در سرزمین اسلامی ما، شاهد عرضه و تبلیغ محصولات شرکتهاي صهیونیستی هستیم و صدایی هم از هیچ کجا بلند نميشود و یا اگر ندایی هم به گوش میرسد، مقطعی است و هیچ فرهنگسازی عمیقی را در این ارتباط شاهد نیستيم و غافل از اينكه به ازای خرید هر یک قلم کالای صهیونیستی، در واقع هزینه یک گلوله اسرائیلی که به سمت مردم بیپناه غزه شلیک میشود را پرداختهایم.

به نقل از سرویس جامعه جهان، دی ماه سال ۸۷ بود که دانشجویان کشور در اعتراض به جنایتها و ددمنشیهای رژیم اشغالگر قدس در غزه، در فرودگاههای کشور تحصن کردند، تحصنی که البته در کلام رهبر فرزانه انقلاب نیز مورد تقدیر و تحسین قرار گرفت.
در خلال همین تحصن بود که بحث مبارزه با کالاهای صهیونیستی وارده به کشور توسط دانشجویان به شدت مورد توجه قرار گرفت و در جامعه نیز تسرّی مناسبی یافت.
حتی در برخی شهرهای بزرگ کشور نیز تبلیغات برخی کالاهای صهیونیستی توسط دانشجویان پایین کشیده شد و موج مطلوبی در زمینه تحریم کالاهای وابسته به کمپانیهای اسرائیلی به راه افتاد.
موج ایجاد شده همچنان ادامه داشت تا اینکه کم کم و به هر دلیلی رو به سردی گرایید.
هم اکنون بیش از دو سال از آن مقطع میگذرد و با وجود پیگیری برخی تشکلهای عدالتطلب دانشجویی در زمینه رصد کانالهای ورود کالاهای صهیونیستی به کشور و هشدارهای متواتر در زمینه توزیع اقلامی از این کالاها در کشور، اما باید اذعان کرد که موج تحریم کالاهای صهیونیستی رو به سردی گراییده است.
در واقع هم اکنون، به راحتی میتوان برندها و مارکهای مختلف محصولات مختلف وابسته به کمپانیهای صهیونیستی را در هر فروشگاهی در سطح کشور یافت و گویی بیآنکه هیچ عزمی برای اطلاعرسانی در این زمینه و مقاومت در برابر آن وجود داشته باشد!
رژیم اشغالگر قدس در یکی از مهمترین ممرهای درآمد اقتصادی خود، به شرکتهای چند ملیتی با ماهیت صهیونیستی چشم دوخته است و شرکتهایی که اگرچه مرکزیتی در خارج از سرزمینهای اشغالی دارند و در شاکله آنها نیز چندان رنگ و بوی صهیونیستی به چشم نمیخورد، اما اصلیتی اسرائیلی دارند و سردمداران واقعی آنها نیز منافع این شرکتها را فقط و فقط برای صهیونیستها میخواهند.
حال چگونه است که در سرزمین اسلامی ما، باید شاهد عرضه و تبلیغ و ترویج محصولات این شرکتها در بازارها باشیم و صدایی هم از هیچ کجا بلند نشود و یا اگر ندایی هم به گوش میرسد، مقطعی باشد و هیچ فرهنگسازی عمیقی را در این ارتباط شاهد نباشیم.
و قضاوت منصفانه این است که اذعان کنیم شاید در میان مسئولان امر و دستگاههای متولی و ناظر، عزم جدی در این راستا وجود ندارد و یا اگر هم عزمی هست تا آن اندازه کمرنگ است که قوتی برای عرض اندامش در مقابل هجمه کالاهای صهیونیستی به داخل کشور باقی نمیماند.
و البته این در حالی است که حتی رهبر فرزانه انقلاب نیز بر مصرف کالای ایرانی تأکیدات ویژهای را مطرح کردهاند.
با همه این اوصاف اما باید دانست که مولفه اصلی در پروژه مبارزه با کالاهای صهیونیستی خود ما هستیم و در واقع این مردماند که می توانند با تحریم و نخریدن این کالاها، پاسخی دندانشکن به طمع ورزان اقتصادی صهیونیست بدهند.
و اگر یکایک ما بدانیم که به ازای خرید هر یک قلم کالای صهیونیستی، در واقع هزینه یک گلوله اسرائیلی که به سمت مردم بیپناه غزه شلیک میشود را پرداختهایم؛ حتماً به گونه دیگری با کالاهای صهیونیستی تعامل خواهیم کرد.