آداب معاشرت چارچوب رابطه متقابل فرد با ديگران را شكل ميهد، بايدها و نبايدهاي رابطه با او را تعريف ميكند، حد و مرزها را معين كرده و نوع قضاوت و واكنش ديگران را درباره نوع شخصيت وي رقم ميزند. بالطبع همه دوست دارند با كساني معاشرت كنند كه آداب معاشرت را ميدانند و حداقل به اصول اوليه آن عمل ميكنند.
رفتارهاي نامناسب بويژه در جمع به ديگران هشدار ميدهد كه مواظب باشند و مواظب و مراقب بودن به معناي راحت نبودن است. اهميت آداب معاشرت در شوون زندگي فردي و جمعي نيز آشكار است. كساني كه با ديگران روابط بهتري دارند و شخصيتي دلنشين از خود نشان ميدهند در برقراري روابط بيشتر و بهتر موفقترند. گاهي مزيتهاي معاشرت مطلوب با ديگران فراتر از اين ميرود و ميتوان بنا به تجربه دريافت كه خوشرفتارها فرصتهاي اجتماعي و شغلي بهتري مييابند، زندگي مرفهتري دارند و سرمايه گرانبهايي به نام اعتماد را راحتتر و ارزانتر به دست ميآورند. براي مثال هيچ كس به يك آدم اخمو و بدقلق پيشنهاد همكاري يا مشاركت نميدهد و شايد اصلا نخواهد طرف را ببيند و سلام و عليك كند! ارائه پيشنهاد براي همراهي در مسافرتي كوتاه و دعوت به يك مهماني نيز به كساني كه آداب معاشرت بلد نيستند با اما و اگرهاي بسيار همراه است. در مقابل خوشرفتارها و بذلهگوها جاذبه ويژهاي براي ديگران ايجاد ميكنند كه دوست دارند همه جا آنان را ملاقات كنند. ظاهر خوب بنا بر نتايج تحقيقات رفتارشناسي ثابت شده كه ظاهر فرد 80 درصد قضاوت اوليه درباره وي را رقم ميزند. بنا به عقلانيت، باقي قضاوت به رفتارهاي بعدي فرد نظير نوع صحبت، علائق، رفتارهاي معاشرتي، پيشينه زندگي و ... مربوط است. آراستگي شرط اول معاشرت اجتماعي است. لباس مناسب و پاكيزه، همگوني رنگ پوشاك، تميزي كفشها، مرتب بودن موها و صورت، بوي خوش و ... هر فردي را در نگاه نخست اجتماعي، با فرهنگ، دوستداشتني و باارزش جلوه ميدهد. كسي كه موهايش را مرتب نميكند يا گرد و خاك را از روي لباسش نميتكاند در نظر ديگران فردي بياعتنا و گاه بيادب محسوب ميشود. ممكن است قضاوتها چنين باشد كه اين فرد براي خودش ارزش قائل نيست پس براي ديگران چه ارزشي قائل خواهد بود يا براي مثال اين فرد هنوز بلد نيست ظاهرش را درست كند پس چه كار درستي از دستش برميآيد. آراسته بودن بيش از آن كه نيازمند صرف پول و خريد لباسهاي مرتب و ... باشد به رسيدگي و توجه نياز دارد. جادوي لبخند براي داشتن يك لبخند كوچك روي صورت دليل خاصي نياز نيست. در مقابل مزاياي اين لبخند، بسيار است. لبخند مليح بويژه در برخورد اول مثل پاككن، همه قضاوتهاي منفي احتمالي را ميزدايد. ولي اولين برخورد با كسي كه ابروها را درهم گره كرده خوشايند نخواهد بود. اخم با خشم، خشونت، اضطراب و ترس رابطه دارد. شيوه حرف زدن لحن صحبت هنگامي كه آرام و دوستانه باشد بهترين تاثير را بر طرف مقابل دارد. دوستي با اعتماد و اطمينان قلبي رابطه دارد و از ميان لحن كلام به خوبي درك ميشود. زياد صحبت كردن در جمع و به قول معروف متكلم وحده بودن، جواب دادن به جاي ديگري، اظهارنظر درباره هر موضوع، حاضر جوابي و در پي آن قضاوتهاي عجولانه كه گاه نادرست و ناخواستهاند، موضع گرفتن در مقابل ديگران حين صحبت، استفاده از الفاظ نامناسب كه بياحترامي تلقي ميشود و... اگر باعث نشود ديگران شخصي را سبك مغز بپندارند حداقل به آنان ثابت ميكند با فردي مواجهند كه آداب معاشرت را بلد نيست. در مقابل سكوت براي شنيدن صحبت ديگران، اظهارنظرهاي به جا، تذكر با لحن دوستانه، توجه به اظهارنظر ديگران و احترام به ديدگاههاي مختلف از قدرت شخصيتي و مودب بودن فرد حكايت دارد.ناگفته نماند قرار نيست آداب معاشرت، آدمي را به موجودي مطابق ميل ديگران تبديل كند كه از خودش اختيار و ارادهاي ندارد بلكه قرار است با رعايت آداب معاشرت با ديگران آنان را آزار ندهيم و شخصيت خود را در نظر طرف مقابل معقول و موجه نشان دهيم. رفتار در جمع روي برگرداندن حين صحبت ديگري و بيتوجهي به وي، ناديده گرفتن رفتار و كلام ديگري، پشت كردن و... رفتارهاي نادرست محسوب ميشوند. در برخي جمعها يا مهمانيها پيروي از عادتهايي نظير سيگار كشيدن نيز ميتواند بياحترامي به ديگران باشد. دراينباره پراكندن دود سيگار در محيط بسته اگر بياحترامي نباشد حداقل بياعتنايي به سلامت ديگران محسوب ميشود. خوشقولي و وقتشناسي وقتشناسي ويژگي يك انسان باادب است. دير رسيدن و ديگري را منتظر نگهداشتن عادتي است كه خيلي راحت و زود شخصيت فرد را در نظر سايرين زشت جلوه ميدهد. وقتشناسي مظاهر ديگري هم دارد. سر وقت حاضر شدن در مهماني يا جمع دوستان، زياد نماندن در خانه اقوام و ترك به هنگام مهمانيها، انجام كارها سروقتشان و همزمان انجام ندادن چند كار مختلف، وقتشناسي و موقعيتسنجي هنگام سخن گفتن يا انتقاد كردن و... بخشي از ويژگيهاي افرادي است كه به ديگران احترام ميگذارند و آداب معاشرت را بلدند. بذلهگويي آدمهاي خشك و جدي دوستان زيادي ندارند. در مقابل خوشصحبتها و بذلهگوها كه در شاد كردن ديگران ماهرند دور و برشان شلوغ است و از زندگي لذت بيشتري ميبرند. با اين حال بذلهگويي تيغ دولبه است. اگر شوخي و مزاح از حد بگذرد ممكن است به مذاق عدهاي از حاضران خوش نيايد يا حتي بدتر از آن بياحترامي تلقي شود. بذلهگويي محترمانه كه به خوشمشربي تعبير ميشود مطبع طبع اغلب افراد است و از فردي كه چنين باشد استقبال ميكنند. بد دهني معلوم است كه ناسزاگويي به هر دليل و در هر موقعيتي زشت محسوب ميشود. فردي كه ناسزا ميگويد بيش از آن كه شخصيت طرف مقابل را خرد كند شخصيت و روان خود را به كلمات و مفاهيم زشت ميآلايد. تحقير ديگران آزاررساني، مسخره كردن ديگران، دستانداختن كوچكترها، عصباني كردن بچهها براي ديدن واكنش آنها، آزار دادن حيوانات و... از رفتارهايي هستند كه نهتنها دور از آداب معاشرت محسوب ميشوند بلكه از نوعي بيماري رواني حكايت دارند. متاسفانه برخي افراد نيز به دعوا راه انداختن در عروسيها و مهمانيها معروفند. چنين افرادي همانهايي هستند كه گذشتگان ما دربارهشان گفتهاند: دوري و دوستي! بالطبع انسانهاي با شخصيت نهتنها بيدليل در مهمانيها دلخوري ايجاد نميكنند بلكه اگر اختلافي هم با كسي دارند كه در آن جمع حاضر است يا از موضوع خاصي دلخورند به حرمت ميزبان ناراحتيشان را بروز نميدهند و مراسمي را كه براي برپايي آن زحمت و هزينه بسيار به كار گرفته شده خراب نميكنند. امين رحيمي