هيچ كس را توان معرفت زهراي مرضيه نبوده و نيست، جز پروردگار هستي و خاصان اولياي او، كه بلنداي شناخت او، پرندهاي تيزپرواز ميطلبد رها شده از تمامي قيدها و بندها . كه فاطمه سري است از اسرار الهي .
هيچ كس را توان معرفت زهراي مرضيه نبوده و نيست، جز پروردگار هستي و خاصان اولياي او، كه بلنداي شناخت او، پرندهاي تيزپرواز ميطلبد رها شده از تمامي قيدها و بندها . كه فاطمه سري است از اسرار الهي .
بزرگ بانوي جهان اسلام به عنوان برترين زنان عالم همواره در كلام حضرات معصومانعليهم السلام به ويژه پيامبر گرامي اسلام مورد توجه و عنايتخاص بوده است; گاهي از او به عنوان برترين زنان عالم و گاهي به عنوان برترين زنان بهشتي ياد شده است .
بقيه در ادامه
نقل شده است كه در آخرين لحظههاي زندگاني رسول مكرم اسلامصلي الله عليه وآله، فاطمهعليها السلام به شدت گريه ميكرد . پيامبر رحمت وقتي صداي گريه دختر خود را شنيد او را به نزديك خود فرا خوانده مطالبي را آهسته به او منتقل فرمود . كه در آن شدت گريه، تبسمي بر لبان فاطمه نشست . بعدها وقتي سبب آن خنده را ميان گريه پرسيدند فرمود: «فبكيت البكاء الذي رايت فلما راي حزني سارني الثانية فقالصلي الله عليه وآله: يا فاطمه اما ترضين ان تكوني سيدة نساء العالمين؟ فضحكت» (1)
وقتي حال رسول خدا را آنچنان ديدم گريستم، گريهاي كه ديديد . وقتي پدرم حزن و اندوه مرا مشاهده فرمود، دوباره با من نجوا كرد و فرمود: اي فاطمه آيا راضي و خشنود نيستي كه سيد و بزرگ زنان جهانيان باشي؟ پس خنديدم و شاد شدم .
در روايت ديگري نقل شده است كه حضرت فاطمه فرمود: در لحظههاي آخر زندگاني وقتي پدرم صداي گريه من را شنيد فرمود: «يا بنية انه ليس احد من نساء العالمين اعظم رزية منك فلاتكوني من ادني امراة صبرا انك سيدة نساء اهل الجنة» (2)
«دخترم! هيچ كدام از زنان جهان ارزش و مقام تو را ندارند . پس در صبر و بردباري همانند كمترين زنان نباش; زيرا تو سيد و بزرگ زنان بهشتي .»
با توجه به دو روايت فوق، فاطمه زهرا به عنوان برترين زنان عالم هستي همواره به عنوان الگويي برتر مطرح بوده و هست كه ابعاد وجودي آن بزرگوار فراتر از حضور در زمان و مكاني خاص است . به اين عنوان كه فضايل اخلاقي انسان هرگز اسير زمان و مكان نميشود . اين الگوي فضيلتبراي هميشه تاريخ، شايستگي پيروي و متابعت را داراست . فراگيري درس زندگي در مكتب انسانساز اين بانوي نمونه، توفيقي بس ارجمند و بزرگ است كه هركس را نصيب نميشود . تنها كساني لياقتحضور در اين وادي عشق را دارند كه جان خويش را سرشار از محبت او و فرزندانش كرده باشند .
شاه رسل چو فاطمه گر دختري نداشت
بي شبهه آسمان حيا اختري نداشت
گر خلقتبتول نميكرد كردگار
در روزگار شير خدا همسري نداشت
از اين دو هر يك ار نه به هستي قدم زدي
آن يك به راستي زني، اين شوهري نداشت
ما نيز بياييم وضوي حضور گرفته، رو به قبله با فروتني كامل زانوي ادب زده جرعهاي از اين كوثر بيپايان به كام جان بريزيم:
آموزههاي اخلاقي ازدواج
---------------------------
1 . مشورت با دختر
در ازدواج، دو نظر مشتركا ميتوانند سعادت دنيا و آخرت را تامين نمايد: يكي نظر شخصي خود دختر است كه خداوند اراده و اختيار به او داده تا خود در سرنوشتخود تصميم بگيرد و ديگر راي و نظر والدين، به ويژه پدر، به عنوان شخصي با تجربههاي ارزشمند همراه با دلسوزي براي پاره تن خود . هرگاه اين دو نظر در تعامل با يكديگر قرار گيرد ميتواند، ثمرهاي بس شيرين و سعادتبخش داشته باشد و سر بر تافتن از هريك پيامدهاي ناگواري در پي دارد .
پيامبر بزرگ اسلامصلي الله عليه وآله همواره اين اصل مهم تربيتي يعني مشورت و تبادل افكار با دختر را به دقت رعايت ميكرد و به امت اسلامي نيز سفارش ميفرمود تا از ظلم و ستم دوران جاهليت دوري گزينند و پدران و مادران بدون مشورت و رضايت دختران در امر ازدواج اقدامي نكنند .
در همين راستا، آن حضرت در ازدواج فاطمهعليها السلام با امام عليعليه السلام به مشورت و تبادلنظر با دخترش روي آورد و فرمود: «دخترم فاطمه! پسر عمويت عليعليه السلام از تو خواستگاري نموده است . پاسخ تو چيست؟ «فاطمهعليها السلام به پدر احترام ميكند كه نظر شما چه ميباشد؟
پيامبرصلي الله عليه وآله فرمود: «اذن الله فيه من السماء» ; خدا از آسمان در اين ازدواج اجازت فرمود .
فاطمهعليها السلام گفت: «رضيتبما رضي الله لي و رسوله» ; خشنودم به آنچه كه خدا و پيامبر او براي من رضايت دادند . (3)
دختران و پسران جوان ما به خوبي ميدانند كه ازدواج با چه كساني مورد رضايتخداوند و پيامبر اوست و در مقابل، خداوند و پيامبرصلي الله عليه وآله با ازدواج با چه كساني مخالف و ناراضي هستند .
2 . احترام به نظر پدر
از آنجا كه هيچ پدر و مادري نيست كه آرزوي خوشبختي و سعادت فرزندان خود را نداشته باشد، از اينرو دختران و پسران نبايد در خيرخواهي آنان ترديد كنند و نظر آنان را ناديده بگيرند .
حضرت زهراعليها السلام پس از مشورت پدر با او، به پدر احترام نموده راي و نظر پدر را محترم شمرد و سپس عرض كرد: «يا رسولالله انت اولي بماتري» (4) «اي رسول خدا تو از من سزاوارتري كه اظهارنظر كني .»
البته، والدين نيز وقتي ببينند پسر يا دختر در انتخاب خود خطا نكردهاند و مورد مناسبي را برگزيدهاند نظر خود را بر آنها تحميل نميكنند .
3 . پايبندي به ارزشهاي والاي انساني
از آنجايي كه پايه تربيت انسانهاي نسلهاي آينده، در امر مقدس ازدواج گذاشته ميشود، توجه و پايبندي به ارزشهاي انساني و اخلاقي از اساسيترين اموري است كه مورد توجه دختر و پسر قرار ميگيرد . سلامت جسم و جان و دين و ايمان، از مهمترين مسائل در اين زمينه است . به همين دليل، وقتي بزرگان و ثروتمندان قريش به خواستگاري آن حضرت آمدند، جواب رد شنيدند . ولي وقتي عليعليه السلام ايمان مجسم، كه به ظاهر مال و ثروتي از دنيا نداشت، ولي از عظمت و بزرگي روح برخوردار بود، به خواستگاري زهراعليها السلام آمد، آن بزرگوار جواب مثبت داد .
4 . حالات معنوي و توجه به آفريدگار هستي
شب ازدواج و آغازين لحظههاي شروع يك زندگي نوين براي هر زن و مردي شيرين و خاطرهانگيز است، ولي متاسفانه برخي اين لحظههاي شيرين را به انواع گناه و معاصي ميآلايند و ميپندارند كه هرگونه زشتيها و مفاسدي ميتواند مجاز باشد . غافل از اينكه، وقتي آغاز زندگي مشترك و فصل جديد حيات با گناه و نافرماني خدا آغاز شود، ثمراتي بس تلخ و رنجآور و فرجامي ناخوشايند خواهد داشت . و فراموش نميشود كه در مواقع حساس امتحانات الهي سخت و دشوارتر از زمانهاي عادي است، البته، دختران و پسراني كه در نگاه خود به آيندهاي سعادتمند فكر ميكنند، حتي الامكان از فراهم شدن زمينه گناه جلوگيري ميكنند .
حال ببينيم كاملترين الگوي بانوان جهان در آن شب خاطرهانگيز چه حالاتي داشت؟
نقل شده است در شب ازدواج، حضرت عليعليه السلام همسرگرامي خود را نگران و گريان ديد; پرسيد: چرا ناراحتي؟ پاسخ داد: «تفكرت في حالي و امري عند ذهاب عمري و نزولي في قبري فشبهت دخولي في فراشي بمنزلي كدخولي الي لحدي و قبري فانشدك الله ان قمت الي الصلاة فنعبد الله تعالي هذه الليلة . . .» ; درباره حال و رفتار خويش تفكر كردم، به ياد پايان عمر خويش و منزلگاه ديگر به نام قبر افتادم كه امروز از خانه پدر به خانه شما منتقل شدم و روزي ديگر از اينجا به طرف قبر و قيامتخواهم رفت .
در اين آغازين لحظههاي زندگي، تو را به پروردگار سوگند ميدهم كه بيا تا به نماز بايستيم تا باهم در اين شب خدا را عبادت كنيم . (5)
و به راستي زندگي كه اينگونه آغاز شد، ارزش آن را دارد كه ثمرات آن بهترين و گرانبهاترين انسانها باشد كه در تاريخ بشري بيمانند و نزد خداوند گرانترين باشند .
آداب همسرداري
--------------------
1 . مقدم داشتن همسر بر خود
وقتي زن و مرد به عقد يكديگر در آمدند خداوند محبت آن دو را به دل يكديگر مياندازد . گويي يك روح در دو بدن ميشوند . و از اين پس، براي گرمتر كردن كانون خانواده به نكات فراواني ميبايست توجه شود . از جمله آنها ايثار و از خودگذشتگي است; به اين معنا كه براي تامين و تداوم سعادت خانواده ديگري را بر خود مقدم داشته، برخي از حقوق خود را ناديده بگيرد .
در يكي از روزها، صبحگاهان امام عليعليه السلام به همسر عزيزش فرمود: فاطمه جان! آيا غذايي داري تا از گرسنگي بيرون آيم؟ فاطمه پاسخ داد: نه . به خدايي كه پدرم را به نبوت و شما را به امامتبرگزيد سوگند، دو روز است كه در منزل غذايي كافي نداريم، آنچه بود به شما و فرزندانم دادم و خود ازغذاي اندك موجود، استفاده نكردم . امام با تاسف فرمود: فاطمه جان! چرا به من اطلاع ندادي تا به دنبال تهيه غذا بروم؟
فاطمهعليها السلام فرمود: «يا ابا الحسن اني لاستحيي من الهي ان اكلف نفسك ما لا تقدر عليه .» «اي ابا الحسن! من از پروردگار خود حيا ميكنم كه چيزي را كه تو بر آن توان و قدرت نداري، از تو درخواست نمايم .» (6)
2 . تقسيم كار در زندگي
يكي از عوامل شادابي و تكامل خانوادهها تعيين حدود مسؤوليت افراد در خانواده است . البته، تعيين اين مسؤوليتها بنابر شايستگيها و توانمنديهايي است كه خداوند در انسان به وديعه نهاده است . با تقسيم كار، عدالت اجتماعي در محيط خانواده سعادت ميآفريند و زن را از دخالت در اموري كه سزاوار نيستباز ميدارد .
امام باقرعليه السلام فرمود: حضرت فاطمهعليها السلام كارهاي منزل را با حضرت عليعليه السلام اينگونه تقسيم كردند: خمير كردن آرد و تميز كردن و جارب زدن منزل به عهده فاطمه باشد و كارهاي بيرون منزل از قبيل جمعآوري هيزم و مواد اوليه غذايي را عليعليه السلام انجام دهد .
امام صادقعليه السلام فرمود: اين تقسيم كار با اشاره رسول خداصلي الله عليه وآله انجام گرفت، آنگاه كه رسول خداصلي الله عليه وآله فرمود: كارهاي داخل منزل را فاطمهعليها السلام و كارهاي بيرون منزل را عليعليه السلام انجام دهد . حضرت زهرا با خوشحالي فرمود: «فلا يعلم ما داخلني من السرور الا الله باكفائي رسول الله تحمل رقاب الرجال .» (7) «جز خدا كسي نميداند كه از اين تقسيم كار تا چه اندازه خوشحال شدم; زيرا رسول خدا مرا از انجام كارهايي كه مربوط به مردان استبازداشت .» و شايد خوشحالي آن حضرت از اين جهتبود كه از برخورد با نامحرم به دور خواهد ماند، چه اينكه كار كردن غيرضروري زنان و اختلاط زنان با مردان با روح تقوا بيگانه است .
در روايتي ديگر آن حضرت در پاسخ پدر بزرگوارشان كه پرسيده بود: در كدام لحظه زن به خداوند نزديكتر است؟ فرمود: «ادني ما تكون من ربها ان تلزم قعر بيتها . . .» (8) «نزديكترين حالات زن به خداوند زماني است كه در خانه خود ميماند .»
البته، روشن است در مواردي خروج زن از خانه ضرورت پيدا ميكند . مثل مواردي كه آن بانوي بزرگوار براي دفاع از حقوق غصب شده خود و شوهرش به مسجد يا دارالخلافه رفت و يا امور ضروري ديگر و . . .
و آنچه از آن مذمتشد، بيرون رفتنهاي غيرضروري دختران و زنان است كه قطعا پيامدهاي ناگواري به دنبال خواهد داشت و متاسفانه امروزه بسيار شاهد اينگونه امور هستيم .
3 . رعايت ادب و احترام نسبتبه همسر
در روايتي آمده است آن حضرت ملاك و معيار ارزشمندي انسان را در مهرباني با همسر و نرمي با ديگران ذكر كرده است:
«بهترين شما كسي است كه در برخورد با مردم نرمتر و مهربانتر باشد و ارزشمندترين مردم كساني هستند كه با زنان خود مهربان و بخشندهاند .» (9)
و آنگاه كه ميخواهد شدت علاقه و وفاداري خود را به شوهر مظلومش ابراز نمايد ميفرمايد: «عليجان! جانم فداي تو، و جان و روح من سپر بلاهاي جان تو، اي اباالحسن! همواره با تو خواهم بود، اگر تو در خير و نيكي به سر ميبري با تو خواهم زيست و يا اگر در سختي و بلاها گرفتار شدي باز هم با تو خواهم بود .» (10)
به خلاف عشقهاي ظاهري و دروغين، كه تنها در هنگام عافيت و شادي ابراز ميشود، نه در هنگام مشكلات و ناراحتيها .
4 . تحمل مشكلات و سختيها
الف . تحمل گرسنگي:
پيامبرگرامي اسلامصلي الله عليه وآله روزي وارد منزل فاطمهعليها السلام شد و فرمود: دخترم در چه حالي و چگونه زندگي ميكني؟ پاسخ شنيد: «درد و گرسنگي بيتابم كرده و هر لحظه رو به فزوني است و غذايي ندارم تا رفع گرسنگي كنم» رسول اكرمصلي الله عليه وآله فرمود: «دخترم آيا راضي نيستي كه بزرگ زنان جهانيان باشي؟» (11)
برهنه پا و سر انند در ولايت عشق
كه قوتشان همه جوع است و جامه عرياني
ب . تحمل كمبودهاي زندگي
اي خوش آنان كه دل از غير تو پرداختهاند
در همه عمر بجز مهر تو نشناختهاند
جان فداي سر آن طرفه حريفان كه زشوق
نقد هستي همه در پاي تو در باختهاند
نازم آنان كه چو عنقا زنهانخانه عشق
رايت فقر بر اين نه فلك افراختهاند
حضرت زهراعليها السلام روزي در خدمت پدر از مشكلات زندگي و كمبودهاي رفاهي سخن به ميان آورد و فرمود: «اي رسول خدا من و پسر عمويم چيزي از وسايل رفاهي نداريم، مگر پوست گوسفندي كه شبها بر روي آن ميخوابيم و روزها بر روي آن شتر خود را علف ميدهيم .»
رسول اكرمصلي الله عليه وآله فرمود: «دخترم صبر و تحمل داشته باش، زيرا موسي بن عمران ده سال با همسرش زندگي كرد و فرشي جز يك قطعه عباي قطواني نداشتند .» (12)
لازم به يادآوري است همسراني كه امور رفاهي فراواني به شوهران خود تحميل ميكنند، غافلند از اينكه تواناييهاي انسان حد و مرزي دارد و اگر شخص نتوانست از راه مشروع توقعات همسرش را برآورده كند به ناگزير از راههاي نامشروع آنها را تامين مينمايد و چه خسارتي از اين بزرگتر كه زن با توقعات نابجاي خود، پاي اموال شبههناك و حرام را به خانه خود باز نمايد . البته، فلسفه اين سادهزيستي را در حكايت زير به خوبي ميتوان دريافت:
«سلمان فارسي ميگويد: روزي حضرت زهراعليها السلام را ديدم كه چادري وصلهدار و ساده بر سر دارد . در شگفتي ماندم و گفتم: عجبا دختران پادشاه ايران و قيصر روم بر كرسيهاي طلايي مينشينند و پارچههاي زرينتبه تن ميكنند، و اين دختر رسول خداست كه نه چادرهاي گرانقيمتبر سردارد و نه لباسهاي زيبا!
حضرت فاطمهعليها السلام پاسخ داد: «اي سلمان! خداوند بزرگ، لباسهاي زرين و تختهاي طلايي را براي ما در روز قيامت ذخيره كرده است .» (13)
اگر دل از غم دنيا جدا تواني كرد
نشاط و عيش به باغ بقا تواني كرد
اگر به آب رياضتبرآوري غسلي
همه كدورت دل را صفا تواني كرد
زجايگاه هوس گر برون نهي گامي
نزول در حرم كبريا تواني كرد
و گر زهستي خود بگذري يقين ميدان
كه عرش و فرش و فلك زير پا تواني كرد .
پينوشتها
1 . علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 37، ص 67 و ج 43، ص 51
2 . شيخ صدوق، كمالالدين، ص 262
3 . محمد دشتي، نهج الحياة، ص 28
4 . بحارالانوار، ج 43، ص 99
5 . محمد دشتي، نهجالحياة، ص 35
6 . بحارالانوار، ج 37، ص 103 و ج 93، ص 147
7 . وسايلالشيعه، ج 14، ص 123
8 . بحارالانوار، ج 43، ص 92
9 . نهجالحياة، ص 157
10 . همان، ص 147
11 . بحارالانوار، ج 43، ص 37
12 . نهج الحياة، ص 297
13 . بحارالانوار، ج 8، ص 303
نويسنده:خدامراد سليميان