می دانید و می دانیم که واقعه عاشورا تنها در دوفیلم سینمایی مورد توجه فیلمسازان و البته فیلمنامه نویسان قرار گرفته است. جالب است که پس از دو دهه شکل گیری سینمای جمهوری اسلامی ایران که مبنای انقلاب اسلامی اش در سال 57 الهام از این واقعه و قیام در برابر ظلم و ستم بوده است، تنها فیلمهای سفیر و روز واقعه به این مسئله پرداخته اند!
عاشورا در سینما و تلویزیون
در فیلم سفیر که در سال 59 و 60 با همت شهید کلاهدوز که با وجود ارتشی بودن به کارهای هنری و از جمله سینما نیز علاقه مند بود، و تهیه کنندگی سپاه و تلویزیون ساخته شد، اساس فیلم براساس شخصیت و وظیفه مسلم بن عقیل در کوفه به عنوان سفیر امام حسین (ع)، و پیش از واقعه عاشورا بود. اولین فیلمی که حول محور وقایع عاشورا و امام حسین (ع) می چرخید و سینما تاکنون به این وادی قدم نگذاشته بود. به گونه ای که بسیاری از فیلمسازان، کارگردانان و حتی متدینین و انقلابیون نیز با ساخت آن مخالف بودند. زیرا تصور می کردند امکان به تصویر کشیدن و فیلم ساختن در این عرصه وجود ندارد و موجب وهن شخصیت های برجسته اسلامی و معصومین می شود. اما شهید کلاهدوز و همکارانش در تلویزیون، ثابت کردند که این گونه نیست و گرچه سینما یک هنر وارداتی و غربی است که ملزومات محتوایی اش سینمای دینی نبوده و نیست، اما با ترفندها و تغییرات و باز کردن افقهای نو در آن، می توان سینمای دینی و مذهبی نیز داشت. خط شکنی سفیر مبنای بسیاری از فیلمها و سریالهای تلویزیونی گشت و موجب شد که دیگران نیز متوجه اهمیت سینما و تصویر در پرداخت به این موضوعات شوند و بخت خود را نیز بیازمایند. اما پیروان فیلم سفیر در سینما نبودند و ضمنا اصل فیلم سفیر نیز بیشتر پخش تلویزیونی آن به دلیل مخاطب میلیونی اش مد نظر بود نه سالن های سینمای خلوت در دوران جنگ. بنابراین هیچ فیلمساز و حتی فیلمنامه نویسی به طور جدی این کار را پی نگرفت و دیگر این تجربه را در سینما تکرار نکرد. اما تلویزیون بهره خوبی از آن برد. موج سریال های مذهبی در مورد ائمه یا اصحاب و یارانشان به راه افتاد. اولینش تله تئاترها و سریالهایی با موضوع وقایع عاشورا بود و پس از آن سریالهایی با نام امام علی(ع)، تنهاترین سردار (امام حسن (ع)، و ولایت عشق (امام رضا(ع) که مستقیما به تاریخ زندگی و حیات ائمه و وقایع سیاسی اجتماعی در دوران ایشان می پرداختند و یا در مورد اصحاب و یاران ایشان و یا الگوهای تاریخی و معاصر که شکل گرفته براساس الهام از وقایع عاشورا بودند، مانند سریال سربداران، شب دهم، معصومیت از دست رفته، ام وهب و حتی سفر سبز، باران عشق و غیره که به نوعی مرتبط با موضوع عاشورا بودند. اما این که هر یک از این سریالها و مجموعه ها تا چه حد در رساندن پیام عاشورا و تاثیرگذاری بر روی مخاطب موفق بوده اند، کار سختی است. هر یک از این مجموعه ها مخاطبینی از طیفهای مختلف داشتند و بررسی این مطلب نیاز به تحقیق دارد. ضمن آن که باید جهان بینی فیلمنامه نویس، دیدگاه کارگردان و تمام عوامل این سریالها را نیز در موفقیت کارشان دخیل دانست. زیرا واقعه عاشورا یا تاثیر آن، از دریچه دوربین و چشم آنان دیده شده و صرف موضوع دینی آن، دلیل بر حقانیت و پیام رسانی صحیح از این واقعه نیست. جالب است که فیلم سفیر به ماجرای مسلم و حضور او در کوفه می پردازد، یعنی قبل از خود عاشورا، و فیلم روز واقعه به ماجرای جوانی مسیحی که دیر به سرزمین کربلا می رسد (یعنی بعد از عاشورا) و زمانی که امام و همه ی یارانشان به شهادت رسیده اند! انگار فیلمنامه نویسان ما از خود واقعه دوری می کنند و نهایت تلاششان در تصویرسازی این واقعه به قبل یا بعد از عاشورا منحصر می شود نه حین وقایع. منکر آن نیستیم که به تصویر کشیدن این صحنه ها کار بسیار مشکلی است و نیاز به یک جهان بینی مناسب هم در فیلمنامه نویس و هم در کارگردان و بازیگران و بقیه عوامل دارد و قدر وسعشان در این تصویر سازی، اما آیا 25 سال بعد از انقلاب اسلامی ما، هنوز وقت آن نرسیده که لااقل به این موضوع کمی فکر کنیم و امکانات لازم از لحاظ مادی و معنوی را برای آن فراهم نماییم؟ حماسه عاشورا دراماتیک ترین واقعه ای است که در دنیا نظیر ندارد و اثر تصویری و نمایشی آن کمتر از دیگر آثار ساخته شده در زمینه های مذهبی نیست. حال اگر نه خود واقعه عاشورا، اما قیامهایی در برابر ظلم و ستم را که در طول تاریخ به تاسی از این قیام صورت گرفته است جای کار در فیلمسازی ما ندارد؟ گویا شعار سالهای اولیه انقلاب که صدور ارزشهای اسلامی و انقلابمان به تمام دنیا بود را فراموش کرده ایم. در حالی که امروزه هنر صنعت فیلمسازی تاثیرگذارترین رسانه در شکل دهی افکار عمومی است. می گویند در تمام آثار نمایشی و درام دنیا، 36 وضعیت ثابت وجود دارد. یعنی 36 وضعیت دراماتیک که قابلیت خاصی برای تصویرسازی و نمایشی کردن در عرصه های مختلف مانند تئاتر، تلویزیون، سینما و تمام رسانه های تصویری دارد. در حماسه عاشورا حداقل 15 تا از این وضعیت های درام مستقیما روی داده است که هر وضعیت درام می تواند موضوع یک فیلم یا حتی چند فیلم یا مجموعه سینمایی و تلویزیونی باشد. از این جمله می توان از وضعیت های شورش و قیام، تهور جسورانه (در میان یاران حضرت و خود ایشان) ، عداوت میان خویشاوندان و آشنایان (خویشاوندی میان عباس بن علی و شمر بن ذی الجوشن)، قربانی خشونت (تمامی کاروان امام و خود ایشان) ، تعقیب (کار حر بن یزید ریاحی در تعقیب کاروان امام)، انتقام جویی (در سپاه عمر سعد از سپاهیان امام) ، لابه و توبه (بازگشت حر نزد امام) ، ایثار در راه آرمان (سپاه امام) ، همه چیز فدای هوس (هوسرانی سران سپاه عمر سعد و افرادی چون یزید بن معاویه و ابن زیاد و سربازان و سوارانش، خیانت (خیانت کوفیان به امام)، ضرورت قربانی کردن عزیزان، رقابت فرادست و فرودست (در میان سپاه امام به رقابت میان زودتر به شهادت رسیدن و جنبه مثبت آن و در میان سپاه یزید به عداوت و رقابت منفی برای دستیابی به غنایم بیشتر یا آزار بیشتر اهل بیت)، جاه طلبی (عمر سعد که علیرغم دوستی اش با امام قدرت طلبی اش نسبت به خواستن حاکمیت ملک ری موجب بدبختی و شقاوتش شد) ، قضاوت اشتباه (از سوی مردم و کسانی که تصور نادرستی از قیام حضرت داشتند)، پشیمانی (پشیمانی بسیاری از سپاهیان عمر سعد بعد از ارتکاب به قتل امام و یاران بزرگوارش)، و از دست دادن محبوب (تمام بانوان و بازماندگان حادثه که عزیزانشان را از دست داده بودند و مهمتر از همه حضرت زینب که مولایش و برادرش امام حسین را از دست داد) اشاره کرد. دیگر وضعیت های دراماتیک نیز بعضا غیر مستقیم به واقعه عاشورا مرتبط می گردد و قابلیت تصویری و نمایشی شدن را دارا هستند. اما علت این که فیلمسازان ما به رغم وجود مایه های غنی درام در این واقعه از جهت تکنیکی و تخصصی، و مهمتر از آن جنبه دینی و متعهد آن، به این واقعه یا تاثیر آن در زندگی امروز کمتر پرداخته اند جای سؤال دارد. حتی فیلمسازان متعهد ما نیز به ندرت وارد این مقوله و قیام برای حق شده اند. مگر برخی از فیلمسازان دفاع مقدس که آن ها هم به علت این که مبنای دفاع مقدس ما بر چنین واقعه ای بود و عاشورا در جبهه های ما حضوری پررنگ و غیر قابل انکار داشت، خودآگاه یا ناخودآگاه در برخی فیلمهای مربوط به دفاع مقدس این مسئله نمود بارزی پیدا کرده است. از جمله در فیلم پرواز در شب رسول ملاقلی پور که به نوعی نمادین و البته واقعگرایانه به مسئله سقایی حضرت عباس (ع) اشاره می شود و یا فیلمهای دیگری که رگه هایی محسوس از تاثیر عاشورا قابل مشاهده است. عمده ترین فیلمی که در مورد قیام بر ضد ظلم شاید شهرت بیشتری داشته باشد، همان آژانس شیشه ای حاتمی کیاست که شورش حاج کاظم بر ظلمی که بر عباس می رود، به نوعی یادآور واقعه عاشورا و البته مهمتر از آن ولایت پذیری و ولایت خواهی یاران حضرت با نام بردن از امام خمینی است. (گرچه فیلم در این زمینه ایراداتی نیز دارد). اما در دیگر فیلمهای ما اگر هم قیامی (چه فردی و چه جمعی) به تصویر کشیده شده است، خالی از مبانی مذهبی و دینی و عمق مساله بوده است. مانند فیلم سگ کشی بیضایی که قیام گلرخ کمالی را که در راه دفاع از همسری که لیاقت این دفاع را ندارد بررسی می کند و به نوعی این کار را مورد تمسخر قرار می دهد و یاس را به جامعه تزریق می کند. (زیرا گلرخ در فیلم علیرغم نیت پاکش در دفاع از همسر، شکست می خورد و دیگران هر یک به نحوی در پی سوء استفاده از وی و ضربه زدن به او هستند و هیچ کس هیچ کمکی نمی کند (توجه داشته باشید که ماجرا نه در قبل از انقلاب، که پس از آن روی می دهد و جمهوری اسلامی را متهم به استبداد، ظلم به زنان، و نادیده گرفتن حقوق اولیه انسانی در ایران می کند.). و بسیاری دیگر از فیلمهایی از این دست که خواسته یا ناخواسته به این مسئله بدون توجه به مبانی مذهبی و فطری آن پرداخته اند. گرچه در تلویزیون امید بیشتری به استفاده از عاشورا در تحریض مردم به عدالت و عدالت طلبی می رود، اما هنوز کار شگرفی صورت نگرفته است. مجموعه هایی چون سریالهای شب دهم، امام حسین (ع)، معصومیت از دست رفته وبسیاری دیگر، هنوز در آغاز راهند و البته هیچ یک در نوعی تصویرسازی از این واقعه و حقیقت آن خالی از اشکال نبوده و نیستند. باید کسانی وارد این عرصه شوند که تلقی و دیدگاهی منطبق بر ارزشهای حقیقی این واقعه و علت روی دادن آن داشته باشند تا بتوانند در تاثیرگذاری بر مخاطب موفق باشند. گاه انتخاب بازیگران مجموعه هایی که تاکنون در تلویزیون ساخته شده است، با دقت و ظرافت های روانشناختی، مخاطب شناسی و هنری صورت گرفته و بعضا در برخی مجموعه ها کج سلیقگی هم در این مورد دیده شده است. مانند بازی شخصی در نقش ام وهب در یک سریال که گذشته از بازی مصنوعی و نچسبش، اکنون فیلم مبتذل عروسی او در میان مردم دست به دست می چرخد! و بالکل تاثیر حضورش در آن نقش را از نظر مردم باطل می کند. این دلیل که هر بازیگری می تواند هر نقشی را ایفا کند و اصلا در این باره نمی توان به هنرپیشه ها خرده گرفت و اتفاقا از قوت کارشان است که هر نقشی را از منفی مطلق تا مثبت مطلق می توانند بازی کنند، بسیار ضعیف و غیر عقلانی است. شما هرگز بازیگری حتی در هالیوود نمی بینید که عینا در ایفای یک نقش منفی، مانند نقش مثبتش در فیلم دیگری موفقیت کسب کند. بازیگران هالیوود هم حدی برای خود در این زمینه در نظر می گیرند. بازیگر مشهور و شاخصی مانند تام هنکس، هرگز حتی نقشی کمرنگ که ذره ای بار منفی داشته باشد یا از شخصیت خودش بسیار دور باشد، در هیچ فیلمی بازی نکرده است و شاید به همین دلیل است که بازی او در فیلمهایی معناگرا و با بن مایه هایی از جنبه های مذهبی و ایمانی (البته از جنس خود هالیوود) به دل مخاطب می نشیند و او را در نقش باورپذیر می کند. اما در مملکت ما گویا بازیگران ما چنان خودساخته اند و به چنان درجه ای از قدرت و تکنیک بازیگری رسیده اند که هم می توانند نقش مالک اشتر را ایفا کنند، و هم نقش یک لات آسمان جل را! بسیار اندکند کسانی که تا به این حد قدرت داشته باشند نقش منفی ای را که در گذشته با قدرت ایفا کرده اند، ناگهان در چرخشی صد و هشتاد درجه ای و به مدد گریم و لباس ناگهان به فرشته یا قدیسی مبدل کنند که همگان شیفته فضیلتهایش گردند. اما گویا در بازیگری ما در فیلمهای مذهبی این امر نهادینه شده و هرکس که می خواهد ادعایی در بازیگری داشته باشد، همزمان با یک نقش منفی در فیلم و مجموعه ای دیگر و حتی ایفای نقش خود در زندگی واقعی و حقیقی خویش که چندان هم مطابق با ارزشهای اسلامی و انقلابی نیست، به ایفای نقش یک قدیس و شخصیت کاملا مثبت در مجموعه ای دیگر می پردازد! بدون این که به توانایی خویش و تاثیری که در ذهن مردم و مخاطب خواهد گذاشت ذره ای بیندیشد. گفتیم از فیلمسازانی که هنوز دین خود را چنان که باید و از آنان انتظار می رود نسبت به عاشورا ادا نکرده اند. اما بد نیست از کسانی هم بگوییم که به این امر پرداخته اند. گویا در این میان مستند سازان موفقیت بیشتری کسب نموده اند. مستند شب عاشورایی شهید سید مرتضی آوینی، یکی از این نمونه های موفق است که تاثیرگذاری آن حتی بعد از سالها از ساخته و پخش شدن آن کم نشده و روز به روز بیشتر هم شده است. شب عاشورایی اولین برنامه از سری برنامه های روایت فتح بود که در فروردین ماه 1365 پخش آن از تلویزیون آغاز شد. این فیلم به بیان حالات و روحیات رزمندگان اسلام، ساعاتی پیش از آغاز عملیات والفجر هشت پرداخته است که موفقیت آمیز بوده و به تصرف شهر فاو عراق در آنسوی اروند منجر می شود. متنی که شهید آوینی برای این برنامه نوشته است، کاملا ملهم از واقعه عاشورا و نوعی تطبیق بین آن واقعه و جبهه های جنگ است. موسیقی نیز خود را به تصاویر تحمیل نکرده و کاملا همنوا با تصاویر حماسی است. در جایی خواندم که سبک آوینی در مستندهای جنگی اش چنان بدیع بوده است که حتی کارگردانی مطرح چون استیون اسپیلبرگ هم گفته برخی از صحنه های فیلم نجات سرباز رایان را براساس شیوه واقع نمایی و واقع گرایی در مستندهای آوینی ساخته است. گرچه این سخن نه افتخاری برای آوینی است، چرا که او بی نیاز از تقلید دیگران بود و همین عدم تقلید از تفکر و شیوه کار بود که موجب ماندگاریش شد. اما به هر حال نشاندهنده یک سبک خاص و تازه در مستند سازی جنگی و حماسی است. فیلمبرداری چنان است که گویی اصلا چیزی به نام دوربین وجود ندارد و دوربین با شخصیت و جسم فیلمبردار یکی شده است. هیچ حائلی میان فیلم و بینندگان از این لحاظ نیست و آوینی طبق اعتقاد و شیوه اش، در مستندهایش هرگز از گزارشگر هم استفاده نکرد. نه از بازی هایی چون زوم و زوم بک یا کلوزآپ ناگهانی روی چهره یک رزمنده. کار چنان است که گویی دوربین خود موجودیتی زنده دارد و این یعنی، ترکیب جهان بینی فیلمساز و فیلمبردار با یک واقعه. شاید بهتر باشد این فیلم را که به صورت ویدئویی و سی دی در دسترس است ببینید و خودتان قضاوت کنید. در پایان سخنی نیست با فیلمسازان که اگر بخوانند و بدانند، هیچ حرف ناگفته ای باقی نمی ماند که به ایشان بگوییم جز این که : به مبانی فکری و مذهبی خود بازگردید و با دیدی منصفانه و واقع بینانه به واقعه عاشورا بنگرید. شاید روح عدالت طلبی در فیلمهای شما نیز جاری شود. «غروب نزدیک می شود و تو گویی تقدیر زمین از همین حاشیه اروند رود است که تعیین می گردد. و مگر به راستی جز این است؟ بچه ها آماده و مسلح.... در میان نخلستانهای حاشیه اروند، آخرین ساعات روز را به سوی پایان خوش انتظار طی می کنند. اینها بچه های قرن پانزدهم هجری هستند، هم آنان که کره زمین قرنهاست انتظار آن را می کشد تا بر خاک بلادیده این سیاره قدم گذارند و عصر ظلمت و بی خبری را به پایان برسانند.... بعضی ها وضو می گیرند و بعضی دیگر پیشانی بندهایی را که رویشان نوشته شده است زائران کربلا، بر پیشانی می بندند..... در میان نخلستانهای حاشیه اروند، پیشاپیش عید فرا رسیده است و هر چه به شب نزدیک تر می شویم، دل ها را اشتیاقی عجیب بیشتر و بیشتر در خود می فشارد.... آیا می خواهی سربازان لشکر رسول الله را بشناسی؟ بیا و ببین. آن یک کشاورز بود و این یک طلبه است و آن دیگری در یک مغازه گمنام در یکی از خیابانهای مشهد لبنیات فروشی دارد. و به راستی چیست که همه ما را در این نخلستانها گردآورده است؟ تو خود جواب را می دانی... ساعتی بیش به شروع حمله نمانده است و این جا آیینه تجلی همه تاریخ است. چه می جویی؟ عشق؟ همین جاست. چه می جویی؟ انسان؟ این جاست. همه تاریخ اینجا حاضر است. بدر و حنین و عاشورا این جاست و شاید آن یار، او هم این جا باشد. این شاید که گفتم از دل شکاک من است که برآمد. اهل یقین پیامی دیگر دارند. بشنو. همه از آن سنگری که تو گویی خیمه ای بود در صحرای کربلا، خارج شدند و لحظاتی بعد فرمان حمله فرارسید..... طنین آوای بلند تکبیر بچه ها همچون رعدی بود که تسبیح گویان در دل شب نخلستانها می غرید و سینه سیاه دشمن را در رعب و وحشت می آکند. شیطان حکومت خویش را بر ضعف ها و ترس ها و عادات ما بنا کرده است. و اگر تو نترسی و از عادات مذموم خویش دست برداری و ضعف خویش را با کمال خلیفت اللهی جبران کنی، دیگر شیاطین را بر تو تسلطی نیست. بگذار آمریکا با مانورهای ستاره دریایی و جنگ ستارگان خوش باشد.... آری... در این جا و در دل این نخلستانهاست که تاریخ آینده جهان بر گرده خستگی ناپذیر این جوانان بنا می گردد. بسیجی عاشق کربلاست. و کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهرها و نامی است در میان نام ها. نه، کربلا حرم حق است و هیچ کس را جز یاران امام حسین (ع) راهی به سوی حقیقت نیست. کربلا، مارا نیز در خیل کربلاییان بپذیر. ما می آییم تا بر خاک تو بوسه زنیم و آنگاه روانه دیار قدس شویم.» فیلم مستند شب عاشورایی، به کارگردانی شهید سید مرتضی آوینی، انشارات موسسه روایت فتح کتاب سی و شش وضعیت نمایشی، نوشته ژرژ پولتی، ترجمه جمال آل احمد و عباس بیاتی، انتشارات دفتر هماهنگی پژوهشهای برنامه ای معاونت سیما
جنبه های دراماتیک واقعه عاشورا
عاشورا در فیلمهای دفاع مقدس
تاثیر بازیگران در فیلمهای دینی و مذهبی
عاشورا در فیلمهای مستند جلوه بیشتری داشته است
بخشی از گفتار متن فیلم مستند شب عاشورایی
منابع: