به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

غلامرضا گلی زواره

با نگاهی به شعار ها و اهداف انقلاب اسلامی، به خوبی به الهام گیری انقلاب اسلامی ایران از قیام حضرت سیدالشهدا(ع) پی می بریم. امام خمینی که رهبری این انقلاب را بر عهده داشت، بارها در سخنان خود به این نکته اشاره می فرمود. او تصریح می کرد:

«این خون سیدالشهداء است که خون های همه ملت های اسلامی را به جوش آورد. ملت ما از طفل شش ماهه تا پیرمرد هشتاد ساله را در راه خداوند فدا کرد و این اقتدا به بزرگ مرد تاریخ حضرت سید الشهداء(ع) است...».

یکی از ویژگی های مردم و امام خمینی، روحیه سازش ناپذیری آنان بود که این امر را از امام حسین(ع) الهام گرفته بودند. امام حسین(ع) خطاب به محمد حنفیه فرمودند: «لَو لَمْ یَکُنْ فی الدنیا مَلْجَاً وَ لا مأوی لَما بایَعْتُ یَزیدَ بن مُعاوَیة؛[1] (برادرم) ]محمد حنفیه[ اگر در تمام این دنیای وسیع هیچ پناهگاه و ملجاء و مأوایی نباشد، باز هم با یزید، فرزند معاویه بیعت نخواهم کرد».

امام خمینی نیز چنین بود. هنگامی که به او اجازه اقامت در عراق داده نمی شود و او عزم پاریس می کند، از امام می خواهند تا هیچ فعالیت سیاسی انجام ندهد، اما آن بزرگوار می فرماید: من هر کجا بروم، حرفم را می زنم. من از فرودگاهی به فرودگاهی دیگر و از شهری به شهر دیگر سفر می کنم تا به دنیا ثابت کنم که تمام ظالمان دنیا دستشان را در دست یکدیگر گذاشته اند تا مردم جهان، صدای ما مظلومان را نشنوند، ولی من صدای مردم دلیر ایران را به دنیا خواهم رساند.[2]

امام خمینی ضمن آنکه انقلاب اسلامی را نشئت گرفته از قیام سیدالشهدا می داند، یزید و یزیدیان را با شاه و عوامل او این گونه مقایسه می کند:

«آن روز یزیدیان با دست جنایتکاران گور خود را کندند و تا ابد هلاکت خویش و رژیم ستمکار جنایتکار خود را به ثبت رساندند و در 15 خردادماه 1342 پهلویان و هواداران و سردمداران جنایتکارشان با دو دست ستم شاهی خود گور خود را کندند و سقوط و ننگ ابدی را برای خویش به جای گذاشته که ملت عظیم الشأن ایران بحمدالله تعالی با قدرت و پیروزی بر گور آتشبار آنان لعنت می فرستند».[3]

ایشان طی پیامی به مناسبت سالروز 15 خرداد در تاریخ 15 خرداد 1361 فرمود:

«ملت عظیم الشأن در سالروز شوم این فاجعه انفجار آمیزی که مصادف با 15 خرداد 42 بود، با الهام از عاشورا آن قیام کوبنده را به یاد آورد و اگر عاشورا و گرمی و شور انفجار آن نبود، معلوم نبود چنین قیامی بدون سابقه و سازماندهی، واقع می شد. واقعه عاشورا از سال 61 هجری تا خرداد 1361 و از آن تا قیام عالمی بقیةالله (ارواحنا لمقدمه الفداء) در هر مقطع انقلاب ساز است».[4]

بسیاری از خواص به امام خمینی می گفتند: نمی شود در مقابل حکومت شاه قیام کرد و استقامت در برابر چنین قدرتی امکان پذیر نیست. افرادی دیگر نیز سیاست را از دیانت جدا می دانستند و می گفتند: گام نهادن به عرصه های سیاسی در شأن علما نیست. امام خمینی در جواب آنان فرمود:

«امام حسین(ع) نیروی چندانی نداشت و قیام کرد. او هم می توانست بنشیند و بگوید تکلیف شرعی من نیست که قیام کنم. دربار اموی هم خیلی خوشحال می شد که سیدالشهداء بنشیند و حرف نزند، اما مسلم بن عقیل را فرستاد تا مردم را دعوت کند به بیعت، تا حکومت اسلامی تشکیل دهد. وقتی که حضرت سیدالشهداء آمد مکه و از مکه در آن حال بیرون رفت، یک حرکت سیاسی بزرگ بود که در یک وقتی که مردم دارند به مکه می روند، ایشان از مکه خارج شود. این یک حرکت سیاسی بود، تمام حرکاتش سیاسی بود و این حرکت اسلامی سیاسی بود که بنی امیه را از بین برد و اگر این حرکت نبود، اسلام پایمال شده بود».[5]

امام خمینی در تمام مراحل انقلاب به پیروی از حسین بن علی(ع) راه مقاومت، پایداری و استقامت را پیشه خود ساخت و امت اسلامی را نیز متوجه چنین حقیقتی کرد و در بیاناتی در فروردین 1342 در مورد وظایف مسلمانان در صیانت از دیانت فرمود:

«شما پیرو پیشوایانی هستید که در برابر مصایب و فجایع صبر و استقامت کردند. آنچه امروز می بینیم، نسبت به آن چیزی نیست. پیشوایان بزرگ ما حوادثی چون عاشوراء و شب یازدهم محرم را پشت سرگذاشتند و در راه دین خدا، چنان مصایبی را تحمل کرده اند. عیب است برای کسانی که ادعای پیروی از حضرت امیر(ع) و امام حسین(ع) را دارند، در برابر این نوع اعمال رسوا و فضاحت آمیز دستگاه حاکم، خود را ببازند».[6]

در جای دیگر امام تأکید می کند:

«ما باید روی آن فداکاری ها حساب کنیم که سیدالشهداء چه کرد و چه بساط ظلمی را بر هم زد و ما هم چه کرده ایم؟ مگر ]خون[ ما رنگین تر ازخون سیدالشهداء است؟ ما چرا بترسیم از اینکه خون بدهیم یا اینکه جان بدهیم. دستور این است... دستور است برای همه که کُلُّ یوم عاشورا و کل ارض کربلا. دستور است به اینکه هر روز و در هر جا، باید همان نهضت را با استقامت ادامه بدهید».[7]

باران بیداری

بی شک انقلاب اسلامی با تداوم دادن قیام حسینی، بعد از چهارده قرن به بهترین شکل به احیای اسلام پرداخت. همان گونه که قیام امام حسین(ع) عکس العملی در مقابل تحریف اصول دیانت به حساب می آمد، انقلاب اسلامی نیز پس از قرن ها ضعف و انحطاط مسلمانان، مرحله جدیدی از اسلام را به منصه ظهور رسانید. نهضت امام حسین(ع) حرکت بزرگ فرهنگی بود که انسان ها را از درون متحول کرده است؛ تحولی که لزوماً در مسائل سیاسی و اجتماعی اثر می گذارد. انقلاب اسلامی نیز حرکتی فرهنگی محسوب می شود؛ چرا که امام در مرحله نخست جان ها را متحول کرد و پس از آن توانست ساختار نظام سیاسی ایران را دگرگون کند. همان گونه که در نهضت عاشورای حسینی، جان انسان ها در پرتو شهادت و فداکاری روشنایی گرفت، در انقلاب اسلامی ایران، عاشورا چراغ راه بود و موجب انقلاب درونی مردم گردید. امام خمینی به صراحت در این باره فرمود:

«آن چیزی که اینجا حاصل شد و باید آن را جزء معجزات حساب کنیم، همان انقلاب درونی این ملت بود. انقلاب درونی این ملت موجب شد که انقلاب پیدا بشود و همان انقلاب درونی آنها و شناخت آنها از اسلام و توجه آنها به خدای تبارک و تعالی موجب شد که در تمام این دوره ای که ما در آن هستیم، از اول که قیام شد و بعد به انقلاب مبدّل شد و به پیروزی رسید تا الآن، روز به روز می بینید که حضور ملت و تعبّد ملت رو به افزایش است. این نه برای انقلاب است، بلکه برای انقلاب درونی است. پیروزی را باید از انقلاب درونی مردم جستجو کنیم».[8]

در ماجرای عاشورا آن چنان جان مردم در سایه سلطه ستم و سرکوب، دچار انحطاط شده بود که فقط حماسه حسینی می توانست در درون انسان ها تحول ایجاد کند. در قیام کربلا حرکت امام حسین(ع)، اصلاح گرایانه و در مخالفت با تحریف، انحطاط ارزش های اسلامی و سنت های موهوم قومی و قبیله ای رژیم اموی بود. تکیه گاه انقلاب اسلامی، دگرگونی در روح و روان انسان هایی بود که در نزد آنان، ارزش ها به دلیل فرهنگ استبدادی و سیاست های مخرّب پهلوی، کم رنگ و محو گردیده بود و ارزش های ایران باستان به عنوان حربه در مقابله با اسلام مطرح می شد. تغییر تقویم از هجری شمسی به شاهنشاهی، روشن ترین نشانه ای بود که نشان می داد نظام پادشاهی تصمیم گرفته است پیوند ایران اسلامی را با اسلام قطع کند؛ چنان که روشنفکران وابسته به دربار کوشیدند هویت ایرانی و آداب و رسوم بومی را در مقابل ارزش های دینی قرار دهند. نگاه امام و مردم، به عاشورا بود و شهادت؛ اما شاه و حامیانش به کوروش می نگریستند.[9]

یکی از انگیزه های اساسی امام خمینی در نهضت اسلامی ایران، عزت خواهی و تقویت روحیه سربلندی و شکست ناپذیری مردم ایران بود. به همین دلیل، ایشان از ذلت پذیری دولت ایران که طبعاً به حساب همه مسلمین گذاشته می شد، سخت ابراز بیزاری می کرد. روح بلند و عزیز بنیان گذار نظام اسلامی در ایران، با شنیدن و یا مشاهده اندک حرکتی ذلیلانه متلاطم می گردید، می خروشید و سیلی به راه می اندخت و ذلیلان و آنها را که حقارت مردم ایران را طالب بودند، در غرقاب آن هلاک می کرد. از پرهیجان ترین سخنرانی های امام، بیانات او علیه پیمان ذلت بار کاپتیولاسیون است. در این سخنرانی مردم تحت تأثیر احساسات رهبرشان قرار گرفتند و بیش از پانزده بار، گریه شدید حضّار سخنان امام را قطع کرد.[10] امام در این بیانات به رغم تهدید رژیم پهلوی، در نطق خود ضمن حملات شدید به طرح اسارت بار و ذلت آور و ضد اسلامی مذکور و اعلام خطر به علما و مراجع و حوزه های علمیه و ارتش و ملت ایران با صراحت فریاد زد:

«... رئیس جمهور آمریکا باید بداند که امروز در پیش ملت ما از منفور ترین افراد بشر است. امروز تمام گرفتاری ما از آمریکا است».[11]

امام در فرازی از سخنان خود فریاد زد: «خمینی را اگر دار بزنند، تفاهم نخواهد کرد».[12]

و در پیامی دیگر فرمود:

«من اکنون قلب خود را بر سر نیزه های مأمورین شما حاضر کرده ام، ولی برای قبول زورگویی ها و خضوع در مقابل جباری های شما حاضر نخواهم بود».[13]

این گونه موضع گیری ها، رد بیعت از سوی امام حسین(ع) را به خاطر می آورد. تعبیر بلند «هیهات منا الذله»[14] امام، نشان دهنده روحیه سازش ناپذیری و عزت طلبی او بود.

حضرت امام خمینی به قدری به مسئله عزت مسلمانان اهمیت می داد که می فرمود:

«وقتی عکس محمدرضا شاه معدوم را در برابر فلان رئیس جمهور آمریکا، که آن طور ذلیلانه در مقابل او ایستاده بود، دیدم، بسیار ناراحت شدم و تلخی این منظره هنوز برای من باقی است که شاه مملکت اسلامی در برابر کافر خدانشناس، این طور اظهار کوچکی کند».[15]

دگرگونی بنیادی در ارزش ها

امام حسین(ع) مظهر جهاد و ایثار، حماسه و خشم مقدس است. طاغوت و عوامل وابسته به او قصد داشتند عنصر اسلامی را در اعماق باورها، اندیشه ها و گرایش های امت مسلمان ایران به صورتی رخوت آور و مسخ شده درآورند؛ در نتیجه بسیاری از سرمایه های عظیم معنوی و اسلامی را در بین افراد جامعه آن چنان کوچک و محدود و واژگونه جلوه دادند که از روح و حقیقتش تهی گردید و تنها قالب بسیار تحریف شده ای از آن باقی ماند. امام رهبر نستوه انقلاب اسلامی عاشورای ملت را زنده ساخت و چهره تابناک امام حسین(ع) را از زوایای تاریک تاریخ و از پشت ابرهای تیره وارد صحنه کرد. مردمی که سالیان متمادی در بی تفاوتی به سر می بردند و در برابر سرنوشت اجتماعی خود احساس مسئولیت نمی کردند و اسلام را صرفاً در گوشه مساجد و محافل دینی می شناختند و دین را جدای از مسائل سیاسی و اجتماعی تلقی می کردند، در پرتو رهبری قاطع امام خمینی ناگهان آموزه های اصیل و ناب اسلام را به گونه ای دیگر یافتند. آنان دانستند که اسلام در متن جامعه و سیاست تحول ایجاد می کند و همه در برابر سرنوشت خویش مسئول اند.[16] شهید دکتر محمد جواد باهنر می نویسد:

«رهبر عالی قدرمان امام خمینی عاشورای ما را زنده کرد. در عاشورای دو روز قبل از پانزده خرداد سال 1342 جملات نوحه گری و سینه زنیِ همه ساله، ناگهان به شعارهای تند علیه طاغوت زمان تبدیل شد؛ همان نیروهایی که سالیان دراز بر باد می رفت و نابود می شد و کسی خبر نداشت که چگونه این نیروهای عظیم در بطن جامعه وجود دارد. ناگهان این نیروها بالا آمد و به صورت یک موج و یک اعتراض شد و دشمن را لرزاند. یک دفعه صفحه عوض گردید و مردم آن شعار معروف را سر دادند که: «خمینی خمینی خدا نگهدار تو، بمیرد بمیرد، دشمن خون خوار تو».[17]

بنابراین یکی از بزرگ ترین برکات انقلاب اسلامی، دگرگونی بنیادی در ارزش های فرهنگی، معیارهای قضاوت و ارزش گذاری مقام و شخصیت و وضع اجتماعی، فضیلت ها، کرامت ها و رفعت های انسانی بود. به قول شهید باهنر: «انقلاب اسلامی در راه متجلی کردن حقایق و شناخت شخصیت ها و متبلورکردن ارزش های واقعی به جای ارزش های طاغوتی و شیطانی، بزرگ ترین خدمت را به بشریت کرده است».[18]

شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی در این زمینه خاطر نشان ساخته است:

«اگر انقلابی در ایران روی داده، جهت این انقلاب روشن است. حاکمیت صدق، حق، عدل، عفت، تقوا، مهر، عطوفت، برادری الهی، قهر و غضب فی الله، دوستی با دوستان خدا، دشمنی با دشمنان خداست. انقلاب برای حاکمیت این ارزش های متعالی و مبارزه با ضد ارزش هایی بوده که سال ها و قرن ها بر زندگی ما مردم، بر اخلاق، بر روابط، در زندگی خصوصی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ما حاکم بود. انقلاب برای این بود که آن ضد ارزش ها را از حاکمیت بیندازد و ارزش های اصیل متعالی و الهی و نور را به جای ظلمات حاکم کند».[19]

این همان آرمان ها و ارزش هایی است که امام خمینی درباره اش فرمود:

«جمهوری اسلامی ایران نباید تحت هیچ شرایطی از اصول و آرمان های مقدس و الهی خود دست بردارد».[20]

با توجه به اینکه نیروی محرکه انقلاب اسلامی حماسه عاشورا، روح ایمان و اعتقادات مذهبی است، بنابراین باید هویت اسلامی و ارزش های دینی و فرهنگی آن حفظ شود، کانون هایی که در جهت بارورکردن انقلاب و آشناکردن نسل جوان با فضایل و مکارم نقش بسیاری داشتند، به عنوان سنگر دفاع از انقلاب و ارزش های آن حفظ و تقویت شوند. لازم است منظومه منوّر عاشورای حسینی با پیام پیروزی خون بر شمشیر در الگوی رفتاری و مناسبات اجتماعی و سیاسی حضور دائم داشته باشد. امام خمینی در سخنرانی های متعدد تکلیف را برای امت خود روشن کردند و یادآور شدند که نهضت ما در امتداد قیام حسینی است: «تکلیف ماها را حضرت سیدالشهدا معلوم کرده است».[21]

البته امت اسلامی این درس ها را به خوبی آموختند و خود که بهترین شاگردان مکتب عاشورا بودند، چنان به رشد و تعالی رسیدند که معلم فرهنگ عاشورا گردیدند تا آموخته های خود را به نسل ها و عصرهای بعد بیاموزند و حجت را بر همه تمام کنند که نهضت سیدالشهداء می تواند سرلوحه تمام امور قرار گیرد.

چنان که اباعبدالله از یاران خود تمجید می کند و می فرماید: «همانا یارانی باوفاتر از یاران خود سراغ ندارم و بهتر از ایشان را نمی شناسم...»،[22] امام نیز امت خود را این گونه معرفی می کند:

«من با جرئت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله(ص) و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین(ع) و حسین بن علی(ع) می باشند. آن مسلمانان عراق و کوفه که با سیدالشهداء آن شد که شد. آنان که در شهادت دست آلوده نکردند، یا گریختند از معرکه و یا نشستند تا آن جنایت تاریخ واقع شد. اما امروز می بینیم که ملت ایران، از قوای مسلح نظامی و انتظامی و سپاه و بسیج تا قوای مردمی از عشایر و داوطلبان و از قوای در جبهه ها و مردم پشت جبهه ها با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاری ها می کنند و چه حماسه ها می آفرینند».[23]

پی نوشت ها

1 . مقتل عوالم، ص54؛ مقتل خوارزمی، ج1، ص188.

2 . مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی و فرهنگ عاشورا، دفتر اول، ص42.

3 . صحیفه نور، ج16، ص179.

4 . همان، ص219.

5 . همان، ص18، ص140.

6 . همان، ج1، ص38.

7 . کلمات قصار امام خمینی (ره)، ص74.

8 . صحیفه نور، ج19، ص269 270.

9 . مجموعه مقالات اولین کنگره بین المللی امام خمینی و فرهنگ عاشورا، دفتر دوم، ص223.

10 . ر.ک: کوثر (مجموعه سخنرانی های امام خمینی)، ج1، ص164 165.

11 . فرازهای فروزان، غلامرضا گلی زواره، ص412.

12 . صحیفه نور، ج1، ص65.

13 . همان، ص40.

14 . مقتل خوارزمی، ج2 ،ص8.

15 . پا به پای آفتاب، رضا ستوده، ج4، ص68.

16 . مباحثی پیرامون فرهنگ انقلاب اسلامی، دانشمند شهید دکتر محمد جواد باهنر، ص61.

17 . همان، ص68.

18 . همان، ص103.

19 . ارزش ها در نگاه شهید بهشتی، ص111.

20 . صحیفه نور، ج21.

21 . همان، ج17، ص92.

22 . الارشاد، ج2، ص92 93.

23 . صحیفه انقلاب (وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی)، ص12.

ادامه مطلب
جمعه 18 آذر 1390  - 12:17 AM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5828591
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی