«کریس لی» نویسنده کرهای با انتشار اولین مجموعه داستانش «خانه شناور» به یکی از پرمخاطبترین نویسندگان جوان تبدیل شد. او پس از اقبال نخستین اثرش، نوشتن را به عنوان حرفه اصلی خود انتخاب کرد.

به نقل از فاینشنال تایمز، «کریس لی» در کرهجنوبی متولد شد و پس از گذراندان دوره آکادمیک در انگلیس برای زندگی به آمریکا سفر کرد و مدتی در این کشور زندگی کرد.
این نویسنده که در حال حاضر در سئول زندگی میکند پس از انتشار نخستین مجموعه داستانیاش «خانه شناور» به عنوان یکی از نویسندگان جوان و خوش قلم در دنیای مخاطبان انگلیسی زبان شناخته شد. همین مسئله موجب شد تا خبرنگار فاینشنال تایمز گفتوگویی کوتاه و تلفنی با او درباره اثرش و دنیای نویسندگی وی داشته باشد.
از چه زمانی احساس کردید که یک نویسندهاید و توانایی نوشتن دارید؟
وقتی خیلی جوان بودن شعر میسرودم و به نوشتن علاقهمند بودم. پدر و مادرم مرا تشویق کردند که در عین حال که به نوشتن عشق میورزم و به آن می پرازم در دانشگاه حقوق بخوانم. اما من این کار را نکردم و به جای آن در رشته زبان و ادبیات انگلیسی مشغول به تحصیل شدم.
در حال حاضر مشغول مطالعه چه اثری هستید؟
در حال حاضر 3 کتاب را مطالعه میکنم. یکی از آنها دایرةالمعارفی درباره شاعران معاصر جهان است. دیگری رمانی از «آدام جانسون» با نام «پسر فقیر» است و سومی داستانی از «والاس استیونز» با عنوان «فرشته» است.
چه کتابی زندگی شما را متحول کرد؟
در این زمینه میتوانم از «هملت» نوشته «شکسپیر»، اشعار «جان اشبری»، «الیزابت بی شاب»، آثار «ساموئل بکت» به ویژه کتاب «در انتظار گودو» اشاره کنم.
در چه فضایی راحتتر مینویسید؟
بیرون از منزل، داخل منزل. رختخواب. راستش باید بگویم در هر جایی که احساس راحتی و آرامش داشته باشم میتوانم بنویسم.
چه موسیقی ممکن است به هنگام نوشتن به شما کمک کند؟
مرگ شوبرت و دوشیزه، شوپن، گوش سپردن به جاز، رولینگ استونز و فلورانس
اگر امکان مهمان کردن یکی از مهمترین شخصیتهای زندگیتان را داشتید، چه کسی را دعوت میکردید؟
اگر امکانش وجود داشت. دوست داشتم خدا را ببینم. کنارش بنشینم و با او گفتوگو کنم. سوالهای زیادی دارم که دوست دارم به آنها پاسخ بگوید.
چه چیزی باعث ترس شما میشود؟
عشق. دوست داشتن کسی یک تجربه سخت و وحشتناک است. این مرا میترساند.
چه زمانی احساس راحتی میکنید؟
وقتی به جایی سفر میکنم که در آنجا کسی مرا نمیشناسد و میتوانم خودم باشم.
بهترین نصیحتی که از پدر و مادرت به یاد دارید چیست؟
آنها به من گفتند تا میتوانی مطالعه کن. از دوران کودکی خاطره چندانی به یاد ندارم اما به یاد دارم که مرا به مطالعه تشویق میکردند و من نیز میخواندم.
دوست داشتید چه کتابی را شما مینوشتید؟
رمان «معشوق» نوشته «تونی موریسون» را خیلی دوست دارم. علاوه بر این «باقی مانده روز» نوشته «کازو ایشی گورو» را میستایم و مجموعه داستانی از «ویلیام تروورز» با نام «مرگ ماهی موزه» را نیز دوست دارم. این سه اثر از جمله آثاری است که دوست داشتم نویسندهاش من باشم.
نگاه شما به حرفه نویسندگی چیست؟
به نظرم نویسندگی و نوشتن، کم دردسرترین کار دنیاست. شما فقط به کاغذ و قلم احتیاج داری تا در گوشه از جهان بنشینی و آنچه در ذهن داری را به کاغذ منتقل کنی. فقط باید بدانی که چگونه با جهان و مردمش ارتباط بگیری و با آنها گفتوگو کنی.