به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

با توجه به نرخ بالای ورودی‌های تحصیلات تکمیلی و حجم بالای کارهای اساتید، در بسیاری موارد نوعی قرارداد دوطرفه‌ی نانوشته بین دانشجو و استاد مبنی بر عدم سخت‌گیری در گذراندن رساله‌ی مورد نظر بسته می‌شود.

خبرگزاری فارس: ریشه‏‌ی آفت‌‌‏های پژوهشی در کشور ما چیست؟

هدف این تحقیق بررسی میزان پایبندی دانشجویان دانشگاه های تهران به «اخلاق پژوهشی» میباشد که از طریق پرسشنامه محقق ساخته در 8 سؤال اساسی مطرح گردید. جامعه ی  تحقیق مورد نظر دانشگاه های «تهران»، «علم و صنعت» و «شهید بهشتی» بود که در مجموع تعداد 121 پرسشنامه از روش تصادفی جمع آوری شده و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان از آن دارد که متأسفانه وضعیت پایبندی دانشجویان به اخلاق پژوهشی مناسب نبوده و در زمینه ی  قوانین کشور نیز فقدان منشور اخلاق پژوهشی و وجود آیین نامه ی  ارتقای اساتید تا حد زیادی به این امر دامن زده است.

رفع این معضل در شش محور مورد بررسی قرار گرفت:

اول) تغییر در نظام ارزشی غلط پدید آمده در خصوص جایگاه علم و دانش و به خصوص جایگاه مقالات علمی؛

دوم) تلاش برای تربیت دانشجویانی حرفهای؛

سوم) تغییر در قوانین حمایتی وزارت علوم در خصوص پایان نامه ها؛

چهارم) تغییر در نگاه ساده انگارانه در خصوص تحکمی بودن تولید علم؛

پنجم) بالا بردن حساسیت جامعه (به خصوص جامعه ی  علمی کشور) در خصوص بروز رفتارهای غیر اخلاقی و تأثیرات تربیتی آن؛

ششم) تدوین منشور اخلاق پژوهشی و طراحی مکانیزمهایی به جهت اجرای صحیح آن.

طرح مسأله:

از سال 1384 که آیین نامه ی  ارتقای اساتید توسط وزارت علوم بازبینی شد و مقالات علمی به عنوان یکی از مهمترین عوامل ارتقا بیان گردید، زمزمه هایی مبنی بر رخداد اتفاقهای غیر علمی در این روند و مبتلا شدن محققان به آسیبهای پژوهش، شنیده شد. این ملاک به عنوان شاخص مهمی برای قبولی دکترا و همچنین جذب هیأت علمی نیز مطرح گردید.

از سوی دیگر رشد علمی ایران از راه تعداد مقالات چاپ شده در مجلات خارجی مورد ارزیابی قرار گرفت و همین مسأله منجر به آن شد که امتیاز چاپ مقالات به زبان انگلیسی بیش از زبان فارسی باشد. مسألهای که در این بین لازم به بررسی قرار گرفت، از یک سو میزان صداقت در تولید و نگارش مقالات تولید شده و از سوی دیگر بررسی میزان رخداد آسیبهای پژوهشی دیگر میباشد، از این رو در این تحقیق، این مسأله از دید دانشجویان مورد بررسی قرار گرفت.

پیشینه ی  مسایل اخلاقی در پژوهش

در ایران پس از گسترش مباحث مربوط به اخلاق پزشکی[1]در دهه ی  1370، «اخلاق در پژوهشهای علوم پزشکی» مورد توجه قرار گرفت. در 1377، نخستین کمیته ی  ملی اخلاق در تحقیقات پزشکی، تشکیل شد و پس از آن، به تدریج، کمیته های منطقهای اخلاق در تحقیقات پزشکی، فعالیت خود را در دانشگاه های علوم پزشکی و مراکز تحقیقاتی آغاز کردند (خدا پرست، 1386).

در رابطه با وضعیت اخلاق پژوهشی، مطالعات کمّی اندکی صورت گرفته است. یکی از این معدود مطالعات، پژوهش «اندازه‎گیری میزان پایبندی به اخلاق علمی[1] در میان دانشجویان دکترا» است که در سال 1385 توسط دکتر «وصالی» و همکاران انجام شده است. در این مطالعه متغیر وابسته ی  نگرش اخلاق علمی از راه 22 مورد رفتار غیراخلاقی تعریف شده و 22 متغیر مستقل تشخیص داده شده و در 7 دسته تقسیم بندی شده‎اند.

اقدامهای سوء علمی در فرآیند پژوهش

اگر چه تعاریف مختلفی برای اقدامهای سوء علمی وجود دارد ولی عصاره ی  تمام آنها را می‎توان در این تعریف یافت: «متقاعد سازی دیگران درباره ی  واقعیت پنداشتن آنچه که واقعیت ندارد» (زاهدی،1386).

«وینسنت هامنر»(1992) سوء رفتار در علم را در دو دسته ی  اصلی جای می‎دهد:

الف) اهمال[3]؛ انواع اشتباه‎های غیر عمدی ناشی از بی دقتی و اهمال در این دسته جای میگیرند.

ب) تقلب عمدی[4]؛ موارد تقلب عمدی را در سه دسته ی  زیر جای می‎دهد:

1. فریب دادن[5]؛ محقق پس از انجام آزمایش‎های گوناگون تنها مواردی را که می پندارد با استانداردهای مرتبط تطابق دارند، گزارش می‎کند.

2. دست کاری کردن[6]؛ دانشمند داده‎های مختلفی را به دست می‎آرود، اما تنها داده‎هایی را که مطابق با نظریه یا هدف اوست،گزارش میکند.

3. جعل علمی[7]؛ دانشمند نتایج کاملاً جعلی را منتشر میکند تا بتواند به اعتبار و شهرت علمی دست یابد. «ویلسون میزنر» به جد یا به طنز می‏گوید: «دزدیدن از یک نویسنده سرقت ادبی است، اما سرقت از چند نویسنده پژوهش است (خسروی، 1385).

سرقت علمی[8]

در این بخش به بررسی مهمترین این رفتارها یعنی سرقت علمی و ادبی که به زعم عده‎ای غیر اخلاقی‎ترین کار در نگارش است، می‎پردازیم. سرقت علمی یا پلی جیریسم، در معنای سرقت و به‎کارگیری عقاید[9] و نوشته های دیگران به عنوان مطالب خود، کاربرد یافته است (فچکولا[10]،1996 به نقل از میردهقان 1388). «لستر»[11] سرقت ادبی را استفاده ی  عمدی از نوشته ی  دیگران به جای نوشته ی  خود تعریف می‎کند (لستر،1995 به نقل از حسرتی، 1384).

«میردهقان» (1388) با بررسی سایت پلی‎جیریسم دانشگاه کلیرمونت انواع این پدیده را در دو دسته ی  عمده ی  زیر تقسیم می‎کند:

الف) سرقت علمی یا کپی برداری[12] مستقیم(عینی)؛ کپی برداری واژه به واژه از پژوهش فردی دیگر بدون ذکر نام وی به عنوان منبع مورد استفاده است. این شیوه اغلب با تغییرات ساختاری جزیی و افزودن یا حذف چند واژه که به تغییرات نمودی کار ارایه شده نسبت به کار اصلی می‎انجامد، به انجام می‎رسد.

ب) سرقت علمی جزیی؛ گر سرقت علمی عینی نباشد به صورت‎های زیر ظاهر می‎شود:

1. تفسیر[13]یا ترجمه[14]؛ ییر شکل یا ترجمه ی  متن اصلی بدون ذکر منبع؛ یعنی ایده ی  اصلی متن با تغییرات کمی، بدون اشاره به منبع اولیه به کار برده شود.

2. عدم ذکر نام منبع اتخاذ شده؛ در صورت ارایه ی  مطلب از نویسنده‎ای که وی مطالب را از منبعی دیگر دریافت نموده است، عدم ذکر نام نویسنده‎ای که مطالب از او نقل شده، سرقت علمی محسوب می‎شود.

3. ذکر ناقص؛ در جایی که نام منبع اصلی تنها برای بخشی از مطالب کپی‎برداری شده به کار برده شود. میردهقان همچنین به نوعی دیگر از سرقت علمی به نام خود سرقتی[15] اشاره می‎کند که مفهوم آن کاربرد مجدد بخش‎هایی یکسان از کار خود نگارنده بدون ذکر کار اولیه ی  وی است (میر دهقان،1388). جهت پیشگیری از سوء رفتار علمی[16] در پژوهش نیز محقق باید از اصولی مانند ثبت و نگهداری داده‎ها، قوانین مربوط به اجرای پژوهش، نویسندگی مسؤولانه و تعارض منافع آگاهی یابد. یکی از بهترین راهکارها در برابر «سرقت تألیفات» یادداشت‎ برداری دقیق و مستند کردن تمامی داده‎های مشاهده شده و منابع مورد استفاده می‎باشد (زاهدی، 1386).

استناد کردن[17] در آثار علمی و آسیب‎های آن

راهکارهای مقابله با اقدامهای سوء علمی

لاریجانی(1383) .راهکارهای زیر را برای رعایت اصول اخلاقی در پژوهش‎های پزشکی ارایه داده است که می‎تواند در دیگر عرصه‎های تحقیقات نیز مفید باشند:

1. طراحی روشن از کدهای اخلاقی در زمینه ی  اخلاق در پژوهش؛

2. تعیین وظایف مشخص برای کمیته های بررسی کننده ی  اخلاق در پژوهش؛

3. توجه به اولویتها و نیازهای اصلی در تحقیقات.

زاهدی (1386) معتقد است جهت حصول اطمینان از درستی و بی‎عیبی پژوهش، باید به طور همزمان در دو مسیر طی طریق کرد: «پیشگیری و کنترل»؛ به این منظور، اغلب مجموعه‎ای از فعالیت‎ها شامل تعریف اقدامهای درست و نادرست علمی و یا تعریف اقدامهای علمی قابل قبول، انتشار دستورالعمل‎ها، آموزش اصول اخلاقی در حوزه ی  علم به دانشمندان، ایجاد ساختارهای مناسب جهت هدایت مسؤولانه ی  پژوهش، ایجاد سازمان‎های مستقل که به بررسی اقدامهای نادرست علمی میپردازند و محدود کردن تعداد انتشارات اعضای هیأت علمی برای افزایش کیفیت به جای کمیت، قابل انجام است(زاهدی، 1386).

«لشکر بلوکی»(1387) معتقد است، یکی از ابزارهای بسیار رایج برای جاری ساختن اخلاق حرفه‎ای، کدهای ارزشی و اخلاقی میباشد. یکی از ابزارها برای تحقق اخلاق حرفهای که اکنون در بسیاری از کشورهای دنیا مرسوم شده است، تدوین، آموزش، اعمال و نظارت بر پیروی از کدها و استانداردهای رفتاری است. فهرست الزامات و تعهدات اخلاقی که به صورت بایدها و نبایدها تدوین میشود، غالباً کدهای رفتاری و یا آییننامه های اخلاقی نامیده میشوند. این بایدها و نبایدها، الگوی رفتار ارتباطی افراد را با افراد ذی نفع ترسیم میکند (قراملکی، 1385 به نقل از لشکر بلوکی 1387).

«قراملکی»(1383) معتقد است، پا‏یبندی به مسؤولیت‏های اخلاقی در سطح پژوهشگران محتاج اصول اخلاقی پژوهش است، اما در سطح مؤسسه های پژوهش فراتر از اصول اخلاقی باید به مرامنامه ی  چند وجه ی  و کامل اخلاقِ سازمانی دست یافت. به عقیده ی  وی مؤسسه های پژوهشی باید با شناخت کامل از عناصر محیط، حقوق هر یک از آنها را استقصا کند و پس از طبقه‏بندی آنها و با تعیین اولویت به تدوین منشور چند وجه ی  اخلاق پژوهش دست یابند.

روش تحقیق

برای بررسی، 8 سؤال مهم را از دیدگاه دانشجویان رشته های فنی و علوم انسانی دانشگاه های بزرگ شهر تهران (دانشگاه تهران، شهید بهشتی، علم و صنعت) بررسی کردیم که نتایج آن در جدول زیر آمده است. نمره ی  میانگین در واقع از نمره ی  یک تا پنج را در بر میگیرد.

جدول1. نظر دانشجویان دانشگاه های شهر تهران در خصوص میزان رعایت اخلاق پژوهشی توسط دانشجویان

مولفه های مورد بررسی   تعدادنمونه میانگین
پای بندی  به اصول اخلاق پژوهشی 114  65/2
میزان ارتکاب به سرقت ادبی                                                                 115  57/3                         
میزان جعل مقاله 112 67/2
میزان بومی بودن مقاله های تولید شده 121 08/2
شکست در رقابت ارتقا با همتایان خود 114 89/3
میزان رعایت حقوق دانشجویان توسط اساتید 119 19/2
میزان موثر بودن تدوین منشور اخلاق پژوهشی محققان در جلوگیری از اعمال غیر اخلاقی 115 56/3
میزان تاثیر آیین نامه ی ارتقا و جذب اعضای هیات علمی در ایجاد فضای غیر اخلاقی 110 97/3

تفسیر و تحلیل نتایج تحقیق

سؤالهای اول تا سوم تحقیق: میزان پایبندی به اصول اخلاق پژوهشی و رخداد سرقت ادبی و جعل مقاله

همان طور که در جدول(1). نشان داده شده، متأسفانه نتایج تحقیق شرایط نامساعدی را در دانشگاه های بزرگ کشور نمایان میسازد، به نحوی که اکثر دانشجویان بر این عقیده میباشند که میزان رعایت اخلاق پژوهشی در بین دانشجویان ما کم بوده و بسیاری از آنها برای تدوین مقاله های خود مرتکب «سرقت ادبی» میشوند.

به نحوی که نمره ی  «3.57» از بیشینه ی  «5» برای این مورد به دست آمده است که نمره ی  بالایی میباشد. همان طور که حسرتی نیز در تحقیق خود در سال 84 بیان کرده است، شاید یکی از دلایل اصلی آن، عدم آموزشهای لازم به دانشجویان باشد. از جمله دلایل دیگر آن عدم وجود قوانین شفاف و محکم در خصوص رعایت مالکیت فکری محصولات تولید شده و عدم اجرای درست قوانین ناقص موجود میباشد. در خصوص بحث «جعل مقاله»، ارزش «2.67» اختصاص داده شده است که تا حد کمتری نگران کننده میباشد. این نتایج به نحوی در تحقیق وصالی در سال 1387 در خصوص رخداد تقلب در نگارشهای علمی نیز بیان شده است.

سؤال چهارم تحقیق: میزان بومی بودن مقاله ها

متأسفانه میزان بومی بودن تولیدات دانشگاهی همان طور که مشاهده میشود از میزان کمی برخوردار است و این نشان دهنده ی  این واقعیت است که اگر چه رشد علمی ما (با فرض عاری بودن از تقلب) در سالهای اخیر غرور آفرین بوده است، ولی بیش از این که این رشد در خدمت رفع معضلات داخلی باشد، بیشتر نوعی تولید علم در جهت برآورده ساختن نیازهای بیرون از این مرز و بوم میباشد که این خود نکته ی  منفی برای نظام علمی کشور میباشد.

داوری در سال 1386 از این نقیصه تحت عنوان «صدور کالای علم به خارج و نوعی مهاجرت روحی دانشمندان» نام برده است. امری که به مراتب بدتر از «فرار مغزها» میباشد، چرا که در این شرایط نه تنها دانشمند ما در اختیار علم خارج میباشد، بلکه هزینه های تحقیقات آن نیز بر عهده ی  ما میباشد.

سؤال پنجم تحقیق: شکست در رقابت ارتقا

سؤال بعدی که در این تحقیق مطرح گردیده این میباشد که در چنین شرایطی که متأسفانه سرقت ادبی و جعل مقاله تا حد زیادی رواج یافته است، افرادی که به واقع از روحیه ی  تحقیق برخوردار میباشند و خود را ملزم به رعایت تمامی اصول اخلاقی میکنند، در رقابت علمی کاذبی که ایجاد شده است از همتایان خود عقب افتاده و به دنبال آن نتیجه ی  چنین امری، معکوس شدن نماد جایگاه های افراد در واقعیت بیرونی میشود. در این شرایط افرادی سریعتر به مدارج بالاتر علمی دستیابی پیدا میکنند که توانایی بیشتری برای تولید مقالات به ظاهر علمی داشته باشند، و مسأله ی  خطیرتر نیز این میباشد که این شیوه آغاز یک فرآیند خطرناک علمی میباشد که نتایجی همچون موارد زیر را در بر خواهد داشت:

1. مشتبه شدن امر بر افراد متقلب که چون درجات بالایی را کسب کرده اند، از سطح بالای سواد و بصیرت علمی نیز برخوردارند و اگر چه بارها گفته شده است که غرور علمی خصیصهای منفی میباشد، لکن در این حالت، شقِ بدتر از آن یعنی «غرور علمی کاذب» پدید میآید که در حالتی که شخص چیزی در چنته ی  خود ندارد، به سبب عناوین مختلفی چون استادیار، استاد و غیره، گمان آن را میبرد که میتواند در مقام یک استاد نقش ایفا کند و در چنین شرایطی است که تضادهای این افراد با افراد علمی که در درجات پایینتری قرار دارند، بیشتر میشود.

2. با توجه به مدرک گرایی افراطی کشور ما، افرادی که دارای درجات بالاتری میباشند، دسترسی به منابع قدرت و ثروت، جهت اخذ پستهای کلیدی و انجام طرحهای پژوهشی ملی بیشتر میباشد و این که نتیجه ی  چنین مدیریتی و نتایج پایان چنین طرحهای پژوهشی تا چه حد مورد استفاده باشد، خود نیاز به بررسی دارد. متأسفانه بسیاری از پستهای مدیریتی کشور را اساتیدی این گونه بر عهده دارند که نتیجه ی  امر نیز تا حدی بر همگان مشخص است. این تهدیدی بود که در سال 1386 نیز داوری اردکانی این گونه بیان میکند:

«نوشته اگر علمی و تحقیقی است به هر زبانی که باشد جای خود را باز میکند و اگر ساختگی و قلابی باشد، فقط به درد شهرت و تبلیغات بازار سوداگری علم -که به تازگی دائر شده است- میخورد و خدا کند که مقاله سازان و سوداگران متاع علم، راه بهره مندی و برخورداری از بودجه ی  پژوهش را به خود منحصر نسازند و پژوهشگران دقیق و صبور را مأیوس و منزوی نکنند.»

3. الگو شدن برای دانشجویان و عادی شدن مسیر پیموده شده توسط این گونه اساتید، از این رو که راه پیشرفت را در عدم اهتمام به اخلاق دانسته و بدتر از آن، متأسفانه بسیاری از دانشجویان این گونه تقلبها را اساساً تقلب نمیدانند و التزام به آن را در شرایط کنونی حماقتی میدانند که منجر به عقب ماندن از تمامی امتیازات موجود میشود.

4. راهبری غلط دانشجویان خود، از این رو که در موضوعاتی ادعای تخصص دارند که به واقع تخصصی وجود ندارد و مجبورند راهنمایی رساله هایی را بر عهده بگیرند که چراغی برای روشن کردن مسیرش ندارند.

سؤال ششم تحقیق: رعایت حقوق دانشجویان

در این سؤال به بررسی میزان رعایت حقوق دانشجویان توسط اساتید پرداخته شده است که متأسفانه این میزان نیز ارزش «کم» را به خود اختصاص داده است. این واقعیت نشان دهنده ی  آن است که درصدی از تولیدات علمی که به نام اساتید دانشگاه ثبت میشود، در واقع به نوعی سوء استفاده از دانشجویان خود تحت قالبهایی همچون تکلیف کلاسی، تحقیقات پژوهشی، مقالات مشترک، پایان نامه های دانشجویی و غیره میباشد که در بررسی کیفی که از برخی دانشجویان انجام شده است، علت اصلی این موضوع ترس دانشجو از ایجاد مشکل در مسیر ادامه ی  تحصیل خود میباشد.

سؤال هفتم تحقیق: تدوین منشور اخلاق پژوهشی

در این سؤال به بررسی یک راه حل پیشنهادی که در واقع تدوین اخلاق پژوهشی میباشد، پرداختهایم؛ اکثر پاسخ دهندگان به این امر معتقدند که تدوین و اجرای دقیق منشور اخلاق پژوهشی راهکار مؤثری میباشد که میتواند تا حد زیادی به وضعیت کنونی سر و سامان دهد. این پیشنهاد در واقع توسط لاریجانی(1383)، قراملکی(1383)، زاهدی(1386) و لشکر بلوکی(1387) نیز مطرح گردیده است. علاوه بر آن لاریجانی و زاهدی (1385)نیز لیستی از کمیته های اخلاق در پژوهش (در حیطه ی  پزشکی) را که در کشورهای مختلف دنیا تشکیل شده است را ذکر میکنند که همگی نشان دهنده ی  اقبال به این مسأله میباشد. البته قابل ذکر است که اینها همه به شرط آن است که تدوین چنین منشوری نیز دستخوش بوروکراسیهای بیهوده و فرمالیته شدن در اجرا نگردد.

سؤال هشتم تحقیق: تأثیر آیین‌نامه ی  ارتقا

در این سؤال به نقش آیین نامه ی  ارتقای اساتید در ایجاد چنین ولعی برای انتشار مقالات علمی پرداخته شد، همان طور که در جدول بیان گردیده است، نمره ی  ارزشی «زیاد» را به خود اختصاص داده است. این واقعیت نشان از آن دارد که سیاستهای وزارت علوم تا چه حد میتواند در شکل دهی  به مسیرهای حرکت افراد نقش دهی داشته باشد. این مسألهای است که در سال 1386 نیز توسط داوری اردکانی نیز هشدار داده شد و خطر کمّی نگری در مقالات را به جهت ملاکی برای رشد علمی دانستن، مطرح و احتمال تقلب و تلاش برای افزایش تعداد مقالات توسط افراد را گوشزد کرد.

از طرف دیگر هدف اصلی این آییننامه افزایش نرخ تولید علم کشور و کمک به بالندگی کشور میباشد، امری که داوری اردکانی آن را نشدنی میداند چرا که اساساً علم امری تحکمی که با بخشنامه و اجبار، به بار بنشیند نیست بلکه بر عکس میتواند منجر به آن شود که افراد رفتاری کاملاً سطحی داشته باشند و تحقیقات خود را هرچند از عمق کافی برخوردار نیست، ولی به دلیل آن که میتواند موافقت یک نشریه را در بر داشته باشد، ارایه میکنند.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری:

نتایج به دست آمده، گزارش دهنده ی  وضعیت نامطلوب اخلاق پژوهش در کشور میباشد که علاوه بر دلایل موردی ارایه شده برای رخداد هر یک از آسیبهای بیان شده، میتوان در نگاهی عمیقتر دلایل کلی دیگری را بیان کرد:

1. همچنان که فقیهی و رضایی منش (1384)نیز بیان کردهاند، دوران معاصر را دوران افول اخلاق خوانده‎اند که میتوان آن را یکی از پیامدهای آشکار و مشخص «افسونزدایی عصر مدرنیته» و اقبال به مکتب‎هایی مانند «لذتگرایی، عملگرایی و فایدهگروی» تلقی کرد، متأسفانه این نوع نگاه به دنیا و علم که به نحوی نیز بر گرفته از دیدگاه فلسفی «فرانسیس بیکن»(نقیب زاده، 1384) در نگاه ارزشی خود به علم به عنوان وسیله‌ی قدرت است، منجر به از دست رفتن ارزش واقعی علم شده است، از این رو که محقق را به این امر رهنمود می‌کند که اگر می‌توان با تقلب و ساخت مقاله (که به نوعی نماد علم می‌باشد) نیز به همان نتایج اولیه‌ی مورد نظر علم که گرفتن ارتقا و ... می‌باشد، رسید؛ پس چه نیازی به کار صادقانه است؟

با توجه به مباحث بیان شده پر واضح است که راه اصلی کاهش آفت‌های پژوهش در یک امر می‌باشد و آن هم شکل گیری درست نظام ارزشی افراد است. چنانچه فرد، درستی، صداقت و امانت را ارزش ذاتی بداند و پای‌بند به آن‌ها باشد به هیچ وجه حاضر نمی‌شود که به خاطر منافع شخصی صفای روحی خود را از بین برده و به تقلب و سرقت مبتلا شود. این امر مسأله‌ی مهمی است که همواره در تمامی مشکلات جامعه خود را نشان می‌دهد و به واقع که انسان متربی گمشده‌ی جهان کنونی می‌باشد.

2. حرفه‌ای بودن، به معنای آن که شخص ارزش‌های علمی را به واقع در جان خود نهادینه کرده باشد و عامل به آن باشد، نیز می‌تواند مانع از رخداد رفتارهای غیر اخلاقی گردد. به نحوی که شخصی که واقعاً دغدغه‌ی علمی داشته و شب و روز خود را با مسأله‌ی مورد نظر درگیر است، تا به نتیجه‌ی قانع کننده نرسد به هیچ وجه حاضر نمی‌شود که از آن مسأله دست بکشد. چه برسد به این که حاضر شود نتایجی اشتباه و نادرست را منتشر سازد.

3. حجم بالایی از مقالات ارایه شده توسط دانشجویان، حاصل کارهای کلاسی و یا پایان نامه های تحقیقاتی می‌باشد که چون از بودجه‌ی بدون حساب دولتی استفاده می‌شود، دغدغه‌ای برای کاربردی بودن آن و به دنبال آن میزان درستی و صحت انجام پژوهش نمی‌باشد. متأسفانه در سال‌های اخیر نیز مشاهده شده است که با توجه به نرخ بالای ورودی‌های تحصیلات تکمیلی دانشگاه ها و حجم بالای کارهای اساتید، در بسیاری موارد نوعی قرارداد دوطرفه‌ی نانوشته بین دانشجو و استاد مبنی بر عدم سخت‌گیری در گذراندن رساله‌ی مورد نظر بسته می‌شود، به نحوی که نه استاد از روند حاصل بر پایان نامه‌ی دانشجوی خود مطلع است و نه دانشجو نیازی به استفاده از راهنمایی‌های استاد دارد، چرا که تحقیق مورد نظر در مغازه های میدان انقلاب با نازل‌ترین قیمت در حال تولید می‌باشد. به نظر می‌رسد چنانچه وزارت علوم به جای متقبل شدن کل درصد هزینه های پژوهش درصد مشخصی از آن را منوط به اخذ موافقت یک سازمان و یا شرکت و کارخانه نماید، معضل ساختگی بودن تحقیقات و عدم کاربردی بودن تحقیق و نتایج آن تا حدی برطرف گردد.

4. داوری اردکانی (1386) از دو رویکرد به سیاست‌های علمی کشور نقد وارد می‌کند، اول آن که این سیاست‌ها بر مبنای اصل انباشت و افزایش کمّی پژوهش‌ها و مقالات قرار دارد و این افزایش، در آن عین پیشرفت تلقی می‌شود (این اصل در هیچ یک از فلسفه های علم معاصر اعتبار ندارد. پوپر، لاکاتوش، فیرابند و کوهن همگی این تلقی را مردود می‌دانند) و دوم این که این سیاست با تحکم اجرا می‌شود و واضح است که اگر با تحکم به همه ی  مقصودها بتوان رسید (که البته نمی‌توان رسید)، علم و تفکر تسلیم تحکم نمی‌شود و وقتی تحکم بی اساس باشد، سیر عادی امور را مختل می‌کند بی آن که به جای آن راهی بگشاید (داوری اردکانی، 1386).

5. متأسفانه قبح دروغ، سرقت و اعمال غیر اخلاقی تا حدی در کشور ما شکسته شده است و این نقیصه ی  فرهنگی، خود منجر به کاهش حساسیت‌های مردمی و دانشگاهی نسبت به مشاهده ی  این گونه رفتارها شده است، در حالی که چندی پیش وزیر دفاع آلمان (که از محبوب‌ترین سیاست مداران نیز بود) متهم به سرقت ادبی در رساله ی  دکترای خود شده بود و به دلیل فشارهای زیاد مردم و گروه ها مجبور به استعفا شد (سایت الف، 1389).

6. مسأله به ظاهر حاشیهای ولی کاملاً مهمی که در این بین رخ میدهد، ایجاد تشکیک در شرعی بودن و به اصطلاح حلال بودن این گونه رزقهای حاصل شده از جایگاه هایی است که بر بنیاد مقاله های جعلی و نیمه جعلی بنا شده است. این امر به استناد فتاوای تمامی مراجع تقلید که نمونهای از آن در سایتها انتشار یافت (تریبون مستضعفین،1390)، جایز نمیباشد. از نگاه تربیتی این مقوله مسأله ی  بسیار حادتر از آنچه که تا کنون بیان شده است؛ میباشد، از این رو که بر طبق نظرات علمای اسلامی، رزق حرام تأثیرات منفی بلند مدتی را بر زندگی انسان میگذارد که به سادگی نمیتوان آنها را زدود و خود ریشه ی  شکلگیری بسیاری از ناهنجاریهای آینده در جامعه ی  کنونی میگردد.

7. آیین نامه ی  ارتقا با تمام آسیبهایی که ایجاد کرده است در ایجاد انگیزه ی  لازم برای محققان جهت نشر نتایج علمی خود کمک کرده است.

8. جامعه ی  مورد نظر ما در این تحقیق، دانشجویان دانشگاه بوده است و به طور قطع نتایج این تحقیق حداکثر می‌تواند به این جامعه تعمیم داده شود، از این رو نمی‌توان ادعا کرد که تولیدات علمی ما در پژوهشکده ها و مراکز پژوهشی خارج از رسومات دانشگاهی نیز دقیقاً از این آسیب‌ها برخوردار می‌باشند.(*)

پی‌نوشت‌ها:

[1]Medical ethics

[2]Scientific Ethics

[3]Negligence

[4]Deliberate Dishonesty

[5]Finagling - Cooking

[6]Massaging - Trimming

[7]Plagiarism - Forgery

[8] Plagiarism

[9] Beliefs

[10] fChekola

[11] Lester

[12]Exact copy

[13]Paraphrase

[14]Translation

[15] Self-Plagiarism

[16]Scientific Misconduct

[17] Cite

*هادی مصدق؛ دانشجوی دکترای مدیریت آموزشی دانشگاه تربیت معلم و محمد قندهاری؛ کارشناس ارشد مدیریت صنعتی دانشگاه تهران/

منبع: پایگاه تحلیلی تبیینی برهان

   

ادامه مطلب
چهارشنبه 16 فروردین 1391  - 8:03 PM

این رویه نشان می‌دهد که مبارزه غرب با انقلاب اسلامی در هیچ بعدی مغفول نمانده است آنان صرفا درصدد تبلیغ ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد یاس در مردم و از یک سو و پیشگیری از الگو شدن آن در جهان اسلام از سوی دیگر نیستند.

خبرگزاری فارس: انقلاب اسلامی؛ سه الگو و هزینه‌های آن

ارائه الگو برای دیگران در سطح فردی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی همیشه مطلوب صاحبان تفکر و سیاست بوده است. افرادی که منشا تحولات بزرگ در جهان بوده‌اند و توانسته‌اند نظریه‌ای را به عمل تبدبیل کنند مشتاق گسترش و فرامرزی شدن آن نیز بوده‌اند. کمونیزم تا سال 1991 همین رویه را دنبال می‌کرد و اکنون لیبرالیسم نیز درصد معرفی خواهد به عنوان تنها هنجار جهانی است. الگو شدن، عملی تجویزی، دستور و قهری نیست. هزینه الگو آن است که به صورت ویترینی عمل نماید. یعنی خود را در معرض نمایش دیگرا قرار دهد و دیگری نیز به صورت داوطلبانه از این الگو بهره می گیرد.

الگوی انقلاب اسلامی در همان سال‌های اولیه انقلاب اسلامی به سان زلزله‌ای سیاسی نه تنها جهان اسلام که جهان مستضعفان را نیز تکان داد. انفجار مراکز نظامی غرب در لبنان، شیفت پارادایمی مبارزه در فلسطین از ملی‌گرایی، به اسلام‌گرایی، ترور رئیس جمهور مصر در سال 1981، پیروزی اسلام‌گرایان ترکیه و الجزایر در انتخابات، قیام استان‌های شرقی عربستان، قیام افغانستان در مقابل ارتش متجاوز شرق و قیام یکپارچه جنوب عراق و شهادت سید محمد باقر صدر، اجرای شریعت اسلامی در سودان و…. بخشی از این تکانه بود.

در مرحله دوم از سال 1389 شمسی الگوی نظام‌سازی که معمولا در فردای انقلاب ها مورد نیاز است مورد توجه قرار گرفته است. در نظام جمهوری اسلامی باید برای انطباق الگوی موجود خود با وضعیت واقعی جهان عربی – اسلامی تلاش نماید چرا که الگوی جمهوری اسلامی با شکل فعلی قدری برای آنان دشوار خواهد بود بنابراین باید ورژن دیگری از مردم‌سالاری دینی را برای آنان طراحی و توصیه کرد.

در مرحله سوم الگوی تولید علم در پیشرفت علمی انقلاب اسلامی مدنظر الگوگیران است. غرب امروز خود را مالک و صاحب علم و فناوری می‌داند و تصور حذف سلطه هژمونیک خود از آن را باور نمی‌کند. امروز نظام جمهوری اسلامی با مبنا و دستگاه معرفت‌شناسانه متفاوت به این مهم همت گماشته است. پیشرفت علمی که روی دیگر سکه کارآمدی است یکی دیگر از عرصه‌های مبارزه اسلام و غرب است که در ادامه بدان خواهیم پرداخت و هزینه‌های آن را برخواهیم شمرد.

صاحبان فکر، علم و اندیشه در طول تاریخ و در کل جهان همیشه به عنوان پرچم عزت و افتخار شناخته می‌شوند. ساحت علم به گونه‌ای که فراتر از ایدئولوژی، نژاد، جغرافیا و دیگر تعلقات برای همه جهانیان قابل قبوول و قابل تکریم است.

تاریخ و فلسفه علم مملو از اسامی و سرگذشت کسانی است که در عصر و عهد خویش منشا تحول و خلاقیت در بخشی از مکاشفات علمی بشر بوده‌اند. در هیچ جای جهان و در هیچ عصری دانشمندان زندگی مخفیانه و حاشیه‌ای نداشته‌ایم. همه مردم آنان را می شناخته‌اند و به تکریم و نقد آنان همت می‌گماشته‌اند. حتی در قرون وسطی که علم به شدت سرکوب می‌شد، عمل علمی مخفی نبود چرا که مخفی ماندن یک کشف، فلسفه آن را به چالش می‌کشد و چرایی آن را با سوالات جدی مواجه می‌نماید.

گالیله نیز که چرخش زمین به دور خورشید را کشف نمود، آن را علنی کرد و هنگام محاکمه نیز از ترس جان، سخن خویش را پس گرفت اما همان جا زیر لب گفت زمین! تو به دور خورشید بگرد اما من می‌گویم نمی گردد. حال به ایران پس از انقلاب اسلامی برگردید.

دانشمندان ناامن‌ترین زندگی اجتماعی را دارند و به همین دلیل جزء مظلوم‌ترین و گمنام‌ترین افراد جامعه خویش شناخته می شوند. چرا؟ نوع مبارزه غرب با جمهوری اسلامی در طول تاریخ بشر بی‌سابقه است. مبارزه سیاسی – نظامی برای پیدایش یا حذف قدرت‌های حاکم امری معمول در طول تاریخ بوده است اما مبارزه با دانش و دانش‌پژوهان توسط کسانی که مدعی و صاحب علم و تمدن علمی هستند امری تازه و بدیع است.

دکتر شهریاری و علی‌محمدی چقدر در ایران معروف و مشهور بودند؟ آیا مردم آنان را به اندازه یک بازیکن تیم باشگاهی فوتبال می‌شناختند؟ آیا سرلشگر تهرانی‌مقدم که در تعبیر مقام معظم رهبری نیز درجه دانشمند گرفت حتی در درون سپاه هم شناخته شده بود؟ آیا اگر دکتر شهریاری در خیابان راه می‌رفت مردم و جوانان به اندازه یک هنرپیشه سینما وی را تکریم می‌کردند؟ این ظلم و مظلومیت به خاطرچیست؟

این رویه نشان می‌دهد که مبارزه غرب با انقلاب اسلامی در هیچ بعدی مغفول نمانده است آنان صرفا درصدد تبلیغ ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد یاس در مردم و از یک سو و پیشگیری از الگو شدن آن در جهان اسلام از سوی دیگر نیستند بلکه مانع اصلی برای بروز و ظهور این کارآمدی هستند.

بنابراین امروز جنگ فقر و غنایی که امام در سال آخر حیات‌شان می‌فرمودند در همه ابعاد شروع شده است. مبارزه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی، رسانه‌ای، ترور و ترور شخیت و مبارزه علمی به صورت همزمان در حال انجام است. دانشمندان و افتخارات ملت ایران به خاطرمصون ماندن از گزند دشمن مخفی و ناشناخته‌اند اما دشمن به جای ما آنان را معرفی می‌کند. لیست اندیشمندان هسته‌ای ایران در قطعنامه‌های شورای امنیت زمینه‌ساز ترور آنان نبود؟

حضرت امام در هنگامه پذیرش قطعنامه 598 خطاب به جوانان فرمودند خودتان را برای یک مبارزه علمی و عملی تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده نمایید و از مسئولین نیز با صراحت خواستند که زمینه این رشد و شکوفایی را به هر شکل ممکن فراهم آورند.

امام پیش‌بینی این مسئله را کرده بود که مسیر علمی انقلاب اسلامی نیز مانند مسیر سیاسی آن میدان مبارزه است و در این میدان نیز باید منتظر شهیدان آن باشیم بنابراین امروز خون و دانش در این کشور به هم رسیدند و مشتاقان شهادت و آنانی که از غافله شهدا جا مانده اند برای نزدیک شدن به فیض الهی باید به عرصه علم و دانش وارد شوند. امروز گشودن مرزهای دانش به مثابه باز کردن معبر در میدان مین در شب‌های قبل از عملیات است. مشتاقان شهادت باید در عرصه‌ علم تمرکز یابند چرا که جهاد علمی بدون تلفات علمی مسیر نخواهد بود.

پاکستان را بنگرید علی‌رغم اینکه این کشور بمب‌های اتمی خویش را در آزمایش هم نموده است. هیچ کس با اندیشمندان آنجا کاری ندارند. عبدالقادر خان پدر بمب اتمی پاکستان امروز یک چهره شناخته شده ملی و جهانی است اما در ایران ما این چهره‌های ملی مستور و مظلومند.

دشمنان درصدد حذف اندیشمندان ما بوده و هستند و بر این باورند که بالا بردن هزینه دانش در ایران، این عرصه را ضعیف خواهد نمود اما نمی‌دانند که در دستگاه معرفت‌شناسی اسلام و تشیع این هزینه به شهادت تعبیر می گردد و نمی دانند که خمینی کبیر در واپسین ماههای حیات‌شان فرمودند «خدا می‌داند راه و رسم شهادت کور شدنی نیست و در پرتوی شهادت الگوی دوم و سوم انقلاب اسلامی یعنی رشد علمی و نظام سازی نیز مانند اصل انقلاب صادر خواهد شد.»

عبدالله گنجی؛

منبع : خبرگزاری دانشجو

 

ادامه مطلب
چهارشنبه 16 فروردین 1391  - 8:02 PM

شاید اکنون بتوان علت تلاش مضاعف و فضاسازی رسانه‌ای صهیونیست‌ها برای خلع سلاح حزب‌ا... لبنان را بهتر فهمید؛ اقدامی که با وجود گروه‌های خائن و خودفروخته در داخل کشور لبنان، به بی‌دفاع ماندن این کشور در برابر حمله نظامی اسرائیل علیه خاک این کشور خواهد انجامید.

خبرگزاری فارس: بهترین دلیل برای حفظ سلاح حزب ا...

در پروتکل‌های صهیونیستی به‌طور صریح آمده است که هیچ انسانی به جز یهودیان حق زندگی بر روی کره زمین را ندارد و اگر هم افرادی حق زندگی در سایه حکومت جهانی صهیونیسم را پیدا می‌کنند، باید از آن‌ها به‌عنوان برده و افراد فرودست استفاده کرد؛ مساله‌ای که مقامات ارشد رژیم صهیونیستی همواره آن را انکار کرده‌ و این پروتکل‌ها را غیرواقعی نامیده‌اند؛ اما اخیراً نخست وزیر رژیم صهیونیستی آب پاکی را روی دست همه ریخت و به‌صراحت‌ از حذف ملیت‌های مخالف این رژیم از روی زمین خبر داد.

بنیامین نتانیاهو در مصاحبه با یک روزنامه آلمانی در پاسخ به سؤالی مبنی بر احتمال حمله اسرائیل به کشور لبنان، گفت: «بله! این، یک مساله پنهان و مخفی نیست و این اقدام با پشتیبانی نیروهای نظامی امریکا در خلیج فارس انجام خواهد شد و به همین علت است که آن‌ها (لبنانی‌ها) در حالت فوق‌العاده به‌سر می‌برند. اما در این صورت، شما قبل از پرسیدن سؤال، باید نگاهی به نقشه جدید بیندازید و ببینید که دیگر ملتی با این نام (لبنانی) وجود ندارد.»

این اظهارات نخست وزیر رژیم صهیونیستی که با واکنش تند میشل سلیمان، رئیس‌جمهور لبنان، روبه‌رو شده، جدیدترین مهر تاییدی است که بر پای تئوری «از نیل تا فرات» سران رژیم صهیونیستی خورده است؛ نظریه‌ای که پایه و مبنای تشکیل این رژیم جعلی در منطقه را تشکیل می‌دهد و بر همین اساس است که گسترش بیداری اسلامی در منطقه به‌ویژه در کشورهای عربی و به‌طور خاص در کشور مصر، با ابراز نگرانی شدید مقام‌های اسرائیل همراه شده است.

شیمون پرز، رئیس رژیم صهیونیستی، سال گذشته و در آغاز شکل‌گیری انقلاب اسلامی مردم مصر علیه حکومت حسنی مبارک، به شدت در خصوص وقایع داخلی مصر ابراز نگرانی کرده و آن را سرآغاز تضعیف و سقوط رژیم صهیونیستی دانسته بود که امریکا و سایر هم‌پیمانان اسرائیل باید جلوی پیشرفت و گسترش آن را بگیرند.

این ادعای جسورانه نتانیاهو مبنی بر پاک کردن و حذف نام لبنان از روی زمین درحالی صورت می‌گیرد که سخنان رئیس‌جمهور کشورمان درباره جنایت‌های رژیم صهیونیستی علیه مردم مظلوم فلسطین و سؤالاتی که وی در این زمینه مطرح کرده بود، با واکنش تند سازمان ملل روبه‌رو شد و حتی در شورای امنیت سازمان ملل هم قطعنامه‌ای در حمایت از اسرائیل و علیه ایران به تصویب رسید؛ در حالی که احمدی‌نژاد، تنها خواستار پاسخ به این سؤال شده بود که اگر داستان هولوکاست را واقعی نیز فرض کنیم، چرا فلسطین و مردم این منطقه به جای کشور آلمان نازی باید تاوان آن را بدهند؟

با این حال، اظهارات صریح نتانیاهو درباره لبنان و اعلام شفاف تلاش این رژیم برای نابودی ملت لبنان و حذف آن از روی کره خاکی، تاکنون با هیچ واکنشی از سوی نهادهای بین‌المللی روبه‌رو نشده و آن‌ها همچون ماجرای جنگ 33 روزه اسرائیل علیه لبنان، به طور مطلق دست به سکوت زده‌اند؛ سکوتی که طعم حمایت از جنایات این رژیم را در منطقه دارد.

در عین حال، رئیس جمهوری لبنان در واکنش به اظهارات ماجراجویانه نتانیاهو تاکید کرد: «این گفته نتانیاهو که لبنان در نقشه جدید جهان وجود نخواهد داشت، بر اسرائیل منطبق می‌شود و آن‌ها خود در نقشه آینده منطقه و جهان جایی نخواهند داشت؛ چرا که آینده منطقه از آن نظام‌های تعددگرا و روشنفکر خواهد بود؛ نه نظام‌های نژادپرست و انزوا طلب.»

شاید اکنون بتوان علت تلاش مضاعف و فضاسازی رسانه‌ای صهیونیست‌ها برای خلع سلاح حزب‌ا... لبنان را بهتر فهمید؛ اقدامی که با وجود گروه‌های خائن و خودفروخته در داخل کشور لبنان، به بی‌دفاع ماندن این کشور در برابر حمله نظامی اسرائیل علیه خاک این کشور خواهد انجامید. به همین دلیل است که نیروهای حزب‌ا... در مرز لبنان با سرزمین‌های اشغالی حضور جدی و با آمادگی بالا دارند.

جالب این‌جاست که چندی پیش شیخ حمد ابن خلیفه آل ثانی، امیر قطر، تایید کرد که حمایت مالی از پروژه‌های رژیم صهیونیستی علیه خط مقاومت در منطقه -به طور خاص علیه سوریه و حزب‌ا... لبنان- را برعهده دارد و از تغییر حکومت در سوریه و خلع سلاح حزب‌ا... در لبنان به طور جدی حمایت می‌کند.

اظهارات تهدیدآمیز نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی علیه یک کشور مستقل جهان، در حالی است که این مواضع عجیب و ضد بشری مقام‌های رژیم صهیونیستی که تنها کشور دارای بمب هسته‌ای در منطقه است، با هیچ واکنش جدی از سوی نهادها و سازمان‌های بین‌المللی روبرو نمی‌شود اما شورای امنیت سازمان ملل برای سؤال‌های منطقی رئیس‎جمهور ایران در مورد ماهیت و نحوه تشکیل یک رژیم نامشروع و اشغالگر، قطعنامه سنگین و فوری صادر می‌کند.

البته نیروهای نظامی اسرائیل یک‌بار در زمینه حمله به لبنان محک خورده و به اذعان خود صهیونیست‌ها نشان داده‌اند که حتی توانایی مقابله با یک ارتش پارتیزانی حزب‌ا... را هم ندارند و در جریان جنگ 33 روزه با حزب‌ا...، با یک شکست مفتضحانه بدرقه شدند؛ شکستی که حتی تانک‌های فوق پیشرفته «مرکاوا» هم قادر به جبران آن نبود.

در عین حال، به نظر می‌رسد اظهارات نتانیاهو را باید عقده‌گشایی ناشی از فشار روانی گسترش و دامنه‌دار شدن بیداری اسلامی در خاورمیانه و همچنین اعتصاب‌های گسترده در سرزمین‌های اشغالی و بحران اجتماعی ناشی از آن نیز ارزیابی کرد.

منبع : هفته نامه پرتو سخن شماره 620

 

ادامه مطلب
چهارشنبه 16 فروردین 1391  - 7:34 PM

انجمن فیلم مرکز فرهنگی لینکلن با اعطای جایزه سینمایی چاپلین به «کاترین دنوو»، از این بازیگر فرانسوی تقدیر کرد.

خبرگزاری فارس: جایزه سینمایی چاپلین به چه کسی رسید؟

  به نقل از خبرگزارری آسوشیتدپرس، انجمن فیلم مرکز فرهنگی لینکلن روز گذشته طی مراسمی در نیویورک، جایزه افتخاری سی‌ و نهمین دوره از جوایز سینمایی چاپلین را به «کاترین دنوو»، بازیگر کهنه‌کار فرانسه اعطا کرد.

این بازیگر فرانسوی تاکنون در بیش از ۱۰۰ فیلم سینمایی بازی کرده که از این میان، تنها هفت فیلم به زبان انگلیسی بوده است.

«مارتین اسکورسیزی»، کارگردان هالیوودی برنده اسکار ضمن حضور در این مراسم درباره این «دنوو» ۶۸ ساله گفت: به نظر می‌رسد که «کاترین دنوو » برای سینما و سینما نیز برای او ساخته شده است.

وی افزود: او در واقع خود سینمای فرانسه است، به نظر می‌رسد که او هر سال جسورتر از سال گذشته جلوی دوربین می‌رود.

می‌شود.

به گزارش آسوشیتدپرس، اولین دریافت کننده جایزه «چاپلین»، شخص «چارلی چاپلین» در سال ۱۹۷۲ میلادی بود و از زمان تاکنون نیز کسانی چون «آلفرد هیچکاک»، «مارتین اسکورسیزی»، «الیزابت تیلور» و «تام هنکس» موفق به دریافت این جایزه شده‌اند.

بنا براین گزارش، «کارترین دنوو» طی قریب به نیم قرن فعالیت در عرصه سینما با کارگردانانی مشهوری چون «رومن پولانسکی»، «ژاک دمی»، «لوئیس بونوئل» و «فرانسوا تروفو» همکاری داشته است و تاکنون جوایز معتبر سینمایی زیادی را از آن خود کرده است.

 

ادامه مطلب
چهارشنبه 16 فروردین 1391  - 1:39 PM

  جنگ نرم و درگیرى نرم، به صورت عمده در سطح فرهنگ‏ها اتفاق مى‏افتد و این رویارویى از جنس فرهنگ است. در این میان، فرهنگى که مولد قدرت بیشترى باشد، تعیین کننده نتیجه این نبرد خواهد بود.

خبرگزاری فارس: ۷ فرهنگ موثر در تولید قدرت نرم اسلامی

 

به نقل از محدوده، قدرت نرم به مولد نیاز دارد و از مهم‏ترین تولیدکنندگان قدرت نرم فرهنگ است. فرهنگ در گفتمان‏هاى متعارض (گفتمان اسلامى یا غربى) مولفه‏هاى متنوع و متضادى دارد. در گفتمان اسلامى مجموعه‏اى از فرهنگ‏ها به تولید قدرت نرم منتهى مى‏شوند که در این پژوهش مترصد شناسایى آنها هستیم.

آنچه در رویکرد مذکور بیشتر حائز اهمیت مى‏نماید، نقشى است که فرهنگ در کانون‏هاى قدرت، به خصوص قدرت نرم ایفا مى‏کند. چنان که فوکو به تصریح از نسبت قدرت و دانش پرسید و به همین سیاق، پرسش از فرهنگ و قدرت توسعه یافت (افتخارى، 1387، 22)

بقيه در ادامه

 

 

ادامه مطلب
دوشنبه 14 فروردین 1391  - 8:32 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 156

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6269796
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی