عوامل فيزيولوژيك الف ـ يكي از دلايلي كه با افزايش سن، فرد دچار چاقي ميشود كاهش ميزان متابوليسم يا سوخت و ساز بدن است. مخصوصا اين موضوع در افراد بالاي 30 سال شدت بيشتري به خود ميگيرد كه افراد بايد ميزان فعاليت بدني خود را به همان نسبت افزايش دهند. ب ـ تحليل رفتن عضلات نيز يكي ديگر از دلايل افزايش چربي بدن نسبت به وزن مفيد بدون چربي است. اين كاهش حجم عضلات با افزايش سن در افراد اتفاق ميافتد. البته به ظاهر در افراد كهنسال ميبينيم كه روزبهروز لاغرتر ميشوند، اما اين ظاهر قضيه است. اين لاغري به دليل آتروفي و تحليل رفتن عضلات است و نه كاهش چربي. كاهش حجم ماهيچهها تقريبا از سن 40 به بعد اتفاق ميافتد. به همين دليل اكثرا افرادي كه در سنين بالا هستند بايد تلاش سختتري براي افزايش عضلاتشان بكنند. شايد نتوان براحتي عضلات را در اين سنين افزايش داد، اما ميتوان از تحليل آنها پيشگيري كرد. ورزش مداوم و رعايت اصول صحيح تمريني ميتواند كمك زيادي به موضوع بكند. ج ـ همه ميدانيم كه سن رشد طولي و قدي بدن حداكثر به طور نرمال تا 20 الي 22 سال ميباشد. بعد از اينكه رشد قدي استخوانها متوقف شد، صفحات رشد كه غضروفي بودند بسته ميشوند. از آن به بعد رشد طولي متوقف ميشود و در عوض استخوانها شروع به رشد عرضي ميكنند. همين ميتواند باعث پهن شدن لگن و به نسبت آن پهن شدن شانهها بشود. در اين حالت فرد كمي پهنتر به نظر ميرسد. عوامل روانشناختي به دليل باورهاي اجتماعي و ياتفكرات خود شخص، اين ذهنيت در فرد شكل ميگيرد كه با افزايش سن ديگر قادر به انجام فعاليتهاي بدني نيست و اين سد ذهني مانعي دروني در او ايجاد ميكند كه كمتر ريسك كند و يا به انجام برخي فعاليتها بپردازد. حتي ممكن است اين باور در افراد بين 20 تا 30 سال هم وجود داشته باشد كه ديگر انجام فعاليت جسماني براي آنها بيفايده است. چنانكه ميبينيم نوجوانان به آينده ورزشي خود اميدوارترند و از انرژي و جسارت بيشتري برخوردارند. با افزايش سن اكثر افراد از خود تصويري شكننده ميسازند و تمايل دارندكمتر فعاليت كنند و بيشتر وقت خود را صرف كارهاي روزمره زندگيكنند. اين باور كه براي رسيدن به قهرماني در يك رشته ورزشي، مستلزم اين است كه فرد از سنين خردسالي فعاليت تخصصي خود را آغاز كند، مانع ديگري از نظر ذهني ايجاد ميكند كه ديگر دير است. اين فكر حتي ممكن است جوانان را درگير خود كند. مساله اصلي اين است كه انسانها براي انجام هر عملي در زندگي خود در پي يك انگيزه نهاني و توجيه ذهني هستند. چنانچه نتوانند انگيزه و نقطه روشني را براي پرداختن به ورزش در ذهن خود ايجاد كنند انجام آنرا به تعويق مياندازند. براي اينكه ما بتوانيم ورزش كنيم، ابتدا بايد ذهن و تفكرمان را توجيه كنيم و براي انجام اين كار دلايل و انگيزههاي قوي براي خودمان تعريف كنيم. چيزي را كه ذهن بپذيرد و انگيزههاي دروني قوي براي انجام آن وجود داشته باشد، هيچگاه متوقف نخواهد شد. يكي از كارهايي كه در اين رابطه ميتوان انجام داد، درك فوايد فوقالعاده، ناشي از ورزش در زندگيمان ميباشد. پريسا رادمنش
به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .