت در بین مبارزان مذهبی و قطع کمک‌ها‌ی مردمی شد که تا آن زمان با تصور اینکه سازمان یک گروه مذهبی است به صورت حمایت‌ها‌ی گسترده مالی بعضی از بازاری‌ها‌ی مبارز و روحانیان، تداوم حیات سازمان را امکان‎پذیر ساخته بود.

اعلام مواضع ایدئولوژیک در پی افشای منش مارکسیستی

اندکی پس از دستگیری‎های گسترده‌ای که به دنبال همکاری‌ وحید افراخته (عضو مرکزیت سازمان) با ساواک صورت گرفت، مرکزیت سازمان بیانیه «اعلام مواضع ایدئولوژیک» را در مهرماه 1354 منتشر کرد. با دستگیری وحید، افراخته ساواک از ماجرای مارکسیست شدن مرکزیت و شمار زیادی از کادرهای بالای سازمان و نیز تصفیه‌های خونین ایدئولوژیک، باخبر شده بود و این مطالب دیگر قابل پرده‎پوشی نبود. بنابراین مرکزیت سازمان به سرعت درصدد توضیح و توجیه عملکرد خود به صورت رسمی برآمد.

در این بیانیه ضمن برشمردن دلایل کنار گذاشتن اسلام و برگزیدن مارکسیسم، تصفیه‌های خونین داخلی امری موجه جلوه داده شد.

انتشار بیانیه اعلام مواضع ایدئولوژیک، عکس‎العمل‌های شدید و متفاوتی در محافل اجتماعی و مبارزاتی ایران داشت؛ بویژه در میان مسلمانان اصیل که با حسن‎ظن و خوش‎بینی از این سازمان حمایت کرده بودند، موجی از بدبینی و سرخوردگی از مبارزات مسلحانه پدید آورد؛ و البته در عوض موجب نزدیکتر شدن جوانان و دانشجویان به منابع اصیل اسلامی و تعالیم و تألیفات اسلام‌شناسانی چون استاد شهید مطهری شد.

از مجاهد به منافق

محافل مبارزاتی مسلمان، پس از آنکه آگاه شدند، اعضا و مرکزیت سازمان مدتهای مدید بی‎اعتقادی خود به اسلام و مارکسیست شدنشان را مخفی نگه‎داشته‌اند و از احساسات پاک اسلامی آنان سوءاستفاده کرده‎اند، این جریان را ناشی از «نفاق» اعضای سازمان دانستند و آنان را «منافق» نامیدند و از همین رو زان پس، از سازمان مجاهدین خلق به «منافقین» تعبیر‌ می‌شود.

بعد از تسلط کامل تقی شهرام بر سازمان، وی ضوابط پیچیده‌ای برای محافظت از خودش برقرار کرد. در تمام شبانه‎روز همیشه دو زن در کنار وی به عنوان محافظ انجام وظیفه‌ می‌کردند. سیمین‎تاج حریری، لیلا زمردیان، فاطمه میرزاجعفر علاف و محبوبه متحدین از جمله زنانی بودند که یا به طرز مرموزی به چنگ ساواک افتادند یا دچار افسردگی شدید و احساس ندامت برای از دست دادن همه چیز خود در راه امیال و هوسهای این مرد عجیب شدند و کارشان به خودکشی یا تصفیه سازمانی کشید.

تقی شهرام پس از چندی بدلیل انتقادات زیادی که بر نحوه کارش وارد شده بود بتدریج از مرکزیت سازمان کنار رفته و در سال 56 به انگلیس رفت و در آنجا زندگی خود را در پی گرفت. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران بازگشت که توسط مبارزان مسلمان شناسایی، دستگیر و در دادگاه انقلاب محاکمه و سرانجام اعدام شد.

بازسازی سازمان در زندان

پس از اعلام تغییر ایدئولوژی، عده‎ای از اعضای باقی‎مانده در زندان شروع به بازسازی سازمان با همان ساخت فکری التقاطی کردند. بیشتر این عده به دور شخصی به نام «مسعود رجوی» گرد آمدند. او تنها عضو باقی‎مانده از مرکزیت اولیه سازمان بود و در موج‌های اولیه دستگیری اعضای سازمان در سال 1350 دستگیر شده بود و در زمان دستگیری جوان‎ترین عضو مرکزیت گروه بود.

حنیف‎نژاد در آخرین لحظات پس از ضربه شهریور 50، او را وارد مرکزیت کرده بود. به گفته مسعود حقگو عضو قدیمی سازمان، «حنیف‎نژاد و دیگر سران سازمان اسیر نوع حرف زدن و روشنفکرنمایی مسعود رجوی شدند؛ حراف و جذاب بود».

رجوی در اردوگاه‌های الفتح در اردن آموزش نظامی دیده بود. از همان ابتدای امر برای بعضی از افراد سازمان روحیه و نوع نگاه او به دین مشخص شده بود. 

کریم رستگار عضو قدیمی سازمان نقل‌ می‌کند که یکی از اعضای الفتح از رجوی سؤال کرده بود که اگر بین «مبارزه» و «دین» شما تضادی پیش آید، شما کدام را ارجح‌ می‌دانید؟ و رجوی پاسخ داده بود «در هر حال به مبارزه ادامه‌ می‌دهیم».

برخی از زندانیان آن زمان معتقدند که رجوی در زندان تغییر ایدئولوژی داده و مارکسیست شده بود ولی برای حفظ موقعیت خود آن را پنهان ساخته بود. رجوی تنها عضو مرکزیت بود که از اعدام جان به در برد. چون این نکته در همان زمان نیز بسیار جلب توجه کرد، رجوی و هوادارانش شایع کردند که کاظم رجوی برادر وی که در سوئیس به سر‌ می‌برد و با محافل حقوق بشری رابطه داشت، توانسته است برای وی از این طریق کاری صورت دهد، اما بر طبق اسناد و مدارک متقن بر جای مانده از ساواک، حقیقت چیز دیگری بود.

واقعیت آن بود که رجوی در همان آغاز دستگیری با ساواک همکاری کرده بود و تمام اطلاعات خود را در اختیار آنها گذاشته بود. طبق اسناد ساواک: ارتشبد نعمت‎الله نصیری رئیس ساواک، در نامه‌ای خطاب به دادرسی ارتش، مسعود رجوی را از «همکاران» ساواک معرفی کرده که «در جریان تحقیقات، کمال همکاری را در معرفی اعضای سازمان مکشوفه به‎عمل آورده و اطلاعاتی که در اختیار گذارده از هر جهت در روشن شدن وضعیت شبکه مزبور مؤثر و مفید بوده است».

نصیری در ادامه همین نامه تأکید‌ می‌کند که مسعود رجوی «پس از خاتمه تحقیقات نیز در داخل بازداشتگاه‌ها همکاری‌های صمیمانه‌ای با مأمورین به ‎عمل آورده لذا به نظر این سازمان [ساواک] استحقاق ارفاق و تخفیف در مجازات را دارد».

چنین فردی با خصلت‌هایی که یاد شد، توانست رهبری جمع زندانیان سازمان مجاهدین خلق را برعهده بگیرد. او با روش منافقانه خود با مارکسیست‌ها، مارکسیست بود و با مسلمانان، مسلمان. 

وی به اعضای مارکسیست سازمان سفارش‌ می‌کرد که مارکسیست بودن خود را اعلام نکنند و نماز بخوانند و حتی آنان را پیشنمازی‌ می‌کرد.

 

اولین اقدام سازمان منافقین پس از انقلاب اسلامی

نام سازمان مجاهدین خلق، پس از متلاشی شدن سازمان، اولین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی دوباره مطرح شد. رجوی و همفکرانش با زرنگی نفرات آزاد شده و اعضای پراکنده گروه را به سرعت جمع و جور کردند و در حقیقت «سازمان مجاهدین خلق ایران» را بار دیگر پایه‌گذاری کردند.

اولین اقدام سازمان، در اوضاع پرتلاطم روزهای اولیه پیروزی، اشغال محل «بنیاد پهلوی» واقع در خیابان ولیعصر (ساختمان وزارت بازرگانی فعلی)، ایجاد خانه‌های تیمی نیمه مخفی و مخفی در سراسر کشور و جمع‎آوری اسلحه و مهمات و اختفای آنها بود. همچنین در سطح وسیعی به جذب نیرو و عضوگیری به‎ویژه از بین نوجوانان و جوانان پرداختند. این نکته را نیز باید یادآور شد که بسیاری از مردم در آن زمان در جریان ایدئولوژی منافقانه و التقاطی سازمان نبودند و آنان را جمعی پاک و مسلمان و قربانی توطئه کمونیست‌ها‌ می‌پنداشتند. سازمان با تبلیغات وسیع بر چهره‌هایی چون شریف واقفی، مرتضی صمدیه لباف و مرتضی لبافی‎نژاد به مظلوم‎نمایی و جلب ترحم و حمایت اقشار مسلمان و مخالف مارکسیسم‌ می‌پرداخت و در همان حال نیز از محکوم کردن مارکسیست‎ها به خاطر جنایاتشان در حق این افراد خودداری‌ می‌کرد.

سازمان جدید مجاهدین خلق تقی شهرام، بهرام آرام، وحید افراخته و امثال آنان را مارکسیست نمی شناخت. بلکه به آنها لقب «اپورتونیست‌‌های چپ‌نما» داده بود و از این طریق نزد سایر گروه‌ها و افراد مارکسیست آبروداری‌ می‌کرد و در عین حال مارکسیسم و مارکسیست‎ها را از دست داشتن در این توطئه، تطهیر و تبرئه‌ می‌کرد.

مواضع سازمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی

سازمان در ماه‌های اول پس از پیروزی انقلاب از امام خمینی با تعابیری چون «امام مجاهد اعظم»، «قائد پرافتخار»، «مجاهد آگاه» و.... یاد‌ می‌کرد، اما در عمل مواضعی مخالف مواضع ایشان داشت.

امام خمینی (ره) با توجه به اینکه بدنه اصلی ارتش، از فرزندان مسلمان ملت تشکیل شده بود و به استثنای عده‌ای از فرماندهان، ارتش در کنار ملت قرار گرفته بود، همواره از ارتش حمایت می‎کرد، اما گروه‌های چپ، شعار «انحلال ارتش» را سر داده بودند و سازمان علیرغم اینکه به ظاهر خود را مطیع امام قلمداد‌ می‌کرد، همراه با دیگر گروه‌های چپ، خواهان انحلال ارتش بود.

این روش منافقانه البته دیری نپائید. بویژه پس از آنکه رهبری روحانیت و موقعیت آن در انقلاب تثبیت شد، سازمان با شعار مبارزه با «ارتجاع» تمامی نیروهای کارآمد و مجرب روحانیت بویژه آیت‎الله بهشتی، آیت‎الله خامنه‌ای، آیت‎الله رفسنجانی و... را زیر فشار تهمت و ناسزا و حمله‌های ناجوانمردانه تبلیغاتی گرفت. از همین‎جا بخش عظیم مردم ایران از سازمان فاصله گرفتند، کار به جایی رسید که سازمان رسماً اعلام کرد که تضاد اصلی‎اش با امپریالیسم آمریکا نیست، بلکه با ارتجاع حاکم است.

