به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

انسانی که دین ندارد هیچ ندارد انسان بی دین در حقیقت مرده ی متحرک است و کسی که پای بند به دین (که اصلی ترین مسأله زندگی است) نباشد هیچ تضمینی وجود ندارد که پای بند به رعایت حقوق همسر و زندگی مشترک باشد.

خبرگزاری فارس: دخالت پدر و مادر برای ازدواج فرزندان

یکی از حقوق فرزندان که بر عهده والدین می باشد، ساماندهی امر ازدواج آن ها است. از آن جایی که ازدواج یکی از رویدادهای مهم و سرنوشت ساز زندگی هر انسانی است، والدین در امر ازدواج و انتخاب همسر فرزندانشان نقش خطیری بر عهده دارند. پدر و مادری که در تمام دوران کودکی و نوجوانی فرزندشان دلسوزانه در رشد و بالندگی او تلاش کرده و از جان و دل بزرگشان کرده اند، اکنون هم که یک جوان برومند شده و به سن ازدواج رسیده، باز هم از هیچ تلاشی برای فراهم شدن اسباب خوشبختی آنها فرو گذار نمی کنند.

عنوان پدر ومادر، یک مسئولیت ویژه‌ای را برای امر ازدواج بر دوش والدین می‌گذارد، هر چند این مسئولیت در جامعه به دوش همه آنهایی است که می‌توانند کاری انجام بدهند، اما پدر و مادرها یک موقعیت دیگری دارند. یک مسئولیت عمومی که همه به آن مکلف هستند از جمله پدر و مادر، که این وظایف عبارتست از: خیرخواهی برای فرزند و توجه دادن او به اشتابهاتی که دارد، احیانا اگر انتخاب ناپجایی دارد، یا کاری می‌خواهد انجام دهد که به مصلحت او نیست، لازم است به او تذکر دهند، این بخش در واقع از اموری است که به همه افراد مربوط می‌شود، اگر انسان بفهمد دوست او می‌خواهد کاری انجام دهد که اشتباه است یا یک لغزش‌هایی درکارش وجود دارد، آنها را به او متذکر می شود، اما در مورد دخالت پدر و مادر! بایست عرض کنم که این دخالت مسئله ای طبیعی است، زیرا فرزندان تجربه چندانی درزندگی ندارند گرچه در باره دیگران چیزهایی دیده‌اند یا مطالعاتی کرده‌اند، اما در واقع تجربه عملی نسبت به خودش ندارند.

اولین کسی که می‌تواند جوانان را در مسیر ازدواجشان بیش از همه کمک کند، کسی است که اولا به آنها از نظر روحی نزدیک‌تر است، ثانیا بیش از دیگران آنها را می‌شناسد، گاهی پدر و مادرها فرزندانشان را دوست دارند، اما خوب نمی‌شناسند، نمی‌توانند استعدادهای او را درک کنند، متأسفانه ممکن است بعضاً اجازه فرصت‌های بروز استعدادها را به فزندانشان نداده‌اند، گاهی پدر و مادرها نمی‌دانند فرزندانشان چه توان‌مندی‌هایی دارد.

بنابراین قبل از هر چیزی اولا باید فرزند را خوب شناخت که چه استعدادهایی دارد و از چه نقاط قوت و ضعفی برخوردار است، ثانیا باید با او رابطه کاملا عاطفی برقرار کرد. چنانچه پدر و مادری این دو امر را نسبت به فرزندشان نداشته باشند، عملا در همراهی فرزندان برای ازدواج به مشکل بر می خورند و یک دوست، بزرگ فامیل، همکار یا استاد، این نقش را بهتر از پدر و مادر ایفا می کنند. بنابراین ما به شناخت فرزند و ارتباط وسیع و عاطفی با او برای کمک به او درزمینه ازدواج نیاز داریم، به علاوه ممکن است فرزند ما بواسطه گرایش‌هایی که در وجود او است یا به خاطر بی‌تجربگی، اشتباهاتی را در شناخت فرد مطلوب داشته‌ باشد، باید به او کمک کرد وظیفه پدر و مادر است که بهترین ازدواج را برای فرزند خود فراهم کنند.

نه ما بلکه هیچ کسی نمی تواند بگوید که پدر و مادر نباید در امر ازدواج فرزند دخالت کند ، بلکه لازمه یک ازدواج موفق این است که پدرو مادر فرد نظارت خوب و دقیقی در ازدواج فرزندشان داشته باشند! اما این نظارت و همیاری نبایست به جایی برسد که خانواده هر دو طرف و خود زوجین را دچار دردسر کند. به همین خاطر بهتر است خانواده های محترم به نکات زیر توجه بیشتر مبذول دارند تا مشکلی برایشان بوجود نیاید.

 

با دخالت‌های والدین هنگام ازدواج چه کنید؟

معمولا چه قبل از ازدواج چه بعد از ازدواج حضور والدین و همیاری و کمک‌شان می‌تواند مفید و موثر باشد و ما این امر را کتمان نمی‌کنیم و چه بسا ابتدای زندگی زناشویی هم کمک‌های ‌مالی آن‌ها و هم راهنمایی‌های‌شان و هم دلگرمی آن‌ها کمک فراوانی به زوج‌ها کند.

برترین ها: معمولا چه قبل از ازدواج، چه بعد از ازدواج حضور والدین و همیاری و کمک‌شان می‌تواند مفید و موثر باشد و ما این امر را کتمان نمی‌کنیم و چه بسا ابتدای زندگی زناشویی هم کمک‌های ‌مالی آن‌ها وهم راهنمایی‌های‌شان و هم دلگرمی آن‌ها کمک فراوانی به زوج‌ها کند و مسیری را برای آن‌ها مهیا کند تا آجرهای زندگی آن‌ها تا به آخر درست وصاف رویهم چیده ‌شود و بالا رود اما والدین همان‌قدر که می‌توانند تاثیرگذاری مثبت داشته‌باشند، می‌توانند تاثیرگذاری منفی هم داشته باشند.

همچنین بعد از ازدواج نیز گاهی دخالت‌های والدین می‌تواند آسیب زننده باشد، بسیار پیش می‌آید که اختلاف‌های زوج‌ها توسط خودشان یا به دلیل مسائل خودشان به‌وجود نیامده است بلکه به‌دلیل حرف‌های دیگران، سوءتفاهم‌های پیش‌آمده یا دخالت‌ها، اختلاف به‌وجود می‌آید.این روزها زیاد دیده‌می‌شود که خانواده‌ها به‌دلیل رعایت نکردن بعضی از مسائل، روی زندگی زوج تاثیر منفی می‌گذارند.

 

دخالت نکنید، حساسیت بیش از حد به خرج ندهید

شاید دخالت نکردن والدین و حتی کمک به فرزند برای این‌که خودش تصمیم بگیرد موجب اعتماد به نفس و مسئولیت‌پذیری بیشتر اوشود و حتی دیده شده در چنین خانواده‌هایی بچه‌ها بیشتر به حرف پدر و مادر گوش می‌دهند و پدر و مادر باید نظر خود را بگویند ولی تصمیم‌گیری را به‌عهده خود فرزند بگذارند. بچه‌ها به حرف‌ پدر و مادرهایی بیشتر گوش می‌دهند که فضا را برای تصمیم‌گیری باز می‌گذارند و دخالت نمی‌کنند و به حریم شخصی فرزندشان احترام می‌گذارند.

اگر به‌عنوان پدر و مادر بخواهید در مقوله ازدواج فرزندتان بیش از حد سختگیری کنید و دخالت کنید احتمال این‌که فرزند شما مقاومت کند یا افسرده شود یا این‌که بعدها اشتباهات زندگی خود را از چشم شما ببیند و مسئولیت‌پذیر نباشد زیاد است. پدر و مادرها به‌دلیل احساسات زیادی که به فرزندشان دارند، نگرانند و همین نگرانی و ترس موجب دخالت کردن آن‌ها می‌شود. شاید از نظر خودشان این‌ها دخالت نباشد ولی می‌تواند مشکل ایجاد کند.

 

اگر فرزندتان اشتباه می‌کند شما بهتر است چکار کنید؟

اگر پدر و مادر به دلایل خاص خود اعتقاد دارند که فرزندشان اشتباه می‌کند، باید نظر خود را با دلایل صریح به او اعلام کنند اگر فرزند قبول نکرد باید به او گفت: «اگر حرف‌های من را قبول نداری مسئولیت تمام تصمیم‌ها بر عهده خودت است» و ریز به ریز برایش بشمارید که مسئولیت چه موارد و چه موقعیت‌هایی را باید بپذیرد و حل آن‌ها را بر عهده بگیرد. جالب است بدانید یک زمان‌هایی وقتی بچه‌ها چنین حرفی را می‌شنوند خودشان دوباره درباره همه چیز بهتر فکر می‌کنند و این‌که چرا چنین حرفی را از والدین شنیده‌اند (البته اگر درگیر هیجانات نباشند.) پدر و مادر باید سعی کنند بدون غرض صحبت کنند تا فرزندان بهتر به حرف‌های آن‌ها گوش دهند.

 

اگر تصمیم فرزندتان را نمی‌پسندید

وقتی پدر و مادر با تصمیم فرزند موافق نیستند دو راه دارند. یکی این‌که در مقابل او بایستند که در این حالت ممکن است فرزند کوتاه نیاید و در نتیجه رابطه والدین و فرزند به هم خواهد ریخت و از طرف دیگر، ممکن است فرزند به دلیل احترام یا… کوتاه بیاید، خب والدین تاکنون توانسته‌اند برای فرزندشان تصمیم بگیرند اما آیا خواهند توانست در بقیه زندگی (کار، بچه، مسائل مالی و…) هم به جای او فکر کنند، آیا فرزندی که یاد نگرفته خودش برای خودش فکر کند و تصمیم بگیرد می‌تواند فرد موفقی باشد؟

 

پدر و مادر‌، مالک بچه‌ها نیستند

به‌طور طبیعی هنگام ازدواج فرزندان، پدر و مادرها احساس می‌کنند که بعد از سال‌ها زحمت قرار است نتیجه زحمات‌شان را ببینند و به همین دلیل با حساسیت ویژه‌ای به این موضوع نگاه می‌کنند و می‌خواهند در همه مسائل حضور داشته باشند. چه در مرحله انتخاب، چه در تمام گفت‌وگوها و البته تا حد زیادی می‌توان به والدین حق داد که بخواهند کاملا در ازدواج فرزندشان نقش پررنگ داشته باشند ولی مسئله اصلی و مشکل از جایی شروع می‌شود که والدین نسبت به فرزندشان و تصمیمات او احساس مالکیت پیدا می‌کنند و احساس می‌کنند تصمیم فرزندشان باید حتما تحت نظر آن‌ها باشد یا حتی گمان می‌کنند خودشان باید برای فرزندشان تصمیم بگیرند و به جای او فکر کنند.

در صورتی که واقعیت این است که پدر و مادر هیچ‌گاه مالک فرزندان‌شان نیستند بلکه بچه‌ها هدیه‌‌ای هستند تا از پدر و مادر فضایی بسازند که موجود دیگری از آن‌ها حیات بگیرد و در کنار آن‌ها زندگی کند. باید این تعاریف را تغییر داد که والدین چون فرزندشان را به دنیا آورده‌اند و برایش زحمت کشیده‌اند مالک او هستند. پدر و مادرها نقش یک راهنما و همیار و کمک‌کننده را برای فرزندان‌شان دارند و نباید از حد نقش‌شان تجاوز کنند. به والدین‌تان زمان بدهید

وقتی والدین شما بیش از اندازه در تصمیم ازدواج‌تان دخالت می‌کنند، شما باید چه کنید؟

اول از همه یادتان باشد که به هرحال برای ازدواج همراهی و حضور والدین شما مهم است و نباید خیلی زود همه چیز را خراب کنید، شما باید یاد بگیرید هم بتوانید حرف خودتان را بزنید و هم احترام والدین‌تان را نگه دارید اما این‌که چگونه حرف‌تان را بزنید بسیار مهم است.

برای مثال وقتی که شما با همه وجود باور دارید که کار درستی انجام می‌دهید و مشورت هم کرده‌اید، باید به پدر و مادرتان فرصت دهید تا ببینند که شما چقدر روی تصمیم‌تان فکر کرده‌اید و درست عمل می‌کنید. گاهی پدر و مادرها به دلایل مختلف مخالفت می‌کنند در این مواقع باید به آن‌ها زمان دهید تا متوجه شوند، آن چیزی که فکر می‌کنند درست نیست. باید یاد بگیرید پخته عمل کنید ونه به صورت هیجانی و شما نشان دهید چرا انتخاب‌تان درست است و این را در عمل حتما ثابت کنید.

 

پدر و مادرها نباید انتخاب کنند

پدر و مادرها وقتی قبل از ازدواج می‌گویند: «تو باید با شخص مورد نظر من ازدواج کنی» یا «تو نباید با فرد مورد نظرت به فلان دلایل ازدواج کنی و من او را دوست ندارم» و… موجب به‌وجود آمدن کدورت می‌شوند و خواه‌ ناخواه از فرزندشان فاصله می‌گیرند. شاید اینجا این سوال پیش بیاد که پدر و مادرها تا کجا می‌توانند برای ازدواج فرزندشان نظر دهند؟ والدین نباید به‌گونه‌ای رفتار کنند که فرزندشان احساس کند که از خودش هیچ نظری ندارد.

باید به جرات گفت در این موضوع، نظر نهایی را باید خود فرزند بدهد چون یک عمر زندگی را با یک مسئولیت بزرگ پیش رو دارد و کسی تا آخر این مسئولیت را به دوش می‌کشد که خودش از اول انتخاب کرده‌ باشد. در واقع بهترین حالت این است، والدین نظر خودشان موافق یا مخالف اعلام کنند ولی در نهایت تصمیم‌گیری را به‌عهده فرزندشان بگذارند. پدر و مادر باید به جای دخالت کردن، به فرزندشان این فضا را بدهند که خودش فکر کند و تنها به اعلام نظر قناعت کنند.

ازدواج یکی از مهمترین حوادث و رویدادها ی زندگی است و نقش مهمی در سرنوشت و سعادت و خوشبختی انسان دارد ، مضافاٌ بر اینکه اگر به نحو صحیح انجام پذیرد بسیاری از نیازهای انسان را اعم از نیازهای عاطفی و جنسی را تامین و باعث آرامش روحی انسان می شود بنابراین در عین حال که نباید در انتخاب همسر خیلی وسواس گونه عمل کرد اما دقت ،شناخت و اتخاذ تصمیم حساب شده و بالاخره انتخاب صحیح از شرایط ضروری یک ازدواج موفق است.

این روزها با وجود بالا رفتن سن ازدواج ، خیلی از جوانان وسواس در ازدواج دارند. متأسفانه عوامل مختلفى از جمله نبود زمینه اشتغال، اسکان، ادامه تحصیل، بالا رفتن هزینه هاى زندگى، دگرگون شدن معیارهاى انتخاب همسر و … در سال هاى اخیر سبب افزایش سن ازدواج و حتى ناتوانى بسیارى از دختران و پسران براى ازدواج شده است.

تجملاتى شدن مراسم ازدواج که بسان مانعى آهنین در مقابل جوانان قرار گرفته، آئین هاى توخالى و بى هویت، انتظارات نامعقول، هزینه هاى سرسام آور و چشم و هم چشمى ها، از دیگر دلایلی است که جوانان را از ازدواج باز مى دارد. این فرایند در حالى است که روزگارى دختران پس از اینکه به سن بلوغ مى رسیدند و از چهارده، پانزده سالگى مى گذشتند راهىِ خانه بخت شده، کمتر دخترى را مى دیدید که از بیست سال گذشته و هنوز در خانه پدر زندگى کند، مگر اینکه مشکلى داشته باشد. اما دختران امروز اغلب بلافاصله پس از پایان تحصیلات متوسطه، تمام سعى و تلاش خود را متوجه قبولى در دانشگاه مى کنند و در طول تحصیلات دانشگاهى فقط به پایان رساندن درس مى اندیشند.پس از این دوران نیز به دنبال یافتن شغلى مناسب راهى بازار کار مى شوند.

با این وجود آیا فرصتى براى ازدواج در بهترین سال هاى جوانى یک دختر پیش مى آید؟ آیا رخنه اى که میان زندگى سنتى با وضع جدید جوامع ایجاد شده به نفع دختران است؟ اساسا کدام شیوه درست است، شکل و شیوه گذشته یا وضع جدید؟ آیا میان این دو، راهى وجود دارد که بیشتر شیوه هاى خوب براى بهبود زندگى دختران و زنان به کار گرفته شود؟ امروزه عواملى اجتماعى، فرهنگى، اقتصادى و … باعث دگرگونى در شکل و محتواى ازدواج شده، این اقدام مقدس را از ساده زیستى به سمت تجمل گرایى، نیز از سادگى و صراحت به عاقبت اندیشى مادى و رفاه طلبى سوق داده است!

گرچه خیلی از ما گمان می‌‌کنیم ازدواج موفق به شانس و تصادف بستگی دارد اما با کمی دقت در انتخاب همسر، می‌‌توان ریسک آن را کاهش داد و با اطمینان بیشتری دست به انتخاب زد. خیلی از ما قبل از ازدواج نشانه‌هایی را در فرد مورد بررسی خود می‌‌بینیم و تشخیص می‌‌دهیم که این نشانه‌ها منفی و حتی شاید مخرب باشند اما به راحتی چشم خود را بر واقعیت می‌‌بندیم و با خود یک جمله معروف را تکرار می‌‌کنیم. این جمله معروف این است: “بعد ازدواج درست خواهد شد!” منکر این نیستم که برخی رفتارهای زوجین، بعد از ازدواج تعدیل می‌‌شود، اما این به این معنا نیست که همه علائم و نشانه‌های ناهنجاری، اختلال، بیماری یا… نیز بعد از ازدواج از بین می‌‌روند، بلکه برعکس، گاهی آسیب‌رسان‌تر و مخرب‌تر هم می‌‌شود.

 

ملاک‌های کلی انتخاب همسر

۱- تدین و دین دار بودن فرد. زیرا انسانی که دین ندارد هیچ ندارد انسان بی دین در حقیقت مرده ی متحرک است و کسی که پای بند به دین (که اصلی ترین مسأله زندگی است) نباشد هیچ تضمینی وجود ندارد که پای بند به رعایت حقوق همسر و زندگی مشترک باشد. انسان دیندار هرگز نمی تواند با همسر بی دین کنار بیاید و با هم زندگی سعادتمندانه ای داشته باشند.

۲-صداقت و خلوص:صداقت اساس زندگی خانوادگی است . چنانچه زن و شوهر مطالبی را از هم پنهان کنند یا دروغ بگویند ، اعتماد و اطمینان آنان از یکدیگر سلب می شود ودرادامه زندگی با مشکل مواجه می گردند. همچنین آنها بایست باهم خلوص داشته باشند. منظور از خلوص، سادگی ، پاکی و بی آلایشی رفتار است. اگر بین زن و شوهر ریا و تظاهر حکمفرما باشد، زندگی صفا و صمیمت خود را از دست خواهد داد .

۳- اخلاق نیک داشتن:که منظور داشتن صفات و خلق و خوهای پسندیده در نظر عقل و شرع است . در واقع اخلاق و دین دو ملاک و معیار اصل در ازدواج و انتخاب همسر است . اگر بخواهیم نمونه هایی از اخلاق خوب و بد را اشاره کنیم می توان موارد زیر را ذکر کرد. الف . خوش زبانی و بدزبانی زبان ترجمان و بیانگر احوال درون است و زبان دریچه ای است از محتویات درون فرد, زبان انسان آیینه دل اوست. ب . بزرگواری و حسادت ج . خوش خلقی و کج خلقی د. حق پذیری و لجاجت

۴- شرافت و اصالت خانوادگی:که منظور نجابت و پاکی خانواده است زیرا ازدواج دختر و پسر تنها پیوند و ترکیب دو فرد نیست بلکه پیوند دو خانواده است و نمی توان گفت من می خواهم با خود این فرد ازدواج کنم و کاری به خانواده و فامیلش ندارم . زیرا این فرد شاخه ای است از این خانواده و از ریشه های همان درخت خانواده تغذیه کرده است و صفات اخلاقی , روحی، عقلی و جسمی آن خانواده را از راه وراثت و محیط و عادات به این فرد منتقل کرده است .

۵- عقل ; در واقع همان نور افکنی است که جاده زندگی را روشن می کند و باید زن و شوهر برای اداره ی زندگی و تربیت فرزندان از نیروی عقل و فهم مجهز برخوردار باشند و رشد عقلی کافی پیدا کرده باشند.

۶- کفویت و تناسب: در رابطه به تناسب و کفویت با همسر گفتنی است که کفو هم بودن دو همسر یعنی تناسب، همتایی، هماهنگی، هم شأنی، سنخیت و همطرازی دختر و پسر و از آنجا که ازدواج، نوعی ترکیب بین دو انسان و دو خانواده است هر قدر بین این دو عنصر هماهنگی، همفکری، تناسب و سنخیت روحی و اخلاقی جسمی بیشتر باشد این ترکیب استوارتر، مستحکمتر، شیرین تر و جاودانه تر خواهد بود و هر چه هماهنگی و تناسب کمتر باشد زندگی سست تر، کم ثمرتر، و ناپایدارتر خواهد بود.

۷- صمیمیت و گرمی : بهتر است زن و مرد از نظر میزان سردی و یا گرمی،صمیمیت،یا ایجادفاصله با دیگری و به اصطلاح بجوش و خونگرم بودن نیز شبه بهم باشند.حتما شما زوج هایی را دیده اید که یکی بسیار گرم و صمیمی و دیگری مثل فریزر سرد و یخ بوده است” و البته حتما متوجه شده اید چقدر با هم نا هم آهنگ اند. اگر زوجین ، یکی پر حرف و دیگری کم حرف باشد،اگر یکی خواهان سکوت و دیگری علاقه مند به گفتگو باشد، اگر یگی دوست داشته باشد موقع غذا خوردن آرامش بر قرار باشد و دیگری تمایل به تعریف وقایع روز در زمان غذا خوردن باشدمعمولا اختلاف به بار می آورد.و کسانی هستند که از ساکت بودن بیش از حد همسر ، یا پر حرف بودن بیش از اندازه او گله مند ند و افسرده می شوند.

۸- نظم و انضباط:عدم رعایت نظم و انضباط در امور داخلی خانه از موارد اختلاف انگیز است . زن یا شوهری که نظافت و بهداشت خانه را رعایت نکند ، مورد اعتراض قرار می گیرد . اگر هر دو بی نظم باشند ، زمینه اعتراض کمتر به وجود می آید.

۹- احساس مسئولیت :هریک از زوجین باید نسبت به وظایفی که در رابطه با خانواده به عهده دارند ، احساس مسئولیت کنند.

۱۰- انعطاف پذیری : با انعطاف پذیری ، زن و مرد می توانند در جهات و ابعاد مختلف ، مشکلات را کاهش دهند و از دامن زدن به اختلاف ها جلوگیری نمایند.

بعضی‌ها معتقدند انسان بدون عشق نمی‌تواند به زندگی ادامه دهد و دائما احساس می‌کند یک چیز کم دارد. نقطه ‌عطف عشق در جامعه ما ازدواج است. روز به روز از تعداد ازدواج‌های اجباری کاسته شده و دختر و پسر، ‌خودشان تصمیم به ازدواج با هم می‌گیرند. در چنین شرایطی وجود عشق و محبت بین طرفین، یکی از ‌عوامل مهم و تعیین‌کننده در این تصمیم است. پس می‌توان به این نتیجه رسید که تقریبا تمام ازدواج‌های امروزی ‌با عشق آغاز می‌شود. اما مهم، سرنوشت این عشق است که به کجا کشیده خواهد شد و ‌چه بلایی سر آن می‌آید و در زندگی زناشویی بعد از ازدواج چه نشانه‌هایی از آن باقی می‌ماند.‌ ‌برای آن که بتوانیم به کسی محبت کنیم ابتدا باید دیدگاه طرف مقابل را درباره محبت کردن بدانیم،این کار ‌را باید قبل از ازدواج انجام دهیم تا ببینیم آیا کسی را که می‌خواهیم به عنوان همسر انتخاب کنیم با روحیات ما ‌همخوانی دارد یا خیر؟

‌برای یافتن این دیدگاه باید این سوال را از خود و طرف مقابلتان بپرسید که به نظر شما اگر کسی شما را دوست ‌داشته باشد چگونه باید آن را ابراز کند و به تعبیری دیگر مظاهر .

 

محبت و عشق چیست؟

در جواب این سوال، ‌دیدگاه همه راجع به محبت معلوم می‌شود. بعضی‌ها محبت را بیشتر در مادیات می‌بینند مثلا از گرفتن یک کادوی ‌گرانقیمت می‌فهمند که کسی دوستشان دارد. بعضی‌ها گفتار عاشقانه را دوست دارند و می‌خواهند کسی که ‌دوستشان دارد دائما به آنها ابراز علاقه کلامی کند و بسیاری از نمودهای دیگر محبت و عشق ورزیدن که بر ‌اساس سلیقه و شخصیت‌های متفاوت، متغیرند.

پیدا کردن این ترجیحات در خود و طرف مقابل، به ما این امکان را ‌می‌دهد که محبت خود را آن طور که می‌خواهیم به همسرمان ابراز کنیم و نتیجه مطلوبی بگیریم.‌

درست است که انتخاب همسر مسئله ای مهم و حساس است ولی در عین حال نباید زیاد وسواس به خرج داد.

دکتر محسن بهشتی پور

منبع : خانواده مطهر

 

ادامه مطلب
چهارشنبه 16 فروردین 1391  - 8:01 PM

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5828561
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی