با توجه به نرخ بالای ورودیهای تحصیلات تکمیلی و حجم بالای کارهای اساتید، در بسیاری موارد نوعی قرارداد دوطرفهی نانوشته بین دانشجو و استاد مبنی بر عدم سختگیری در گذراندن رسالهی مورد نظر بسته میشود.
هدف این تحقیق بررسی میزان پایبندی دانشجویان دانشگاه های تهران به «اخلاق پژوهشی» میباشد که از طریق پرسشنامه محقق ساخته در 8 سؤال اساسی مطرح گردید. جامعه ی تحقیق مورد نظر دانشگاه های «تهران»، «علم و صنعت» و «شهید بهشتی» بود که در مجموع تعداد 121 پرسشنامه از روش تصادفی جمع آوری شده و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان از آن دارد که متأسفانه وضعیت پایبندی دانشجویان به اخلاق پژوهشی مناسب نبوده و در زمینه ی قوانین کشور نیز فقدان منشور اخلاق پژوهشی و وجود آیین نامه ی ارتقای اساتید تا حد زیادی به این امر دامن زده است. رفع این معضل در شش محور مورد بررسی قرار گرفت: اول) تغییر در نظام ارزشی غلط پدید آمده در خصوص جایگاه علم و دانش و به خصوص جایگاه مقالات علمی؛ دوم) تلاش برای تربیت دانشجویانی حرفهای؛ سوم) تغییر در قوانین حمایتی وزارت علوم در خصوص پایان نامه ها؛ چهارم) تغییر در نگاه ساده انگارانه در خصوص تحکمی بودن تولید علم؛ پنجم) بالا بردن حساسیت جامعه (به خصوص جامعه ی علمی کشور) در خصوص بروز رفتارهای غیر اخلاقی و تأثیرات تربیتی آن؛ ششم) تدوین منشور اخلاق پژوهشی و طراحی مکانیزمهایی به جهت اجرای صحیح آن. طرح مسأله: از سال 1384 که آیین نامه ی ارتقای اساتید توسط وزارت علوم بازبینی شد و مقالات علمی به عنوان یکی از مهمترین عوامل ارتقا بیان گردید، زمزمه هایی مبنی بر رخداد اتفاقهای غیر علمی در این روند و مبتلا شدن محققان به آسیبهای پژوهش، شنیده شد. این ملاک به عنوان شاخص مهمی برای قبولی دکترا و همچنین جذب هیأت علمی نیز مطرح گردید. از سوی دیگر رشد علمی ایران از راه تعداد مقالات چاپ شده در مجلات خارجی مورد ارزیابی قرار گرفت و همین مسأله منجر به آن شد که امتیاز چاپ مقالات به زبان انگلیسی بیش از زبان فارسی باشد. مسألهای که در این بین لازم به بررسی قرار گرفت، از یک سو میزان صداقت در تولید و نگارش مقالات تولید شده و از سوی دیگر بررسی میزان رخداد آسیبهای پژوهشی دیگر میباشد، از این رو در این تحقیق، این مسأله از دید دانشجویان مورد بررسی قرار گرفت. پیشینه ی مسایل اخلاقی در پژوهش در ایران پس از گسترش مباحث مربوط به اخلاق پزشکی[1]در دهه ی 1370، «اخلاق در پژوهشهای علوم پزشکی» مورد توجه قرار گرفت. در 1377، نخستین کمیته ی ملی اخلاق در تحقیقات پزشکی، تشکیل شد و پس از آن، به تدریج، کمیته های منطقهای اخلاق در تحقیقات پزشکی، فعالیت خود را در دانشگاه های علوم پزشکی و مراکز تحقیقاتی آغاز کردند (خدا پرست، 1386). در رابطه با وضعیت اخلاق پژوهشی، مطالعات کمّی اندکی صورت گرفته است. یکی از این معدود مطالعات، پژوهش «اندازهگیری میزان پایبندی به اخلاق علمی[1] در میان دانشجویان دکترا» است که در سال 1385 توسط دکتر «وصالی» و همکاران انجام شده است. در این مطالعه متغیر وابسته ی نگرش اخلاق علمی از راه 22 مورد رفتار غیراخلاقی تعریف شده و 22 متغیر مستقل تشخیص داده شده و در 7 دسته تقسیم بندی شدهاند. اقدامهای سوء علمی در فرآیند پژوهش اگر چه تعاریف مختلفی برای اقدامهای سوء علمی وجود دارد ولی عصاره ی تمام آنها را میتوان در این تعریف یافت: «متقاعد سازی دیگران درباره ی واقعیت پنداشتن آنچه که واقعیت ندارد» (زاهدی،1386). «وینسنت هامنر»(1992) سوء رفتار در علم را در دو دسته ی اصلی جای میدهد: الف) اهمال[3]؛ انواع اشتباههای غیر عمدی ناشی از بی دقتی و اهمال در این دسته جای میگیرند. ب) تقلب عمدی[4]؛ موارد تقلب عمدی را در سه دسته ی زیر جای میدهد: 1. فریب دادن[5]؛ محقق پس از انجام آزمایشهای گوناگون تنها مواردی را که می پندارد با استانداردهای مرتبط تطابق دارند، گزارش میکند. 2. دست کاری کردن[6]؛ دانشمند دادههای مختلفی را به دست میآرود، اما تنها دادههایی را که مطابق با نظریه یا هدف اوست،گزارش میکند. 3. جعل علمی[7]؛ دانشمند نتایج کاملاً جعلی را منتشر میکند تا بتواند به اعتبار و شهرت علمی دست یابد. «ویلسون میزنر» به جد یا به طنز میگوید: «دزدیدن از یک نویسنده سرقت ادبی است، اما سرقت از چند نویسنده پژوهش است (خسروی، 1385). سرقت علمی[8] در این بخش به بررسی مهمترین این رفتارها یعنی سرقت علمی و ادبی که به زعم عدهای غیر اخلاقیترین کار در نگارش است، میپردازیم. سرقت علمی یا پلی جیریسم، در معنای سرقت و بهکارگیری عقاید[9] و نوشته های دیگران به عنوان مطالب خود، کاربرد یافته است (فچکولا[10]،1996 به نقل از میردهقان 1388). «لستر»[11] سرقت ادبی را استفاده ی عمدی از نوشته ی دیگران به جای نوشته ی خود تعریف میکند (لستر،1995 به نقل از حسرتی، 1384). «میردهقان» (1388) با بررسی سایت پلیجیریسم دانشگاه کلیرمونت انواع این پدیده را در دو دسته ی عمده ی زیر تقسیم میکند: الف) سرقت علمی یا کپی برداری[12] مستقیم(عینی)؛ کپی برداری واژه به واژه از پژوهش فردی دیگر بدون ذکر نام وی به عنوان منبع مورد استفاده است. این شیوه اغلب با تغییرات ساختاری جزیی و افزودن یا حذف چند واژه که به تغییرات نمودی کار ارایه شده نسبت به کار اصلی میانجامد، به انجام میرسد. ب) سرقت علمی جزیی؛ گر سرقت علمی عینی نباشد به صورتهای زیر ظاهر میشود: 1. تفسیر[13]یا ترجمه[14]؛ ییر شکل یا ترجمه ی متن اصلی بدون ذکر منبع؛ یعنی ایده ی اصلی متن با تغییرات کمی، بدون اشاره به منبع اولیه به کار برده شود. 2. عدم ذکر نام منبع اتخاذ شده؛ در صورت ارایه ی مطلب از نویسندهای که وی مطالب را از منبعی دیگر دریافت نموده است، عدم ذکر نام نویسندهای که مطالب از او نقل شده، سرقت علمی محسوب میشود. 3. ذکر ناقص؛ در جایی که نام منبع اصلی تنها برای بخشی از مطالب کپیبرداری شده به کار برده شود. میردهقان همچنین به نوعی دیگر از سرقت علمی به نام خود سرقتی[15] اشاره میکند که مفهوم آن کاربرد مجدد بخشهایی یکسان از کار خود نگارنده بدون ذکر کار اولیه ی وی است (میر دهقان،1388). جهت پیشگیری از سوء رفتار علمی[16] در پژوهش نیز محقق باید از اصولی مانند ثبت و نگهداری دادهها، قوانین مربوط به اجرای پژوهش، نویسندگی مسؤولانه و تعارض منافع آگاهی یابد. یکی از بهترین راهکارها در برابر «سرقت تألیفات» یادداشت برداری دقیق و مستند کردن تمامی دادههای مشاهده شده و منابع مورد استفاده میباشد (زاهدی، 1386). استناد کردن[17] در آثار علمی و آسیبهای آن راهکارهای مقابله با اقدامهای سوء علمی لاریجانی(1383) .راهکارهای زیر را برای رعایت اصول اخلاقی در پژوهشهای پزشکی ارایه داده است که میتواند در دیگر عرصههای تحقیقات نیز مفید باشند: 1. طراحی روشن از کدهای اخلاقی در زمینه ی اخلاق در پژوهش؛ 2. تعیین وظایف مشخص برای کمیته های بررسی کننده ی اخلاق در پژوهش؛ 3. توجه به اولویتها و نیازهای اصلی در تحقیقات. زاهدی (1386) معتقد است جهت حصول اطمینان از درستی و بیعیبی پژوهش، باید به طور همزمان در دو مسیر طی طریق کرد: «پیشگیری و کنترل»؛ به این منظور، اغلب مجموعهای از فعالیتها شامل تعریف اقدامهای درست و نادرست علمی و یا تعریف اقدامهای علمی قابل قبول، انتشار دستورالعملها، آموزش اصول اخلاقی در حوزه ی علم به دانشمندان، ایجاد ساختارهای مناسب جهت هدایت مسؤولانه ی پژوهش، ایجاد سازمانهای مستقل که به بررسی اقدامهای نادرست علمی میپردازند و محدود کردن تعداد انتشارات اعضای هیأت علمی برای افزایش کیفیت به جای کمیت، قابل انجام است(زاهدی، 1386). «لشکر بلوکی»(1387) معتقد است، یکی از ابزارهای بسیار رایج برای جاری ساختن اخلاق حرفهای، کدهای ارزشی و اخلاقی میباشد. یکی از ابزارها برای تحقق اخلاق حرفهای که اکنون در بسیاری از کشورهای دنیا مرسوم شده است، تدوین، آموزش، اعمال و نظارت بر پیروی از کدها و استانداردهای رفتاری است. فهرست الزامات و تعهدات اخلاقی که به صورت بایدها و نبایدها تدوین میشود، غالباً کدهای رفتاری و یا آییننامه های اخلاقی نامیده میشوند. این بایدها و نبایدها، الگوی رفتار ارتباطی افراد را با افراد ذی نفع ترسیم میکند (قراملکی، 1385 به نقل از لشکر بلوکی 1387). «قراملکی»(1383) معتقد است، پایبندی به مسؤولیتهای اخلاقی در سطح پژوهشگران محتاج اصول اخلاقی پژوهش است، اما در سطح مؤسسه های پژوهش فراتر از اصول اخلاقی باید به مرامنامه ی چند وجه ی و کامل اخلاقِ سازمانی دست یافت. به عقیده ی وی مؤسسه های پژوهشی باید با شناخت کامل از عناصر محیط، حقوق هر یک از آنها را استقصا کند و پس از طبقهبندی آنها و با تعیین اولویت به تدوین منشور چند وجه ی اخلاق پژوهش دست یابند. روش تحقیق برای بررسی، 8 سؤال مهم را از دیدگاه دانشجویان رشته های فنی و علوم انسانی دانشگاه های بزرگ شهر تهران (دانشگاه تهران، شهید بهشتی، علم و صنعت) بررسی کردیم که نتایج آن در جدول زیر آمده است. نمره ی میانگین در واقع از نمره ی یک تا پنج را در بر میگیرد. جدول1. نظر دانشجویان دانشگاه های شهر تهران در خصوص میزان رعایت اخلاق پژوهشی توسط دانشجویان تفسیر و تحلیل نتایج تحقیق سؤالهای اول تا سوم تحقیق: میزان پایبندی به اصول اخلاق پژوهشی و رخداد سرقت ادبی و جعل مقاله همان طور که در جدول(1). نشان داده شده، متأسفانه نتایج تحقیق شرایط نامساعدی را در دانشگاه های بزرگ کشور نمایان میسازد، به نحوی که اکثر دانشجویان بر این عقیده میباشند که میزان رعایت اخلاق پژوهشی در بین دانشجویان ما کم بوده و بسیاری از آنها برای تدوین مقاله های خود مرتکب «سرقت ادبی» میشوند. به نحوی که نمره ی «3.57» از بیشینه ی «5» برای این مورد به دست آمده است که نمره ی بالایی میباشد. همان طور که حسرتی نیز در تحقیق خود در سال 84 بیان کرده است، شاید یکی از دلایل اصلی آن، عدم آموزشهای لازم به دانشجویان باشد. از جمله دلایل دیگر آن عدم وجود قوانین شفاف و محکم در خصوص رعایت مالکیت فکری محصولات تولید شده و عدم اجرای درست قوانین ناقص موجود میباشد. در خصوص بحث «جعل مقاله»، ارزش «2.67» اختصاص داده شده است که تا حد کمتری نگران کننده میباشد. این نتایج به نحوی در تحقیق وصالی در سال 1387 در خصوص رخداد تقلب در نگارشهای علمی نیز بیان شده است. سؤال چهارم تحقیق: میزان بومی بودن مقاله ها متأسفانه میزان بومی بودن تولیدات دانشگاهی همان طور که مشاهده میشود از میزان کمی برخوردار است و این نشان دهنده ی این واقعیت است که اگر چه رشد علمی ما (با فرض عاری بودن از تقلب) در سالهای اخیر غرور آفرین بوده است، ولی بیش از این که این رشد در خدمت رفع معضلات داخلی باشد، بیشتر نوعی تولید علم در جهت برآورده ساختن نیازهای بیرون از این مرز و بوم میباشد که این خود نکته ی منفی برای نظام علمی کشور میباشد. داوری در سال 1386 از این نقیصه تحت عنوان «صدور کالای علم به خارج و نوعی مهاجرت روحی دانشمندان» نام برده است. امری که به مراتب بدتر از «فرار مغزها» میباشد، چرا که در این شرایط نه تنها دانشمند ما در اختیار علم خارج میباشد، بلکه هزینه های تحقیقات آن نیز بر عهده ی ما میباشد. سؤال پنجم تحقیق: شکست در رقابت ارتقا سؤال بعدی که در این تحقیق مطرح گردیده این میباشد که در چنین شرایطی که متأسفانه سرقت ادبی و جعل مقاله تا حد زیادی رواج یافته است، افرادی که به واقع از روحیه ی تحقیق برخوردار میباشند و خود را ملزم به رعایت تمامی اصول اخلاقی میکنند، در رقابت علمی کاذبی که ایجاد شده است از همتایان خود عقب افتاده و به دنبال آن نتیجه ی چنین امری، معکوس شدن نماد جایگاه های افراد در واقعیت بیرونی میشود. در این شرایط افرادی سریعتر به مدارج بالاتر علمی دستیابی پیدا میکنند که توانایی بیشتری برای تولید مقالات به ظاهر علمی داشته باشند، و مسأله ی خطیرتر نیز این میباشد که این شیوه آغاز یک فرآیند خطرناک علمی میباشد که نتایجی همچون موارد زیر را در بر خواهد داشت: 1. مشتبه شدن امر بر افراد متقلب که چون درجات بالایی را کسب کرده اند، از سطح بالای سواد و بصیرت علمی نیز برخوردارند و اگر چه بارها گفته شده است که غرور علمی خصیصهای منفی میباشد، لکن در این حالت، شقِ بدتر از آن یعنی «غرور علمی کاذب» پدید میآید که در حالتی که شخص چیزی در چنته ی خود ندارد، به سبب عناوین مختلفی چون استادیار، استاد و غیره، گمان آن را میبرد که میتواند در مقام یک استاد نقش ایفا کند و در چنین شرایطی است که تضادهای این افراد با افراد علمی که در درجات پایینتری قرار دارند، بیشتر میشود. 2. با توجه به مدرک گرایی افراطی کشور ما، افرادی که دارای درجات بالاتری میباشند، دسترسی به منابع قدرت و ثروت، جهت اخذ پستهای کلیدی و انجام طرحهای پژوهشی ملی بیشتر میباشد و این که نتیجه ی چنین مدیریتی و نتایج پایان چنین طرحهای پژوهشی تا چه حد مورد استفاده باشد، خود نیاز به بررسی دارد. متأسفانه بسیاری از پستهای مدیریتی کشور را اساتیدی این گونه بر عهده دارند که نتیجه ی امر نیز تا حدی بر همگان مشخص است. این تهدیدی بود که در سال 1386 نیز داوری اردکانی این گونه بیان میکند: «نوشته اگر علمی و تحقیقی است به هر زبانی که باشد جای خود را باز میکند و اگر ساختگی و قلابی باشد، فقط به درد شهرت و تبلیغات بازار سوداگری علم -که به تازگی دائر شده است- میخورد و خدا کند که مقاله سازان و سوداگران متاع علم، راه بهره مندی و برخورداری از بودجه ی پژوهش را به خود منحصر نسازند و پژوهشگران دقیق و صبور را مأیوس و منزوی نکنند.» 3. الگو شدن برای دانشجویان و عادی شدن مسیر پیموده شده توسط این گونه اساتید، از این رو که راه پیشرفت را در عدم اهتمام به اخلاق دانسته و بدتر از آن، متأسفانه بسیاری از دانشجویان این گونه تقلبها را اساساً تقلب نمیدانند و التزام به آن را در شرایط کنونی حماقتی میدانند که منجر به عقب ماندن از تمامی امتیازات موجود میشود. 4. راهبری غلط دانشجویان خود، از این رو که در موضوعاتی ادعای تخصص دارند که به واقع تخصصی وجود ندارد و مجبورند راهنمایی رساله هایی را بر عهده بگیرند که چراغی برای روشن کردن مسیرش ندارند. سؤال ششم تحقیق: رعایت حقوق دانشجویان در این سؤال به بررسی میزان رعایت حقوق دانشجویان توسط اساتید پرداخته شده است که متأسفانه این میزان نیز ارزش «کم» را به خود اختصاص داده است. این واقعیت نشان دهنده ی آن است که درصدی از تولیدات علمی که به نام اساتید دانشگاه ثبت میشود، در واقع به نوعی سوء استفاده از دانشجویان خود تحت قالبهایی همچون تکلیف کلاسی، تحقیقات پژوهشی، مقالات مشترک، پایان نامه های دانشجویی و غیره میباشد که در بررسی کیفی که از برخی دانشجویان انجام شده است، علت اصلی این موضوع ترس دانشجو از ایجاد مشکل در مسیر ادامه ی تحصیل خود میباشد. سؤال هفتم تحقیق: تدوین منشور اخلاق پژوهشی در این سؤال به بررسی یک راه حل پیشنهادی که در واقع تدوین اخلاق پژوهشی میباشد، پرداختهایم؛ اکثر پاسخ دهندگان به این امر معتقدند که تدوین و اجرای دقیق منشور اخلاق پژوهشی راهکار مؤثری میباشد که میتواند تا حد زیادی به وضعیت کنونی سر و سامان دهد. این پیشنهاد در واقع توسط لاریجانی(1383)، قراملکی(1383)، زاهدی(1386) و لشکر بلوکی(1387) نیز مطرح گردیده است. علاوه بر آن لاریجانی و زاهدی (1385)نیز لیستی از کمیته های اخلاق در پژوهش (در حیطه ی پزشکی) را که در کشورهای مختلف دنیا تشکیل شده است را ذکر میکنند که همگی نشان دهنده ی اقبال به این مسأله میباشد. البته قابل ذکر است که اینها همه به شرط آن است که تدوین چنین منشوری نیز دستخوش بوروکراسیهای بیهوده و فرمالیته شدن در اجرا نگردد. سؤال هشتم تحقیق: تأثیر آییننامه ی ارتقا در این سؤال به نقش آیین نامه ی ارتقای اساتید در ایجاد چنین ولعی برای انتشار مقالات علمی پرداخته شد، همان طور که در جدول بیان گردیده است، نمره ی ارزشی «زیاد» را به خود اختصاص داده است. این واقعیت نشان از آن دارد که سیاستهای وزارت علوم تا چه حد میتواند در شکل دهی به مسیرهای حرکت افراد نقش دهی داشته باشد. این مسألهای است که در سال 1386 نیز توسط داوری اردکانی نیز هشدار داده شد و خطر کمّی نگری در مقالات را به جهت ملاکی برای رشد علمی دانستن، مطرح و احتمال تقلب و تلاش برای افزایش تعداد مقالات توسط افراد را گوشزد کرد. از طرف دیگر هدف اصلی این آییننامه افزایش نرخ تولید علم کشور و کمک به بالندگی کشور میباشد، امری که داوری اردکانی آن را نشدنی میداند چرا که اساساً علم امری تحکمی که با بخشنامه و اجبار، به بار بنشیند نیست بلکه بر عکس میتواند منجر به آن شود که افراد رفتاری کاملاً سطحی داشته باشند و تحقیقات خود را هرچند از عمق کافی برخوردار نیست، ولی به دلیل آن که میتواند موافقت یک نشریه را در بر داشته باشد، ارایه میکنند. جمعبندی و نتیجهگیری: نتایج به دست آمده، گزارش دهنده ی وضعیت نامطلوب اخلاق پژوهش در کشور میباشد که علاوه بر دلایل موردی ارایه شده برای رخداد هر یک از آسیبهای بیان شده، میتوان در نگاهی عمیقتر دلایل کلی دیگری را بیان کرد: 1. همچنان که فقیهی و رضایی منش (1384)نیز بیان کردهاند، دوران معاصر را دوران افول اخلاق خواندهاند که میتوان آن را یکی از پیامدهای آشکار و مشخص «افسونزدایی عصر مدرنیته» و اقبال به مکتبهایی مانند «لذتگرایی، عملگرایی و فایدهگروی» تلقی کرد، متأسفانه این نوع نگاه به دنیا و علم که به نحوی نیز بر گرفته از دیدگاه فلسفی «فرانسیس بیکن»(نقیب زاده، 1384) در نگاه ارزشی خود به علم به عنوان وسیلهی قدرت است، منجر به از دست رفتن ارزش واقعی علم شده است، از این رو که محقق را به این امر رهنمود میکند که اگر میتوان با تقلب و ساخت مقاله (که به نوعی نماد علم میباشد) نیز به همان نتایج اولیهی مورد نظر علم که گرفتن ارتقا و ... میباشد، رسید؛ پس چه نیازی به کار صادقانه است؟ با توجه به مباحث بیان شده پر واضح است که راه اصلی کاهش آفتهای پژوهش در یک امر میباشد و آن هم شکل گیری درست نظام ارزشی افراد است. چنانچه فرد، درستی، صداقت و امانت را ارزش ذاتی بداند و پایبند به آنها باشد به هیچ وجه حاضر نمیشود که به خاطر منافع شخصی صفای روحی خود را از بین برده و به تقلب و سرقت مبتلا شود. این امر مسألهی مهمی است که همواره در تمامی مشکلات جامعه خود را نشان میدهد و به واقع که انسان متربی گمشدهی جهان کنونی میباشد. 2. حرفهای بودن، به معنای آن که شخص ارزشهای علمی را به واقع در جان خود نهادینه کرده باشد و عامل به آن باشد، نیز میتواند مانع از رخداد رفتارهای غیر اخلاقی گردد. به نحوی که شخصی که واقعاً دغدغهی علمی داشته و شب و روز خود را با مسألهی مورد نظر درگیر است، تا به نتیجهی قانع کننده نرسد به هیچ وجه حاضر نمیشود که از آن مسأله دست بکشد. چه برسد به این که حاضر شود نتایجی اشتباه و نادرست را منتشر سازد. 3. حجم بالایی از مقالات ارایه شده توسط دانشجویان، حاصل کارهای کلاسی و یا پایان نامه های تحقیقاتی میباشد که چون از بودجهی بدون حساب دولتی استفاده میشود، دغدغهای برای کاربردی بودن آن و به دنبال آن میزان درستی و صحت انجام پژوهش نمیباشد. متأسفانه در سالهای اخیر نیز مشاهده شده است که با توجه به نرخ بالای ورودیهای تحصیلات تکمیلی دانشگاه ها و حجم بالای کارهای اساتید، در بسیاری موارد نوعی قرارداد دوطرفهی نانوشته بین دانشجو و استاد مبنی بر عدم سختگیری در گذراندن رسالهی مورد نظر بسته میشود، به نحوی که نه استاد از روند حاصل بر پایان نامهی دانشجوی خود مطلع است و نه دانشجو نیازی به استفاده از راهنماییهای استاد دارد، چرا که تحقیق مورد نظر در مغازه های میدان انقلاب با نازلترین قیمت در حال تولید میباشد. به نظر میرسد چنانچه وزارت علوم به جای متقبل شدن کل درصد هزینه های پژوهش درصد مشخصی از آن را منوط به اخذ موافقت یک سازمان و یا شرکت و کارخانه نماید، معضل ساختگی بودن تحقیقات و عدم کاربردی بودن تحقیق و نتایج آن تا حدی برطرف گردد. 4. داوری اردکانی (1386) از دو رویکرد به سیاستهای علمی کشور نقد وارد میکند، اول آن که این سیاستها بر مبنای اصل انباشت و افزایش کمّی پژوهشها و مقالات قرار دارد و این افزایش، در آن عین پیشرفت تلقی میشود (این اصل در هیچ یک از فلسفه های علم معاصر اعتبار ندارد. پوپر، لاکاتوش، فیرابند و کوهن همگی این تلقی را مردود میدانند) و دوم این که این سیاست با تحکم اجرا میشود و واضح است که اگر با تحکم به همه ی مقصودها بتوان رسید (که البته نمیتوان رسید)، علم و تفکر تسلیم تحکم نمیشود و وقتی تحکم بی اساس باشد، سیر عادی امور را مختل میکند بی آن که به جای آن راهی بگشاید (داوری اردکانی، 1386). 5. متأسفانه قبح دروغ، سرقت و اعمال غیر اخلاقی تا حدی در کشور ما شکسته شده است و این نقیصه ی فرهنگی، خود منجر به کاهش حساسیتهای مردمی و دانشگاهی نسبت به مشاهده ی این گونه رفتارها شده است، در حالی که چندی پیش وزیر دفاع آلمان (که از محبوبترین سیاست مداران نیز بود) متهم به سرقت ادبی در رساله ی دکترای خود شده بود و به دلیل فشارهای زیاد مردم و گروه ها مجبور به استعفا شد (سایت الف، 1389). 6. مسأله به ظاهر حاشیهای ولی کاملاً مهمی که در این بین رخ میدهد، ایجاد تشکیک در شرعی بودن و به اصطلاح حلال بودن این گونه رزقهای حاصل شده از جایگاه هایی است که بر بنیاد مقاله های جعلی و نیمه جعلی بنا شده است. این امر به استناد فتاوای تمامی مراجع تقلید که نمونهای از آن در سایتها انتشار یافت (تریبون مستضعفین،1390)، جایز نمیباشد. از نگاه تربیتی این مقوله مسأله ی بسیار حادتر از آنچه که تا کنون بیان شده است؛ میباشد، از این رو که بر طبق نظرات علمای اسلامی، رزق حرام تأثیرات منفی بلند مدتی را بر زندگی انسان میگذارد که به سادگی نمیتوان آنها را زدود و خود ریشه ی شکلگیری بسیاری از ناهنجاریهای آینده در جامعه ی کنونی میگردد. 7. آیین نامه ی ارتقا با تمام آسیبهایی که ایجاد کرده است در ایجاد انگیزه ی لازم برای محققان جهت نشر نتایج علمی خود کمک کرده است. 8. جامعه ی مورد نظر ما در این تحقیق، دانشجویان دانشگاه بوده است و به طور قطع نتایج این تحقیق حداکثر میتواند به این جامعه تعمیم داده شود، از این رو نمیتوان ادعا کرد که تولیدات علمی ما در پژوهشکده ها و مراکز پژوهشی خارج از رسومات دانشگاهی نیز دقیقاً از این آسیبها برخوردار میباشند.(*) پینوشتها: [1]Medical ethics [2]Scientific Ethics [3]Negligence [4]Deliberate Dishonesty [5]Finagling - Cooking [6]Massaging - Trimming [7]Plagiarism - Forgery [8] Plagiarism [9] Beliefs [10] fChekola [11] Lester [12]Exact copy [13]Paraphrase [14]Translation [15] Self-Plagiarism [16]Scientific Misconduct [17] Cite *هادی مصدق؛ دانشجوی دکترای مدیریت آموزشی دانشگاه تربیت معلم و محمد قندهاری؛ کارشناس ارشد مدیریت صنعتی دانشگاه تهران/ منبع: پایگاه تحلیلی تبیینی برهان
مولفه های مورد بررسی
تعدادنمونه
میانگین
پای بندی به اصول اخلاق پژوهشی
114
65/2
میزان ارتکاب به سرقت ادبی
115
57/3
میزان جعل مقاله
112
67/2
میزان بومی بودن مقاله های تولید شده
121
08/2
شکست در رقابت ارتقا با همتایان خود
114
89/3
میزان رعایت حقوق دانشجویان توسط اساتید
119
19/2
میزان موثر بودن تدوین منشور اخلاق پژوهشی محققان در جلوگیری از اعمال غیر اخلاقی
115
56/3
میزان تاثیر آیین نامه ی ارتقا و جذب اعضای هیات علمی در ایجاد فضای غیر اخلاقی
110
97/3