نزدیکی به بنی صدر برای حذف یاران امام

با انتخاب بنی‎صدر به ریاست جمهوری، سازمان برای تشدید تضاد درونی حاکمیت و مقابله با امام با استفاده از بنی‎صدر به همکاری نزدیک با او پرداخت. بنی‎صدر نیز که برای حذف یاران امام به نیروی منسجم و تشکیلاتی احتیاج داشت به آنان روی خوش نشان داد. در فاصله پیروزی انقلاب تا انتخاب اولین رئیس جمهور، یعنی در فاصله کمتر از یک‎سال در دو انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی و مجلس شورا، کاندیداهای سازمان حتی نفر اول سازمان، یعنی مسعود رجوی نتوانستند، موفق شوند.

در انتخابات مجلس کاندیدای سازمان نتوانست به مجلس راه یابد با این‎که همه گروه‌های چپ و راست از حزب توده و چریک‎های فدایی خلق تا نهضت آزادی از او حمایت کرده بودند. این برای سازمانی که رسیدن به «قدرت» هدف اول آن بود فاجعه‎بار بود، اما سازمان که برای رسیدن به قدرت عجله داشت، نمی‎توانست صبر کند تا در چرخه حوادث و تحولات آزاد و دمکراتیک و با رأی مردم نصیبی از قدرت ببرد.

سازمان مجاهدین خلق برای به قدرت رسیدن تنها یک راه و یک وسیله می‎شناخت و آن «خشونت» و «اسلحه» بود.

فیروزه بنی صدر ـ مسعود رجوی ـ ابوالحسن بنی صدر ـ پاریس 1361

 

زمزمه‌های خشونت در سازمان

بنابراین پس از یک دوره تقریباً دوساله از اوایل سال 60، در زمانی که کشور در التهاب جنگ و بی‎ثباتی می‌سوخت، قدرت و اسلحه خود را به میان آوردند. در طول دو سال پس از پیروزی انقلاب، هر روز و در هر کجای ایران، همراه با دیگر گروه‌های ضد انقلاب تشنج‎آفرینی کردند؛ در روزنامه‌ها‌ و نشریاتشان به افراد، مسئولان و نهادهای انقلاب فحاشی کردند و تهمت زدند و رهبران و مسئولان مردم با صبر و حوصله آنان را تحمل کردند تا بلکه کار به خشونت نکشد. در این دو سال سازمان با برنامه‌ریزی و نقشه اقدام به ایجاد خانه‌های تیمی متعدد کرده بود و خود را برای براندازی آماده کرده بود. با اینکه مسئولان کم کم از برنامه‌ها‌ی سازمان مطلع شده بودند، با این حال برای حفظ حقوق مدنی و قانونی آنها، دادستانی انقلاب در تاریخ 19/1/60 در اطلاعیه‌ای 10 ماده‌ای خطاب به همه احزاب و گروه‌ها از آنان خواست رهبران خود را رسماً معرفی کنند، نشانی دفاتر خود را بدهند و اگر اسلحه و مهمات در اختیار دارند، تحویل دهند. سازمان با مظلوم‎نمایی همراه با تهدید، از پذیرفتن درخواستهای دادستانی سرباز زد.

آغاز شورش مسلحانه و ترور

در 27 خرداد 1360، مجلس شورای اسلامی به دلیل بی‎کفایتی‌ها، تشنج‎آفرینی‌ها و اقدامات غیرقانونی بنی‎صدر علیه امام، دولت و مجلس و ناتوانی در اداره امور کشور دو فوریت طرح عدم کفایت سیاسی وی را تصویب کرد. یک روز بعد در 28 خرداد 60، سازمان مجاهدین خلق «اطلاعیه سیاسی ـ نظامی شماره 25» خود را صادر کرد.

این اطلاعیه اعلام آغاز رسمی شورش مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی و به تعبیر یک عضو جدا شده سازمان؛ «اعلامیه جنگ تمام عیار با جمهوری اسلامی» بود.

عصر روز شنبه 30 خرداد 1360، عدم کفایت سیاسی بنی‎صدر در مجلس به تصویب رسید. در همان لحظات اعضا و هواداران سازمان در تهران و چند شهر دیگر دست به شورش مسلحانه و ایجاد خشونت در خیابانها زدند.

به گزارش خبرگزاری رویترز تعدادشان در تهران 3 هزار نفر بود و تعدادی اتوبوس، اتومبیل و موتورسیکلت متعلق به مردم عادی را که در خیابانها پارک شده بود به آتش کشیدند و ده‌ها‌ تن از مردم کشته و زخمی شدند.

طرح ترور آیت الله خامنه‌ای، انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و شهادت آیت الله بهشتی و بیش از 70 نفر مسئولان نظام از جمله اعمال تروریستی مجاهدین در آن سال بود.

 

 

مسعود رجوی ـ سرهنگ معزی و ابوالحسن بنی صدر پس از فرار از ایران

 

در ساعت یازده بعدازظهر سه‎شنبه 6 مرداد 1360، بنی‎صدر و مسعود رجوی با استفاده از عوامل نفوذی سازمان در نیروی هوایی، با یک جت بوئینگ سوخت‎رسان نیروی هوایی به خلبانی سرهنگ معزی خلبان مخصوص شاه، از ایران گریختند. هواپیما در یک فرودگاه نظامی پاریس به زمین نشست و دولت فرانسه به بنی‎صدر و رجوی و معزی پناهندگی سیاسی داد. هم رجوی و هم بنی‎صدر تأکید کردند که دو ماه بیشتر به پایان رژیم جمهوری اسلامی نمانده است. رجوی، موسی خیابانی را به جانشینی خود در ایران منصوب کرده بود.

روز هشتم شهریور 1360، نیز محمد علی رجایی که به دنبال عزل بنی‎صدر به ریاست جمهوری انتخاب شده بود و محمد جواد باهنر نخست وزیر در اثر انفجار بمب در محل دفتر نخست وزیری به شهادت رسیدند. این بمب توسط یک عنصر نفوذی سازمان به نام مسعود کشمیری کار گذاشته شده بود. طرح اولیه سازمان، انفجار بمب مزبور در منزل امام خمینی (ره) بود که پس از ناکامی در آن، نخست وزیری هدف قرارگرفت.

بعدها رجوی در دیدار سری با ژنرال حبوش رئیس دستگاه اطلاعاتی عراق تأکید کرد که: «... هرچند کاخ سفید و کاخ الیزه می‌دانستند. با کاخ الیزه هم ارتباط داشتیم و می‌دانستند چه کسی حزب جمهوری را در ایران منفجر کرد و چه کسی عملیات علیه رئیس‎جمهور و نخست‎وزیر ایران را انجام داد. آنها می‌دانستند و خوب هم می‌دانستند ولی صفت تروریست هم به ما نزدند».

اما سازمان روز به روز زیر ضربات قوای انتظامی و نیروهای مردمی تحلیل می‌رفت. در روز 19 بهمن 1360، خانه تیمی اصلی و مقر مرکزیت سازمان کشف شد و در حمله افراد سپاه به آنجا، موسی خیابانی، نفر دوم سازمان، و اشرف ربیعی، همسر مسعود رجوی و عده دیگری از افراد مرکزیت در درگیری مسلحانه کشته شدند. با این حادثه طومار موجودیت سازمان در ایران تقریبا درهم پیچیده شد و در سال 1361 اندک خانه‌های تیمی و افراد باقیمانده نیز کشف و دستگیر شدند.

عملیات مهندسی

در پی این ضربات با شکنجه سه تن از پاسداران ربوده شده توسط سازمان، «عملیات مهندسی» به عنوان یک نوع عملیات نوظهور برای ایجاد رعب و وحشت به عنوان مکمل ترورهای خیابانی آغاز شد. جزئیات این نوع عملیات و اجساد کشف شده 6 تن از قربانیان که سه تن از آنان کفاش، معلم و کارمند بودند به قدری فجیع و تکان‎دهنده بود که حتی اعضای هواداران سازمان را نیز تحت‎تأثیر قرار داد و منفعل ساخت. در تاریخ گروه‌های سیاسی مسلح جهان تا آن زمان، هیچ نمونه مشابهی مانند این نوع عملیات ثبت نشده بود و سازمان مجاهدین خلق نام خود را به عنوان اولین نمونه در این نوع به ثبت رساند. مجریان شکنجه افراد ربوده شده پس از دستگیری تمام جزئیات آنچه را که انجام داده بودند شرح دادند که در سال 63 از طریق رادیو و تلویزیون و مطبوعات انتشار عمومی یافت و افکار عمومی را در بهت و حیرت فرو برد.

 

یکی از 6 شهید شکنجه منافقین که موسوم به«عملیات مهندسی» شد

حکومت خیالی در پاریس و بغداد

 

در پی استقرار تشکیلات منافقین در فرانسه، ابوالحسن بنی‎صدر رئیس جمهور مخلوع و مسعود رجوی مدتی به همکاری با یکدیگر پرداختند. بنی‎صدر که هنوز خود را رئیس جمهور قانونی می‌دانست، طی حکمی رجوی را به سمت نخست وزیر شورای مقاومت منصوب کرد. در همین دوران رهبر مجاهدین که همسرش در ایران کشته شده بود، چشم به فیروزه دختر کم سن و سال بنی‎صدر دوخت و بنی‎صدر علیرغم شعارهایش در مورد قباحت استفاده ابزاری از زن، فیروزه را به رجوی داد، اما عمر این ازدواج کوتاه بود و به زودی میانه رجوی و بنی‎صدر به هم خورد و رجوی نیز فیروزه را طلاق داد.

رجوی برای مطرح کردن نام خود و سرگرم نگه‎داشتن اعضای سازمان، نقشه‌ای اندیشید و این نقشه که نتیجه‌اش تصاحب مریم قجر عضدانلو، همسر مهدی ابریشم‎چی، نفر دوم سازمان بود «انقلاب ایدئولوژیکی» نام گرفت و رجوی و هوادارانش آن را گامی بلند در جهت ارتقای مقام زن دانستند. به دستور رجوی، ابریشم‎چی همسر خود را طلاق گفت و بلافاصله بدون رعایت مسائل شرعی از جمله عِدّه طلاق، مسعود و مریم با هم ازدواج کردند. این حادثه قباحت‎بار تأثیر بدی در بین همگان حتی محافل خارج از کشور گذاشت.

 

از این به بعد «ترکیب مسعود و مریم» جایگزین کلمه «مسعود» که ورد زبان افراد و هواداران سازمان بود، شد. مسعود رجوی در مراسم جشن ازدواج خود این حادثه را «انفجار رهایی» خواند و گفت: «در اینجا صحبت از انفجار است، انفجار رهایی».

پیوند منافقین و صدام علیه ایران

رهبری نوین با این تحلیل که ابرقدرتها نخواهند گذاشت ایران پیروز جنگ باشد و در عراق بازنده نخواهد بود، تصمیم گرفت رودربایستی را کنار بگذارد و علناً و رسماً در کنار صدام قرار گیرد. در تاریخ سیاسی کشورهای جهان بسیار به ندرت به موردی برمی‌خوریم که یک گروه سیاسی مخالف نظام، با دشمنی که به خاک کشورش حمله کرده و آن را در اشغال دارد، این‎چنین متحد شود و خود را به آن بفروشد.

پس از مذاکرات مقدماتی رجوی و طارق عزیز در پاریس، در 17 خرداد 1365 وارد بغداد شد و بلافاصله تشکیلات سازمان نیز به بغداد منتقل شد.

 

صدام و رجوی

«اشرف»؛ قلعه حکمرانی رجوی‌ها

از این به بعد رجوی و گروهش به طور کامل در اختیار دستگاه اطلاعاتی عراق قرارگرفتند و به مجری بی‎چون و چرای اوامر صدام تبدیل شدنداولین اقدام رجوی در بغداد، تشکیل «ارتش آزادی‎بخش ملی» بود. با تمهیدات و وعده و وعیدهای فراوان شماری از اعضاء و هواداران و بعضاً فریب‎خوردگان غیرسازمانی وارد بغداد شدند و در اردوگاه‎های موسوم به «اردوگاه اشرف» مستقر شدند و در آنجا به فراگیری فنون نظامی و جنگهای کلاسیک پرداختند.

رجوی می‌خواست وانمود کند که سازمان از مرحله ترور و جنگهای شهری گذر کرده و اکنون به مرحله‌ای رسیده که می‌تواند اقدام به جنگ‌ها‌ی کلاسیک نظیر جنگ دو کشور، کند.

رژیم صدام امکانات و تجهیزات فراوانی در اختیار آنان قرارداد. پس از انقلاب ایدئولوژیک کذایی بسیاری از زنان سازمان در اردوگاه اشرف دارای اختیارات وسیعی شده بودند.

عملیات مرصاد

«ارتش آزادی‎بخش ملی» کاری جز چند عملیات ایذایی در مرزها علیه جمهوری اسلامی نتوانست صورت دهد. مهمترین و احمقانه‌ترین اقدام رجوی و ارتش کوچکش «عملیات فروغ جاویدان» بود. در آخرین روزهای جنگ تحمیلی و پس از آنکه ایران قطعنامه آتش بس را پذیرفت و همزمان با تجاوز رژیم صدام در جنوب و غرب کشور به استثنای هوایی و توپخانه‌ ارتش عراق عده‌ای از اعضای و هواداران فریب‎خورده، با تجهیزات و سلاح‌هایی که صدام به آنان داده بود سوار بر چند دستگاه نفربر زرهی که آرم ارتش آزادی‎‎بخش ایران بر آنها نقش بسته بود، از جاده خسروی ـ قصرشیرین وارد کشور شدند؛ و در جاده آسفالته و با سرعت شروع به پیشروی به سمت تهران کردند. آنان چنین توجیه شده بودند که هر کجا پا بگذارند مردم به آنان می‌پیوندند و با کمک مردم و نیروی عظیم پشتیبانی مجاهدین، می‌توانند تا تهران پیشروی کنند.

اما نیروهای نظامی و مردمی ایران، در عملیاتی به نام «مرصاد» طی روزهای سوم تا 6 مرداد 1367 این عده را تار و مار کردند.

پس از عملیات مرصاد و آثار آن بر وضعیت سازمان، شمار زیادی از اعضا و وابستگان تشکیلات در عراق و اروپا تلاش کردند از سازمان جدا شوند ولی با خشونت درون‎سازمانی مواجه شدند و به روشهای مختلف از جمله فرستاده شدن به زندان‌های مخوف حزب بعث مانند ابوغریب مورد ایذاء و آزار قرار گرفتند. تا آنجا که بعضی از سازمانهای حقوق بشری غیردولتی به یاری آنان شتافتند و برای نجات قربانیان سازمان تلاش وسیعی را آغاز کردند.

اعضای جدا شده سازمان که در اروپا و آمریکا فعالند، تأکید می‌کنند که پس از شکست سازمان در عملیات فروغ جاویدان، سازمان کاملاً به صورت یک فرقه بسته و مخوف در آمده است و کمترین روزنه‌ای به زندگی آزاد بر روی اعضای آن کاملاً بسته شده است.

فرجام وابستگی و خیانت

در طول مدت حضور رجوی در عراق، وی با دستگاه اطلاعاتی بعث همکاری کامل داشت. پس از سقوط صدام، در بین انبوه اسناد و مدارکی که به دست مردم افتاد، فیلم‎هایی از دیدارهای مکرر مسعود رجوی با بلندپایگان امنیتی رژیم صدام به دست آمد. این فیلم‌ها بطور مخفی توسط دستگاه امنیتی عراق گرفته شده بود تا در آینده در لحظه مناسب از آن استفاده کنند. بخش‌ها‌یی از این فیلم‌ها‌ در شبکه‌های تلویزیونی بین‎المللی به نمایش درآمد و متن کامل مذاکرات رجوی با مقامات امنیتی صدام و دیگران نیز در اروپا به صورت کتاب منتشر شد.

سرکوب کردها و شیعیان عراق توسط منافقین

پس از جنگ خلیج‌فارس، نفرات منافقین در سرکوب قیام مردم جنوب عراق و نیز در سرکوب مردم کرد، شرکت فعال داشتند و به مثابه گارد خصوصی صدام عمل می‎کردند. رفتار وحشیانه و قساوت‎آمیز آنان در این عملیات چنان بوده که مردم عراق اعم از شیعه و کرد، ارتش و سازمان استخبارات عراق را فراموش کرده‌اند، ولی مجاهدین خلق را فراموش نکرده‌اند و کینه‌ای فراموش نشدنی از آنان به دل دارند. بیش از 25 هزار کرد و شیعه عراقی در عملیا‌ت‌های سرکوبگرانه منافقین به شهادت رسیدند.

وضعیت منافقین در دوران اشغال عراق از سوی آمریکا

بعد از حمله آمریکا به عراق، پادگان اشرف، محل استقرار نیروهای سازمان منافقین به شدت از سوی سربازان آمریکایی محفاظت می‌شد و علاوه بر این کادر اصلی سازمان نیز تحت حمایت شدید حفاظتی، امنیتی و حمایت‌های سیاسی و لجستیکی آمریکا قرار داشتند.

تحت الحمایگی منافقین از سوی آمریکا

سازمان منافقین رسماً در عراق به تحت‎الحمایگی ارتش آمریکا درآمد و نیروهای آنان با توجه به آشنایی با زبان فارسی و فرهنگ مردم مسلمان و شیعه عراق، خدمات مورد نیاز نیروهای آمریکایی را تأمین می‌کردند.

پس از خروج منافقین وضعیت این گروهک رو به وخامت بیشتر نهاد چراکه دولت عراق تمام تلاش خود را به کار بست تا آنها را از عراق اخراج کند. در این راستا توافقنامه‌ای در سال جاری بین سازمان ملل، دولت عراق و گروهک منافقین منعقد شد که طبق آن منافقین طی 6 ماه از پادگان اشرف به کمپ لیبرتی منتقل شده و پس از آن نیز راهی کشوری ثالث شوند.

آخرین مرحله از خروج منافقین از کمپ اشرف طی روزهای گذشته انجام گرفت و امروز همه آنها در کمپ لیبرتی هستند تا برای انتقال به کشوری ثالث رایزنی‌ها صورت گیرد.

خروج نام منافقین از فهرست گروه‌های تروریستی پس از 15 سال

وزارت خارجه آمریکا روز جمعه هفتم مهر ماه (28 سپتامبر) اعلام کرد که با خروج سازمان مجاهدین از کمپ اشرف و یک دهه فعالیت غیر مسلحانه این گروهک، نام مجاهدین خلق را از لیست تروریستی خود که 15 سال پیش به آن اضافه کرده بود، خارج کرد.

با خروج نام منافقین از فهرست گروه‌های تروریستی، آنها می‌توانند به آمریکا رفته و فعالیت‌های سیاسی و اقتصادی خود را در این کشور از سر گیرند. آمریکا با این کار بار دیگر ثابت کرد که حقوق بشر و مبارزه با تروریسم تنها بهانه‌ای برای فشار بر کشورهاست و دولتمردان این کشور کمترین توجهی به حقوق انسان‌ها ندارند بلکه پیشبرد سیاست‌ها و منافع خود در دنیا را دنبال می‌کنند.

ادامه مطلب
دوشنبه 24 مهر 1391  - 7:04 AM

 

  امام علی‌(ع) در کلام خود به مردمان می‌آموزد تا همیشه قدردان پیامبر(ص) باشند. آن حضرت ضمن ارائه تصویرگری دقیق از آنچه در دوران جاهلیت بر مردمان حاکم بود، عظمت و عزتی که در سایه اسلام کسب کرده‌اند را گوشزد می‌کند.

خبرگزاری فارس: روش بیدارگرانه پیامبر(ص) و امتداد خط نبوت از آدم تا خاتم

 

  جایگاه پیامبر اکرم(ص) نزد حضرت علی(ع) جایگاهی ویژه و والاست. در ادامه، نگاهی گذرا به آموزه‌های نهج‌البلاغه و دیدگاه‌ امیرمؤمنان در این باره خواهیم داشت.

امیرالمؤمنین(ع) در فراز آغازین خطابه‌های خود ضمن یاد خداوند، به یاد، تمجید و تکریم پیامبر اکرم(ص) نیز پرداخته است و در فرازهایی از نهج‌البلاغه به فراخور حال به بیان برخی ویژگی‌های آن بزرگوار و تبیین شرایط گوناگون رسالت ایشان پرداخته است. این موارد را به طور کلی می‌توان به صورت زیر دسته‌بندی کرد:

- تبیین شرایط دوران جاهلیت (پیش از بعثت) و عزت مسلمانان پس از آن

- بیان شخصیت حضرت رسول(ص)

- پیامبر اکرم(ص)، میزان حق

- دعا برای پیامبر(ص) و توسل به آن حضرت

شرایط جامعه جاهلی پیش از بعثت: امیرالمؤمنین در فرازهایی از نهج‌البلاغه به بیان شرایط دوران جاهلیت در زمان دوران پیش از بعثت پرداخته‌ و از ویژگی‌های آن دوران پرده‌برداری کرده‌اند. ویژگی‌هایی چون بدترین دین، بدترین خانه، زندگی در زمین‌های سخت و خشن، رواج جنگ و خونریزی در بین مردم، نبود پیوند خویشاوندی و قطع رحم، بت‌پرستی، گناه، دوری از تعالیم الهی، دوری از انبیای الهی، گرفتاری در فتنه‌ها و فساد و تباهی، رواج نیرنگ و فریب، وجود نشانه‌های تباهی و از میان رفتن نشانه‌های هدایت...

امام (ع) ضمن تصویرگری دقیق از آنچه در دوران جاهلیت بر مردمان حاکم بود، عظمت و عزتی که در سایه اسلام کسب کرده‌اند را گوشزد می‌کند:

و شما - ای گروه عرب - بر بدترین آیین و در نابسامان‌ترین شرایط می‌زیستید: در میان سنگلاخ‌های ناهموار و مارهای پر زهری که از آوازها نرم‌اند، گویی کرند. آب آلوده و ناگوار می‌نوشیدید و غذای نامناسب و غیربهداشتی می‌خوردید و خون یکدیگر می‌ریختید و پیوند خویشاوندی را بریده و دید بت‌پرستی میان شما رایج بود و گناهان (در میان شما) دایر بود ...

نهج‌البلاغه علت وضعیت نابسامان مردم در دوران پیش از بعثت را دور بودن مردمان از تعالیم الهی انبیاء دانسته و دلیل وجود فتنه‌ها را در این امر می‌داند و به آنها هشدار می‌دهد و آنها را از سرنوشت پیشینیان خود آگاه  می‌سازد تا آنها به آن سرنوشت دچار نشوند. می‌فرماید:

او را هنگامی به رسالت فرستاد که در جهان رسولانی نبودند. زمانی دراز بود که مردم به خواب رفته بودند. فتنه‌ها سربرداشته  کارها نابسامان بود. آتش جنگ‌ها شعله می‌کشید، روشنایی از جهان رخت بربسته و فریب و نادرستی آشکار شده بود. جهان به باغی می‌مانست که برگ درختانش به زردی گراییده بود و کسی از آن امید ثمره‌ای نداشت. آبش فروکش کرده بود. پرچم‌های هدایت کهنه و فرسوده گشته و رایات ضلالت پدیدار شده بود. دنیا در آن روزگاران بر مردمش چهره دژم کرده بودو بر خواستاران خود، تر‌ش‌روی گشته بود. میوه‌اش فتنه بود و طعامش مردار در درون وحشت نهفته داشت و از برون شمشیر ستم آخته ای بندگان خدا، عبرت بگیرید و به یاد آورید کارهای گناه‌آلود پدرانتان و برادرانتان را که اکنون در گرو آنها هستند و به حساب آن گرفتارند.

شخصیت پیامبر اکرم: امام علی(ع) در نهج‌البلاغه به تبیین جایگاه ویژه پیامبر(ص) پرداخته و برخی ویژگی‌های این شخصیت بزرگ را به مردمان معرفی می‌کند. ویژگی‌هایی چون:‌ آشکارکننده و برپا دارنده حق، امین وحی، برای برترین مقام، خاستگاه و جایگاه، کرامت و جایگاه رفیع پیامبر درتمام مراحل زندگی‌اش، ‌گواه روز جزا، پیشوای پرهیزکاران، دارای برترین تبار و خاندان، دارای مقام کرامت، گفتارش بیانی روشن‌گر و سکوتش دارای حکمت... ویژگی‌های بزرگ شخصیت پیامبر اکرم(ص) در بیان امیرالمومنین(ع) در تبدیل دوران جاهلیت و گرایش مردمان به سوی هدایت تاثیری شگرف داشت و از این رو ایشان می‌فرمایند:

زادگاه او برترین زادگاه (مکه مکرمه) و خاندان او پاک‌ترین و با شخصیت‌ترین خاندان‌ها. او همواره در کانون‌های کرامت بوده است و نیاکانی برجسته و بزرگوار، این «در یتیم» را به نسل بعد می‌سپردند. او در سرزمین‌هایی نیایش‌کده و نورانی که جان‌ها را از عذاب بیمه کند رشد کرده است. دل‌های نیکان و پاکان به سوی او پر می‌کشید و چشم‌ها به جانب او خیره می‌شد، و شخصیت او دلها و دیده‌ها را به خود جذب کرده بود. خداوند به برکت او کینه‌ها را مدفون ساخت و شعله خونخواهی‌ها و خونریزی‌ها را فرو کاست. به وجود پرخیر او محبت پی‌ریزی و شکوفا شد و همدلی و همفکری پدید‌ آمد و نامحرمان نزدیک، دور شدند، مستضعفان به عزت رسیدند و مستکبران به خواری نشستند. سخنش روشنی و هدایت و سکوتش گویای حکمت است.

امام(ع) ‌ضمن بیان ویژگی‌ها و برتری‌های پیامبر اکرم؛ بر روش بیدارگرانه پیامبر و امتداد خط نبوت از آدم تا خاتم و برقرار ماندن خط نبوت توسط جانشینان پیامبر خاندان نبوت تاکید دارد. چنانکه فرمود:

تا کرامت الهی، (پس از پیامبران پیشین) مسئولیت رسالت را بر دوش محمد - درود خدا بر او و خاندانش نهاد، پس او را از برترین «ریشه‌ها» و «تبارها» برگرفت و در سرسبزترین و اصیل‌ترین گلستان‌های شرافت بکاشت. او شاخسار درخت تناوری بود که پیامبران را از آن آفرید و امانت‌داران خود را از آن برگزید. خاندان او بهترین خاندان‌‌ها و تبار او برترین تبارها، و ریشه خانوادگی او بهترین ریشه‌هاست. در حرم پاک الهی بر دمید و در گلزار کرامت بالید. شاخسار آن سر به فلک کشیده و بر و بار آن جاودانه شده است. پس آن بزرگوار پیشوای پرهیزگاران و نور چشم ره‌یافتگان است، چراغی پرفروغ و ستاره‌ای درخشان و مولد نوری تابان؛ راه و رسم او به هنجار، آیین او بالند و شکوفا، کلام او قانون و جدا کننده سره از ناسره، و داوری او عدالت محض است.

پیامبر اکرم، میزان حق: امام علی(ع) در نهج‌البلاغه پیامبر اکرم(ص) را به عنوان میزانی برای حق یاد می‌کند. عباراتی چون: پیشوای پرهیزکاران، چراغ راه، مسلک او مسلکی صحیح و شکوفا، سخنش قانون، روش او میزان و جداکننده حق از باطل، منش او عدالت محض و ... و در فرازی نیز فرمود:

و پرچم حق را فرا راه‌مان افراشت، آری هر که از آن پیش تاخت خود را از دین خارج ساخت، و هر که از آن واپس ماند در چاه هلاکت افتاد، و آن که همراه او ماند به حق دست یافت.

رسالت پیامبر اکرم: حضرت امیرالمؤمنین(ع) در نهج‌البلاغه به تبیین موضوع رسالت حضرت رسول(ص) نیز پرداخته است. امام (ع) رسالت پیامبر را در بیدارگری و انذار مردم می‌داند و می‌فرماید:

به راستی خداوند، محمد مصطفی را - درود خدا بر او و خاندانش - برا ی جهانیان بیدارگر و بیم‌دهنده برانگیخت و او را امین وحی خویش ساخت.

امیرالمؤمنین(ع) می‌کوشد تا اهداف رسالت پیامبر اکرم(ص) را تبیین کند. اهدافی چون:‌ آشکار شدن حق و برملا شدن باطل، رستگاری انسان‌ها، پیکار با طاغیان و سرکشان... چنان که فرمود:

او را فرستاد تا به فرمانش کفر و جهل را رد هم کوبد و نام و یادش را به همه گوید. او هم امانت را پاس داشت.

امام علی(ع) در نهج البلاغه به بیان تلاش‌های پیامبر اکرم(ص) در راه هدایت مردمان پرداخته و لطف و علاقه آن بزرگوار به هدایت عامه مردم را گوشزد می‌کند. تلاش‌هایی که پیامبر بزرگوار بی هیچ اجر و مزدی در راه خداوند انجام می‌داد تا مسئولیت سنگین رسالت را به احسن وجه انجام داده باشد. از این رو فرمود:

و همواره به راه نجاتشان هدایت نمود، و پیش از آنکه رستاخیزشان فرا رسد آنان را آماده ساخت و در راه‌ماندگان و شکسته‌بالان را دست گرفت و یاریشان کرد تا به مقصد رسند - مگر آنها را که خود راه هلاکت را برگزیدند و از هر چیزی می‌گریختند - تا سرانجام به سرمنزل سعادت رساندشان، و در خانه امن و امان نشاندشان، و حال و روزشان سامان گرفت، و فراوانی و نعمت به رویشان ریخت.

دعا برای پیامبر: امام علی‌(ع) در کلام خود به مردمان می‌آموزد تا همیشه قدردان پیامبر(ص) باشند و خداوند کریم را از اعطای این موهبت بزرگ، وجود گرامی پیامبر اکرم(ص) در میان انسان‌ها، شاکر باشند. از این رو در اکثر قریب به اتفاق خطبه‌هایش پس از ذکر و یاد خداوند و شمارش نعمات الهی، بر پیامبر اکرم درود فرستاده و از آن وجود مقدس یاد می‌کند و برخی ویژگی‌هایش را به فراخور حال برمی‌شمرد. به عنوان مثال در خطبه دوم این گونه از پیامبر اکرم(ص) یاد می‌‌کند:

و گواهی دهم که محمد (ص) بنده او و پیامبر اوست. او را به آیین پرآوازه و نامدار، و دانشی رسیده از راه روایت و آثار، و منشور فراهم آمده در نوشتار، و نور درخشنده و فرمان قاطع و روشن گسیل داشت.

در فراز‌هایی از نهج‌البلاغه پس از یادکرد بخشی از ویژگی‌ها، زحمات و فداکاری‌های پیامبر اکرم(ص) لب به دعا گشوده، علو درجات برای آن وجود عالی‌مقام طلب می‌کند. در واقع به انسان‌ها یادآوری می‌کند که آدمی در هر مقامی نیازمند دعاست و دعای بندگان در حق حتی بزرگترین خلق خدا نیز کارساز است:

پروردگارا، از آسمان عدل خویش، بهره‌ای بدو بخش و دریا دریا خیرات و برکاتت را بر او فرو ریز، پروردگارا، بارگاه دین او را بر هر بنایی بر افراز، او را در پیشگاهت بزرگ دار، و بر قدر و مرتبه او در آستانت بیفزا، و ابزار پیشرفت در اختیارش بگذار، و کرامتی افزون بخش.

ادامه مطلب
شنبه 22 مهر 1391  - 7:05 PM

 

  آمریکا رسما منافقین را از فهرست گروه‌های تروریستی این کشور خارج و علت آن را "عدم ارتکاب به اعمال تروریستی" در ۱۰ سال گذشته اعلام کرده، این در حالی است که بر اساس گزارش انستیتوی تحقیقات دفاع ملی آمریکا (RAND) فعالیت‌های تروریستی منافقین تا سال 2009 مورد تأیید قرار گرفته است.

خبرگزاری فارس: گروهک منافقین چگونه از فهرست تروریست‌ها خارج شد؟ + سند

 

 مشرق، در 27 خرداد 1360 مجلس شورای اسلامی به دلیل بی‌کفایتی بنی صدر دو فوریت طرح عدم کفایت سیاسی وی را تصویب کرد؛ یک روز بعد در 28 خرداد 60 سازمان منافقین با صدور اطلاعیه‌ای آغاز رسمی حملات مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی و مردم عادی را اعلام کرد؛ با گذشت بیش از 3 دهه هنوز اقدامات ننگین این گروهک تروریستی ادامه دارد.

پس از جنگ 2003 که منجر به تصرف عراق توسط نیروهای ناتو شد، نیروهای ائتلاف ضد ترور علیه رژیم صدام در عراق، به همراه اعضای بلند پایه گروهک منافقین با نیروهای آمریکایی قراردادی را امضا کردند که بر اساس آن تمام سلاح‌های خود را در یک نقطه متمرکز کرده و تمام نفراتشان را در این قرارگاه اسکان دهند.

گفته می‌شود این برگ سبز آمریکایی به این ‌دلیل بود که در طول جنگ سال 2003، نیروهای ساکن در اشرف بی‌طرفی خود را حفظ کرده بودند و می‌توانستند بعد از جنگ بر اساس کنوانسیون چهارم ژنو موقعیت «اشخاص حفاظت شده» به آنها داده شود.

ولی واقعیت این بود که نیروهای آمریکایی از گروهک یاد شده به عنوان یکی از ابزارهای خود در موازنه قدرت منطقه و به خصوص رقابت با ایران، در دست گرفته بودند.

آمریکا که همواره برای دنبال کردن اهداف سلطه گرانه خود در منطقه از گروهک منافقین بهره برده است و از سوی دیگر برای پوشش شعارهای مبارزه با تروریسم مجبور شد در سال 1997 برای اولین بار نام سازمان منافقین (مجاهدین خلق) در فهرست سازمان‌های تروریستی وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا قرار گرفت، هر چند در آن زمان برخی تلاش می‌کردند این اقدام آمریکا را نشانه صداقت این کشور در مبارزه با تروریسم معرفی کنند اما خیلی زود معلوم شد که این اقدام نیز مانند دیگر فعالیت‌های آمریکا فقط یک حرکت نمایشی برای پاسخگویی به افکار عمومی بوده است.

با نگاهی به سابقه فعالیت‌های منافقین از سال 1997 تاکنون به راحتی متوجه می‌شویم که حضور در فهرست تروریستی هیچ‌گاه محدودیتی برای منافقین ایجاد نکرده است و فقط می‌توان اینگونه تحلیل کرد که خروج از این فهرست به آمریکا اجازه می‌دهد تا حمایت‌های خود از این گروه تروریست را به صورت آشکار به عملی سازد.

*گزارش انستیتوی تحقیقات دفاع ملی (RAND)

 بر اساس این تحقیق ادعای وزارت خارجه آمریکا مبنی بر توقف فعالیت‌های تروریستی گروهک منافقین طی 10 سال گذشته نقض می‌شود.

در خلال عملیات آزادی عراق، نیروهای ائتلاف با یک موضوع اسیرگیری غیر عادی مربوط به مجاهدین خلق(منافقین)، یک گروه معارض فرقه‌ای ایرانی تبعیدی که صدام حسین به عراق دعوت کرده بود تا از جانب او در جریان جنگ ایران و عراق بجنگند روبرو شدند.

ایالات متحده، سازمان مجاهدین خلق را در سال 1997 یک سازمان تروریست خارجی و در سال 2003 یک نیروی دشمن متخاصم در عملیات آزادی عراق ارزیابی کرد.

بلافاصله بعد از اشغال عراق، نیروهای ائتلاف اعلام آتش بس از جانب سازمان مجاهدین خلق را پذیرفته، گروه را خلع سلاح کرده، و اعضای آن‌ را در یکی از قرارگاه های سازمان مجاهدین خلق متمرکز کردند.

در سال 2007، ژنرال دوگلاس استون از سپاه تفنگداران دریایی که در آن زمان فرماندهی عملیات اسیرگیری در عراق را به عهده داشت، از RAND خواست تا یک تحلیل دقیق از وضعیت مربوط به حفاظت نیروهای ائتلاف از سازمان مجاهدین خلق ارائه کند.

این کار باید مورد توجه سیاستگذاران، فرماندهان نظامی، یا محققانی که درگیر ارزیابی یا طراحی عملیات اسیرگیری هستند، به علاوه مقامات دولت عراق که مسئولیت سیاست دولت خویش در قبال سازمان مجاهدین خلق و گروه های مشابه را دارند نیز باشد.

تحقیق مؤسسه RAND از اکتبر 2007 تا ژانویه 2009، هم در عراق و هم در ایالات متحده به انجام رسانده است؛ این تحقیق با هزینه نیروی TF-134 انجام شده و در چهارچوب فعالیت‌‌های مرکز سیاست امنیتی و دفاعی RAND (انستیتوی تحقیقات دفاع ملی)، یک مرکز تحقیق و برنامه‌ریزی مورد حمایت مالی دولت فدرال، دفتر وزیر دفاع، ستاد مشترک، فرماندهی میدانی متحده، نیروی دریایی، سپاه تفنگداران دریایی، آژانس‌های دفاعی و جامعه اطلاعات دفاعی است.

جدول زمانی فعالیت های سازمان مجاهدین خلق(منافقین)

  وقایع و فعالیت‌های تروریستی مربوط به گروهک منافقین بنا به گزارش مؤسسه رند، از سال 1979 تا 2009:

زمستان 80-1979 سازمان مجاهدین خلق(منافقین) با قانون اساسی جمهوری اسلامی مخالفت می‌کند.

22 سپتامبر 1980 عراق خاک ایران را اشغال کرده و جنگ ایران و عراق را آغاز می‌شود.

21 ژوئن 1981 مجلس بنی صدر را از ریاست جمهوری خلع می‌کند.

21 ژوئن 1981 سازمان مجاهدین خلق(منافقین) مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی را اعلام می‌کند.

28 ژوئن 1981 بمب‌گذاری در مقر مرکزی حزب جمهوری اسلامی بیش از 70 کشته از مقامات بلند مرتبه به جای می‌گذارد.

06 ژوئیه 1981 کشتن دادستان کل گیلان.

29 ژوئیه 1981 رجوی، بنی صدر و یک گروه از رهبران سازمان مجاهدین خلق ایران (منافقین) را به قصد فرانسه ترک می‌کنند؛ اوت 1981 کشتن حسن آیت از رهبران حزب جمهوری اسلامی؛ گروگانگیری در بخش حفاظت منافع ایران در سفارت الجزایر در واشنگتن.

اوت 1981 تشکیل شورای ملی مقاومت.

سپتامبر 1981 حمله انتحاری علیه یک روحانی ارشد در تبریز و یک مقام حزب جمهوری اسلامی در خراسان.

دسامبر 1981 حمله انتحاری علیه یک روحانی ارشد در شیراز؛ کشتن یک قاضی و عضو مجلس خبرگان.

26 فوریه 1982 کشتن یک روحانی ارشد در تهران.

7 مارس 1982 کشتن رئیس پلیس کشور.

15 آوریل 1982 حمله به امام جمعه رشت.

2 ژوئیه 1982 کشتن یک روحانی ارشد.

15 اکتبر 1982 کشتن یک روحانی ارشد.

18 فوریه 1983 تلاش برای کشتن یک نماینده امام خمینی (ره) در استان خراسان.

27 ژانویه 1985 اعلام قصد ازدواج مسعود رجوی و مریم عضدانلو؛ شروع "انقلاب ایدئولوژیک".

ژوئن 1986 فرانسه سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را اخراج می‌کند؛ رجوی و یک گروه از اعضا به عراق نقل مکان می‌کنند.

ژوئن 1987 تشکیل ارتش آزادی‌بخش ملی در عراق.

2 ژوئیه 1987 ماشین بمب‌گذاری شده در مادرید در اسپانیا یک دیپلمات ایرانی بعلاوه یک رهگذر را به شدت مجروح می‌کند.

ژوئیه 1988  "عملیات فروغ جاویدان" ارتش آزادیبخش ملی.

20 اوت 1988 جمهوری اسلامی ایران قطعنامه 598 شورای امنیت ملل متحد را می‌پذیرد که به جنگ ایران و عراق خاتمه می‌دهد.

3 ژوئن 1989 وفات امام خمینی(ره) ، جایگزینی آیت الله خامنه‌ای.

اواخر 1989 اجباری شدن طلاق به منظور تداوم "انقلاب ایدئولوژیک".

2 اوت 1990 عراق کویت را اشغال می‌کند؛ جنگ اول خلیج فارس متعاقباً آغاز می‌شود.

اوت 1990  رجوی دستور می‌دهد که بچه‌های سازمان مجاهدین خلق (منافقین) از عراق به اروپا فرستاده شوند.

آوریل 1992 حملات تقریباً همزمان به سفارتخانه‌ها و کنسولگری‌های ایران در 13 کشور، شامل دفتر نمایندگی ایران در مقر ملل متحد در نیویورک.

11 اکتبر 1992 انهدام 6 خودروی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در قم؛ بمب‌گذاری در پمپ بنزین و دفتر فرماندهی سپاه پاسداران در تهران.

20 ژوئن 1994 بمب گذاری در حرم امام رضا (ع) در مشهد (25 کشته و 70 مجروح).

2 نوامبر 1994 تلاش برای کشتن دیپلمات ایرانی در دانمارک.

20 فوریه 1996 کشتن دو عضو سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در استانبول.

اکتبر 1997 سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به عنوان یک سازمان تروریست خارجی معرفی می‌شود.

7 مه 1998 حمله به معاون وزیر خارجه ایران و همراهان در یک سمپوزیوم در اطریش.

ژوئن 1998 حمله خمپاره‌ای به سازمان صنایع دفاعی ایران؛ بمب‌گذاری در دفتر دادستان انقلاب و دادگاه انقلاب اسلامی در تهران؛ کشتن یک روحانی ارشد در نجف.

ژوئیه 1998 بمب‌گذاری در دادگاه انقلاب اسلامی تهران؛ حمله مسلحانه به یک مقام ایرانی در رم.

3 اوت 1998 کشتن رئیس سابق زندان اوین و دادستان سابق عمومی.

ژانویه 1999 تلاش برای کشتن یکی از مسئولین قوه قضائیه؛ حمله خمپاره‌ای به وزارت اطلاعات و امنیت در تهران.

آوریل 1999 کشتن معاون ستاد مشترک نیروهای مسلح ایران.

25 نوامبر 1999 حمله خمپاره‌ای به دانشگاه چمران در اهواز.

سال 2000  حمله خمپاره‌ای به کاخ ریاست جمهوری خاتمی در تهران.

مارس 2000 حمله خمپاره‌ای به یک مجموعه مسکونی؛ حمله خمپاره‌ای مرزی به داخل خاک ایران؛ حمله به نیروهای نظامی ایرانی در نزدیکی مرز.

یکم مه 2000 حمله خمپاره‌ای در نزدیکی مرکز فرماندهی پلیس در تهران؛ کشتن یک فرمانده ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.

ژوئن 2000 حمله موشکی به وزارت دفاع ایران.

اوت 2000 حمله خمپاره‌ای به شهر مهران؛ شلیک موشک به نزدیکی صالح آباد و خرمشهر.

اکتبر 2000 حمله خمپاره‌ای به دو منطقه در تهران.

نوامبر 2000 حمله خمپاره‌ای به نزدیکی موسیان و در کرمانشاه.

ژانویه 2001 پنج موشک به مقر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تهران شلیک شد؛ حمله خمپاره‌ای به دادگاه عالی و سایر ساختمان‌های دولتی در تهران.

سال 2001 سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به لیست سازمان‌های ممنوعه بریتانیا وارد می‌شود.

مارس 2001 حمله موشکی به مرکز فرماندهی نیروهای امنیتی ایران در تهران و دفتر منطقه‌ای در شهر زیبا.

مه 2002  اتحادیه اروپا سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را در لیست سازمان‌های تروریستی وارد می‌کند.

اوت 2002 شورای ملی مقاومت اولین کنفرانس مطبوعاتی از سه کنفرانس مطبوعاتی خود را در واشنگتن برای بر ملا کردن برنامه هسته‌ای ایران برگزار می‌کند.

19 مارس 2003  آغاز عملیات آزادی عراق.

15 آوریل 2003 توافق آتش بس موقت با سازمان مجاهدین خلق (منافقین).

مه 2003 پیشنهاد تبادل زندانیان القاعده با اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین)؛ ایران به اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) عفو می‌دهد (به غیر از رهبران).

10 مه 2003 توافق آتش بس، خلع سلاح، و تمرکز- بین نیروهای ائتلاف و سازمان مجاهدین خلق(منافقین).

15 اوت 2003 شورای ملی مقاومت به لیست سازمان‌های تروریست خارجی اضافه می‌شود؛ دفتر شورای ملی مقاومت در واشنگتن بسته می‌شود.

19 اوت 2003 بمب‌گذاری در مقر ملل متحد در بغداد و متعاقباً بیرون رفتن ملل متحد از عراق.

9 دسامبر 2003 شورای حکومتی عراق قطعنامه‌ای را مبنی بر اخراج فوری سازمان مجاهدین خلق از عراق به تصویب می‌رساند.

20 مارس 2004 افتضاح ابوغریب در رسانه‌ها منعکس می‌شود.

15 مه 2004 نیروی چند ملیتی - عراق ((MNF-I جایگزین نیروی ضربت مشترک مرکب 7 (CJTF-7) می‌شود.

8 ژوئن 2004 شورای امنیت ملل متحد قطعنامه 1546 خود را اعلام می‌کند.

25 ژوئن 2004 وزیر دفاع رامسفلد به سازمان مجاهدین خلق(منافقین) موقعیت "اشخاص حفاظت شده" اعطا می‌کند.

28 ژوئن 2004 انتقال قدرت از حکومت موقت نیروهای ائتلاف به دولت موقت عراق.

اواخر سال 2004 اولین سری از جمعاً حدود 250 عضو سابق سازمان مجاهدین خلق به ایران باز می‌گردند.

20 مه 2006 دولت عراق مستقر می‌شود.

30 دسامبر 2006 اعدام صدام حسین.

5 مه 2007 ژنرال دوگلاس استون فرمانده عملیات اسیرگیری می‌شود.

دسامبر 2008 اردوگاه پناهندگان اشرف (ARC) بسته شده و ساکنان آن به کردستان منتقل می‌شوند.

1 ژانویه 2009 توافق نامه موقعیت نیروها وارد عمل می‌شود.

*رشوه میلیون دلاری به کنگره بالاخره کار خودش را کرد

«گاردین» چند روز پیش نوشته بود که راز موفقیت گروهک تروریستی منافقین برای خروج از فهرست یاد شده، در جلب رضایت اعضای کنگره و مسئولان سابق امریکا که همچنان از نفوذ در دولت و کنگره برخوردار هستند، نهفته است.

این روزنامه انگلیسی در ادامه به افشای برخی اسامی در این رسوایی می‌پردازد و از جمله افرادی که از آن‌ها نام می‌برد الیانا روس لیهنتن رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان امریکا است که براساس تحقیق مذکور 20 هزار دلار از یک گروه مرتبط با منافقین دریافت کرده است.

متهم دیگر "باب فیلنر"، عضو کنگره است که هزینه سفر وی به پاریس برای سخنرانی در برابر طرفداران منافقین از سوی یک گروه مرتبط با منافقین پرداخت شده است؛ این هزینه حدود 14 هزار دلار برآورد شده است؛ این گروهک تروریستی همچنین حدود یک میلیون دلار به یک شرکت لابی آمریکایی برای کمک به حذف نام منافقین از فهرست گروه‌های تروریستی پرداخت کرده است.

همچنین "تید پو"، نماینده ایالت تگزاس در کنگره امریکا هزاران دلار از یک گروه حامی منافقین دریافت کرده است، تا در سخنرانی‌هایش از آنها دفاع کند؛ از سوی دیگر، "مایک روجرز" رئیس کمیسیون اطلاعات و امنیت و دانا روراباچر رئیس کمیسیون فرعی نظارت بر امور خارجی مجلس نمایندگان امریکا نیز هزاران دلار برای حمایت از گروهک منافقین در کنگره، دریافت کرده‌اند.

ادامه مطلب
شنبه 22 مهر 1391  - 7:03 PM

 

آیا می‌دانید مصرف الکل یکی از عوامل تشدید کننده افسردگی مردم کشورهای غربی است؟ رابطه میان افسردگی و معنویت چیست؟ با افسردگی نظامیان آمریکایی چگونه مقابله می‌شود؟

خبرگزاری فارس: افسرده‌ترین مردم جهان چه کسانی هستند

 

 مشرق، افسردگی یک بیماری رایج در جوامع غربی است که سالانه به تعداد مبتلایان به آن افزوده می‌شود؛ با وجودی که امکان درمان این بیماری وجود دارد، اما درصد بالایی از افرادی که به این بیماری مبتلا هستند، از بیماری خود خبر ندارند و تنها زمانی برای درمان به پزشک مراجعه می‌کنند که بیماری به مراحل پیشرفته خود رسیده است.

از علل این بیماری می‌توان به کمبود مهر و محبت در جوامع غربی، سست شدن بنیان خانواده، مصرف گرایی بیش از حد و کاهش معنویت در این جوامع اشاره کرد؛ کاهش بهره‌وری ناشی از افسردگی مردم ایالات متحده باعث از بین رفتن بیش از 31 میلیارد دلار در سال می‌شود.

اطلاعات منتشر شده از گزارش مرکز بهداشت و تغذیه آمریکا بیانگر وقایع تکان دهنده‌ای است: به گفته مارتین سلیگمان، استاد روانشناسی دانشگاه پنسیلوانیا و رئیس انجمن روانشناسی آمریکا افسردگی همانند یک بیماری واگیردار در میان مردم ایالات متحده به سرعت در حال گسترش است.

میرنا ویسمن از دانشگاه کلمبیا و یک گروه تحقیقاتی بین‌المللی در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که میزان افسردگی در میان آمریکایی‌هایی که پس از سال 1945 به دنیا آمده‌اند، 3 برابر بیشتر از افرادی است که پیش از این تاریخ به دنیا آمده‌اند.

در هر 2 هفته 4/5 درصد از آمریکایی‌های 12 سال به بالا دچار افسردگی می‌شوند، این آمار در افراد 40 تا 59 سال، زنان و افراد سیاه پوست به مراتب بیشتر است؛ آمار افسردگی در میان افراد فقیر به مراتب بیشتر از افرادی است که دارای درآمد بیشتری هستند.

تقریباً 80 درصد از افرادی که دچار افسردگی هستند از اختلال در عملکرد رنج می‌برند و بر اساس گزارشات 27 درصد از افراد دچار افسردگی با مشکلات جدی در زمان کار یا زندگی شخصی مواجه هستند.

92 درصد از مردان سیاه‌پوست در ایالات متحده به دلایل گوناگون برای درمان افسردگی خود اقدام نمی‌کنند؛ تا سال 2020 افسردگی پس از بیماری‌های قلبی به دومین عامل مرگ‌ و میر افراد آمریکایی تبدیل خواهد شد.

در سال 2005 تنها 29 درصد از افرادی که دچار افسردگی بودند از درمان‌های پیشرفته پزشکی بهره‌مند شدند؛ این آمار در خصوص افرادی که از افسردگی حاد رنج می‌بردند، تنها 39 درصد بود.

آمارهای دیگر: در 15 سال گذشته تعداد افرادی که در ایالات متحده به دنبال درمان افسردگی خود هستند، 2 برابر شده و به 25 میلیون نفر رسیده است؛ این نشان دهنده وخیم بودن اوضاع است، اما از این بدتر آمار 90 درصدی این بیماران است که برای درمان افسردگی خود به داروهای ضد افسردگی پناه می‌برند.

آمریکایی‌هایی که در محدوده سنی 65 سال و بالاتر قرار دارند، حدود 13 درصد از کل جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند، اما تقریبا 20 درصد از کل خودکشی‌ها در این کشور مربوط به این محدوده سنی است.

از هر 100 هزار نفر 11 نفر دست به خودکشی می‌زنند و این آمار از هر گروه سنی دیگری بیشتر است؛ موفقیت افراد این گروه سنی در اقدام به خودکشی به مراتب بیشتر از هر گروه سنی دیگری است؛ بر اساس گزارش انجمن ملی بهداشت روانی هر ساله حدود 17 میلیون آمریکایی دچار افسردگی می‌شوند. (واشنگتن پست هلت، 7 اکتبر 1997)

در ایالات متحده از هر 4 زن یک نفر از افسردگی شدید در طول زندگی خود رنج می‌برد؛ این آمار برای مردان آمریکایی یک نفر از هر 8 نفر است؛ در این نوشته به این مطلب اشاره شده است که افرادی که دچار افسردگی هستند، نباید الکل مصرف کنند. ( کتاب "افسردگی" اثر شری راجرز)

*اثرات فیزیولوژیکی استفاده از الکل در افسردگی

با توجه به مصرف بالای مشروبات الکلی در جوامع غربی و به ویژه ایالات متحده دانشمندان به این نتیجه رسیده‌اند که مصرف این نوع مشروبات تأثیر بسزایی در افزایش میزان افسردگی در افراد دارد؛ در ادامه به برخی از این گزارش‌ها اشاره می‌شود:

بر اساس یافته‌های پزشکی مصرف الکل نقش زیادی در کاهش سطح سروتونین و نورپینفرین دارد. (مجله Let's Live ژانویه 2000 )

الکل باعث کاهش تأثیر هورمون‌های استرس می‌شود؛ پس از مصرف الکل احساس بدی به فرد دست می‌دهد زیرا باعث کاهش سطح هوشیاری سیستم عصبی و مغزی می‌شود.

دانشمندان پس از آزمایش بر روی افرادی که روزانه یک بار الکل مصرف می‌کردند، متوجه شدند که میزان افسردگی در این افراد افزایش یافته است. (USA WEEKEND سوم ژانویه 1999)

 

*بررسی افسردگی در ایالت‌های مختلف آمریکا

پس از بررسی آمارهای مربوط به ایالت‌های مختلف مشخص شد که ایالت یوتا از بالاترین میزان افسردگی در میان مردم خود رنج می‌برد؛ حدود 11 درصد از افراد بزرگسال این ایالت در سال گذشته دارای افسردگی بودند و نزدیک به 15 درصد نیز از اختلالات روانی شدید رنج می‌بردند.

مردم این ایالت حدود 4 روز از ماه را با مشکلات روحی و روانی سپری می‌کنند؛ ایالت‌های وست ویرجینیا و کنتاکی در رتبه‌های بعدی قرار دارند.

*رابطه معنویت و افسردگی

ایالات متحده به عنوان یک کشور با نظام سرمایه‌داری دارای سیستمی است که شهروندان خود را به مصرف‌گرایی تشویق می‌کند؛ با توجه به اینکه برای استفاده و لذت از زرق و برق‌های زندگی در چنین جوامعی افراد باید هرچه بیشتر تلاش کنند تا بتوانند از پس هزینه‌های آن برآیند و از سوی دیگر پس از رسیدن به این لذت‌ها به آن آرامش مد نظر خود دست پیدا نمی‌کنند، نتیجه حاصل چیزی جز بروز افسردگی در این افراد نخواهد بود.

با در نظر گرفتن فشار، استرس و خشونتی که این نوع نظام‌های سرمایه‌داری به افراد وارد می‌سازند به سادگی می‌توان شدت افسردگی افراد در این جوامع را درک کرد.

پس از حوادث تروریستی 11 سپتامبر حدود 90 درصد از شهروندان این کشور که دیگر به قدرت نظامی و امنیت وعده داده شده از سوی مقامات ایالات متحده اطمینان چندانی نداشتند، برای کنار آمدن با استرس و نگرانی ناشی از چنین حملاتی بیش از پیش به مذهب رو آوردند.

محققان بسیاری به بررسی رابطه میان مذهب و استرس پرداخته‌اند؛ فیگلمن یکی از این افراد بود که در کتاب "مذهب و سلامتی" به تحقیقات وی اشاره شده است؛ وی در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که افرادی که دارای تمایلات مذهبی نیستند بیشتر از افراد دیگر در معرض استرس و افسردگی قرار دارند.

 

*دلایل افسردگی در میان زنان آمریکایی

درصد زنان آمریکایی که از داروهای ضد افسردگی استفاده می‌کنند، بسیار بیشتر از زنان دیگر کشورهای جهان است؛ در 3 نسل گذشته تعداد آمریکایی­‌هایی که از قرص‌های ضد افسردگی استفاده می‌کنند، بیشتر و بیشتر شده است؛ این موضوع در مورد زنان این کشور حادتر است، به نحوی که زنان آمریکایی در صدر جدول استفاده کنندگان از داروهای ضد افسردگی قرار دارند.

روانشناسان یکی از دلایل میزان زیاد استفاده از این داروها در بین زنان را نگاه ابزاری جامعه به آنها و فشارهای وارد شده به آنها در جریان زندگی می­‌دانند.

این نوع افسردگی که از آن با عنوان "ناراحتی مرسوم" یاد می‌شود، به این دلیل اتفاق می­‌افتد که زنان جامعه احساس می‌کنند هیچ کس به معنی واقعی، آنها را دوست ندارد و روابط افراد جامعه با آنها تنها به منظور سو استفاده­‌های جنسی و مادی است.

*افسردگی در میان نظامیان

ارتش ایالات متحده از رشد بیماری افسردگی در میان نیروهای آمریکایی مستقر در عراق و افغانستان خبر داد؛ بر اساس اعلام بخش سلامت روانی ارتش آمریکا بیش از 12 در صد از سربازانی که در عراق خدمت می‌کنند و 15 در صد از سربازانی که در افغانستان به سر می‌برند، به داروهای ضد افسردگی، خواب آور و انواع دیگر داروهای آرام بخش وابستگی شدید دارند.

بر همین اساس، 5 درصد از این افراد نیازمند دریافت خدمات ویژه پزشکی هستند؛ چندی پیش نیز اعلام شد که آمار خودکشی در میان نظامیان آمریکایی در مقایسه با گذشته 6 برابر شده است.

بر اساس این گزارش، داروهای مسکن قوی که توسط پزشکان برای سربازانی که در حال خدمت هستند تجویز می‌شوند ماهیانه به 50 هزار نسخه می‌رسد، در حالیکه در سال 2003 فقط 33 هزار نسخه از این نوع داروها در ماه تجویز می‌شده است.

بسیاری از سربازان آمریکایی با مصرف این داروهای عمدتاً روان گردان، دست به کشتار غیرنظامیان در عراق و افغانستان می‌زنند.

در همین رابطه جودیت بردر "روانشناس" که در ارتباط با سربازان مبتلا به بیماری‌های روانی فعالیت و به آنان کمک می‌کند تصریح کرد که اعزام سربازان به میدان‌های نبرد به ضرب داروهای گوناگون، موجب خواهد شد تا خطرات بیشماری آنان و دیگران را تهدید کند.

در همین ارتباط یکی از فرماندهان وزرات دفاع امریکا از وجود بیماری‌های مغزی در نزد نظامیان آمریکایی بازگشته از جنگ عراق و افغانستان خبر داد؛ ژنرال "لوری ساتون" رئیس بخش "بهبود بهداشت روانی و آسیبهای مغزی" پنتاگون با اعلام این مطلب در ادامه گفت: یافته‌های من نشان می‌دهد که 10 تا 20 درصد نظامیان امریکایی بازگشته از جنگ عراق و افغانستان از صدمات مغزی رنج می‌برند.

 

به گزارش شبکه خبری اوکلاهما نیوز، نیز افزایش شدید خودکشی در میان نظامیان آمریکا مقامات کاخ سفید را نگران کرده است.

بنابر این گزارش، نیروی زمینی آمریکا در تیرماه گذشته شاهد خودکشی 26 سرباز بود و این در حالی است که این تعداد در ماه قبل از آن 12 تُن بوده است.

در همین رابطه محققان دانشگاه ایندیانا آمریکا تلاش می‌کنند، افشانه ضد خودکشی بسازند که حاوی داروهای ضد افسردگی ویژه است و می‌تواند به سرعت به تمایلات نظامیان این کشور برای خودکشی پایان دهد.

*اعتیاد به اینترنت یکی از عوامل مهم در افسردگی جوانان

در آمریکا و برخی از جوامع پیشرفته، تعداد معتادان به اینترنت از اعتیاد به مواد مخدر، الکل و سایر چیزها بیشتر است؛ بنا به یک گزارش، برخی از آمریکایی‌ها تا جایی اعتیاد پیدا کرده‌اند که روزانه بیش از 18 ساعت از وقت خود را صرف اینترنت می‌کنند و طبعاً این امر منجر به عدم توجه به خانواده می‌شود.

از این رو، اینترنت زندگی بسیاری از مردم را مختل کرده است؛ این بیماری در آمریکا به قدری فاجعه بار است که کلیساها، پیشوایان مذهبی و انجمن‌های مربوطه با فریادهای کمک خواهی زن و شوهر، یا یکی از آنها، برای رهایی از این اعتیاد مواجه هستند و مؤسسه‌های مشاوره‌ای مسیحی در حال تدوین برنامه‌هایی جهت مقابله با اعتیاد به اینترنت هستند.

تشخیص اعتیاد به اینترنت از مواردی است که بحث‌های زیادی درباره آن صورت گرفته است؛ سرپرست مرکز درمانی اعتیاد به الکل و مواد مخدر در دانشگاه استنفورد در این مورد می‌گوید: (اگر فردی متوجه شد که قادر نیست یک روز را بدون استفاده از اینترنت سپری کند، شکی نیست که این فرد به استفاده از اینترنت معتاد شده است.)

یکی از پیامدهای اعتیاد اینترنتی، مشکلات خانوادگی و تأثیر آن بر روی روابط زناشویی، والدین و فرزندان است؛ امروزه اصطلاح (بیوه اینترنتی) برای همسر معتاد اینترنت اطلاق می‌شود؛ آمار نشان می‌دهد که اعتیاد به اینترنت ممکن است به فرو پاشی خانواده و طلاق منجر شود؛ شاید باور کردن این که شخصی همسر خود را فقط به علت ارتباط با فرد دیگر در اینترنت ترک می‌کند، برای کسانی که به اینترنت اعتیاد پیدا نکرده‌اند، وحشتناک به نظر برسد؛ ولی این مسئله هر روز در دنیای اینترنت اتفاق می‌افتد.

تقریباً 220 میلیون امریکایی به اینترنت دسترسی دارند و  40 درصد از آنها از اینترنت پرسرعت استفاده می‌کنند.

بچه‌ها برای گرفتن اطلاعات، سرگرمی، و ایجاد رابطه به اینترنت متصل می‌شوند؛ تعداد پیام‌های کوتاهی که هر روز فرستاده می‌شود، بیشتر از جمعیت جهان است؛ بسیاری از این افراد از اینترنت برای ایجاد ارتباط استفاده می‌کنند.

با توجه به اینکه اکثر قریب به اتفاق این نوع روابط به سرانجام خوبی ختم نمی‌شوند، افرادی که درگیر این روابط می‌شوند به دلیل ضربه‌های عاطفی ناشی از این شکست‌ها با افسردگی شدید مواجه می‌شوند.

*رشد فزاینده افسردگی در شهرهای بزرگ آمریکا

روزنامه آمریکایی لس‌آنجلس تایمز نوشت: روانشناسان هشدار دادند، وخامت اوضاع اقتصادی آمریکا و‌ آثار زیانبار آن بر زندگی شهروندان آمریکایی؛ آمار خودکشی و افسردگی را در میان مردم این کشور به مرز خطرناک رسانده است.

اقدام جنایتکارانه یک شهروند مهاجر آمریکایی به نام "کارتیک راجارام " که به علت افسردگی شدید ناشی از بیکاری و اوضاع وخیم اقتصادی خانوادگی‌اش در اقدامی فجیع همسر، 3 فرزند و مادرزنش را کشت و خود نیز خودکشی کرد؛ بازگو کننده شرایط بسیار نامساعد روحی روانی مردم آمریکاست که معلول اوضاع وخیم اقتصادی این کشور است.

لس‌آنجلس تایمز در ادامه نوشت: شرایط بسیار آشفته اقتصادی آمریکا سلامت روانی و جسمی مردم این کشور را به شدت به خطر افکنده است.گرانی از بیکار شدن، عدم توفیق در مالکیت خانه و نگرانی‌ها از سقوط سهام در بازار بورس، اوضاع روحی روانی مردم آمریکا را به شدت تحت تأثیر قرار داده است.

 

 

کارتیک راجارام پس از کشتن اعضای خانواده‌اش دست به خودکشی زد

ریچارد چیفتز" مدیر اجرایی شرکت بهداشت روانی " کام سایک" در شیکاگو در این خصوص معتقد است: در پی واقعه یازده سپتامبر؛ شرایط بهداشت روانی مردم در بدترین وضعیت در 10-11 سال اخیر قرار گرفته است.

وی این شرایط بسیار نامطلوب روانی را بر حسب موقعیت جغرافیایی متفاوت دانسته و پیش بینی کرده است که حداقل ظرف آینده نزدیک بهبودی دراین اوضاع قابل پیش بینی نیست.

تحقیقی که مؤسسه "آمریکن سایکولوجیکال آسن" به عمل آورده است روز سه‌شنبه روشن ساخت که 8 درصد مردم‌ آمریکا اقتصاد را عامل اصلی فشارهای روانی در زندگی معرفی کرده‌اند.

تقریباً نیمی از این مردم می‌گویند که نسبت به تأمین نیازهای اولیه زندگی خود نگرانند.

ادامه مطلب
جمعه 14 مهر 1391  - 4:18 PM

در تحقیقات مستندی که به تازگی بیان شده و در اختیار مسئولان قرار گرفته است، لباسهای گشاد، رنگی جلف، انگشترهای تیغ‌دار، دستبندهای عجیب، گردنبندهای اسکلتی با موهای بلند یا سر طاس، به عنوان نشانه‌های ویژه گروههای همسو با شیطان پرستی بیان شده است.

خبرگزاری فارس: نگاهی به جریان شیطان پرستی در ایران

 

مقدمه

این روزها شاید اصطلاح مهجور و دور از ذهن «شیطان پرستی» به گوش شما هم رسیده باشد. اصطلاحی که حتی بدون شناخت و آگاهی از ابعاد مختلف غیر انسانی آن، در همان لحظه نخست شنیدن، برایتان ناگوار و ثقیل و گرویدن به آن احمقانه به نظر می‌رسد؛ چراکه مطابق فطرت پاکی که خداوند در نهاد هر انسانی به ودیعه نهاده، شیطان و اعمال غیرانسانی و غیراخلاقی وابسته به افکار شیطانی، مورد نفرت و انزجار است.

متأسفانه اخیراً به واسطه کم‌رنگ شدن ارزشها و مفاهیم غنی دینی، در برخی جوامع و در پی احساس ناامنی سران یهود از گسترش دامنه تعالیم ناب اسلام محمدی و تلفیق ادیان ابراهیمی و رسیدن جهان به امنیت و آرامش موعود، شیطان پرستی و نمادهای مختلف وابسته به آن، مانند ویروسی جهش یافته و کشنده فراگیر شده است.

ورژن جدیدی که رهبران آن سیرک بازها، رقاصه‌ها، هنرپیشه‌ها و شخصیتهای رعب‌آور و مبتذل صحنه‌های کثیف اجتماعی و تعالیم آن وقیح ترین اعمال انسانی است، نهایتاً به پوچی، خود باختگی و خودکشی پیروانش منتهی می‌شود. اگرچه به واسطه ارزشهای والای دین مبین اسلام، دست شیطان بر مؤمن وارسته، کوتاه و به مدد خداوند نفوذ نشانه‌های این فرقه پلید در جوامع اسلامی کم‌رنگ‌تر است، ولی ارائه مطالب زیر، شما را با زوایای مختلف «شیطان پرستی» آشنا می‌سازد تا ناخواسته جوانان مسلمان این مرز و بوم، به وادی پوچی کشیده نشوند و با پرهیز از هرگونه رفتار، گفتار، پوشش و سایر مظاهری که برگرفته از جریانهای سخیف غرب است، به کمال انسانی برسند.

1) شیطان پرستی در ایران

شیطان پرستی جدید نیز مانند برخی فرقه های دیگر، کم و بیش در جامعه نفوذ کرده و جسته و گریخته رفتارها، چهره ها، کتاب ها و علائمی در این موضوعات مشاهده می کنیم.یک گروه تحقیقاتی، نسبت به گسترش شیطان پرستی در جامعه هشدار داده که اکنون بیش از 70 فرقه شیطان پرستی در کشور فعال هستند. و نیز کارشناسان فرهنگی با اشاره به پوشش و مدلهای جدید موی برخی از دختران و پسران، از گسترش شیطان پرستی ابراز نگرانی کرده اند و هشدار داده اند: این جریان ضد فرهنگی که از دهه 70 وارد کشور شد ؛

متأسفانه اخیراً به واسطه کم‌رنگ شدن ارزشها و مفاهیم غنی دینی، در برخی جوامع و در پی احساس ناامنی سران یهود از گسترش دامنه تعالیم ناب اسلام محمدی و تلفیق ادیان ابراهیمی و رسیدن جهان به امنیت و آرامش موعود، شیطان پرستی و نمادهای مختلف وابسته به آن، مانند ویروسی جهش یافته و کشنده فراگیر شده است.

در سایه غفلت مسئولان، به سرعت در غالب شبکه‌های زیرزمینی در تهران، برخی شهرستانها و مراکز استانها ریشه دوانیده است.در تحقیقات مستندی که به تازگی بیان شده و در اختیار مسئولان قرار گرفته است، لباسهای گشاد، رنگی جلف، انگشترهای تیغ‌دار، دستبندهای عجیب، گردنبندهای اسکلتی با موهای بلند یا سر طاس، به عنوان نشانه‌های ویژه گروههای همسو با شیطان پرستی بیان شده است.

2) نمادهای شیطان پرستی

در بررسی نمادهای متعلق به شیطان پرستی خط بسیار روشنی از ارتباط صهیونیسم و شیطانیسم به وضوح قابل مشاهده است. در ذیل برخی از نمادها که به عنوان نگین انگشتر، گردنبند، تصاویر بر روی دست بندها، پیراهن، شلوار، کفش، ادکلن، ساعت و ... درج شده و از جمله به ایران اسلامی نیز راه یافته است، ذکر گردیده است.

صلیب وارونه، عدد666(عدد مخصوص شیطان که از سال های پیش تاکنون این عدد با اشکال مختلف بر روی دیوار شهرهای بزرگ کشور مشاهده شده)، صلیب شکسته یا چرخ خورشید، چشمی در حال نگاه به همه جا( این علامت در پیشگویی، جادوگری، نفرین گری و کنترل های مخصوص جادوگری استفاده می شود)، ضد عدالت (تبر وارونه)، سربز، هرج و مرج  که به معنای از بین بردن تمام قوانین است و دلالت بر این امر دارد که « هرچه تخریب کننده است، تو انجام بده» و هم چنین علامت دست شیطان، از نمادهای اصلی شیطان پرستی هستند.        

3) ویژگی ها و اعتقادات شیطان پرستی

جریان شیطان پرستی در غرب، با ابزار موسیقی اعلام موجودیت کرد و گسترش یافت و روابط نامشروع، موسیقی متال، رفتارهای ساحرانه و اعمال و مناسک خاص ماورایی و جادوگری از ویژگیهای این جریان است.

خودپرستی به جای خداپرستی، اعتقاد به اصالت ماده، ضد مذهب بودن خصوصاً مذاهبی که اعتقاد به زندگی پس از مرگ دارند، انکار معاد، خون خواری، اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلای آن(زیرا تمام خوشی ها دنیایی است و این خوشی ها خصوصاً لذات جنسی پتانسیل لازم را برای کارهای روزانه آماده می کنند)، از جمله اعتقادات این جریان منحرف است.

4) نحوه تبلیغ و عضوگیری

الف) اینترنت: رشد تعداد مخاطبان شبکه جهانی اینترنت در سالیان اخیر آسیب هایی را متوجه نظام فرهنگی کشور کرده است که از جمله تحرکات منفی آن می توان به فعالیت شیطان گرایانه اشاره کرد. از جمله تحرکات اینترنتی شیطان پرستان در ایران که تاکنون نیز ادامه دارد می توان به تبلیغ آنها درسایت ها و وبلاگها، چت روم ها قسمت موسیقی متال، گفتگو در محیط یاهو 360 درجه، سایت کلوپ دات کام، دریافت خبرنامه ها و...اشاره کرد.

ب) ترویج نمادها: مغازه ها و اصناف فروشنده زیور آلات نقره ای، فروشگاه های پوشاک جوانان و بانوان علی الخصوص در شهرهای بزرگ، بعضی مواقع وظیفه عمده ترویج شیطان پرستی در داخل کشور را بر عهده دارند. در پاره ای موارد فروشنگان و مدیران حتی اطلاع اندکی از محتوای عمل خود ندارند.

گروه های موسیقی متالیکا هم چون گروه «رامان» و گروه «OSD». متالیکا در واقع ضد ارزش هایی را ارائه می نماید که شامل «بازگشت به تاریکی» (محور اصلی تفکرات شیطان پرستان، بی رحمی و تجاوزات جنسی، فحاشی، هجوم و حمله به جامعه و فرهنگ عمومی آن ) می باشد.

هم چنین برخی از چهره های مطرح موسیقی پاپ و متالیکا در برخی شهرهای بزرگ به کرات و از طرق مختلف این نمادها را حمل و معرفی و به صورت مستقیم و غیر مستقیم به ترویج آن ها می پردازند. سایت ها و وبلاگ های فارسی زبان نیز نقش عمده ای را در گسترش و معرفی این نمادها ایفا می کنند. جوانان هم برای عقب نماندن از قافله به اصطلاح روشنفکران این زیورآلات را خریده و علامت بردگی شیطان را به گردن خود می اندازند.

ج) ترویج متالیکا: گروه های موسیقی متالیکا هم چون گروه «رامان» و گروه «OSD». متالیکا در واقع ضد ارزش هایی را ارائه می نماید که شامل «بازگشت به تاریکی» (محور اصلی تفکرات شیطان پرستان، بی رحمی و تجاوزات جنسی، فحاشی، هجوم و حمله به جامعه و فرهنگ عمومی آن ) می باشد. خوانندگان این گروه بر روی صحنه و در کلیپ های خیابانی دست به خوردن و آشامیدن میوه های فاسد، ادرار، مدفوع، خون و مردار نموده و از کثیف ترین گروه های موسیقی جهان به حساب می آیند.  روند و روالی که موسیقی متالیکا در گسترش مقوله شیطان پرستی تاکنون طی کرده، بسیار قابل توجه و چشمگیر بوده است.

د) پارتی های شبانه: پارتی های شبانه رپ ها، جشن ها و مهمانی های خاص دوستانه همواره به عنوان کانون فعالیت شیطان پرستان قابل ذکر هستند. در این مراسم و هر بار گروهی از جوانان با انواع و اقسام مختلف از اندیشه ها و ظواهر شیطان گرایی آشنا و یا جذب آنها می شوند و خود مبلغ شیطان پرستی می شوند.

هـ) انتشار سی دی، کاست و پوستر: مخصوصاً مربوط به خوانندگان متالیکا، از شیوه های تبلیغ و جذب این گروه مرید شیطان است.

نتیجه

از آنجا که دامنه فعالیت این گروه های منحرف و مرید شیطان در جامعه رو به گسترش است و بستر آن نیز در شهرهای بزرگ فراهم شده و برخی از جوانان جهت جبران محدودیت ها و عقده های بیمارگونه خود و ارضای نیازها و امیال  جنسی ، خواسته و یا ناخواسته جذب این گروه ها می شوند، خانواده ها باید نظارت بیشتری بر رفت و آمد نوجوانان و جوانان خود داشته باشند، که خدای ناکرده آنان جذب این گروه ها نشوند و در منجلابی نیفتند که دیگر نمی توانند از آن بیرون آیند.

امیداست رسانه ها، صدا و سیما، مطبوعات، مردم و خصوصاً جوانان ما با هوشیاری هرچه بیشتر، با دوری از سیل تبلیغات شیطانی غرب، مسلح شدن به سلاح ایمان و اخلاق و با ابزارهای مناسب به مقابله با دشمنان انسانیت و دین برخیزند.این حکایت تأسف بار، حرکت انحرافی و خرافی است که مبارزه و اصلاح بیش از پیش مسئولان و متولیان امور فرهنگی جامعه را می‌طلبد..

حامد رستمی نجف آبادی / مدرس گروه فقه و حقوق دانشگاه علوم قران وحدیث

ادامه مطلب
یک شنبه 2 مهر 1391  - 6:55 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 156

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6267053
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی