يكي از ماهيها كه رنگ فيروزهاي داشت و به او ميگفتند فيروزه از بين تمام ماهيها خيلي حسودتر بود و به هيچ عنوان نميتوانست ماهي قرمز را در حال شنا تحمل كند. فيروزه يك روز نقشهاي كشيد و پيش گلي رفت و گفت: ماهي گلي تو خيلي زيبايي و من برايت يك پيشنهاد دارم تا زيباتر شوي. اگر تو دو لنگه گوشواره بزرگ حلقهاي به بالهايت بيندازي زيباتر ميشوي. ماهي قرمز كمي فكر كرد و بعد گفت: راست ميگويي... خب باشه... ولي از كجا بياورم؟ فيروزه گفت: من يكي دارم و برايت ميآورم. اصلا مخصوص توست. فيروزه اين را گفت و و رفت دو تا گوشواره طلايي بزرگ براي گلي آورد و به او داد. گلي گوشوارهها را گرفت و نزد خرچنگ رفت تا گوشوارهها را به بالههايش وصل كند. اما خرچنگ گفت: ماهي كوچولو اين گوشوارهها براي وزن تو خيلي سنگين است و اصلا برايت مناسب نيست. گلي به خرچنگ گفت: مگر تو حسودي... خيلي هم قشنگ است... فيروزه به من گفته اين مرا زيباتر ميكند.خرچنگ سرش را پايين انداخت و گوشوارهها را با هزار درد و ناله برايش وصل كرد. گلي اينقدر درد كشيده بود كه همانجا از هوش رفت و وقتي به هوش آمد هر قدر تلاش كرد تا بلند شود نتوانست، انگار كه خرچنگ راست گفته بود و گوشوارهها خيلي سنگين بودند. ماهي گلي دنبال خرچنگ گشت، ولي پيدايش نكرد. چند روز گذشت و به هيچ عنوان نميتوانست از جايش بلند شود و شنا كند. ماهيهاي ديگر دورش جمع شدند و با سرهايشان او را هل دادند تا شايد حركت كند ولي باز هم نشد. ناگهان سر و كله فيروزه پيدا شد و ها ها ها خنديد و شاد و خوشحال پيش ماهيها آمد و بعد نگاهي به ماهي گلي انداخت و خنديد و گفت: حالا ديگر نميتواني با غرور شنا كني و به ما پز زيباييات را بدهي. حالا من زيباتر از تو هستم و با افتخار شنا ميكنم. ماهي قرمز زد زير گريه و گفت: تو مرا گول زدي. من نميدانستم كه اين طور ميشود. خرچنگ پير آمد و به گلي گفت: من كه به تو گفتم اين كار مناسب تو نيست. خداوند تو را زيبا آفريده است، پس چه نيازي به اين چيزها بود و در ضمن تو چرا ندانسته و فكر نكرده كاري را انجام ميدهي. هيچ وقت ندانسته و نفهميده حرف كسي را قبول نكن. اول خوب فكر كن و بعد بپذير و انجام بده. با ديگران هم مشورت كن. تو چوب غرورت را خوردي.بعد از آن خرچنگ همان طور كه گوشوارهها را به ماهي بسته بود، همان طور هم آنها را از بدنش باز كرد و او را نجات داد و براي ماهي كوچولو تجربه شد كه هيچ وقت گول كسي را نخورد و به دوستانش گفت: مواظب باشيد ممكن است اطرافيان از روي حسادت و فكرهاي پليد ما را درست راهنمايي نكنند. گلنوشا صحرانورد
به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .