شيزوفرني را بهتر بشناسيم شيزوفرني يك بيماري پيچيده است، هيچ علت منفردي براي اين بيماري وجود ندارد و بروز آن در نتيجه يك گروه از عوامل پيچيده ژنتيكي، رواني و محيطي است. به طوري كه وقايع محيطي مشخصي ممكن است آغازگر اين بيماري در افرادي شود كه از لحاظ ژنتيك در خطر هستند. اگر يكي از اعضاي خانواده به اين بيماري مبتلا باشند، احتمال بروز آن در ساير اعضا بيشتر ميشود. از لحاظ محيطي، خطرات ايجاد شيزوفرني ميتواند حتي پيش از تولد اتفاق بيفتد. به عنوان مثال، خطر بروز اين بيماري در افرادي كه مادرشان يكي از عفونتهاي مشخص را در دوران بارداري داشته است، افزايش مييابد. همچنين شرايط زندگي دشوار در دوران كودكي مانند از دست دادن زودهنگام والدين يا جدايي آنها و نيز شاهد مسائلي مانند ارعاب و خشونت والدين، ميتواند در ايجاد بيماري نقش داشته باشد. در اين ميان حتي عوامل نژادي و محلي نيز در ايجاد اين بيماري بيتاثير نيستند. به طور كلي علائم شناختي به مشكلاتي در مورد تمركز و حافظه برميگردد. علائم بيماري معمولا به كندي طي ماهها يا سالها ايجاد ميشوند، اين علائم در ابتدا ممكن است به صورت احساسات تحريكپذير يا عصبي، مشكل خواب و مشكل تمركز و حافظه ظهور كنند. با ادامه بيماري، مشكلاتي در رابطه با افكار، احساسات و رفتار بروز ميكند مانند كاهش احساسات، تاكيد جدي بر باورهايي كه مبتني بر واقعيت نيستند (اوهام)، شنيدن يا ديدن چيزهايي كه وجود ندارند (توهمات)، جهش افكار بين موضوعات غيرمربوط مبهم، از دست دادن ارتباطات و معاشرتها، رفتارهاي عجيب و انزواي اجتماعي. همچنين افرادي كه هر نوع از شيزوفرني را دارند، ممكن است در حفظ دوستان و كاركردن مشكل داشته باشند و نيز درگير مسائل ديگري در رابطه با نگراني، افسردگي و افكار يا رفتار خودكشيگرايانه باشند. علائم مختلف در انواع شيزوفرني اين بيماري بسته به نوع علائم، به 5 دسته اصلي تقسيم ميشود. شيزوفرني پارانوئيد: علائم در اين نوع از مبتلايان به شيزوفرني شامل نگرانبودن، عصبانيت، اهل دعوا و جروبحث و گوشهگيري است. هر چند اينگونه از بيماران، عملكرد عاقلانه و تاثيرپذيري نسبتا طبيعي را از خود نشان ميدهند، ولي اغلب دچار اوهام و توهمات شنيداري هستند و بر اين باورند كه ديگران سعي ميكنند به آنها يا افراد مورد علاقه آنها آسيب برسانند. شيزوفرني درهم و بيقاعده: اين نوع از شيزوفرني با رفتار كودكانه و گفتاري درهم يا دشوار براي فهم و ابراز احساسات كم و نابجا مشخص ميشود. به عنوان مثال: اين افراد ممكن است به تغيير رنگ يك چراغ راهنمايي بخندند. همچنين ممكن است فعاليتهاي طبيعي مانند حمامكردن، لباس پوشيدن و آماده كردن غذا در آنها مختل شود. شيزوفرني كاتاتونيك: اين نوع شيزوفرني با اختلال حركتي مشخص ميشود. مبتلايان به اين بيماري ممكن است خود را كاملا بيحركت نگه دارند و به اين دليل عضلات و حالت بدنشان خشك و انعطافناپذير شود. آنها ممكن است ساعتها حرف نزنند يا هر چيزي كه ميگويند، بيجهت تكرار كنند كه اين رفتار در هر دو صورت، آنها را در معرض خطر قرار ميدهد. چرا كه توانايي آنها را براي مراقبت از خودشان تضعيف ميكند. اخم يا شكلكهاي غيرعادي ديگر روي صورت و زياد واكنش نشان ندادن به ديگران نيز از مشخصههاي اين نوع شيزوفرني است. شيزوفرني تفكيكناپذير: با برخي از علائمي كه در همه انواع شيزوفرنيها ديده ميشود، مشخص ميشود، مانند اوهام و توهمات از علائم شيزوفرني پارانوئيد، حرفزدن يا رفتاري مانند شيزوفرني بيقاعده و رفتار يا علائم منفي شيزوفرني كاتاتونيك. شيزوفرني باقيماندهاي (پسماند): اين نوع شيزوفرني با سابقه حداقل يك رويداد مربوط به شيزوفرني مشخص ميشود، اما شخص مبتلا معمولا علائم محضي از اوهام و توهمات و بينظمي گفتاري يا رفتاري ندارد و ممكن است سالها، يك حالت انتقالي بين يك رويداد كامل و بهبود، نسبي را بدون هيچگونه علائم روانپريشانه ديگر ادامه دهد. در اين نوع از شيزوفرني، اختلالات چندان حاد نيستند يا علائم منفي تنها با كاهش در عملكرد، در خود فرورفتگي، بيتفاوتي و صحبت نكردن مشخص ميشوند. هيچ آزمايشي براي تشخيص شيزوفرني وجود ندارد در حال حاضر هيچ آزمايشي براي تشخيص شيزوفرني وجود ندارد. يك روانپزشك براي تشخيص بايد بيمار را از طريق مصاحبه با شخص و اعضاي خانواده مورد آزمايش قرار دهد. سوالات پزشك ميتواند در رابطه با مدت ظهور علائم، تغييراتي كه در توانايي شخص براي نحوه عملكرد و انجام كارها ايجاد شده، زمينه شكلگيري بيماري، سابقه ژنتيكي و خانوادگي و چگونگي تاثير داروها باشد. اسكنهاي مغزي (مانند CT يا MRI) و آزمايشات خون ممكن است به منتفي دانستن اختلالات ديگر كه علائمي شبيه به شيزوفرني دارند، كمك كنند. در طول دوره درمان شيزوفرني، ممكن است به دلايل ايمني، نياز به بستري شدن بيمار در بيمارستان باشد. از طرفي داروهاي ضدروانپريشي، موثرترين درمان براي شيزوفرني محسوب ميشوند. اين داروها، تعادل شيميايي را در مغز تغيير ميدهند و ميتوانند به كنترل علائم كمك كنند. گاهي متخصصان براي به حداكثررساندن تاثير مثبت اين داروها بر شيزوفرني، آنها را به صورت تركيبي از چند دارو تجويز ميكنند. برخي از اين داروها عبارتند از: الانزاپين (زيپركسا)، ريسپريدون، آسناپين، فنات و كلوزاپين، چنانچه علاوه بر علائم شيزوفرني، افسردگي نيز وجود داشته باشد، داروهاي متعادلكننده افسردگي مانند ليتيم (ليتوبيد)، كاربامازپين و لاموتريژين ميتوانند موثر واقع شوند. برخي داروهاي ضدافسردگي بر سطح سروتونين و برخي بر سطح دوپامين اثر ميگذارند. در اين ميان، براي افرادي كه از طريق داروها و مداخلات روانشناسي به بيماري آنها پاسخ كافي داده نشده، درمان با تشنج برقي (شوكدرماني؛ ECT) ميتواند يك درمان كارآمد باشد. گفتني است داروهاي ضدروانپريشي ميتوانند باعث عوارض جانبي از جمله خواب آلودگي، سرگيجه، افزايش وزن، افزايش قندخون و احتمال ابتلا به ديابت و كلسترول بالا و رعشه شوند و در صورت استفاده طولانيمدت، ميتواند خطر اختلال حركتي و غيرقابل كنترل را در پي داشته باشد. برنامهها و درمانهاي حمايتي درمانهاي مددكاري ممكن است براي بسياري از افراد مبتلا به شيزوفرني مفيد واقع شود. در اين ارتباط، تكنيكهاي رفتاري مانند آموزش مهارتهاي اجتماعي، كلاسهاي آموزش شغل و ايجاد ارتباط ميتوانند براي بهبود عملكرد اين افراد به كار برده شوند. همچنين اعضاي خانواده فرد بيمار نيز بايد در مورد بيماري و چگونگي حمايت از بيمار آموزش ببينند. اين مهم است كه شخص مبتلا به شيزوفرني، مصرف صحيح داروها و چگونگي كنترل عوارض جانبي آنها را بياموزد و بداند كه در صورت عودكردن علائم اوليه بيماري، چه بايد بكند. همچنين بتواند قادر به استفاده از وسايط نقليه عمومي و پول شود. اكثر اوقات علائم بيماري با مصرف داروها بهبود مييابد، ولي در برخي بيماران ممكن است خطر بازگشت علائم وجود داشته باشد. همچنين اينگونه بيماران ممكن است به دليل زندگي غيرفعال و عوارض ناشي از داروها و نيز مشكل گفتوگوكردن و دسترسينداشتن به مراكز پزشكي، بيماريهاي جسمي آنها تشخيص داده نشود يا به خودكشي روي آورند. هرگاه اين بيماران ميل شديدي به صدمه زدن به خود يا ديگران پيدا كنند يا احساس نااميدي شديدي داشته باشند، قادر به مراقبت از خود نباشند و نتوانند خانه را ترك كنند، بايد فورا با مراكز درماني تماس گرفته شود. تست غربالگري براي آگاهي از وجود شيزوفرني در اين تست سوالاتي مطرح شده است كه اشخاص براساس آنچه معمولا احساس ميكنند يا در يك ماه گذشته احساس كردهاند، به آنها پاسخ ميدهند، براي هر سوال 6 گزينه «به هيچ وجه»، «كمي»، «تا اندازهاي»، «نسبتا»، «كاملا زياد» و «در تمام مدت» در نظر گرفته شده است. اگر پاسخهايتان به بيش از 4 سوال مثبت است، بهتر است با يك روانپزشك مشورت كنيد. 1 ـ من احساس ميكنم ديگران فكر و احساسات مرا كنترل ميكنند. 2 ـ من چيزهايي را ميشنوم و ميبينم كه ديگران نميشنوند و نميبينند. 3 ـ من احساس ميكنم برايم دشوار است منظور خود را طوري بيان كنم كه ديگران بتوانند درك كنند. 4 ـ احساس ميكنم نميتوانم در هيچ يك از كارهايي كه با ديگران از جمله خانواده و دوستان مشترك باشد، شركت كنم. 5 ـ به چيزهايي درباره واقعيت و دنياي اطرافم اعتقاد دارم كه به نظر نميرسد ديگران به آنها اعتقاد داشته باشند. 6 ـ وقتي درباره چيزهايي كه ميبينم و ميشنوم به ديگران ميگويم، آنها باور نميكنند. 7 ـ من نميتوانم به آنچه كه فكر ميكنم، اعتماد كنم زيرا نميدانم واقعي است يا نه. 8 ـ قدرتهاي سحرآميزي دارم كه ديگران ندارند و نميتوانند توجيه كنند. 9 ـ ديگران عليه من توطئه ميكنند. 10 ـ جمع كردن افكار برايم دشوار است. 11 ـ ديگران با من ناعادلانه رفتار ميكنند، چراكه نسبت به تواناييهاي خاص من حسادت ميورزند. 12 ـ من با شخص يا اشخاصي درون سرم صحبت ميكنم كه هيچكس ديگري نميتواند بشنود. فروغ فلاحزاده
به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .