همان گونه که «دن هرلی» در مقاله خود مینویسد، تاثیر بازی های تمرین ذهن قطعی نیست، اما راه آسان تر و از نظر علمی ثابت شدهای وجود دارد که میتواند شما را باهوشتر سازد: به پیاده روی یا شنا بروید.
سینانیوز به نقل از نیویورک تایمز، برای بیش از یک دهه، دانشمندان عصب شناس و زیست شناس در حال گردآوری مستنداتی بودند که رابطه سودمندی میان ورزش و توان مغزی را نشان دهد. دانشمندان با به کار گیری فناوری های پیچیده ای برای بررسی کارکرد سلولهای عصبی منفرد مغز در همین چند ماه اخیر کشف کرده اند که به نظر میرسد ورزش مغز را در برابر آبرفت فیزیکی مقاوم ساخته و قابلیت هایشناختی را تقویت می نماید. آخرین دستاوردهای علوم اعصاب چنین القا می کند که ورزش بیشتر از خود فکر کردن برای فکر کردن سودمند است. ترغیب کنندهترین مستند در این رابطه از شماری مطالعهها بر روی حیوانهای آزمایشگاهی در قفسهای شلوغ و پر از هیجان به دست آمده است. از مدتها پیش مشخص شده بود که محیطهای به اصطلاح «غنی شده» (لانههایی که پر از اسباب بازیهای درگیر کننده و وظایف بدیع است) به بهبود تواناییهای مغزی حیوانات آزمایشگاهی منجر میشود. در بیشتر موردها، چنین غنی کنندههای محیطی شامل چرخهای گردان نیز هست، زیرا موشها و موشهای صحرایی عموما به دویدن علاقه دارند. تا این اواخر، پژوهش کمی انجام شده بود تا تاثیرهای مشخص دویدن، در مقایسه با درگیر ساختن ذهن با اسباب بازیهای تازه و راههای دیگری که ضربان قلب را بالا نمی برد، بررسی شود. بنا براین، تیمی از پژوهشگران با هدایت «جاستین رودز»، یک استاد روانشناسی در موسسه بکمن برای علوم و فناوری پیشرفته در دانشگاه ایلینویز، چهار گروه از موش ها را سال پیش گرد هم آورد و آنها را در چهار شرایط زندگی متفاوت قرار داد. گروهی در دنیای فراوانی حسی و لذتهای چشایی زندگی می کرد، انواع مغزهای بادام، میوه ها و پنیر می خورد، و گاهگاهی هم غذایشان با چاشنی پودر دارچین همراه بود، و این همه با آبهایی به مزههای گوناگون پایین میرفت. «تختخواب» های آنها از ایگلوهای پلاستیکی رنگارنگی تشکیل شده بود که در یک گوشه قفس قرار داشت. توپهایی با خط های نئونی، تونل های پلاستیکی، بلوکهای قابل دندان زدن، آیینه ها دیگر بخشهای این قفس را پر کرده بود. گروه 2 به تمامی این وسایل لذتبخش به اضافه چرخ گردانی به شکل دیسک در قفس خود دسترسی داشت. قفس گروه سوم هیچکدام از این امکانات را نداشت، و به آنها خردکننده استاندارد و ملال آور (کیبل) داده شد. و خانه گروه چهارم تنها چرخ گردان را داشت و نه هیچکدام از آن اسباب بازیها و امکانات دیگر را. در ابتدای این مطالعه، همه حیوانها یک آزمونهای شناختی را گذراندند و با مادهای تزریق شدند که به دانشمندان امکان میداد تا تغییرات در ساختار مغز آنها را ردگیری نمایند. آنگاه، برای چندین ماه، آنها دویدند، بازی کردند یا، اگر محیطشان غنی شده نبود، در گوشهای از قفس خود لمیدند. پس از آن تیم «رودز» بافت مغز موشها را از طریق یک آزمونشناختی مشابه مورد بررسی قرار دادند. در این آزمون مشخص شد که هیچ یک از آن وسیلهها و اسباب بازیهای رنگارنگ مغز این حیوانات را تحریک نکرده بودند. فقط یک چیز بود که مغزشان را به کار میانداخت و آن چرخی بود که حیوانات درونش میچرخیدند.