شايد يكي از دلايل اين موضوع به ايجاد احساسات مثبت مرتبط شود، يعني سيگار كشيدن در اين افراد وسيلهاي است براي كسب آرامش يا لذت. دليل ديگر مربوط به كاهش احساسات منفي همچون تسكين دادن اضطراب يا تنش ميشود. توجيه سوم اين است كه شايد سيگار كشيدن كمكم به رفتاري عادي يا خودكار تبديل شود كه شخص آن را بدون آگاهي انجام ميدهد. دليل چهارم اينكه ممكن است شخص به كشيدن سيگار وابستگي رواني پيدا كند تا به كمك آن بر حالتهاي هيجاني مثبت يا منفي خود تسلط يابد.
در اين ميان يكي از دلايل عمده سيگار كشيدن آن است كه افراد از سيگار به عنوان وسيلهاي براي تحمل استرس استفاده ميكنند. سيگار كشيدن در ميان نوجوانان كم سن و سال به ميزان استرس در زندگيشان مربوط است. هر اندازه استرس آنها بيشتر باشد، آنها بيشتر مستعد سيگار كشيدن ميشوند. البته اين موضوع به اين معنا نيست كه سيگار كشيدن يك راه خوب براي يافتن آرامش و كاهش تنش است. چرا كه تحقيقات نشان ميدهند افراد سيگاري در مقايسه با افراد غيرسيگاري كارهاي خود را با آرامش بيشتر انجام نميدهند يا احساس آرامش بيشتري نميكنند بلكه ويژگيهاي شخصيتي همچون عصيان و خطر كردن بر سيگار كشيدن فرد اثر ميگذارد. در اين ميان ميتوان گفت عوامل زيست شناختي نيز در تداوم مصرف سيگار موثر است. همچنين بعضي از شواهد نشان ميدهد نيكوتيني كه در دوران بارداري از يك مادر سيگاري به فرزندش انتقال مييابد، ممكن است كودك را در برابر اثرهاي اعتيادآور نيكوتيني مستعدتر كند.
آزاده سيد ميرزايي جهقي