هرچه تفرقه و تشتت بر فضای سیاست داخلی کشور سیطره یابد به تبع آن گرگهای سیاست بین الملل نیز دندان خود را برای دریدن منافع ملت ایران تیزتر از قبل خواهند کرد.

سرآغاز شکل گیری مفهوم مدرن سیاست در غرب را باید در دستنوشته های فیلسوف شهیر ایتالیایی نیکولا ماکیاولی جستجو نمود. پس از سلطه یکهزارساله کلیسا در اروپا شرایطی حادث شد که به مرور اعتراضات گسترده ای در حوزه های گوناگونی معرفتی علیه حکمرانی اصحاب کلیسا پدید آمد. کانون اعتراضات در جمع برخی از روحانیون معترض کلیسا بود. معترضین با اشاره به سو استفاده های کلیسا از مذهب مسیح بر این امر تاکید داشتند که اصحاب کلیسا با مسخ مذهب مسیح شرایطی را برای خود مهیا ساخته اند که بتوانند منافع مادی و تمام ناشدنی خود را محقق نمایند. مارتین لوتر(1546-1483) کشیک معترضی بود که با انتقادات صریح و بی پرده خود خواستار تحولی بنیادین در نوع نگاه و تفسیر مذهب مسیح شد. او از تعداد هفت اصل بنیادین حاکم در دوران قرون وسطی فقط دو اصل غسل تعمید و عشای ربانی را پذیرفت. به تبع تحولات رخ داده در عرصه مذهب و شکلگیری نهضت پروتستانتیسم توسط لوتر بود که به مرور در بسیاری دیگر از حوزه های معرفتی تغییر و تحولات شگرفی به وقوع پیوست. نکته قابل توجه در این تحولات بی رنگ شدن نقش مذهب در بسیاری از شاخه های معرفتی ازجمله علوم اجتماعی بود. فلسفه سیاسی و به تبع نوع عمل سیاسی ازجمله عرصه هایی بود که دچار تحولات چشمگیر فکری گردید. ماکیاولی را باید آغازگر این تحولات در عرصه دانش سیاسی دانست. این اندیشمند ایتالیایی دست به تالیف آثاری زد که بنیان و شاکله اصلی نظریه های سیاسی را برای قرنها تشکیل داد. رئالیسم سیاسی را بی تردید باید در اندیشه های ماکیاولی جستجو نمود. هرچند بسیاری از اندیشه ها و تراوشات ذهنی این سیاستمدار ایتالیایی تحت تاثیر اوضاع نابه سامان ایتالیا در آن برهه زمانی بوده است اما سنت پای گرفته توسط وی شاخصهای مشخص سکیولاریسم و جدایی دین از سیاست و به تبع جدایی اخلاق از سیاست را در اندیشه سیاسی به وجود آورد. تلاشهای او برای حفظ و یکپارچگی ایتالیای آشفته که در آن دوران به پنج ایالت(ناپل، ونیز، میلان، فلورانس و مقرپاپ یا روم) خودمختار تقسیم شده بود در اندیشه های وی نیز متجلی گشت. ماکیاولی باور بنیادین خود "دستیابی به هدف با استفاده از هر ابزاری" را برای قرنها در اندیشه و سیره عملی سیاسیون غربی نهادینه ساخت. در دستیابی به هدف مورد تاکید ماکیاولی -اتحاد ایتالیای وقت- هیچ عنصر مادی و معنایی ای نمی بایست مانع ایجاد نماید و به محض مشاهده و مقاومت یک مانع فارغ از اخلاقی یا غیراخلاقی بودن باید آن مانع از سر راه برداشته شود. در نگاه ماکیاولی پادشاه برای رسیدن به اهداف، حفظ و بسط قدرت خود می تواند و باید از هر ابزاری استفاده نماید و اگر این کار را نکند باید در سلامت او به دیده تردید نگریست. دیدگاه ماکیاولی طرحی نو را در اندیشه سیاسی غرب درانداخت به گونه ای که تا قرنها و حتی تا به امروز "شهریار" و "گفتارهای" ماکیاولی به عنوان مرجع اصلی بسیاری از حکمرانان غربی قرار گرفته است. نوع متفاوتی از تفسیر سیاست همزمان با انقلاب فرانسه و در شعارهای "برابری و آزادی" انقلابیون فرانسه متجلی گشت. اما به رغم شعارهای رادیکال انقلابیون به دلیل فاصله گرفتن تمدن غرب از انگاره ها و باورهای مذهبی به عنوان اصلی ترین منبع اخلاق سیاسی شرایطی حادث شد تا سیاست در معنای نوین خود نیز دچار تحول عمده ای نگشته و این تحولات تنها در حد شعار باقی بماند. این شرایط تا اوایل قرن بیستم میلادی و مطرح شدن گفتمان مارکسیسم به قوت خود باقی ماند. بلشویکهای روس نیز به رغم ادعاهای پرطمطراق خود در باب اخلاقیات و لزوم رعایت حقوق اخلاقی در جامعه با رویه ای نوین به مذهب به عنوان اصلی ترین منبع اخلاق سیاسی تاختند. تجربه سلطه کلیسا وضعیتی را به وجود آورده بود که اساساً دسته بندی جنبشهای نوین براساس شاخص "میزان دوری یا نزدکی" آنها از مذاهب الهی قابل تقسیم شده بود. انقلابهایی مثل انقلاب کمونیستی و انقلابهای تبعی چپ در دیگر نقاط دنیا به هر میزان که در اهداف و آرمانهای خود جامعه بدون مذهب را به تصویر می کشیدند از مقبولیت بیشتری در میان سران زر و زور و تزویر برخوردار می شدند. کار بدانجا رسید که در ممالک اسلامی نیز انقلاب و جنبشهای معترض نو ظهور به نظم سرمایه داری نیز هویت جنبش و آرمان اقدام خود را براساس انگاره های چپ برای توده ها و نخبگان معترض به نمایش گذرادند. در چنین شرایطی فهم ماکیاولیستی از مفهوم سیاست تبدیل به هنجاری مقبول در بسیاری از جوامع گردید و برخوردی که با ساوونارولا [1] در زمانه ماکیاولی شد مکرراً تکرار شد. به تبع انقلاب اسلامی ایران تفکری نوین پیرامون فهم و درک معنای سیاست و به طور ویژه رابطه سیاست و اخلاق درانداخته شد. در معنایی که انقلابیون ایران به تبعیت از رهبر خود از مفهوم سیاست داشتند از باورهای ماکیاولیستی و قرون وسطایی خبری نبود. در این گفتمان نوظهور مذهب نه ابزاری در دست مذهبیون برای چپاول توده ها و نه عنصری مذموم در زندگی اجتماعی بود. در این معنا مذهب پایه و اساس تمام تصمیم گیریها شد، اما نه با روایتی محدود و کانالیزه به مانند قرون وسطی بلکه با فهمی عقلانی و پذیرشی براساس منطق و منابع مشخص وحیانی و عقلانی. به تبع شکلگیری چنین نظامی روح اخلاق سیاسی مذهبی نیز در کالبد جامعه اسلامی ایران دمیده شد. اخلاقیات به عنوان شاخص اصلی رفتارهای سیاسی ناظری بود بر عملکرد سیاسیون. قدرت و ثروت شاخصی برای انتخاب نماینده و مسئول نبود بلکه رعایت اخلاقیات آنهم براساس تعریف مشخص اسلامی خود شاخصی برای تمییز دادن خوب و غیرخوب را در اختیار مردم قرار داد. در این برداشت خاص از اخلاق سیاسی فرض بنیادین آن بود که همه مردم و و مسئولین هدفی جز خدمت و جهتی جز قربه الی الله را برای خود متصور نیستند. رحما بینهم اشدا علی الکفار نیز شاه بیت تعامل میان مسئولین و به تبع ملت شد. رجوع به نشریات گوناگون و به ویژه سایتهای اینترنتی به ویژه در سالهای اخیر گواهی می دهد که رفتار سیاسی در جامعه سیاسی ایران در قیاس با سالهای ابتدایی انقلاب مسیر روبه رشدی را به ویژه در حوزه اخلاق سیاسی نداشته است. مدتهاست که روزی را بدون مچ گیری، افشاگری(بعضاً بی پایه و اساس)، تهمت، افترا و نشر اکاذیب به پایان نرسانده ایم. خوش رقصی برای خوش آمد غرب و شرق، تنظیم قواعد رفتاری برای خوش آمد در و همسایه، تبسم و شادی از رضایت کفار، تجسس و یافتن بهانه ای برای کوباندن و بی آبرو کردن برادری مسلمان؛ ویژگی اساسی این روزهای رفتار و به تبع اخلاق سیاسی برخی از سیاسیون بعضاً مدعی شده است. نکته مبرهن آنکه هرچه تفرقه و تشتت بر فضای سیاست داخلی کشور سیطره یابد به تبع گرگهای سیاست بین الملل نیز دندان خود را برای دریدن منافع ملت ایران تیزتر از قبل خواهند کرد. همانگونه که تاریخ گواهی می دهد "تشتت و چندرنگی داخلی و به تبع هجوم خارجی" سنتی نانوشته در تاریخ ایران است. خارجی ای که نه در مذهب و نه در ملیت عنصر مشترکی با ملت ایران نداشته و با هجوم علیه تمامیت ملت مسلمان ایران فتح الفتوحی را در تاریخ برای خود به ارمغان گذارده است. بی شک اگر اخلاق سیاسی مورد تاکید امام و رهبری را از رفتار سیاسی سیاسیون برداریم هیچ چیز از انقلاب و آرمانهای آن نیز باقی نخواهد ماند و برگ برنده انقلاب ما در تقابل با رقیب از سرتاپا مسلح سلطه گر باخت خواهدشد. لهذا به ویژه در روزهای نزدیک به آغاز مبارزات انتخاباتی دور دوم مجلس شورای اسلامی چه نیکوست تمام سیاسیون فارغ از هر گرایش سیاسی تنها به نفع ملت و امت اسلام بازگشت به اخلاق سیاسی مورد تاکید امام و رهبری را شعار اصلی انتخاباتی خود قرار دهند. پی نوشت ها: [1] - کشیش معروف زمان ماکیاولی که دست به تشکیل جمهوری مذهبی زد. حسین یارمحمدی